ایمان از مقوله معرفت است و می توان آن را اوج تجربه مؤمنانه محسوب کرد. از سویی، تجربه زیباشناختی، نیرومندترین تجربه زیستی است که زندگی آدمی را معنادار و پویا می سازد. یکی از سؤالات مطرح در این باب، این است که تجربیات زیبایی شناختی چه رابطه ای با تجربیات مؤمنانه دارند. هدف: مقاله حاضر، به این پرسش در قلمرو عرفان علامه طباطبایی با روش نظری(توصیفی- تحلیلی) پاسخ داده است. روش: روش تحقیق در این مقاله، اسنادی و با توجه به فرضیه اتخاذ شده، در زمره تحقیقات توصیفی(غیر آزمایشی) است. تکنیک کار به روش نظری(توصیفی-تحلیلی) و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته ها: این مقاله با واکاوی روابط سه گانه زیبایی، ایمان و عرفان شروع می شود و نسبت آنها را در نحوه تفکر و اندیشیدن انسان و وسعت دنیای او می یابد. نتیجه گیری: تجربه زیبایی، پرتویی از تجلی حقیقت است در ساحت خیال؛ اما امر زیبا، در افقی بالاتر از تجربه زیبایی، تنها با دل آگاهی یافت می شود که از مقوله ایمان و معرفت است. ایمان در نظر علامه، برآمده از محبت به خداست و تجربه های زیباشناختی هم با جذبه ای هم سنخ با محبت همراه اند. پس برای رابطه ایمان و امر زیبا، باید به واکاوی معنای محبت پرداخت. اما امر زیبا محدود به محسوسات نیست، بلکه حقیقت زیبایی امری معقول است؛ وانگهی، همان زیبایی محسوس هم از باطنی برخورداراست که باید آن را کشف کرد.