نقش مؤلفه های تفکر انتقادی در پیش بینی خودکارآمدی دانشجویان پزشکی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش مؤلفه های تفکر انتقادی در پیش بینی خودکارآمدی (تلاش، خودتنظیمی و پشتکار) در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پیمایش 6089 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است که با روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران تعداد 361 نفر از آنها برای نمونه پژوهش انتخاب شد و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استانداردشده و محقق ساخته استفاده شده است. روایی محتوایی پرسشنامه محقق ساخته در این پژوهش نیز ازطریق بازبینی کارشناسان این حوزه تأیید شده و سپس پایایی کل پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ 90/0 محاسبه شده است. برای تحلیل داده ها، نرم افزار آماریSPSS 20 به کار گرفته شده است. نتایج به دست آمده با توجه به فرضیات پژوهش نشان می دهد مؤلفه های بلوغ شناختی و درگیری ذهنی از ابعاد گرایش به تفکر انتقادی، روی تلاش دانشجویان تأثیرگذار است؛ اما مؤلفه خلاقیت نتوانست تلاش دانشجویان را پیش بینی کند. مؤلفه های خلاقیت و درگیری ذهنی نیز توانست خودتنظیمی دانشجویان را پیش بینی کند؛ اما بلوغ شناختی روی خودتنظیمی دانشجویان تأثیرگذار نبود و درنهایت، ابعاد گرایش به تفکر انتقادی (خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی) پشتکار دانشجویان را پیش بینی کرد؛ به عبارت دیگر، ابعاد تفکر انتقادی بر پشتکار دانشجویان تأثیرگذار بود. به طور کلی، مؤلفه های تفکر انتقادی به جز در چند مؤلفه بر خودکارآمدی دانشجویان تأثیرگذار است و آن را پیش بینی می کند.