مرجان محلوجیان

مرجان محلوجیان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

همسویی طب و فلسفه و رد پای آن در علاجات داراشکوهی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۰۴
طب و فلسفه، دو شاخه از علومی هستند که از آغاز تا کنون همراه بوده اند؛ همراهی که تحت تأثیر طرز تفکر یا خط مشی تمدن های پیشین به شکل ابتدایی در هر دو علم آغاز شد و با گذر از افت و خیزهای بسیار تا زمان حاضر ادامه یافت. این ویژگی، در طب ایرانی- اسلامی به دلیل تأثیر پذیری از تمدن های متقدم، به خصوص یونان و یا شرایط سیاسی و اجتماعی که فیلسوفان و صاحب نظران علوم عقلی و طبی را به دلیل جبر آن دوران در برهه ای از زمان و مکان گرد هم آورد، پررنگ تر دیده می شد و حاصل آن میراثی بود که با حمله مغول، سیاست های دوران صفوی و تبعات آن، درخشش پیشین خود را از دست داد، اما بارقه های آن در آثار دانشمندان، طبیبان و صاحب نظران ایرانی - اسلامی مهاجر به هند روشن ماند. از جمله این آثار می توان از کتاب «علاجات داراشکوهی» اثر«نورالدین حکیم عین الملک شیرازی» نام برد که وامدار طب آمیخته با فلسفه قدما و ترکیبی از طب هندی قرن یازدهم است. پژوهش پیش رو که به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای تهیه و تدوین شده است، می کوشد ضمن ذکر وجوهاتی از همسویی طب و فلسفه، به بررسی سرفصل های فلسفی در کتاب طبی علاجات داراشکوهی بپردازد. 
۲.

کهن ترین سند پزشکی در روانشناسی چهره«در شعر فارسی»

کلید واژه ها: وراثت رفتار سنخ شناسی طب روحانی نفس و جسم درون گرایان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نسخه شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای روانشناسی
تعداد بازدید : ۱۸۷۲ تعداد دانلود : ۹۰۰
شناخت انسان، از طریق چهره به پنج هزار سال پیش برمی گردد. چینیان هم دو هزار سال قبل از روی چهره پیشگویی می کردند. در بین فلاسفه و حکمای یونان، بقراط، ارسطو، افلاطون، رواقیون و جالینوس در زمینه شناخت چهره نظریه هایی را ابراز داشتند، ولی نخستین برداشت علمی در زمینه شناسایی چهره توسط «یوهان لاواتر»، دانشمند سوئیسی قرن نوزدهم صورت پذیرفت. در حوزه اسلام، غزالی به این پدیده توجه داشت و به همین دلیل دانش را دو شاخه می پنداشت: یکی علوم «نظری» که از حقایق اشیا صحبت می کرد و دیگر علوم «معامله» که رفتار انسان را مورد توجه قرار می داد. ابن سینا، حکیم مسلمان هم اعتدال را در جوارح انسان بررسی کرده و سخنی از حضرت پیامبر اعظم(ص)را مبنا قرار داده است که «اطلبو حوائجکم عند حسان الوجوه». فارابی از آرای افلاطون و ارسطو میانگینی به دست می دهد و وجوه اشتراک آنها را بیان می کند. جوادی آملی، عالم معاصر شیعی به آیه شریفه قرآن توجه دارد که: «خلق السموات و الارض بالحق و صورکم فاحسن صورکم و الیه المصیر». در غرب، دانشمندان اروپایی و امریکایی قرن هیجدهم و نوزدهم به اَشکال ظاهری جمجمه توجه کردند. آنها ساختمان فیزیکی بدن را مولود چگونگی رفتارهای جسمی تصور می کردند و خصوصیات انسان را از این طریق بیان می داشتند تا جایی که «لمبرزو» پزشک و جرم شناس ایتالیایی، رفتار مجرمانه را حاصل مبانی ژنتیکی تلقی می کرد. یونگ نیز برای شناخت انسان از طریق چهره، افراد را به درون گرا و برون گرا، استوار و نااستوار تقسیم می کند. «سیگودمک اولیف» روان شناس نامدار معاصر فرانسوی در پایان سده نوزدهم چهره را به «ماه چهر»، «درخت چهر»، «چهره نوری» و «آهن چهر» تقسیم کرد و علل آن را عوامل ذهنی و گوارشی می دانست. اما در ایران نخستین شخصیتی که به شناخت چهره توجه کرده، حکیم میسری است. حکیم در دانشنامه منظوم خود اندام، ارکان چهره و مزاجهای افراد را عامل یا نشانه ویژگیهای روانی و رفتاری قرار می دهد و پیرامون آن بحث می کند که در متن تحقیق به آن پرداخته شده است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان