اولویت سنجی مؤلفه های فرهنگ مشارکتی در معماری مسکن اقشار کم درآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
51 - 66
حوزه های تخصصی:
فرهنگ مشارکتی در معماری می تواند باعث ایجاد ارتباط موثر و کارآمد بین کارفرما، سازمان های ذیربط، معماران و کاربران فضا شود. یکی از مهم ترین موضوعات معماری، مسکن است که همه افراد جامعه با آن در ارتباط هستند. مسکن یک الگوی فرهنگی از نحوه زندگی ساکنان را به نمایش می گذارد. از این روی، تنها یک محصول تولید شده نیست بلکه نتیجه یک فرآیند است که موفقیت آن منوط به میزان مشارکت هر کدام از اجزاء و تابعی از فرهنگ مشارکت است. این پژوهش، به دنبال اولویت سنجی مؤلفه های فرهنگ مشارکتی در معماری مسکن می باشد که در آن تاکید ویژه ای بر مسائل مربوط به اقشار کم درآمد شده است تا با توجه به محدودیت های موجود، بتوان به راهکارهای مناسبی برای ایجاد تعامل بین کاربر با دست اندرکاران معماری و شهرسازی دست یافت. استراتژی کلی پژوهش در تحقیق حاضر، پس کاوی است. در بخش مطالعات نظری، با هدف ارائه مؤلفه های فرهنگ مشارکتی، از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی استفاده شده است؛ سپس از روش میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه با افراد صاحب نظر در زمینه معماری و شهرسازی، استفاده شد. آزمون آلفای کرونباخ جهت پایایی پژوهش؛ آزمون فریدمن، جهت مشخص شدن اولویت ها و آزمون رگرسیون چندگانه، برای توصیف رابطه خطی بین متغیرهای فرهنگ مشارکتی، استفاده گردید. یافته ها نشان می دهد که در سیاست گذاری مسکن برای اقشار کم درآمد، توجه به فرهنگ مشارکتی، می تواند در مراحل مختلف برنامه ریزی، طراحی، ساخت و بهره برداری از فضا، نقش موثری در کاهش فواصل بین همه گروه های ذینفع ایفا کند و در بهبود وضع مسکن این قشر موثر باشد. فرهنگ مشارکتی در مسکن اقشار کم درآمد، به انسجام بین سه حوزه مشارکت ذی نفعان در طرح مسکن، مشارکت جویی و مشارکت پذیری میان ذی نفعان و نحوه مشارکت کاربران (ساکنان) در طرح مسکن تاکید دارد و نتایج آزمون فریدمن، نشان دهنده معناداری رتبه بندی مؤلفه های فرهنگ مشارکتی از نظر متخصصان و دست اندرکاران معماری و شهرسازی است، بطوریکه رتبه بندی متفاوتی از این مؤلفه ها دارند.