استلزام ارتباطی در گفتگوهای صورت گرفته در سوره آل عمران (بر اساس نظریه پل گرایس)
حوزه های تخصصی:
کاربردشناسی زبان، یکی از دانش های بین رشته ای است که هدف آن، تأمل و دقت در رابطه با سازوکار ساختار و عناصر سازنده یک متن برای درک بهتر چگونگی روند تکوین معنی و معانی نهفته در آن است و یکی ازجنبه های کاربردشناسی زبان، بررسی معانی ضمنی پاره گفتارها و معانی بافتی است . در نظر قران، انسان موجودی گفت وگو محور محسوب می شود، چرا که خداوند در انتقال حقایق و مصالح انسان همواره این راه را برگزیده است و در ارتباط با پیامبرانش ، اولین و بهترین راه را برای انتقال اندیشه و حل اختلاف ها و رسیدن به نقطه مشترک را گفت وگو می داند؛ هربرت پل گرایس از فیلسوفان تحلیلی زبان شناختی است که متناسب با این دیدگاه درباره مکالمات و کنش های زبانی و معنای غیرمستقیم و ضمنی انها ارائه نظر کرده و نظریه او به اصول همکاری گرایس معروف شده است. گرایس مکالمه را رفتاری هدفمند و عقلانی و نوعی تعامل مبتنی بر همکاری می داند. طبق نظریه وی هر گفتگوی موفقی مبتنی بر رعایت 4 اصل همکاری (کمیت، کیفیت، ارتباط و روش) می باشد و هر گونه عدول از اصول چهارگانه چنانچه مبنی بر قرینه و غرض مشخصی و منطقی باشد منجر به استلزام ارتباطی می گردد. این جستار در پی بررسی مکالمه های موجود در سوره آل عمران در قران کریم بر پایه نظریه قواعد گرایس به روش توصیفی_تحلیلی است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که در آیات 35 تا 49 سوره آل عمران از 4 اصل همکاری تخطی صورت گرفته و اصل کمیت در گفتگوی همسر عمران نسبت به اصول دیگر از بسامد بیشتری برخوردار است.