الگوهای تعلیمی قابل تقلید در داستان های قرآنی (بررسی موردی: داستان سلیمان و ایوب علیهما السلام)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم کتاب هدایت است و مخاطبان این مائده آسمانی، همة انسان ها و طبقات مختلف جامعه در طول تاریخ بوده و هستند، تحقق چنین هدفی در گرو توجه به استعدادهای متفاوت افراد و استفاده هنری از همة گنجایش های زبانی است. در این پژوهش، با روش توصیفی – تحلیلی، جلوه های زیباشناختی هنری در داستان های تعلیمی قرآن کریم، با تکیه بر داستان دو تن از پیامبران الهی، حضرت سلیمان و حضرت ایوب که به ظاهر زندگی متضادی با هم دارند، در مقاطع زمانی مختلف، واکاوی، سپس با هم مقایسه شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که در شیوة بیان این دو داستان، یک الگوی تعلیمی قابل تقلید در هنر داستان نویسی وجود دارد. در این الگوی قرآنی به داستان نویسان آموخته می شود که در هنر متعهد، شکل های بسیار متنوعی می تواند متصور باشد و هنرمندان با خلاقیت های هنری خود، از مسیرهای متفاوت و حتی گاهی متضاد، می توانند به هدفی واحد دست یابند و هنر را در خدمت تعلیم و تربیت قرار دهند.