زهره شایسته فر

زهره شایسته فر

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

مفهوم زیبایی شناسی و عملکردگرایی در طراحی قفل های چالشتر از دیدگاه ولف

تعداد بازدید : ۳۸۸ تعداد دانلود : ۳۰۸
از جمله مفاهیمی که پیرامون چیستی هنر قابل تامل است اصطلاح زیبایی شناسی است. هرچند که زیباشناسی در فلسفه غرب، توسط ایمانوئل کانت به اوج معنایی خود دست یافت و تاثیر آثار کریستیان ولف به عنوان فیلسوفی که تفکر کلاسیک آلمانی را بنیان گذارده است، بر آن غیر قابل انکار است، اما در عصر حاضر در مورد انواع هنر از جمله هنرهای سنتی شرقی نیز استعمال می شود. لذا در مبحث زیباشناسی و عملکردگرایی به عنوان شاخه ای از دانش، این فرضیه وجود داشت که مفهوم زیباشناسی صنعت-هنر قفل های چالشتر که در دوران صفویه با هدف حفاظت از اموال و دارایی اشخاص تولید شده و به استفاده عموم رسیده است؛ از دیدگاه ولف قابل توصیف بوده از این رو لذت ناشی از تولید یک اثر هنری نیز برای صنعتگر، همان معنای لذت از زیبایی بوده که یک هنر کاربردی در نگاه ولف داشته است. از این رو این پژوهش با رویکرد کیفی و روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. جامعه تحلیلی منابع اطلاعاتی دسته اول و دوم مرتبط با موضوع پژوهش بوده که ابتدا شناسایی و سپس به صورت هدفمند و عمیق مطالعه و به طور مستمر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند که طی این تجزیه و تحلیل، زیبایی شناسی قفل های چالشتر از نگاه صنعتگر و دیدگاه فلسفی ولف در رابطه با زیبایی شناسی، بازشناسایی و در نهایت از طریق تحلیل عوامل مربوطه، به این فرضیه پاسخ داده شده است که کارکردهای قفل های چالشتر با نظریه ولف در موضوع زیباشناسی و عملکرد گرایی چگونه است.
۲.

پژوهشی پیرامون کارکرد اجتماعی هنر در دوران پسا کرونا از منظر آدورنو (مطالعه موردی: بررسی تابلوی شام آخر بالستر)

کلید واژه ها: کارکرد اجتماعی پساکرونا آدورنو بالستر نقاشی مدرن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۳۶۵
بیماری کرونا نه تنها بر نظام پزشکی که بر سایر حوزه های جامعه هم تأثیر گذاشته است؛ در حقیقت بیماری کرونا تأثیراتی فراتر از ساحت پزشکی از خود نشان داده است و زندگی، روابط اجتماعی و فعالیت های اقتصادی انسان ها را تحت تأثیر قرار داده است. لذا بحران فعلی کرونا می تواند فرصتی برای تبدیل تجربیات به دانش نظامند و تبدیل دانش شفاهی به دانش رسمی و مکتوب باشد. آنچه در این وضعیت خطیر، خلاء آن حس می شود کنش گری هنرمندان و همچنین میزان اندیشه ورزی در قبال این پدیده جدید اجتماعی و چگونگی مواجهه پژوهشگران هنر با آن است؛ بنابراین رسالت این پژوهش، توصیف مساله ها با توجه به شرایط و اقتضائات جدید، تحلیل مساله پسا کرونا، پیش بینی و آینده پژوهی و راهکار پژوهی است. لذا خلاء مطالعات هدفمند و دقیق و عدم کنش گری مطلوب جامعه هنری که در این پژوهش بیش از هر زمان دیگری نیاز به مساله شناسی کرونا از منظر مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی و هنر ضرورت پیدا کرد، باعث شد که برخی گزاره های حاصل از پیامد سنجی پساکرونایی و نقد و نظر و آزاد اندیشی های که وارد صحنه عمومی جامعه شده است را منظر آدرنو مورد پژوهش قرار داد. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و جامعه تحلیلی منابع اطلاعاتی دسته اول و دوم مرتبط با موضوع پژوهش بوده که ابتدا شناسایی و سپس به صورت هدفمند و عمیق مطالعه و به طور مستمر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
۳.

