نسرین شجاعی

نسرین شجاعی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

نقش بینا سوبژکتیویته در تکوین مابعدالطبیعهٔ هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سوژه دیگری مابعدالطبیعه بیناسوبژکتیویته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۸۴
هگل دریافت که نقدهای جدی به فلسفه کانتی، فلسفه را چنان در موقعیت دشواری قرار داده است که تنها راه برای نجات شناخت آدمی از آن ها تحول در مبنای کانت است. از نظر کانت برای تأمین اعتبار شناخت، ابژکتیویته باید سوبژکتیو می شد؛ اما ناقدان او معتقد بودند که چنین چیزی عملاً منجر به گرفتاری سوژه درون سپهر خود می شود. ما معتقدیم هگل با تحول در مبنای سوبژکتیویته از رهگذر تغییر من به روح و ابژکتیو کردنِ سوبژکتیویته توانست تا ضمن غلبه بر شکاف ها و بحران های فلسفه کانتی، از متافیزیکی غیرجزمی، تاریخی و انضمامی سخن بگوید. این مقاله تلاش کرده تا نشان دهد که تحول بنیادین در مبنای متافیزیک در اصل معادل ظهور بیناسوبژکتیویته نزد هگل است. ازاین رو ادعای اصلی ما در این مقاله آن است که میان بیناسوبژکتیو شدن فلسفه و ابژکتیو شدن سوبژکتیویته نسبت کاملاً مستقیمی برقرار است؛ به طوری که میزان موفقیت و رضایت بخشی تلاش های پساکانتی در سنت ایدئالیسم آلمانی را از این زاویه می توان ارزیابی کرد
۲.

تحلیل و ارزیابی رهیافت های گوناگون در رابطه ذهن و بدن و نظر غالب ارسطو

کلید واژه ها: ارسطو ذهن بدن پسوخه حالات ذهنی فیزیکالیسم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
تعداد بازدید : ۱۰۷۴ تعداد دانلود : ۵۲۷۳
مسأله رابطه ذهن و بدن یکی از مسائلی است که فلاسفه و دانشمندان همواره به آن توجه داشته اند. هرچند برای پیشینیان نیز روشن بود که در انسان، دو نوع متفاوت از حالات و رویدادها وجود دارند که تأثیر علّی و معلولی بر یکدیگر دارند، اما نحوه تکوّن وارتباط این دو نوع از حالات مسأله پیچیده ای بوده که همواره ذهن متفکران انسان شناس را به خود مشغول کرده است. بعضی از فلاسفه در تبیین حالات و رویدادهای جسمانی و ذهنی، معتقد به فیزیکالیسم هستند. فلاسفه دیگر ضمن ابطال فیزیکالیسم، اثبات کرده اند که انسان مرکب است از جوهری جسمانی و جوهری غیرجسمانی. از زمان دکارت تاکنون مشکل ذهن و بدن به این شکل در آمده است که چگونه می توان ارتباط های میان دو نوع شیء را تفسیر کرد. دو نوع شیئی که ظاهراً به کلی با هم متفاوتند؟ در یک طرف امور ذهنی مانند افکار و احساسات قرار دارند که آن ها را اموری شخصی، آگاهانه و غیرمادی می دانیم و در سوی دیگر، امور فیزیکی قرار دارند که آن ها را موجوداتی تصور می کنیم که جرم و امتداد مکانی دارند و به نحو علّی و معلولی با دیگر اشیای فیزیکی تأثیر متقابل دارند. بسیاری از راه حل ها برای حل مشکل ذهن و بدن، به انکار وجود یا به نوعی کوچک و بی اهمیت شمردن موقعیت یکی از این دو نوع شیء خاتمه می یابد. به نظر می رسد ارسطو با استفاده از اموری نظیر پسوخه و وحدت انضمامی ماده و شکل در حل مسأله ذهن و بدن موفق بوده است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان