چکیده

متن

امروزه طنین دلنشین زبان‏ها و گویش‏های ایرانی را در جای‏جای ایران‏زمین می‏توان شنید. قرن‏هاست که مادران پاک‏نهاد این مرز و بوم واژه‏ها، حکایت‏ها، ضرب المثل‏ها و ترانه‏های اصیل ایرانی را در قالب گویش‏هایی چون آرانی، آشتیانی، آمُره‏ای، ابوزیدآبادی، ابیانه‏ای، اردستانی، افتری، انارکی، الویری، باد رودی، بختیاری، بَشاگِردی، بلوچی، بهدینی، بیابانکی، بیدگلی، پاپونی، تاتی، تاری، تالشی، تفرشی، جوشقانی، خوانساری، خوری، دشتستانی، دوانی، زِفره‏ای، سِدِهی، سُرخه‏ای، سمنانی، سنگسری، سویی، سیوَندی، فَروی، فَریزندی، قُهرودی، کردی، کِشِه‏ای، کَفرانی، کَهَکی، گَزی، گورانی، گیلکی، لارستانی، لاسگِردی، لری، لکی، مازندرانی، محلاتی، مِهرجانی، میمه‏ای، نائینی، نطنزی، وانِشانی، وَرزنه‏ای، وَفسی، ویدَری و یَرَندی، یا در قالب لهجه‏های شیرینی چون اصفهانی، بیرجندی، تهرانی، قائنی، کرمانی، مشهدی، نیشابوری، همدانی و یزدی در گوش فرزندان دلبند خود زمزمه می‏کنند. هنوز نوای دلربای زبان‏ها و گویش‏های ایرانی را در خارج از مرزهای ایران، از ترکستان چین در شرق (سَریکُلی) تا اقصا نقاط آسیای صغیر در غرب (کردی)، و از ماورای قفقاز در شمال (آسی) تا حاشیه جنوبی خلیج فارس (کُمزاری) می‏توان شنید. زبان‏های اُرموری، پَراچی، پَشتو، مونجانی، یِدغه، یَغنابی و گویش‏های ایرانی پامیر، چون اِشکاشمی، بَرتَنگی، رُشُروی، روشانی، زیباکی، سَریکُلی، سَنگلیچی، شُغنی، وَخی و یَزغُلامی، قرن‏ها پاسداران فرهنگ کهن ایرانی در آسیای مرکزی، فلات پامیر و بخش‏هایی ازشبه‏قاره هند بوده‏اند. اما دریغ و صد افسوس که هر از گاه تندباد حوادث شماری از این زبان‏ها و گویش‏ها را برمی‏چیند و به دیار خاموشی و فراموشی می‏برد، چنان که پیش از این، در دیارمان، گرگانی و، در فلات پامیر، وَنجی را به خوابی ابدی فرو برده است. اکنون وظیفه ماست که این گرانبهاترین میراث نیاکانمان را پاس بداریم، یا دست کم با ثبت و بررسی آنها نامشان را جاودانه سازیم. امید است که مجله گویش‏شناسی بتواند به مدد زبان‏شناسان و گویش‏پژوهان گام‏های بلندی در این راه بردارد. پاسداری از گویش‏های ایرانی پاسداری از فرهنگ درخشان ایرانی و پاسداری از چشمه‏های زلالی است که می‏توانند درخت تنومند و پربار زبان فارسی را سیراب سازند.

 

تبلیغات