پژوهشی در رابطه با بی شکلی و تنهایی انسان معاصر دوره پساکرونایی؛ مطالعه موردی آثار هنرمند لهستانی مگدالنا آباکانوویچ

تعداد بازدید : ۵۸۷ تعداد دانلود : ۴۰۴
تنهایی مفهومی است که از دیرباز ذهن افراد یک جامعه را به خود معطوف داشته است، واژه تنهایی که معانی متفاوتی دارد و در موارد مختلف از جمله ارتباط ساحت ها و بخش های مختلف فرد با یکدیگر و ارتباط فرد با فرد دیگری و در نهایت ارتباط فرد با هستی محیط پیرامونش تعریف می گردد. از این رو با توجه به اینکه انسان، همواره در معرض تهدید عوال اضطراب زا و دلهره آور فرا گرفته است، لذا برای ایجاد حفظ امنیت از دست رفته خود گاها به تنهایی پناه برده است. این دلهره انسان معاصر در برابر تنهایی و مرگ در دوره های مختلف کاری هنرمندان، تاثیر واضح و شفافی را در بیان و خلق آثار آن ها گذاشته است. لذا در زمان شیوع بیماری ها و یا بلایای طبیعی و حتی جنگ، گروه هنرمندان از جمله هنرمندان رشته های نقاشی و مجسمه سازی آثاری از جلوه های تنهایی، سکوت و بی شکلی در جهان را خلق نموده اند. در این میان هنرمند لهستانی به نام مگدالنا آباکانوویچ آثاری را برای نمایش این تنهایی حاصل از عدم امنیت روانی افراد جامعه در زمان جنگ جهانی دوم خلق کرد. این هنرمند مجسمه ساز، شخصیت های انسانی بی سر و در حالت سکون و ایستاده یا نشسته را به صورت جمعی و فاصله دار از یکدیگر را که نمودی از انسان آسیب دیده و تنها می باشد را خلق کرد. حال سوالی که مطرح می شود این است: هدف از خلق آثاری از این دست چه بوده است؟ و هنرمند تحت تاثیر کدام جریان های سیاسی، اجتماعی و یا اقتصادی جامعه بوده است؟ در طی پژوهش به این سوالات پاسخ داده می شود و فرض بی شکلی و تنهایی انسان معاصر در دوره پساکرونا را مشابه زمان پسا جنگ هنرمند مورد مطالعه دانسته است و در طی پژوهش به معرفی و تحلیل آثار هنرمند پرداخته شد. پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و جامعه تحلیلی منابع اطلاعاتی دسته اول و دوم مرتبط با موضوع پیش رفت که مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت،
۴.

پژوهشی تطبیقی پیرامون مولفه های روانشناختی آثار هنرمندان نقاش نیکزاد نجومی و علی اکبر صادقی (مورد پژوهش: 5 اثر از جدیدترین نمایشگاه هنرمندان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مؤلفه های روان شناختی نقاشی علی اکبر صادقی نیکزاد نجومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۶ تعداد دانلود : ۴۴۶
تمایزات منحصر به فرد شخصیتی پرده های ناپیدا در پس آفرینش آثار هنری خوانده شده اند که بی گمان، ردپای منشأ آفرینش هر اثر هنری را باید در این بُعد پنهان از فرآیند ظهور هنری جستجو کرد. لذا، درونیات هر فرد هم به لحاظ جنبه مثبت و هم جنبه منفی، بر خلق آثار هنرمندان تاثیرگذار است. مسئله ای که می توان اینجا مطرح کرد چگونگی بازتاب مؤلفه های روانشناختی در آثار نقاشان است. در این بین، می توان از هنرمندان نقاشی چون نیکزاد نجومی و علی اکبر صادقی نام برد که در دوره حاضر از جریان های هنری رایج، با زبان تصویری سعی در بیان درونیات روانشناختی خود دارند. در این پژوهش که به صورت توصیفی و تحلیلی و با به کارگیری روش کتابخانه ای انجام شده، به سبب محدودیت حجم مقاله، 5 نمونه اثر از آثار نقاشی هر هنرمند مورد پژوهش قرار گرفته است. روش نمونه گیری انتخابی و به صورت کیفی به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شده است. یافته های تحقیق حاکی از این است که آثار نیکزاد نجومی و علی اکبر صادقی که به نوعی توانایی های ذهنی مخاطب در درک مفاهیم و باورهای درونی هنرمند را تقویت می کنند، تأویل و تفسیری از مؤلفه های روان شناختی است که در آثار این دو هنرمند ظهور یافته است. نتایج این نوشتار تبیین کننده اهمیت پرداختن به بحث مؤلفه های روانشناختی هنرمندان در بررسی و واکاوی مفاهیم هنری در آثار آنان می با شد، خصوصا آثار هنرمندان هنرهای تجسمی که نمودی ملموسی از بازتاب این درونیات پنهان هنرمندان است. اهداف پژوهش: 1.بررسی مؤلفه های روانشناختی از توانایی ذهنی مخاطب در تفسیر آثار نقاشی علی اکبر صادقی و نیکزاد نجومی. 2.تطبیق شیوه تأثیرگذاری آثار نقاشی علی اکبر صادقی و نیکزاد نجومی بر طبق دیدگاه روانشناختی. سؤالات پژوهش: 1.با توجه به کاربرد مؤلفه های روانشناختی در هنر، چگونه می توان آثار نقاشی علی اکبر صادقی و نیکزاد نجومی را تفسیر و تحلیل کرد؟ 2.کدام یک از مؤلفه های روانشناختی تأثیرات پر رنگ تری در آثار نقاشی علی اکبر صادقی و نیکزاد نجومی دارد؟
۵.

