بررسی میزان تفاوت توانایی بالقوّه و بالفعل تشکّل های دانشجویی در تأثیرگذاری مهندسی فرهنگی در دانشگاه از نگاه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: تحقیق حاضر به منظور شناخت نقش تشکّل های دانشجویی در مهندسی فرهنگی از نگاه دانشجویان دانشگاه تهران انجام و در آن از نظریه های شاین، هافسد، پارسونز و غیره ... استفاده شده است. روش: روش این تحقیق مبتنی بر روشهای مطالعه اسنادی و توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق، دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تهران می باشد. تعداد 500 نفر با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده در پژوهش انتخاب شده است. یافته ها: 1. بین توانایی تشکّل های دانشجویی در تأثیرگذاری مهندسی فرهنگی و تأثیرگذاری واقعی آنها در دانشگاه تفاوت وجود دارد. 2. بین توانایی تشکّل های دانشجویی در تأثیرگذاری مهندسی فرهنگی در بعد فرهنگی و تأثیرگذاری واقعی آنها در دانشگاه تفاوت وجود دارد. 3. بین توانایی تشکّل های دانشجویی در تأثیرگذاری مهندسی فرهنگی در بُعد اجتماعی و تأثیرگذاری واقعی آنها در دانشگاه تفاوت دارد. 4. بین توانایی تشکّل های دانشجویی در تأثیرگذاری مهندسی فرهنگی در بعد سیاسی و تأثیرگذاری واقعی آنها در دانشگاه تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: به هر میزان توانایی بالقوّه تشکّل های دانشجویی به توانایی بالفعل تبدیل شود، می توان شاهد تأثیر بیشتر این تشکّل در مهندسی فرهنگی بود. تشکّل های دانشجویی می توانند تأثیر زیادی در مهندسی فرهنگی در دانشگاه داشته باشند. هر چند فعلاً سهم آنها در مهندسی فرهنگی کم است، ولی می توان با یک برنامه ریزی منسجم و هدفدار در آینده، شاهد تأثیر بیشتر آنها در عرصه فرهنگی دانشگاه بود.