آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۴

چکیده

متن

یکی از بهانه‏های حکومت عربستان سعودی برای توجیه رفتار غیرشرعی و بلکه غیرانسانی خود که هنوز هم روزنامه‏های آن دولت و نشریه‏هایی که از آن ارتزاق می‏کنند پی آن را رها نکرده‏اند، این است که حج واجبی است عبادی و حاجیان در موسم جز عبادت نباید به کاری دیگر بپردازند.
دوازده سال پیش که چنین بحثی در کنفرانس سالیانه الجزایر در شهر تلمسان مطرح شد، آقای احمد محمد جمال استاد دانشگاه ملک عبد العزیز در جده با من همآهنگ بود که حج کنفرانس اسلامی است، حالا چه شده است که ایشان و همفکران ایشان در این باره سکوت کرده‏اند؟.
حج فریضه‏ای است از فریضه‏های الهی و چهارمین رکن است از رکن‏های مسلمانی * و جهاد مردمی که توانائی درآمدن در میدان کارزار را ندارند * و ترک آن موجب برون رفتن از اسلام است. * با چنین تأکیدها که درباره حج شده است، اهمیت این واجب دینی میان دیگر عبادت‏ها بر همگان آشکار است، و هیچیک از متتبعان در فقه اسلام و یا آشنایان بدان را در این باره مناقشه‏ای نیست.
آنچه در این بحث مورد بررسی قرار گرفته این است که آیا حج همانند روزه گرفتن و پرداختن خمس و زکات، تنها عبادت است، یعنی تنها عبادتی است فردی بر عهده مسلمانان که باید در صورت موجود بودن (*)بنی الاسلام علی خمس شهادة ان لا اله الا الله، و ان محمدا عبده و رسوله و اقام الصلواة و ایتاء الزکوة و حج البیت.(کنز العمال، از طبرانی).
(*)الحج جهاد کل ضعیف.(سنن ابن ماجه، حدیث 2902).
(*)من لم یمنعه عن الحج حاجة ظاهرة او سلطان جائر او مرض حابس، فمات و لم یحج، فلیمت ان شاء یهودیا و ان شاء نصرانیا.(سنن دارمی، کتاب مناسک).
شرایط آن را انجام دهند، و یا در ضمن این عبادت مصلحتی دیگر هم نهفته است، مصلحتی اجتماعی که ضمن اداء مناسک استیفا می‏گردد.
و آن آشنایی مسلمانان است با یکدیگر، و آگاهی یافتن از آنچه بر آنان می‏گذرد، و تبادل نظر درباره بهبود وضع عمومی و نیز رسیدگی به شکایت ستمدیدگان و گرفتن داد از ستمکاران و...و اگر مسلمانی یا جمعی از مسلمانان در موسم، ستمی را که بوسیله حاکمان خود یا دیگر حاکمان بر آنان رفته به برادران خود بازگویند و یا از توطئه‏ای که دشمنان خارجی علیه آنان کرده‏اند و یا در صدد اجرای آن هستند شکایت کنند و از مسلمانان حاضر در موسم یاری خواهند یا آنان را از توطئه دشمنانشان آگاه سازند، رفتاری بر خلاف کتاب خدا و سنت رسول(ص) کرده‏اند؟و مستحق نهی از منکر و ستم و زجر و قتل‏اند؟، یا شکایت آنان بر وفق شریعت است و بر دیگر مسلمانان واجب خواهد بود که در حد توانایی با آنان همدردی کنند و اگر توانند برای رفع ستم از ایشان برخیزند.
من می‏خواهم در این بحث که گشوده‏ام در حد توانایی خود در ظاهر کتاب خدا و سنت رسول بنگرم.و بدون رعایت مصلحت سیاسی طرفداران هر یک از دو نظریه، مفاد آیه‏های قرآن کریم و حدیث‏های رسیده از پیغمبر(ص)و عموم روایات را بررسی کنم تا معلوم شود که آیا حج تنها عبادتی است فردی، و خالی از هر گونه مصلحت عمومی، و آنچه بر عهده حاجی است این است که از مسجد الحرام یا مکه محرم شود، وقوف عرفات و مشعر را انجام دهد، قربانی و تقصیر و رمی جمره و طواف زیارت و سعی و طواف نساء و دیگر اعمال را انجام دهد، و توجهی نداشته باشد که بر مسلمان دیگری که در کنار او سرگرم أدای این واجب است چه گذشته و چه می‏گذرد.
