خطاها و محدودیت های شناختیِ انسان به روایتِ مولانا با نگاهی به سنت های معرفت شناسی در فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳ (پیاپی ۸۸)
۷-۳۶
حوزه های تخصصی:
مسئله شناخت در زندگی انسان موضوعی دیرینه و محوری است که از سرآغاز تفکر بشر درباره هستی به میان آمده است. مجموعه اندیشه های مطرح شده در این زمینه دانش معرفت شناسی را پدید آورده است. در میراث عرفانی مولانا نکات بدیع و عمیقی درباره مقوله شناخت به دست می آید و بخش مهمی از آرای او به بحث خطاها و محدودیت های شناختی انسان مربوط است. این بحث در سنت فلسفی غرب نیز از جهات گوناگون طرح شده و پاسخ ها و تبیین هایی یافته است. در این پژوهش کوشش شده، با روش تحلیلی توصیفی و با رویکردی تطبیقی، ابعاد چندگانه موضوع خطاها و محدودیت های شناختی انسان نزد مولانا بررسی شود و برای رسیدن به مقصود نگاهی نیز به سیر موضوع در سنت فلسفی غرب شده است. از این رهگذر، به مقولاتی همچون عقل، تجربه، توهم، تصور و بود و نمود جهان پرداخته شده و پس از روایت سیر تکاملی موضوع در فلسفه غرب، اشارات مولانا در این زمینه نقل و بررسی شده است. درنهایت، نشان داده شده که چگونه مولانا نیز سویه های چندگانه خطاها و محدودیت های شناخت را کاوش و بیان کرده و آرای او چه شباهت هایی با سنت فلسفی غرب دارد. همچنین، تفاوت ها و شباهت های نگرش فیلسوفان و عارفان در چیستی و چگونگی امر شناخت نیز بررسی شده است. میان فیلسوفان و عارفان درباره موضوع شناخت شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. مهم ترین تفاوت ها را می توان به نقش محوری عقل نزد فیلسوفان و بی اعتباری آن در مقابل بعضی ابعاد دیگر شناخت نزد عارفان نسبت داد. ازسوی دیگر، تمثیل سایه ها در فلسفه افلاطون و مسئله بود و نمود و نقش تصور در مواجهه با جهان در دیدگاه فیلسوفان ایده آلیست قرن هجدهم، شباهت زیادی با مبانی شناخت شناسی در آرای مولانا دارد. در بیان شبا هت ها، درمی یابیم که بخشی از دیدگاه مولانا در توصیف جایگاه عقل و محدودیت های شناختی انسان، به آرای عقل گرایان معرفتی قرن هفدهم شباهت دارد، و در زمینه جایگاه ویژه تجربه در شناخت و کاستی های آن، به آرای تجربه گرایان قرن هجدهم پهلو می زند.