تحلیل موانع فراروی توسعه آموزش سواد رسانه ای در مدارس ایران از منظر سیاست گذاران، مجریان سواد رسانه ای و متخصصان رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه همه ما انسان ها در یک «جامعه رسانه ای شده» زندگی می کنیم. جایی که درآن تقریباً همه ابعاد حیات فردی، اجتماعی و فرهنگی ما تحت تأثیر رسانه و فناوری های ارتباطی قرار گرفته است. حضور فراگیر رسانه ها در تمام عرصه های حیات فردی واجتماعی ما موجب شده تا «آموزش سواد رسانه ای» به عنوان «رویکرد آموزش نوین در قرن 21اُم» مطرح شود. اما یکی از بحث های مهم در حوزه آموزش سواد رسانه ای، توسعه آن در نظام آموزشی است. این مقاله بر تحلیل مهم ترین موانع فراروی توسعه آموزش سواد رسانه ای در مدارس ایران متمرکز شده است. همچنین روش این پژوهش، کیفی است و با استفاده از تکنیک تحلیل نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) به واکاوی موانع موجود می پردازد. برای پاسخ به سؤالات پژوهش نیز، از دو روش مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه عمیق استفاده شده و با مطالعه پژوهش های مختلف و انجام 20 مصاحبه با «سیاستگذاران و مؤلفان کتاب تفکر و سواد رسانه ای»، «مجریان و معلمان این درس» و «متخصصان حوزه رسانه»، داده های لازم گردآوری شده است. در این پژوهش برای کدگذاری داده ها از نرم افزار مکس کیودا (نسخه11) استفاده شد و داده ها براساس مدل پارادایمی کدگذاری محوری چارچوب بندی شدند. یافته ها نشان می دهند که عمده ترین موانع فراروی توسعه سواد رسانه ای ناشی از «عدم وجود متولی برای آموزش سواد رسانه ای»، «سیاست گذاری و تصمیم سازی غیرروشمند در آموزش و پرورش»، «فقدان تعریف دقیق از هدف آموزش سواد رسانه ای» و «بدفهمی از مفهوم سواد رسانه ای» است.