ابعاد روان پریشی و آثار منفی فقر در جامعه اسلامی
دین اسلام فقر و تنگدستی را جزو یکی از مصیبت های بزرگ و از جمله بلای جامعه بشری که تا سرحد نابودی آن تاثیر دارد، معرفی نموده است و ریشه کنی آن از اجتماع را اصلی ترین هدف و وجهه همت خود قرار داده است.غنی الذات تنها خداوند است و گاه فقر به نداشتن مال مراد باشد که برخی احادیث در ذم و نکوهش آن آمده و برخی احادیث در مدح وستایش آن.آری اگر فقر با صفاتی چون رضا و قناعت توام باشد فقیر به فقر و نداری خود راضی باشد و براین باور است که خدای مهربان این وضع را برای او پسندیده است.ولی اگر فقر بر فردی خام و بی مایه از معرفت به خدا درآید باری گران و آزمایشی بس خطرناک است که وی را به عیوبی چون ضعف نفس و حسد وغیبت و دروغ و دزدی و خیانت دچارسازد و چه بسا ناتوانی او از کشش این بار گران وی را به کفر کشاند.آیت الله مکارم شیرازی دراین باره چنین می نویسند: فقر عبارت است از فقدان یا کسری درآمد به نحوی که شخص مبتلا به این حالت مخارج شرعی و عرفی اش بیش از درآمد او باشد.به عبارت دیگرکسی است که مخارج سال خود و عیالاتش (زن و فرزندان و تحت تکلفش) را ندارد.فقر در لغت نامه دهخدا چنین تعریف شده است: فقرنداشتن مایحتاج است و تفاوت آن با فقد این است که فقد نداشتن چیزی است که بدان نیازی نباشد و آن را فقر نتوان گفت.بنابراین فقرا مردم مسکین و بی چیز را گویند، کسانی که حرفه ای ندارند یا صاحبان حرفه که حرفه آنها زندگیشان را کفایت نکند.