فواد حبیبی

فواد حبیبی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

تحلیلی جامعه شناختی و انتقادی از رابطه قدرت و فضا و بررسی نقش آن در شکل گیری معماری دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جامعه شناسی هنر پارادایم انتقادی معماری گفتمان دوره پهلوی اول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 927 تعداد دانلود : 647
بیان مسئله: معماری به واسطه ماهیت اجتماعی،کارکردی، رسانه ای و قابلیت نمادپردازی اش به عنوان اجتماعی ترین هنرها شناخته می شود که باعث نوعی نگاه ابزاری به آن در مناسبات سیاسی و  مدیریت قدرت در نظام های حاکم شده است. این پژوهش با رویکرد انتقادی به جامعه شناسی هنر معماری می پردازد. مطالعه موردی پژوهش معماری بنا های حکومتی و فضای شهری تهران در دوره پهلوی اول است که یکی از مهم ترین دوره ها در مطالعات سیاسی و اجتماعی و نیز در حوزه معماری و شهرسازی در ایران است. هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش، شناسایی و کشف عوامل غالباً پنهان در تولید فضا و معماری در دوره پهلوی اول است که مستقیماً به ساختار قدرت پیوند خورده است. این هدف با پاسخ به این سوالات تأمین می شود که دلایل سیاسی و اجتماعی تغییرات ساختاری و فضایی در معماری دوره پهلوی اول کدام اند؟ و آیا پیوند و رابطه ای میان ساختار قدرت و تولید فضا دراین دوره برقرار بوده است؟ روش پژوهش: این پژوهش بر حسب هدف، بنیادی و بر اساس ماهیت داده ها، کیفی است. داده ها به روش انتقادی  و در قالبی تفسیری تبیینی تحلیل شده اند که در آن هر داده ای اعم از آثار، عناصر و کنش های مرتبط با تولید فضا، فراتر از توصیف صرف و ویژگی های ظاهری شان در ارتباط با مناسبات قدرت تحلیل شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر استفاده بسیار هدفمند از تولید فضا و معماری در رژیم پهلوی اول به منظور تقویت ایدئولوژی و تثبیت گفتمان مدنظر حاکمیت است. تولید فضا در این دوره محصول روابط و اراده معطوف به قدرت است و نظام حاکم تلاش کرده است ضمن برخورداری از مَنش نظامی گری و آمرانه، از طریق قدرت نرم و با کنترل بازنمایی های فضایی و انتساب و اتصالِ معماری به گفتمان کلان رژیم، مشروعیت و هژمونی خود را تأمین کند و نهایتاً قدرت و اقتدار حاکمیت به میانجی و عاملیت فضا و معماری، بازتولید شود.
۲.

Derrida's Deconstruction and Environmental Graphics: Examination and Analysis Case Study of the Mental Image of Tourists in Isfahan(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 153 تعداد دانلود : 418
Background and Aim: Derrida's Deconstruction has key elements in the schema that affect current realms of environmental graphics. The challenges in current urban life require that graphic science gets involved, at some level, in the architecture and the environment. Therefore, the purpose of the current study was to examine the effects of using key elements of environmental graphics based on Derrida's Deconstruction in the schemata of tourists in Isfahan. Methods: library archives and field surveys were employed for data collection in this study. As such, the visual, emotional evidence and documents in the library archives were used to evaluate the criteria involved. Considering the nature of the study, the statistical population consisted of two groups of citizens of Isfahan. The first group includes 18 experts, and the second includes 213 domestic tourists in Isfahan in 2019. Findings: The results of the study indicated that there is a strong and significant relationship between the variables of balance, continuity in the environment, creating unity in the environment, diversity in the environment, texture and light. Furthermore, the findings revealed that the variable of light is extremely strong in correlation, the variable of emphasis in the environment has a very weak correlation, and the variable of proportionality is negatively correlated. Also, based on the beta coefficient obtained from regression, the greatest impact pertained to the components of light, diversity, texture, balance, continuity, unity in the environment, proportionality and emphasis. Conclusion: This study showed a significant relationship between the schemata of tourists and context, diversity, light, unity in the environment, proportionality, continuity, balance and emphasis, among which the variable of light was determined to have the greatest effect.
۳.

