آسیب شناسی ترجمه مای شبیه به لیس در جزء اول و دوم قرآن کریم (بر اساس نظریه کارمن گارسس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
9 - 34
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به سبب دارا بودن آموزه های بلند آسمانی و گنجینه های فراوانِ صرفی، نحوی و بلاغیِ زبانِ عربی، همواره مورد توجه دانشمندان و عربی پژوهانِ سراسرِ جهان قرار گرفته است. به این ترتیب، ترجمه این کتاب ارزشمند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این رو، هر ساله هزاران مقاله و پایان نامه با محوریتِ ارزیابی ترجمه های قرآن کریم به نگارش در می آید تا چند و چونیِ درستی ترجمه این کتاب مقدس، آشکار شود. از میان ترجمه های فارسی قرآن کریم، همواره ترجمه های وفادارِ آن، موردِ توجه و استقبال بیشترِ خوانندگان و پژوهشگران قرار گرفته است؛ از جمله مترجم هایی که با وفاداری تمام، این مصحف گران مایه را به زبان فارسی ترجمه کرده اند، می توان افرادی همچون مکارم شیرازی (Makarem Shirazi, 2001)، مشکینی (Meshkini, 2015)، الهی قمشه ای (Elahi Qomshee, 2006)، خرمشاهی (Khorramshahi, 1997) و فولادوند (Fooladvand, 1997) را نام برد. هر چند، ترجمه های آن ها نسبت به متن قرآن کریم وفادار بوده، ولی همچون هر اثر ادبی دیگری- همچنان که از شایستگی های بسیاری بهره مند است، ممکن است از کاستی هایی به دور نباشد. به این ترتیب، پژوهش حاضر با تکیه بر الگوی ارزیابی ترجمه ارائه شده به وسیله کارمن گارسس (Garces, 1994) و بر مبنای سطح دوم این نظریه (سطح صرفی و نحوی) ترجمه های این مترجم ها را در حوزه «مای شبیه به لیس» مورد پژوهش و ارزیابی قرار داده است. پس از بررسی، این یافته به دست آمد که مهمترین عامل در ضعف ترجمه های موردِ اشاره در این حوزه، معادل یابی نکردنِ درست در زبان مقصد و نادیده گرفتن بی پرده گویی های خداوند در این کتاب ارزشمند (قبض نحوی) بوده است.