بررسی رویکرد مسیحیت نسبت به مفهوم صلح با نگاهی بر نهج البلاغه
منبع:
صلح پژوهی اسلامی سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
37-70
حوزه های تخصصی:
انسان همواره بر مبنای عقل و فطرتش به صلح می اندیشیده است. ادیان الهی نیز همواره در پی رسیدن بشریت به صلحی پایدار و همیشگی بوده اند. همان طور که اسلام ناب پیام آور صلح و محبت است، مسیحیت ناب نیز چنین است. بررسی و مقایسه کتب آسمانی و عملکرد پیروان سه آئین الهی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) روشن می سازد گرچه پیامبران آن ها، پیام آوران صلح و رحمت بوده اند، ولی در میان پیروان آن ها در طول تاریخ شاهد وقوع جنگ های خونی، طولانی و پی در پی بوده ایم. لذا در این نوشتار نقش مسیحیت و پیروان این دین در رفتار با پیروان مذاهب دیگر مورد تحلیل قرار می گیرد. بررسی روابط بین الملل در آئین مسیحیت نشان می دهد که آنان همواره معتقدند که شریعت الهی حق، همان شریعت مسیح بوده و به جز مسیحیان هیچ گروهی اهل نجات نخواهند بود و با چنین بینشی روشن است که آن ها نمی توانسته اند با ملت های غیر مسیحی روابط دوستانه داشته باشند. نکته قابل توجه دیگر، برتری جویی و نژاد پرستی مسیحیان است چنان چه در آیاتی از قرآن کریم به این مسأله اشاره شده است. از جمله آن جا که ادعا می کنند ما فرزندان خدا هستی. مسیحیان، همه انسان ها را موظف به عمل بر اساس عهد جدید می دانند و همه مخالفان را دشمن خدا می دانند و در صورت رسیدن به قدرت، کمترین حقوقی برای آنان قائل نبوده اند. از نظر حضرت مسیح (ع) آن چنان که در متون موجود به ایشان نسبت داده شده است، احسان و محبت باید شامل دشمنان نیز بشود با این حال، حوادث تاریخی مسیحیت بیانگر این نکته است که آنان هیچ گاه به دستور حضرت مسیح (ع) مبنی بر محبت و دوستی نسبت به همه،ک حتی دشمنان عمل نکره اند.