و به عبارت دیگر آیا حج همین اعمالی است که هر کس به تنهایی موظف به اجرای آنست؟یا آنکه همانند اقامه جماعت و جمعه در این اجتماع عظیم مصلحتی نهفته است، مصلحتی که به همه مسلمانان تعلق دارد و باید تا آنجا که ممکن است این مصلحت در موسم و بهنگام ادای مناسک تأمین گردد و تامین این مصلحت جز با کوشش و همکاری همه جانبه مسلمانان امکان‏پذیر نیست.و برای همین است که عنوان بحث خود را«اندیشه سیاسی در حج بزرگترین کنگره مسلمانان»قرارداده‏ام.
اگر-آنچنانکه من بدان رسیده‏ام-در حج مصلحتی همگانی نهفته باشد، اگر حج اجتماعی برای تبادل نظر مسلمانان بحساب آید و اگر ظاهر کتاب و سنت چنین تبادل نظر را امضا کرده باشد، آنگاه دولتی یا مردمانی یا سیاست‏هایی بخواهند مسلمانان را از آن بازدارند، حکمی از احکام الهی را نقض کرده و مصلحتی از مصلحت‏های مسلمانان را قربانی سیاست در دست داشتن قدرت خویش ساخته‏اند.
در این بحث چنانکه نوشتیم به آیه‏های قرآن، حدیث‏های مأثور، عموم روایات و سیرت رسول(ص)و روش مسلمانان می‏نگریم، تا ببینیم آیا از مجموع این دلیل‏ها مشروع بودن آشنایی مسلمانان را در موسم و یا همفکری و دادخواهی آنان را می‏توان استنباط کرد یا نه؟
نخست به مفاد بعض آیه‏های قرآن کریم بنگریم:
1-و اذن فی الناس بالحج یأتوک رجالا و علی کل ضامر یأتین من کل فج عمیق. (1)
تقریب استدلال
چنانکه در ظاهر آیه کریمه می‏بینیم، اعلام آمدن برای ادای فریضه حج بر همه مردمان است و از آنانکه برای انجام این واجب روانه خانه خدا می‏شوند، به صیغه جمع«رجالا»تعبیر شده، یعنی از آغاز، حرکت دسته جمعی مورد نظر است، و لازمه حرکت جمعی پیوستگی و لازمه پیوستگی اطلاع همگان از چگونگی یکدیگر و مهم‏ترین اطلاع که باید مسلمانان در چنین سفر از حال یکدیگر بدست آورند، بسته به تبادل نظر در وضع اجتماعی امت اسلام و کوشش همه جانبه در بهبود آن و تأمین مصلحت عمومی است.
2-لیشهدوا منافع لهم و یذکروا اسم الله فی ایام معلومات. (2)
تقریب استدلال
به موجب این آیه مسلمانان در موسم باید شاهد منفعت خود باشند، یا به تعبیر دیگر منفعت خود را از این سفر بدست آورند.این منفعت چیست؟
آیا سود بازرگانی و خرید کالاهای گرد آمده در مکه و مدینه است(آن هم در این سالها که کالاهای پرزرق و برق اروپا و آمریکا تجارتخانه و دکانهای حرمین وجده را پرساخته)؟
آیا منافع تنها در منفعت‏های مادی محدود می‏شود؟و یا منفعت‏های معنوی نیز مورد نظر بوده است.
نخست ببینیم لغویان و مفسران منافع را چگونه معنی کرده‏اند:
راغب، در مفردات، در معنی این کلمه چنین نوشته است:نفع چیزی است که از آن در رسیدن به خیرات کمک گیرند.پس نفع خیر است و زیان ضد آن.
و قرطبی در تفسیر این آیه نویسد:از مجاهد و عطا روایت شده است که منافع هر چیزی است که خدا از آن راضی باشد، از کار دنیا و آخرت. (3)
و بیضاوی نویسد:منافع خواه دینی باشد یا دنیوی.
طبری در تفسیر خویش چنین آورده است: بهترین گفته‏ها گفته کسی است که گوید شاهد منفعت خود در کاری باشند که خدا از آن خشنود است، چرا که خدا منافع را بطور عام گفته است.و این عموم به حدیث و یا به دلیلی تخصیص نیافته.
