ساختارهای ترکیبی اسمی زبان فارسی و کلمات مرکّب م. امید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبانهای زنده همواره ناگزیر از تولید کلمات جدید هستند. یکی از فرایندهای واژه سازی در برخی از زبان ها ترکیب عناصر بسیط یا مشتقّ با یکدیگر و ایجاد واژه مرکّب است. از آنجا که کلمات بسیط و فرایند اشتقاق تنها بخشی از نیاز واژگانی را برآورده می کند، گویشوران زبان همواره ناگزیر از ساخت کلمات مرکّب با استفاده از عناصر موجود و الگوهای ترکیبی آن زبان هستند. این الگوهای زبان دارای قواعد و قوانین خاصّی هستند و هر زبان بر اساس ساختارهای نحوی و پیشینه تاریخی خود از آنها بهره می گیرد. از این رو هیچ دو زبانی، حتّی دو زبان خواهر و یا دو زبانی را که یکی از دیگری منشعب شده، نمی توان یافت که قواعد ترکیبی عیناً مشابهی داشته باشند. در میان شاعران معاصر، مهدی اخوان ثالث با دستیابی به توانش زبانی کاملی از زبان فارسی، تعداد کثیری از کلمات مرکّب را ایجاد کرده و در شعر خود به کار برده است. این توانایی، که حاصل غور و استقصاء او در متون ادبیِ قدیم و جدید فارسی است، باعث شده که کلمات مذکور دارای ساختاری به اسلوب و منطبق با قواعد ترکیب سازی در زبان فارسی باشند. تاکنون پژوهشی در مورد انواع ساختهای مختلف به کار برده شده در ترکیب سازی اخوان انجام نشده است. در این نوشتار با استخراج کلمات مرکّب از چند دفتر شعر این شاعر به دسته بندی این کلمات به لحاظ ساختاری و بررسی میزان اقبال او بر ساختهای مختلف ترکیبی پرداخته شده است.