بررسی ارزش های اجتماعی زنان شاهنامه فردوسی با رویکرد جامعه شناختی امیل دورکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
آشنایی با رفتار و منش زنان یک امری جمعی و نیازمند فهم جامعه شناختی است. دورکیم نظریه هم بستگی را از طریق نمودهای وجدان جمعی مطرح و ادعا می کند که با تراکم مادّی و اخلاقی، جامعه بشرّی مراحل تکامل خود را به سوی پیشرفت و تکثرگرایی طی می کنند. تعارض هویّتی، حالتی فردی اما انعکاسی از حیات جمعی ارزش های ساختاری-اجتماعی و بازتاب دهنده مسائل جمعی است. هدف از انجام این نوشتار بررسی ارزش های اجتماعی در رفتار و منش زنان شاهنامه فردوسی با رویکرد جامعه شناختی امیل دورکیم می باشد که با نظر به هویّت اجتماعی زنان، ازدواج و حجاب نگاشته شده است. روش پژوهش در این نوشتار از نوع (توصیفی -تحلیلی –تطبیقی) است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که زنان در شاهنامه فردوسی براساس هویّت زنانه خویش در مقاطع مختلف زندگی نقش های متفاوتی را ایفا می کنند. برخی از دیدگاه های فردوسی که در اشعارش منعکس شده با دیدگاه دورکیم همسو بوده که هر دو، زن و مرد را یکسان در نظر می گیرند. بر طبق نظریه همبستگی اجتماعی و همسویی آن با شاهنامه می توان گفت که عوامل اجتماعی از جمله تحصیلات، طبقه اجتماعی، میزان استفاده از رسانه های جمعی و خردگرایی با ازدواج زود هنگام و یا ازدواج بی پایه مانند: ازدواج با محارم رابطه معکوسی دارند. همچنین عواملی چون سنتّی بودن خانواده، بی اعتمادی به خانواده پدری و نابرابری های جنسیتی با ازدواج زود هنگام و بی پایه رابطه مستقیم دارد.