از آنچه لغویان و مفسران در ذیل این آیه شریفه نوشته‏اند، و نیز موضوع له صیغه جمع که وزن مفاعل است، معلوم می‏شود که مسلمانان در موسم باید شاهد همه منفعت‏های خود باشند، یعنی تا آنجا که مقدور آنان است همه منافع خود را استیفا کنند.
و بدیهی است مهمترین منافع که می‏توانند بدست آورند، یافتن راههایی برای ایجاد وحدت و ممانعت از پراکندگی و اتفاق کلمه و آمادگی برابر دشمنان اسلام است، بخصوص دشمنانی که حوزه اسلام را مورد هجوم نظامی یا سیاسی یا تجاری خود قرار داده‏اند.
آیا می‏توان گفت مدلول این آیه در روزگار ما این است که مسلمانان در موسم باید تنها بخرید کالاهای بیگانه بپردازند و در فکر این نباشند که از راه خرید همین کالاها چه سودی عاید دشمنان اسلام می‏شود؟
و آیا اگر صاحبان صلاحیت و اصحاب حل و عقد حوزه مسلمانانی هنگام فراغت ازادای مناسک در گوشه‏ای از شهر مکه و مدینه بنشینند و یا در خیابانهای شهر فراهم شوند و در این باره بیندیشند که چگونه می‏توان از وارد شدن چنین کالاها به کشورهای اسلامی و از رفتن بهای ذخیره‏های این کشورها به اروپا و آمریکا جلوگیری کرد، چنین اندیشیدن مصداق شاهد منافع خود بودن است، یا باید گفت چنین جمعی که این چنین می‏اندیشیند از دین بیرون رفته‏اند و باید با سنگ و چوب و گلوله آنان را خاموش ساخت؟«و جعلنا قلوبهم قاسیة یحرفون الکلم عن مواضعه». (4) .
3-فمن فرض فیهن الحج فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج. (5)
تقریب استدلال
جدال چنانکه می‏دانیم مصدر باب مفاعله است، و حد اقل تحقق مفاعله، انجام کاری است میان دو تن که یکی با دیگری آن کند که او با وی چنان کند.
خداوند در این آیه کریمه می‏فرماید مسلمانان در موسم، بهنگام بحث نباید جدال کنند.جدال در این آیه چنانکه می‏بینیم نکره در سیاق نفی است بنابراین هر جدالی را شامل می‏شود.و مفهوم آیه این است که هر گونه بحث و گفتگو مادام که به جدال نکشد -و دلیلی خاص بر حرمت آن بحث نباشد-در موسم جایز است و شک نیست که مهمترین و پرفایده‏ترین گفتگوها بحث مسلمانان با یکدیگر پیرامون حفظ وحدت امت اسلام و کوشش برای قطع نفوذ دشمنان دین از سرزمین‏های مسلمانان است.
4-و اذان من اللّه و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان اللّه برئ من المشرکین و رسوله. (6)
تقریب استدلال
رسول خدا(ص)از جانب پروردگار مأمور شده است برائت خدا و خود را از مشرکان اعلام دارد.و بدانها بگوید که از این پس حق درآمدن به مسجد الحرام را ندارند.این اعلام چنانکه ضمن بررسی سیره خواهیم نوشت در موسم انجام گرفت.
پس برائت از مشرکان یا انذار مسلمانان از دوستی کردن با کافران و یا اعلام عموم آنچه به مصلحت مسلمانان است در موسم رواست.
بنابراین چنانکه بعضی پنداشته‏اند تنها ادای مناسک مقرر، نپرداختن به دیگر مصلحت‏های عمومی مسلمانان نیست.
5-و منهم من یقول ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخرة حسنة و قنا عذاب النار. (7)
تقریب استدلال
لغویان در معنی حسنه گفته‏اند:نعمتی که به انسان رسد، در بدن، یا جان یا احوال او(راغب).در این آیه و آیه پیش از آن پروردگار حاجیان را وصف کرده است که بعضی گویند پروردگارا بما خواسته دنیا عطا فرما، اینان را در آخرت بهره‏ای نیکو نیست، و بعضی نعمت دنیا و رهایی از زشتی دوزخ را می‏خواهند، اینان در خور آنچه کرده‏اند بهره خواهند داشت.
