در جستجوی درک روابط معنادارمیان کارکردها و توانمندسازی روان شناختی سازمان مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر اساس نظریه اسپریتزر (1995، 1996) و با هدف بررسی رابطه عوامل مرتبط با کارکردهای روان شناختی سازمان مدرسه و توانمندسازی روان شناختی انجام شد.تعداد 250 نفر از مدیران مدارس متوسطه دخترانه و پسرانه شهر تهران به طور تصادفی انتخاب شدند.ابزار سنجش عبارت بود از دو پرسشنامه: پرسشنامه اول ناظر برسنجش توانمندسازی روان شناختی (اسپریتزر، 1995) و پرسشنامه دوم مربوط به سنجش کارکردهای روان شناختی مدرسه. یافته های این پژوهش با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری به دست آمد.نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که:
الگوی پیشنهادی از برازش لازم برخوردار است تا جایی که شاخص های نیکویی برازش حاکی از برازش نسبتاً خوب الگو با داده های قابل مشاهده بود. یافته های پژوهش حاضرنشان داد به رغم این که وجود متغیر میانجی شرایط بهتری را برای مدل فراهم می سازد، توانمندسازی به عنوان یک متغیر مستقل با کارکردهای روان شناختی رابطه مستقیم دارد. براین پایه ، توانمندسازی روان شناختی نقش مؤثری در تبیین واریانس کارکردهای روان شناختی دارد. شناسایی کارکردهای روان شناختی به عنوان یک سازه با نشانگرهای چهارگانه (جومشارکتی، تغییر و نوآوری ، کارتیمی و تعهد) یکی از یافته های مهم دیگر پژوهش حاضر بود و می توان گفت کارکردهای روان شناختی یک مفهوم چند بعدی است.