روندپژوهی تنویع رباعی احادیث و اعتبارسنجی آن در مکتب حلّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۱
303 - 333
حوزه های تخصصی:
نظریه شیخ مفید و سیدمرتضی (عدم حجیت اخبار آحاد) به مرور زمان و با ازدست رفتن قرائن، ناکارآمدی خود را برای سایر اعصار نشان داد و لذا علامه حلی نظریه حجیت اخبار آحاد را مطرح کرد و سبب شد تا پرداختن به مباحث سندی و توجه به اوصاف راوی، اولویتی دوچندان پیدا کرد و همین مسئله، زمینه پیدایش تنویع رباعی حدیث و تغییر تقسیم بندی دوگانه محور (صحیح و ضعیف) به چهارگانه (صحیح، حسن، موثق و ضعیف) را فراهم کرد. البته ارزیابی سندی در نزد علامه حلی و نسل های نخستین مکتب حله، یگانه معیار پذیرش روایت نبود و ایشان راجع به قرائن، بی اعتنا نبودند و لذا گاه اخبار غیرصحیح را در صورت داشتن برخی از اوصاف، در شمار صحاح قرار می دادند و به آن ها عمل می کردند، اما حلقه واپسین مکتب حله با کنارگذاشتن قرائن، معیار اعتبار سند را به عنوان تنها معیار پذیرش روایت برگزیدند و برخلاف نسل های نخستین این مکتب، روایت معتبر را منحصر در خبر صحیح دانستند و حتی بر پذیرش روایات صحیح اعلایى اصرار ورزیدند. این عملکرد افراطی از یک سو، موجبات ظهور مکتب اخباری گری و نیز انزوای الگوی فقاهت محقق اردبیلی در میان مجتهدان پس از وی را فراهم کرد و از سوی دیگر، سبب بی پشتوانه ماندن بسیاری از احکام و درنتیجه کثرت تمسک به اصل (اصل عدم) در صدور فتوا در میان آنان شد. در این نوشتار به سخت گیری های پیروان مکتب حله در پذیرش روایات و آثار این عملکرد می پردازیم.