بر طبق این آیه شریفه اگر کسی در موسم از پروردگار بهبود کار دنیا و دین را خواستار شود، بی‏نصیب نخواهد ماند.پس آیا می‏توان گفت گرد آمدن در موسم و دعوت به تعاون در حفظ حرمت امت اسلامی و نگاهداری حوزه مسلمانی از تعرض دشمنان بدعت است و نباید در ایام حج انجام گیرد؟
6-و تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان و اتقوا الله ان الله شدید العقاب. (8)
تقریب استدلال
این آیه چنانکه می‏دانیم متضمن رعایت برخی دستورهاست در ایام حج، پروردگار به حاجیان-و نیز به همه مسلمانان-می‏فرماید:در کار نیک و در تقوی با یکدیگر همکاری کنید.
مدلول این امر به عموم، خود وجوب تعاون را-چه هنگام ادای مناسک حج و چه در غیر آن-دربردارد بخصوص چنانکه گفتیم خطاب صدر آیه متوجه حاجیان حاضر در موسم است.
اگر برای کلمه«بر»مصداقی روشن باشد که همکاری عموم مسلمانان در تأمین آن واجب گردد، تعاون در مقابله با دشمنان اسلام، و کوشش در رفع خطر آنان و همفکری در ایجاد وحدت میان همه فرقه‏های اسلامی است.
7-اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان اللّه علی نصرهم لقدیر.الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربنا اللّه و لو لا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم اللّه کثیرا و لینصرون اللّه من ینصره ان اللّه لقوی عزیز. الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزکوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و للّه عاقبة الامور. (9)
تقریب استدلال
آنچه بخصوص در اینجا مورد استشهاد ماست مفاد آیه چهل و یکم است که می‏فرماید کسانی را که در زمین جایگزین ساختیم و قدرت را بدست آوردند، باید به اقامه نماز و پرداخت زکات و امر به معروف و نهی از منکر بپردازند.و امر به معروف و نهی از منکر در این آیه ناظر به مفاد آیه‏های سی و نهم و چهلم است:«کسانی که درباره آنان ستم شده و بی‏آنکه تقصیری داشته باشند، دشمنان به جنگ آنان برخاسته‏اند، کسانی که بنا حق از خانه‏هاشان برون رانده شده‏اند بر خداوندان قدرت و کسانی که خدا در زمین جای‏گزین‏شان ساخته واجب است به یاری چنین کسان برخیزند.»
مفاد این آیه هیچگونه تخصیصی نخورده و در هیچ آیه یا حدیثی نمی‏بینیم که یاری ستم‏دیدگان و مسلمانان از خانه برون رانده مخصوص به غیر از موسم و در غیر ایام حج باشد.بلکه با در نظر گرفتن مفاد بعض آیه‏های گذشته مناسب‏ترین مقام برای چنین دعوت جائی است که همه مسلمانان در آنجا فراهم آمده‏اند، یعنی مکه معظمه هنگام برگزاری مراسم که کنگره اعلای مسلمانان است و جایگاه دادخواهی ستم‏دیدگان.
9-آیه‏های 104، 110 و 114 آل عمران و 157 اعراف و 67، 71 و 112 توبه و 41 حج که وجوب امر به معروف و نهی از منکر را می‏رساند هیچگونه تخصیصی در مورد، همراه ندارد و تنبیه عامه مسلمانان برای مقابله با توطئه دشمنان خارجی مصداق بارز امر به معروف است، و تحذیر مسئولان غافل یا متقابل مصداق روشن نهی از منکر.
این‏ها چند آیه از آیه‏های بسیار است که از مفاد آن مشروعیت و بلکه ضرورت اجتماع مسلمانان را در موسم و آماده گشتن آنان را برای مقابله با خطر دشمنان خارجی، و استوار ساختن پیوند برادری اسلامی برابر چنین خطر می‏توان استنباط کرد.
تأیید سنت از اجتماع و تعاون در حج
سنت نیز اجتماع و تعاون مسلمانان را به هنگام ادای مناسک حج تأیید می‏کند.