بررسی اجتماعی حضور زنان در قلمدان های قاجاری در مجموعه ناصر خلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جایگاه اجتماعی و مذهبی زن قلمدان های قاجاری مجموعه ناصر خلیلی مضمون و عناصر بصری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۰۸
در دور? قاجاری، مصوران و چهره پردازانی پا به عرصه هنر ایران نهادند و شیو? خاصی را در خلق آثار هنری رقم زدند. در این دوره بنا به علاقه و پشتیبانی بعضی از سلاطین، تابلوهای نقاشی، کتاب های نفیس و قلمدان های ارزشمندی خلق شد که همه در نوع خود بی نظیر و ممتاز بودند.آثار هنری و تاریخی مربوط به این دوره را می توان از غنی ترین گنجینه ها، خصوصاً در زمینه تصویرگری و نقاشی دانست؛ زیرا با دقت و تأمل در آن ها می توان به ویژگی ها و جزییات جالب توجهی در خصوص اوضاع اجتماعی حاکم بر آن دوره پی برد.یکی از گویاترین آثار این دوره، قلمدان نگاری های استادانه ای است، که اکثر آن ها در شهرهای تهران، اصفهان و شیراز به دست استادان قلمدان نگار تهیه شده اند. بیشترین بخش تصویرپردازی این قلمدان ها، پیکره نگاری های زنان و در بخشی، متأثر از پیکره های اروپایی هم دوره قاجار بوده که بخش اعظمی از آن ها اینک در مجموعه ناصر خلیلی در لندن جمع آوری و نگه داری می شوند. با بررسی نگاره های این مجموعه، می توان چنین نتیجه گرفت که، باورها و اعتقادات اجتماعی، نوع و نگرش زندگی مردم به ویژه زنان، به عنوان بخشی مهم از جامعه روزگار قاجار و تأثیرات فرهنگ غرب که بازتاب سفرها و بازدیدهای متعدد درباریان، نقاش ها و متمولان قاجاری؛ به خوبی در شیوه و سبک نگارگری و قلمدان نگاری های این دوره انعکاس یافته است.
۶.

تعامل خط و نقش در قالی های سده های نوزدهم و بیستم/ سیزدهم و چهاردهم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴۰
ط و نقش، تعاملی با معنا و پویا در هنر، به ویژه هنر اسلامی دارد. قدرت بیان قوی تر خط نگارهها در تعامل و همراهی با نقوش، یکی از عوامل مهم گسترش و رونق استفاده از ترکیب نقش و خط در هنر به ویژه هنر قالیبافی است. رمزگرایی در طرحها و نقوش انتزاعی و ساده شده از طبیعت، به همراه رنگآمیزی زنده و متنوع آنها در هنری به نام قالیبافی، گستره بزرگی از مفاهیم و مضامین مختلف، برگرفته از آداب و رسوم، عقاید فرهنگی، هنری و مذهبی را جهت انتقال به مخاطب ایجاد نموده است. هنر قالیبافی با پیشینه چندین هزار ساله، تجسمی پویا از اندیشهها، فرهنگها و آرمانهای مردم این سرزمین است، که در گذر از تاریخ پر فراز و نشیب، طرحها و نقشهایی برگرفته از طبیعت زنده و زیبا با بار فرهنگی و معنوی، توانسته ارتباطی عمیق با افکار و اندیشههای پیرامون خود برقرار کند. این مقاله بر آن است تا با توجه به قدرت انتقال مفاهیم از طریق نقوش و خوشنویسی، همراهی و تناسب ارتباطی آن ها را در هنر قالیبافی سدههای نوزدهم-بیستم/ سیزدهم-چهاردهم مورد بررسی قرار دهد. جهت رسیدن به اهداف مورد نظر سئوالاتی مطرح است: 1- نوع و مضامین خطوط و نقوش به کار رفته در قالیهای قاجار کدامند؟2- تعامل خط و نقش در قالیهای قاجار تا چه حد در انتقال مفاهیم و مضامین موثر بوده است؟

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان