محمدحسین خانلرخانی

محمدحسین خانلرخانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

Oil Issue and Discursive Shifts in Iranian Politics (1942-1952)

کلید واژه ها: Anti-Colonialism Discursive Shift Iran Iranian Oil Nationalization Iran’s Contemporary History

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۳۳
Following the invasion of the allied forces in September 1941, chaos and crisis characterized the Iranian socio-political life for more than a decade. The “issue of oil” emerged in such an environment. First a round of negotiation began in order to “regain the right of the people to Southern oil”. The initial demand of the Iranian government was to acquire more benefits; at the same time, however, outside the government, another approach was being formed, in which a political understanding of the oil issue was predominant with a less materialist understanding of the stakes. As a result, the oil issue could be seen as either economic or political; two discourses, though both were more or less inspired by anti colonialist discourses of the time, emerged and each sought hegemony. This article seeks to reveal the way in which discursive struggle emerged and the way in which a shift to the political discourse made significant political changes possible. Its main argument is that the discursive conflict in a society, where national identity was a matter of contest, led to a fundamental change in the representation of the issue and, in the course of time, even the identities of the political actors evolved. It was when this discursive conflict led to the hegemony of the political understanding of the oil issue that Razmara’s administration became delegitimized and the national movement for oil nationalization acquired legitimacy.
۲.

مورگنتا: فراسوی تجددگرایی و پسا تجددگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اخلاق مسئولیت تجدد روابط بین الملل معرفت شناسی مورگنتا هستی شناسی واقع گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۱ تعداد دانلود : ۳۳۵
در بسیاری از برداشت های متعارف از مورگنتا، وی متفکری در قالب کلی تجدد گرایی قلمداد می شود. در این چارچوب، واقع گرایی مورگنتایی نوعی تلاش جهت ارائه الگویی علمی از رفتار سیاسی انسان دانسته می شود؛ در حالی که مورگنتا خود از منتقدان اصلی الگوسازی جهت تبیین و پیش بینی رفتار انسان است. در این مقاله بر آن هستیم تا با بیان ریشه های فلسفی تفکر مورگنتا کژتابی هایی را بیان کنیم که درباره اندیشه های او شکل گرفته است. در واقع، برداشتی بدیل از مورگنتا منجر می شود به این که تقسیم بندی دووجهی مبتنی بر تضاد میان فلسفه هنجاری و دیدگاه های علم گرا شکسته شود. زیرا از یک سو، مورگنتا آرمان گرایی را رد می کند و از سوی دیگر دیدگاه های علم گرا را خام اندیشانه می داند. در این ارتباط، ابتدا برداشت متداول از مورگنتا و سپس دیدگاه بدیل در قالب معرفت شناسی، هستی شناسی و روش شناسی وی با تأکید بر ریشه های فکری او بیان می شود.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان