روایت شناسی «مقامات ژنده ی پیل»
در این مقال سعی شد تا در راستای کاوش در نظریه بومی روایت، پای در راهی گذاریم که مختصات آن پیشتر از سوی بزرگانی چون زنده یاد قاسم هاشمی نژاد و جناب دکتر اسماعیل بنی اردلان ترسیم گشته است. به طور کلی، در سنت روایی(عرصه ی فرهنگ عامه) به این فرضیه رسیدیم که، ساختار(فرم) در پی(جستجوی) مضمون است یعنی «بازنمایی جهت یادآوری»؛ از طرفی دانستیم که در عرصه ی خاص روایت عرفانی فرم و محتوا قابل تفکیک نیست، و «ساختار به منزله ی مضمون» است. و در کل شاهد کارکرد متنوع عنصر «تکرار»[به مثابه ی ذات روایت] هستیم. به طور اجمالی، «موقعیت خرق عادت»، «کنش مثالین»، «شخصیت عرفانی»[در حال استحاله]، و نهایتا «قصه ی عرفانی»، وجوه روایت(داستانی) غیب را می سازند و نهایتا «جغرافیای روایت غیب» عنوانی کلی برای روایت عرفانی می باشد که در آن تقدیر و سرنوشت ها[زندگی] آمیخته با احولاتِ شخصیت ها[از خواب بینی و بیماری و شفا و دیداریابی برای عامی تا ریاضت خودخواسته و کشف و شهود(دیدار بینی) و کیمیای نفسانی عارف]، محتوای روایت را می سازد. ما در این جا از راه ارائه ی یک ساختار پیشنهادی[سه گانه ی پایه-آینه-پوششی و گونه ی مستقلِ حکایات خواب]، حکایات کثیر مقامات ژنده ی پیل را طبقه بندی نمودیم و به کمک اصطلاحات اختصاصی(روایت شناختی) متن که همان «بازپیکربندی روایی مقامات» محسوب می شود، سعی در ترسیم وجوه روایی مقامات اعم از داستانی و متنی را داریم و به طور خلاصه، عرصه های «گفتمان-روایت»[تمهید مقدمه(فصل بندی) مقامات]، «زبان-روایت»[گزیده ی مقامات]، «داستان-روایت»[ساختار پیشنهادی]، «خیال-روایت»[ویژگیِ تصویری بودن و رد پای راوی]، و نهایتا «روایت-روایت»[اصطلاحات اختصاصی روایت شناختی] طرح و تبیین گشت.