تبیین «قرابت» به مثابه «اعتبارِ محوری» در مدیریت اسلامی
مسئله پژوهش حاضر از تدقیق در اثرات فروکاهش مبانی انسان شناسی، هستی شناسی و معرفت شناسی در تئوری سازمان و مدیریت غربی نشئت می گیرد. بر این اساس، با رهگیری این فروکاهش در مبانی، نشان داده می شود که «رقابت» به عنوان داعیِ اصلی و اعتبارِ محوری در دیدگاه های سه گانه مدرن، نمادین تفسیری و پست مدرن مطرح است. در ادامه با رویکرد موضوع شناسیِ فلسفی، و با استفاده از روش های متناسب با ساحاتِ گوناگون تحقیق در حوزه اعتباریات و شیوه تحلیل مضمون، به شناسایی و معرفی قرابت به مثابه اعتبار محوری در مدیریت اسلامی پرداخته می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که در اندیشه اسلامی، کمال حقیقی، قرب به خدای متعال است که از مسیر ولایت پذیری انسان کامل محقق می شود و در ظاهرِ این قرب، هسته اصلیِ تعاملاتِ اجتماعی بر محور قرابت خانوادگی است. با کشف اعتبار «قرابت» به عنوان اعتبارِ محوری، در ساحت ساخت یکی از نمونه های منتج از محوریت قرابت تفریع خواهد شد و در ساحت تغییر به تبیین اثرات آن در طرح سازمان و با سه مؤلفه پیچیدگی، رسمیت و تمرکز پرداخته خواهد شد.