قرارداد دولتی یا اداری به معنای خاص، وسیله مؤثر اداره و بهره برداری از منابع عمومی، مدیریت خدمات عمومی و تأمین رفاه اجتماعی، از طریق واگذاری امور به مردم و مبتنی بر رضایت ومشارکت آنان است.
هدف این تحقیق این است که بدانیم در نظام حقوقی ما، چه شاخص هایی برای قرارداد اداری وجود دارد و چگونه می توان آنها را شناسایی نمود. براین مبنا باید به این پرسش ها پاسخ دهیم که آیا قرارداد های دولتی به معنای خاص در حقوق ایران تعریف و شناخته شده است؟ کدام معیار ها وملاک ها را برای شناخت این قرارداد ها در حقوق ایران، می توان پذیرفت؟
در منابع حقوق ایران (قوانین، مقررات، مصوبات، و رویه قضایی) این قرارداد ها به صورت مشخص و متمایز از سایر معاملات و قرارداد های دولت، به رسمیت شناخته نمی شود و نیازمند تعریف دقیق و تعیین ضوابط حقوقی است.
در این تحقیق، ابتدا قرارداد دولتی تبیین و تعریف گردیده و سپس به تاریخچه، اهمیت وکاربرد آن اشاره می شود و آنگاه شاخص های قرارداد دولتی در ایران بحث می شود.
هرچند مقاوله نامههای بین المللی کار ، از لحاظ مراحل تصویب و تعهداتی که دولتهای عضو نسبت به آنها دارند . در وضع یکسانی قرار دارند ، اما اعتبار معنوی یک مقاوله نامه بر حسب موضوع آن میتواند با مقاوله نامه دیگر متفاوت باشد . بر همین پایه آن دسته از مقاوله نامههای بین المللی کار که به حقوق بنیادین انسان مربوط میشوند از اهمیت و اعتبار ویژهای برخوردارند ، منظور این اسناد که گاه از آن به عنوان مقاولهنامههای مربوط به حقوق بشر هم یاد میشود مقاولهنامههایی که به یکی از آزادیهای اساسی مانند آزادی کار و یا منع تبعیض و یا آزادی سندیکایی مربوط میشوند...
در این مبحث، ابتدا به اهمیت آموزش حرفه ای و افزایش مهارت شغلی اشاره شده و سپس مفاد مقاوله نامه شماره 142 سازمان بین المللی کار درباره آموزش حرفه ای در حیطه تجهیز منابع انسانی مورد بررسی قرار گرفته است.
با لازم الاجرا شدن قانون جدید کار‘ پرسش های گوناگونی مطرح می شود و یا قابل طرح است که برخی از آنها به مبانی قانون کار و چگونگی تصویت آن مربوط می شود و پاره ای به مقایسه قانون تازه و قانون پیشین نظر دارد.از جمله پرسش های دسته اول می توان موارد زیر را برشمرد: ضرورت تغییر قانون کار در پی انقلاب احساس شد یا در دوران نظام پیشین هم مطرح بود؟ با آنکه لزوم تغییر قانون کار از سال 1358‘به طور جدی‘ عنوان شد چرا بیش از پنج سال طول کشید (1364) تا لایحه آن از سوی دولت تقدیم مجلس شد؟ ایرادهای شورای نگهبان به مصوبه مجلس (آبان ماه 1366) متضمن چه اموری بودو اگر مصوبه بر اساس آنها تغییر داده می شد. قانون کار به چه صورتی در آمد ؟ چرا تغییرها ی انجام شده در مصوبه مجلس (مهرماه68) که در جهت تامین برخی از نظرهای شورای نگهبان صورت گرفته بود از سوی این شورا کافی تشخیص داده نشد و موضوع به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع شد؟ مجمع تشخیص مصلحت نظام چگونه بین مصوبه مجلس و نظرهای شورای نگهبان داوری کرد؟ آیا مجمع به این داوری بسنده کرد یا خود نیز تغییرهایی در مصوبه مجلس داد‘ د رصورت اخیر آیا چنین اقدامی با اختیارات مجمع سازگاری درد. پرسش های دسته دوم بیشتر به صورت کلی مطرح می شوند مانند اینکه قانون جدید کار بهتر است یا قانون پیشین ؟ کدامیک از لحاظ تامین حقوق کارگران مناسب تر است؟ هر چند طبیعی است که این گونه پرسش ها عنوان شده و مورد بررسی قرار گیرند اما اکنون که قانون‘ به هر صورت‘ تصویب و لازم الاجرا شده است بنظر می رسد تحلیل پرسش های دسته اول درواقع بیشتر به بررسی تحول حقوق کار ایران و مبانی آن مربوط می شود و جای چنین مطالعه ای کتاب ها و نوشته های مفصل مربوط به حقوق کار است . در مورد پرسش های دسته دوم نیز با اینکه مقایسه اجمالی دو قانون می تواندبه روشن شدن برخی جنبه های قانون جدید کمک کند اما با روش نشریه دانشکده حقوق و علوم سیاسی همخوانی ندارد. بنابراین با در نظر گرفتن شیوه کار نشریه‘ بر آن شدیم که به تدریج نوآوری های قانون جدیدرا ‘ مورد به مورد ‘ با توجه به مبانی آن تحلیل کنیم و از آنجا که راه حل های نو ا زلحاظ حقوق ما و در مقایسه با قوانین پیشین کشورمان‘ تازهبه شمار می آیند و گرنه از جهت تحول حقوق کار در کشورهای دیگر گاه از سابقه ای طولانی برخوردارند ‘ دراین بررسی ها از مطالعه تطبیقی کمک می گیریم . در این نوشته مبانی حکم مندرج د رماده 12 قانون جدید کار درباره تغییر کارفرما را مطالعه می کنیم امید آنکه حق توفیقی عنایت فرماید و مباحث دیگر قانون نیز که متضمن نوآوریهایی است به همین روش بررسی و مطالعه بشود.