آزمون تجربی مؤلفههای مؤثر بر جذب و ماندگاری نیروی انسانی آموزش و پرورش در مناطق کم برخوردار
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
184 - 151
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، آزمون تجربی مؤلفه های مؤثر شیوه های جذب و ماندگاری نیروی انسانی در مناطق کمتربرخوردار آموزش و پرورش جهت دستیابی عادلانه همه مناطق به امکانات و نیروهای آموزشی و بررسی تفاوت این مؤلفه ها برحسب متغیرهای جمعیت شناختی است. رویکرد پژوهش کمی از نوع توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری، معلمان استان کردستان است که از طریق نمونه گیری طبقه ای و پس از آن با گرفتن نمونه های تصادفی ساده به طور مستقل از داخل هر طبقه، 616 نفر از این معلمان انتخاب شده اند. اطلاعات، از طریق پرسشنامه محقق ساخته 40 گویه ای جمع آوری شده است. شش مؤلفه اصلی استخراج شده از بخش کیفی برای بررسی وضعیت جذب و ماندگاری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج انجام دادن تحلیل ها با استفاده از آزمون های آماری نشان داد که در مؤلفه های جمعیت شناختی، در رشته تحصیلی و جنسیت تفاوت معنا داری برای مؤلفه های جذب و ماندگاری وجود ندارد و برای مدرک تحصیلی و سابقه کاری تفاوت معناداری وجود دارد. آزمون فریدمن برای اولویت بندی مؤلفه ها از دیدگاه مشارکت کنندگان، نشان داد مؤلفه نوع دوستی دارای بالاترین اولویت و عدم سلامت اداری دارای پایین ترین اولویت است؛ همچنین تحلیل عاملی مرتبه دوم نشان داد مدل دارای برازش مطلوب است. بر اساس یافته ها می توان استدلال کرد که اگر مؤلفه های نوع دوستی و هویت اجتماعی - شغلی را ملاک جذب و ماندگاری قرار دهیم و در ادامه کار از بروز مؤلفه های عدم سلامت اداری و نابرابری و تبعیض، جلوگیری کنیم و همچنین برای ماندگاری معلمان در مناطق کمتربرخوردار ساختارهای حمایتی مطلوب و الزامات و مقتضیات شغلی را اولویت قرار دهیم، به وضعیت پایدارتری در آموزش و پرورش مناطق کمتربرخوردار از لحاظ منابع انسانی دست خواهیم یافت.