تحلیل مدل الماس فرهنگی در معماری بناهای حکومتی دورۀ پهلوی اول با رویکردی انتقادی به جامعه شناسی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الماس فرهنگی جامعه شناسی انتقادی هنر دوره پهلوی اول بازتولید قدرت معماری ناسیونالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 733 تعداد دانلود : 744
بیان مسئله : معماری به مثابه اجتماعی ترین هنرها پدیده ای است که معانیِ اجتماعی، فرهنگی، آیینی و سیاسی گوناگون را از طریق محتوا و فرم بصری اش بازنمایی می کند و همزمان بر سازمان دهی ادراکات و رفتار انسان نیز اثرمی گذارد. عرصه معماری همواره جولانگاه حضور قدرت و نظام های سلطه به نیت بازنمایی اقتدار و مشروعیت بخشی به حکومتشان بوده است. این پژوهش به تحلیل انتقادی مدل جامعه شناختی«الماس فرهنگی» در تولید و ساخت معماری ابنیه حکومتی در دوره پهلوی اول می پردازد. هدف پژوهش : هدف  پژوهش در حالت کلی، واکاوی نقش کلیدی معماری در بازنماییِ مفاهیم ایدئولوژیک و بازتولیدِ قدرتِ طبقات مسلط و به صورت موردی چگونگی نظارت و تحت کنترل درآوردن فرایند تولید، توزیع و مصرف هنر (معماری) و اثرگذاری بر جامعه و فرد توسط حاکمیت دوره پهلوی اول و پاسخ به این سؤالات است که اولاً رابطه میان ساخت قدرت و تولید معماری در دوره پهلوی اول چگونه بوده است؟ و ثانیاً برپایه رویکرد انتقادی به جامعه شناسی هنر، پیوند میان عناصر تشکیل دهنده مدل الماس فرهنگی در ساخت ابنیه حکومتی دوره پهلوی اول به چه صورت است؟ روش پژوهش : پژوهش بر حسب هدف، بنیادی و بر اساس ماهیت داده ها، کیفی است. داده ها به صورت مطالعات اسنادی و نیز مطالعات میدانی اعم از مشاهدات متنی شده و مشاهدات ناب جمع آوری شده اند که به روش انتقادی و در قالبی تفسیری -تبیینی تحلیل شده اند و تلاش دارد تا ارتباط و جایگاه آن ها را در مدل الماس فرهنگی و پیوندشان با مدیریت قدرت و سلطه در رژیم پهلوی اول بررسی کند. نتیجه گیری : نتایج پژوهش بیانگرِ این نکته است که رژیم پهلوی اول با کنترل و نظارت بر تولید و توزیع معماری و حمایت از هنری که ایدئولوژی های حاکمیت را بازنمایی کند، از رهگذر گفتمان ملی گرایی و ناسیونالیسم باستان گرا تلاش داشت تا با یکپارچه سازی جامعه، به کنترل خوانش مخاطبان از آثار معماری بپردازد و به میانجی گری معماری، مشروعیت خود را در جامعه نهادینه و قدرت خود را به صورت امری هژمونیک تحکیم، تقویت و بازتولید کند.
۴.

خوانش فرهنگی معماری مسکونی کردها با تأکید بر نقش فضا مطالعه موردی: خانه های سنتی منطقه موکریان (شهرستان سردشت)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: فرهنگ شیوه زندگی سازماندهی فضا شکل خانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 811 تعداد دانلود : 569
مسکن، یکی از مهمترین اشکال سازماندهی اجتماعی فضاست که شکل آن، متأثر از عوامل متعددی از جمله، ویژگی های فرهنگی است و می توان گفت، معماری به واسطه ی زبان کالبد و فضا، قانونمندی های اجتماعی و فرهنگی نهفته در رسوم و عادات را سازماندهی می کند. هدف اصلی انجام این پژوهش، بررسی و تحلیل ویژگی ها ی کالبدی، الگوهای فضای معماری و نحوه ی سازماندهی آن، در معماری مسکونی کردهای موکریان، به منظور شناخت معماری این مناطق از منظر فرهنگی است. روش تحقیق، در بخش نظری، روش توصیفی - تحلیلی بوده و بخش عملی نیز با استفاده از عملیات پیمایشی در رابطه با شکل خانه های سنتی شهرستان سردشت، واقع در شمالغرب ایران، به عنوان نمونه مطالعاتی از معماری بومی منطقه کردنشین موکریان، مورد بررسی قرارگرفت. نتایج کلی پژوهش نشان می دهد، الگوهای غالب خانه های سنتی در این منطقه را می توان به سه الگوی "خطی"، "L" شکل و "U" شکل محدود کرد و از طرفی، جایگاه زن در خانه و سیستم خانواده از نظر تعداد همسر، اهمیت زیادی در شیوه ی سازماندهی فضا دارد. همچنین نتایج تفصیلی به صورت جداولی که در آنها سطوح و لایه های پنهان مقوله فرهنگ (فرهنگ کردهای موکریان) در ارتباط با شکل خانه مشخص شده است، ارائه گردید.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان