فردوسی و بسترسازی نظری برای قدرت یابی نهاد وزارت در قرون میانه تاریخ ایران (قرون پنجم تا نهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
۱۶۵-۱۳۹
حوزه های تخصصی:
اوج گیری قدرت نهاد وزارت در تاریخ میانه ی ایران، به ویژه از اوایل دوره ی سلجوقی،بدون نوعی بسترسازی پیشینی، به دشواری ممکن و قابل دوام بود. فردوسی را باید در شمار یکی از نخستین کسانی دانست که در این زمینه تاثیر بسزایی داشت. پرسش این است که شاهنامه چه تاثیری بر فراهم آمدن یک بستر نظری برای اوج گیری و تثبیت قدرت نهاد وزارت در قرون میانه ی تاریخ ایران داشت؟. فردوسی که در پی حفظ هویت ایرانی و نیز تجدید حیات ساختار سیاسی ایران باستان بعنوان بدیل مناسبِ سامان سیاسیِ مستقرِ زمانه ی خود بود، در شاهنامه و به ویژه در بخش تاریخی آن-با توجه به عدم وجود شاهانِ خردمندِ عصر اسطوره ای-، وزیر را شخصیت اصلی این بخش نمایانده،با برکشیدن بزرگمهر بعنوان یک حکیم/وزیر و قائل شدن خصائص ویژه برای او، ارجی ویژه برای این نهاد قائل شد که این امر،پس از فردوسی و با توجه به نفوذ عام شاهنامه، با تبدیل شدن بزرگمهر به نماد نهاد وزارت، توانست همچون یک بستر نظری مناسب در جهت ترقی و تثبیت قدرت این نهاد به کار رود.