گذشته از عموم روایاتی که از رسول خدا(ص)درباره امر به معروف و نهی از منکر رسیده است، و عموم آن روایت شامل وجوب این دو فرع است-چه در موسم و چه در غیر موسم-روایت‏های دیگری نیز از آن حضرت در دست داریم که بموجب مدلول آنها سخن حق را در هر جا و هر زمان باید گفت.
از ابو سعید خدری نقل شده است:رسول خدا(ص) بر پا ایستاد و خطبه خواند و از جمله فرمود:مبادا هیبت مردمان کسی را از گفتن سخن حقی که می‏داند باز دارد. *
در این روایت هیچگونه تقییدی نیست، سخن حق را باید گفت و نباید ترسید هر جا و هر زمان خواه در مکه و خواه در مدینه و یا در دیگر سرزمین‏های اسلامی، در ایام حج یا در غیر ایام حج.
آیا کدام سخنی حق و مهمتر از این می‏توان یافت که گروهی از مسلمانان هر کشور آرام به راه افتند و به برادران مسلمان خود از ستمی که بر آنان میرود و از توطئه‏ای که دشمنان اسلام برای همه سرزمین‏های اسلامی چیده‏اند شکوه کنند و از این نترسند که این شکایت به زیان خانواده‏ای است که بخاطر حفظ منافع با توطئه‏گران هم‏آواز است.
آیا اگر این جمع تنها بدین بهانه شکوه نکنند که فراهم آمدن آنان و سخن گفتن از توطئه دشمنان موجب خشم کسی است که اختیار حرم را بدست گرفته از دستور رسول خدا(ص)سرپیچی نکرده‏اند؟!
2-از ابو سعید روایت است:«رسول خدا فرمود (*)عن ابی سعید الخدری ان رسول الله صلی الله علیه و سلم قام خطیبا و کان فیها قال:الا لا یمنعن رجلا هیبة الناس ان یقول بحق اذا علمه.(سنن ابن ماجه، کتاب فتن، حدیث 4007).
هیچ یک از شما خود را خوار نسازد.
پرسیدند:ای رسول خدا چگونه یکی از ما خود را خوار می‏سازد؟
فرمود:می‏بیند که برای خدا باید سخنی را بگوید و سخنی نگوید.روز رستاخیز خدای عز و جل از او می‏پرسد:چه چیز مانع تو گردید که چنان و چنان گوئی؟می‏گوید:ترس از مردم، خداوند می‏فرماید: سزاوار بود که از من بترسی. *
سیره رسول خدا کنگره حج را تأیید می‏کند
1-پیغمبر اکرم(ص)و امامان علیهم السلام نیز هنگامی که حادثه‏ای مهم برای مسلمانان پیش می‏آمده یا ضرورتی ایجاب می‏کرده است که عموم آنان از مصلحتی آگاه شوند و یا از مفسده‏ای پرهیز کنند، این اعلام در موسم و بهنگام انجام مراسم حج اعلام می‏شده است.
همه آشنایان به تاریخ اسلام می‏دانند، چون آیه‏های صدر سوره برائت نازل گردید، رسول خدا نخست ابو بکر را فرستاد تا با مردم حج گزارد و آن آیه‏ها را بر آنان بخواند، سپس علی(ع)را در پی او روانه ساخت و از او خواست تا حضرتش آن وظیفه را عهده‏دار شود. (10)
بدین ترتیب اعلام برائت از مشرکان در ایام حج و بهنگام اجتماع مسلمانان صورت گرفته است.
2-همه آشنایان به تاریخ اسلامی می‏دانند که رسول خدا(ص)در حجة الوداع خطبه خواند و حقوق مسلمانان را بر یکدیگر گوشزد آنان فرمود.و از مسلمانان خواست که بر جان و مال یکدیگر دست درازی نکنند.و از آنان خواست کتاب خدا و سنت او را پیشوای خود سازند تا گمراه نگردند.کرده رسول خدا یکی از أماره‏هاست که فقها حکم فرعی را از آن استخراج می‏کنند.رسول خدا(ص)چنانکه در کتاب‏های سیره می‏بینیم این سخنان را در موسم حج و در اجتماع همه مسلمانان فرموده است.
پس اگر عالمان حوزه‏های اسلامی مصالح امت اسلام را در موسم گوشزد آنان کنند از سنت رسول(ص) پیروی کرده‏اند.
