همسویی طب و فلسفه و رد پای آن در علاجات داراشکوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
طب و فلسفه، دو شاخه از علومی هستند که از آغاز تا کنون همراه بوده اند؛ همراهی که تحت تأثیر طرز تفکر یا خط مشی تمدن های پیشین به شکل ابتدایی در هر دو علم آغاز شد و با گذر از افت و خیزهای بسیار تا زمان حاضر ادامه یافت. این ویژگی، در طب ایرانی- اسلامی به دلیل تأثیر پذیری از تمدن های متقدم، به خصوص یونان و یا شرایط سیاسی و اجتماعی که فیلسوفان و صاحب نظران علوم عقلی و طبی را به دلیل جبر آن دوران در برهه ای از زمان و مکان گرد هم آورد، پررنگ تر دیده می شد و حاصل آن میراثی بود که با حمله مغول، سیاست های دوران صفوی و تبعات آن، درخشش پیشین خود را از دست داد، اما بارقه های آن در آثار دانشمندان، طبیبان و صاحب نظران ایرانی - اسلامی مهاجر به هند روشن ماند. از جمله این آثار می توان از کتاب «علاجات داراشکوهی» اثر«نورالدین حکیم عین الملک شیرازی» نام برد که وامدار طب آمیخته با فلسفه قدما و ترکیبی از طب هندی قرن یازدهم است. پژوهش پیش رو که به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای تهیه و تدوین شده است، می کوشد ضمن ذکر وجوهاتی از همسویی طب و فلسفه، به بررسی سرفصل های فلسفی در کتاب طبی علاجات داراشکوهی بپردازد.