عزیزه قائمی گرگری

عزیزه قائمی گرگری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

جایگاه خدا در زندگی انسان بر اساس انبساط وجودی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۷ تعداد دانلود : ۱۲۱
این مقاله در زمینه فلسفه ملاصدرا در صدد پاسخ به این پرسش است که جایگاه خدا در زندگی انسان بر اساس نظریه وجود منبسط کجاست؟ از نظر ملاصدرا، بنای خلقت بر تجلی و انبساط وجودی وجود واحد و مطلق است. معلول در ریسمان وجود منبسط از مراتب آن منتزع می شود و هیچ استقلالی ندارد. از نظر صدرا، حیات هر موجودی عبارت از نحوه وجود آن است، زیرا حیات عبارت از بودن شی ء است، به نحوی که از او افعالی صادر شود. به عبارتی هرچه ادراکش قوی تر باشد، حیاتش قوی تر و مرتبه وجودی اش بالاتر است. وجود، واحد است و غیر وجود، عدم است و تمامی موجودات در دایره وجودی وجود منبسط موجودند؛ بنابراین با تحلیل دیدگاه ملاصدرا می توان به این نتیجه رسید که خدا در لحظه لحظه زندگی انسان حضور دارد و چون ادراک انسان ها متفاوت است، تجلی خدا هم در وجود آنها متفاوت است. در این نگرش فاعلیت خدا طولی نیست، بلکه فاعلیت سِعی است. مقاله حاضر با دید توصیفی – تحلیلی درصدد است تا جایگاه خدا را با نگرش وجود انبساطی در زندگی انسان مورد مداقه قرار دهد.
۲.

بازخوانی انتقادی نظریه قیام حلولی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن سینا ادراک انطباع قوای نفس قیام حلولی نفس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۱ تعداد دانلود : ۱۷۴
مقاله حاضر به بررسی انتقادی نظریه قیام حلولی پرداخته و در صدد است تا حد امکان تبیین روشن تری از آن ارائه نماید. در این راستا ابتدا به بررسی ماهیت نفس و رابطه آن با قوای خود پرداخته و ضمن تحلیلِ مقوله ادراک از منظر ابن سینا، کاستی های این نظریه تبیین می گردد. بر همین اساس به نظر می رسد نظریه قیام حلولی ابن سینا که مبتنی بر حصول صور و انطباع آن ها در نفس است، با چالش هایی جدی روبروست. بر اساس مبانی ابن سینا، برای تحقق ادراک حسی از حیث کیفیت و نیز نحوه حصول صورت در قوای حسی، نمی توان وجهی سازوار و معقول یافت؛ چرا که کیفیت انطباع و نیز ایجاد صورتی شبیه صورت محسوس و فرآیند دقیق آن، به نحو ایجابی و واضح ذکر نشده و علاوه بر آن، با توجه به آنکه در این نظام، مساله نفسِ مجرد و نیز ارتباط آن با قوای مادی، فاقد تبیینی روشن و منسجم است، لذا حصول صورت ادراکی برای نفس و حلول آن در نفس نیز قابل تبیین نمی باشد. بنابراین به نظر می رسد نظریه ادراکِ مبتنی بر قیام حلولیِ ابن سینا از انسجام و سازواری لازم برخوردار نبوده و در تبیین چگونگی حصول ادراکات حسی، خیالی و عقلی برای نفس، فاقد کارآمدی لازم است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان