اراده انسان از ديدگاه فلاسفه اسلامي (ابن سينا، ملا صدرا، علامه طباطبايي، امام خميني)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
همان اندازه که تصديق به وجود «اراده»، در انسان امري بديهي و وجداني است، شناخت معنا و حقيقت «اراده» امري پيچيده و مشکل است. به همين دليل علي رغم وحدت نظر متفکران در وجود اراده، در تفسير و بيان ماهيت کلي آن اختلاف نظر وجود دارد. برخي از فيلسوفان اسلامي «اراده» را از کيفيات نفساني مي دانند و ضد آن را «کراهت» مي دانند. ابن سينا معتقد است اراده کردن يک چيز به معناي تصور آن چيز است و در واقع ايشان اراده را به عنوان مبداء فعل مي داند و معتقد است که تصور در متصور، ميلي را براي انجام فعل بر مي انگيزاند. مرحوم صدراي شيرازي معتقد است که اراده «شوق شديد به کسب مراد و جزء اخير علّت تامّه است». علاّمه طباطبايي اراده را کيف نفساني مي داند امّا متفاوت با کيفياتي مثل علم و شوق، و معتقد است که اراده با فعل معيت داشته و قبل و بعد از آن، نمي تواند وجود داشته باشد. مرحوم امام خميني اراده را فعلي از افعال نفس مي دانند. اراده خود پديده اي است که علت مي طلبد، ملاصدرا علّت «اراده» را، اراده و يا طبيعت انسان نمي داند چون در اين صورت منجر به تسلسل مي شود، همچنانکه ابن سينا مي گويد: «نفس مضطري است در هيأت مختار». از اين جهت، برخي به اين نکته تصريح کرده اند که علت «اراده» عوامل بيروني است.