3-همه آشنایان به تاریخ اسلام از داستان حلف الفضول آگاهند، خلاصه اینکه مردی از بنی اسد بن خزیمه برای بازرگانی به مکه آمد.مردی از بنی سهم کالاهای او را خرید ولی بهای آن را نپرداخت، مرد اسدی به دادخواهی نزد تیره‏های قریش رفت، آنان بدو پاسخ دادند که ما با یکدیگر پیمان داریم و چون تو بیگانه‏ای از تو حمایت نمی‏کنیم.
مرد اسدی نومید شد، بالای کوه ابو قیس رفت و مظلوم بودن خود را اعلام نمود، قریشیان پشیمان شدند و در خانه عبد الله پسر جدعان گرد آمدند و بر عهده گرفتند که از غریبه‏ها نیز چون او حمایت کنند.
این حادثه چنانکه می‏دانیم پیش از پیمبری رسول اکرم(ص)رخ داده است، اما آنچه مورد استدلال ماست این است که رسول اکرم پس از رسیدن به مرتبه پیمبری می‏فرمود در خانه عبد الله جدعان در پیمانی شرکت کردم که دوست نداشتم در آن پیمان نباشم و بجای آن شتران سرخ رو به من بدهند.
این فرموده نکته‏های ذیل را در بر دارد:
الف-رسول اکرم مشروع بودن این پیمان و نیز مزیت آنرا تصویب فرموده.
ب-چون این دادخواهی در ماه ذی قعده-ماه حرام-و در ماه انجام عمره بوده است، پس رسول اکرم بالملازمه مشروعیت هر گونه دادخواهی را بهنگام حج امضا فرموده است.
(*)عن ابی سعید الخدری قال قال رسول الله(ص)لا یحقر احدکم نفسه قالوا یا رسول الله کیف یحقر احدنا نفسه قال یری امر الله علیه فیه مقال ثم لا یقول فیه.فیقول الله عز و جل له یوم القیامة ما منعک ان تقول فی کذا و کذا فتقول خشیة الناس فیقول فایای کنت احق ان تخشی.(سنن حدیث 400)
ج-هیچگونه تقیید و یا تخصصی در دادخواهی از جهت زمان و مکان در آن دیده نمی‏شود.و چنین نتیجه می‏گیریم که دادخواهی مسلمان و یا مسلمانان در موسم و یاری خواستن آنان از جامعه اسلامی برای رفع ستم از نظر شرع امضا شده است.و هیچگونه منعی ندارد.
سیرت مسلمانان
در دوره خلفا رسم چنین بوده است که مسلمانان بهنگام ادای فریضه حج در کنار کعبه یا در مسجد شکایت‏های خود را از ستمکاران بیان می‏کردند و مسلمانان تا آنجا که می‏توانستند در رفع ستم از آنان می‏کوشیدند.
فقیهان، واعظان و مردم پارسا از صحابه و تابعین اگر خلیفه و عامل او را می‏دیدند وی را به رعایت احکام اسلام و در پیش گرفتن رأفت و عدالت بر مسلمانان موعظت می‏کردند و این سنتی رایج و پسندیده بود.
پس اگر مسلمانانی از همه کشورهای اسلامی فراهم آیند و از ستمی که دشمنان قدرتمند مسلمانان بر آنان می‏کنند و از ظلمی که بر مردم سرزمین‏های اشغال شده می‏رانند به خدا و خلق شکایت کنند، عملی است مشروع نه بر خلاف کتاب خدا و سنت و بر زمامداران مسلمانان است که در حد توانائی جانب آنان را مراعات کنند، نه آنکه با نیروی نظامی سرکوبشان نمایند.و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون. (12)
یاد داشتها
(1)-سوره حج، آیه 27.
(2)-سوره حج، آیه 28.
(3)-تفسیر قرطبی، جزء 12، ص 41.
(4)-سوره مائده، آیه 13.
(5)-سوره بقره، آیه 197.
(6)-سوره توبه، آیه 3.
(7)-سوره بقره، آیه 201.
(8)-سوره مائده، آیه 2.
(9)-سوره حج، آیه 39-41.
(10)-سیره ابن هشام، ج 4، ص 201-203.
(11)-سیره ابن هشام، ج 4، ص 275-277 و دیگر کتاب‏های تاریخ اسلام و سیره پیغمبر(ص).
(12)-سوره شعراء، آیه 227.

تبلیغات