رابطه سواد اطلاعاتی و انگیزه پیشرفت با نقش میانجی خودتنظیمی یادگیری
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه سواد اطلاعاتی و انگیزه پیشرفت با نقش میانجی خودتنظیمی یادگیری بود. روش شناسی پژوهش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان شهرستان جاجرم بود که با توجه به فرمول فیدل و تاباخنیک (2007) 194 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی به تناسب تعداد در هر دانشگاه عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه های سواد اطلاعاتی سیامک و داورپناه (1387)، انگیزش پیشرفت تحصیلی هرمنس (1977) و خودتنظیمی بوفارد (1995) است که دارای روایی صوری و محتوایی است و ضریب پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب 86/0، 84/0 و 81/0 می باشد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون سوبل به وسیله نرم افزار spss انجام شد. یافته ها: با توجه به نتایج آماری، قدرت رابطه سواد اطلاعاتی با انگیزه پیشرفت برابر 43/0، رابطه سواد اطلاعاتی با خودتنظیمی یادگیری 20/0 و رابطه انگیزه پیشرفت با خودتنظیمی یادگیری 41/0 محاسبه شد. آماره آزمون نیز 535/2 بدست آمد که بزرگتر از مقدار بحرانی t در سطح خطای 5٪ یعنی 96/1 بوده و نشان می دهد همبستگی مشاهده شده معنادار است. بحث و نتیجه گیری: با اطمینان 95٪ بین سواد اطلاعاتی و انگیزه پیشرفت با نقش میانجی خودتنظیمی یادگیری دانشجویان شهرستان جاجرم رابطه وجود دارد.