جایگاه اندیشه های ابوریحان بیرونی در توسعه جغرافیا
ابوریحان محمدبن احمد بیرونی (440-362، قرون چهارم و پنجم هجری) از جغرافیدانان مشهور زمانه خود بود. هرچند در هیچ یک از نوشته هایی که از ایشان در دست است، نام جغرافیدان برای خود به کار نمی برد. اندیشه ها و نظریه های بیرونی تا سالیانی چند بی آنکه دنیای علم آن را بشناسد، ناشناخته مانده بود. غفلت از شناسایی و شناساندن این دانشی مرد بزرگ ایرانی هم چنان باقی بود تا اینکه در قرن های اخیر که سرعت علم تکنولوژی افزایش می یابد و به موازات آن، شناخت و کشف پدیده ها سرعت می گیرد و در نتیجه نظریه های بیرونی نیز در حوزه دانش جغرافیا، شناسایی و معرفی می شود. وی در زمینه های گوناگون دست به قلم زده است که از میان آنها چند اثر به ویژه تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن، تسطیح الصور و تبطیح الکور، قانون مسعودی و التفهیم از نظر مسایل جغرافیایی و از جمله موضوعات نقشه کشی، تعیین قبله، تعیین طول و عرض جغرافیایی شهرها و فاصله بین آنها و ... درخور تأمل و توجه است. با توجه به جایگاه این دانشمند مبتکر در علم جغرافیا، در این نوشتار با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با مطالعه و مبنا قرار دادن اسناد و مدارک معتبر به دنبال پاسخگویی به این سوال هستیم که اندیشه ها و آراء جغرافیایی ابوریحان بیرونی کدام ها هستند؟ و اشارتی به نقش و جایگاه او در بستر جغرافیاپژوهی و نقش توسعه گر او در این زمینه داشته باشیم.