محمدجواد اعتمادی گلریز

محمدجواد اعتمادی گلریز

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

کرانمندی و بی کرانگی انسان در نگاه حافظ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 927 تعداد دانلود : 630
شعر حافظ در فراسوی واژه ها، عبارات، آرایه ها و کنایه ها، آیینه ای ا ست وسیع از معرفت انسانی و انعکاسی است از بینش ژرف حکیمانه ی شاعری که به تجربه و آگاهیِ خود، عالم و آدم را دیده و شناخته است. در ایران زمین شاعران کهن تنها شاعر نبوده اند، بلکه در جامه ی شاعری کار فیلسوفان و حکیمان و آموزگاران را نیز انجام داده اند و به همراه هنر شاعریِ خود، تأمّلاتِ ژرفی نیز در معرفتِ هستی داشته اند. حافظ از بزرگ ترین شاعرانی است که در سروده های نغز و عمیقش علاوه بر اعجازهای حیرت انگیز در صورت و فرم شعر، در قلمروی معانی و مضامین نیز سخنانی گفته که در گذر قرن ها برای انسان روزگار ما نیز دریچه های نگرش تازه ای را می گشاید.
۲.

خطاها و محدودیت های شناختیِ انسان به روایتِ مولانا با نگاهی به سنت های معرفت شناسی در فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شناخت انسان خطا محدودیت مولانا معرفت شناسی غربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 549 تعداد دانلود : 631
مسئله شناخت در زندگی انسان موضوعی دیرینه و محوری است که از سرآغاز تفکر بشر درباره هستی به میان آمده است. مجموعه اندیشه های مطرح شده در این زمینه دانش معرفت شناسی را پدید آورده است. در میراث عرفانی مولانا نکات بدیع و عمیقی درباره مقوله شناخت به دست می آید و بخش مهمی از آرای او به بحث خطاها و محدودیت های شناختی انسان مربوط است. این بحث در سنت فلسفی غرب نیز از جهات گوناگون طرح شده و پاسخ ها و تبیین هایی یافته است. در این پژوهش کوشش شده، با روش تحلیلی توصیفی و با رویکردی تطبیقی، ابعاد چندگانه موضوع خطاها و محدودیت های شناختی انسان نزد مولانا بررسی شود و برای رسیدن به مقصود نگاهی نیز به سیر موضوع در سنت فلسفی غرب شده است. از این رهگذر، به مقولاتی همچون عقل، تجربه، توهم، تصور و بود و نمود جهان پرداخته شده و پس از روایت سیر تکاملی موضوع در فلسفه غرب، اشارات مولانا در این زمینه نقل و بررسی شده است. درنهایت، نشان داده شده که چگونه مولانا نیز سویه های چندگانه خطاها و محدودیت های شناخت را کاوش و بیان کرده و آرای او چه شباهت هایی با سنت فلسفی غرب دارد. همچنین، تفاوت ها و شباهت های نگرش فیلسوفان و عارفان در چیستی و چگونگی امر شناخت نیز بررسی شده است. میان فیلسوفان و عارفان درباره موضوع شناخت شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. مهم ترین تفاوت ها را می توان به نقش محوری عقل نزد فیلسوفان و بی اعتباری آن در مقابل بعضی ابعاد دیگر شناخت نزد عارفان نسبت داد. ازسوی دیگر، تمثیل سایه ها در فلسفه افلاطون و مسئله بود و نمود و نقش تصور در مواجهه با جهان در دیدگاه فیلسوفان ایده آلیست قرن هجدهم، شباهت زیادی با مبانی شناخت شناسی در آرای مولانا دارد. در بیان شبا هت ها، درمی یابیم که بخشی از دیدگاه مولانا در توصیف جایگاه عقل و محدودیت های شناختی انسان، به آرای عقل گرایان معرفتی قرن هفدهم شباهت دارد، و در زمینه جایگاه ویژه تجربه در شناخت و کاستی های آن، به آرای تجربه گرایان قرن هجدهم پهلو می زند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان