اندیشه سیاسی در کنگره بزرگ مسلمانان
آرشیو
چکیده
متن
یکی از بهانههای حکومت عربستان سعودی برای توجیه رفتار غیرشرعی و بلکه غیرانسانی خود که هنوز هم روزنامههای آن دولت و نشریههایی که از آن ارتزاق میکنند پی آن را رها نکردهاند، این است که حج واجبی است عبادی و حاجیان در موسم جز عبادت نباید به کاری دیگر بپردازند.
دوازده سال پیش که چنین بحثی در کنفرانس سالیانه الجزایر در شهر تلمسان مطرح شد، آقای احمد محمد جمال استاد دانشگاه ملک عبد العزیز در جده با من همآهنگ بود که حج کنفرانس اسلامی است، حالا چه شده است که ایشان و همفکران ایشان در این باره سکوت کردهاند؟.
حج فریضهای است از فریضههای الهی و چهارمین رکن است از رکنهای مسلمانی * و جهاد مردمی که توانائی درآمدن در میدان کارزار را ندارند * و ترک آن موجب برون رفتن از اسلام است. * با چنین تأکیدها که درباره حج شده است، اهمیت این واجب دینی میان دیگر عبادتها بر همگان آشکار است، و هیچیک از متتبعان در فقه اسلام و یا آشنایان بدان را در این باره مناقشهای نیست.
آنچه در این بحث مورد بررسی قرار گرفته این است که آیا حج همانند روزه گرفتن و پرداختن خمس و زکات، تنها عبادت است، یعنی تنها عبادتی است فردی بر عهده مسلمانان که باید در صورت موجود بودن (*)بنی الاسلام علی خمس شهادة ان لا اله الا الله، و ان محمدا عبده و رسوله و اقام الصلواة و ایتاء الزکوة و حج البیت.(کنز العمال، از طبرانی).
(*)الحج جهاد کل ضعیف.(سنن ابن ماجه، حدیث 2902).
(*)من لم یمنعه عن الحج حاجة ظاهرة او سلطان جائر او مرض حابس، فمات و لم یحج، فلیمت ان شاء یهودیا و ان شاء نصرانیا.(سنن دارمی، کتاب مناسک).
شرایط آن را انجام دهند، و یا در ضمن این عبادت مصلحتی دیگر هم نهفته است، مصلحتی اجتماعی که ضمن اداء مناسک استیفا میگردد.
و آن آشنایی مسلمانان است با یکدیگر، و آگاهی یافتن از آنچه بر آنان میگذرد، و تبادل نظر درباره بهبود وضع عمومی و نیز رسیدگی به شکایت ستمدیدگان و گرفتن داد از ستمکاران و...و اگر مسلمانی یا جمعی از مسلمانان در موسم، ستمی را که بوسیله حاکمان خود یا دیگر حاکمان بر آنان رفته به برادران خود بازگویند و یا از توطئهای که دشمنان خارجی علیه آنان کردهاند و یا در صدد اجرای آن هستند شکایت کنند و از مسلمانان حاضر در موسم یاری خواهند یا آنان را از توطئه دشمنانشان آگاه سازند، رفتاری بر خلاف کتاب خدا و سنت رسول(ص) کردهاند؟و مستحق نهی از منکر و ستم و زجر و قتلاند؟، یا شکایت آنان بر وفق شریعت است و بر دیگر مسلمانان واجب خواهد بود که در حد توانایی با آنان همدردی کنند و اگر توانند برای رفع ستم از ایشان برخیزند.
من میخواهم در این بحث که گشودهام در حد توانایی خود در ظاهر کتاب خدا و سنت رسول بنگرم.و بدون رعایت مصلحت سیاسی طرفداران هر یک از دو نظریه، مفاد آیههای قرآن کریم و حدیثهای رسیده از پیغمبر(ص)و عموم روایات را بررسی کنم تا معلوم شود که آیا حج تنها عبادتی است فردی، و خالی از هر گونه مصلحت عمومی، و آنچه بر عهده حاجی است این است که از مسجد الحرام یا مکه محرم شود، وقوف عرفات و مشعر را انجام دهد، قربانی و تقصیر و رمی جمره و طواف زیارت و سعی و طواف نساء و دیگر اعمال را انجام دهد، و توجهی نداشته باشد که بر مسلمان دیگری که در کنار او سرگرم أدای این واجب است چه گذشته و چه میگذرد.
و به عبارت دیگر آیا حج همین اعمالی است که هر کس به تنهایی موظف به اجرای آنست؟یا آنکه همانند اقامه جماعت و جمعه در این اجتماع عظیم مصلحتی نهفته است، مصلحتی که به همه مسلمانان تعلق دارد و باید تا آنجا که ممکن است این مصلحت در موسم و بهنگام ادای مناسک تأمین گردد و تامین این مصلحت جز با کوشش و همکاری همه جانبه مسلمانان امکانپذیر نیست.و برای همین است که عنوان بحث خود را«اندیشه سیاسی در حج بزرگترین کنگره مسلمانان»قراردادهام.
اگر-آنچنانکه من بدان رسیدهام-در حج مصلحتی همگانی نهفته باشد، اگر حج اجتماعی برای تبادل نظر مسلمانان بحساب آید و اگر ظاهر کتاب و سنت چنین تبادل نظر را امضا کرده باشد، آنگاه دولتی یا مردمانی یا سیاستهایی بخواهند مسلمانان را از آن بازدارند، حکمی از احکام الهی را نقض کرده و مصلحتی از مصلحتهای مسلمانان را قربانی سیاست در دست داشتن قدرت خویش ساختهاند.
در این بحث چنانکه نوشتیم به آیههای قرآن، حدیثهای مأثور، عموم روایات و سیرت رسول(ص)و روش مسلمانان مینگریم، تا ببینیم آیا از مجموع این دلیلها مشروع بودن آشنایی مسلمانان را در موسم و یا همفکری و دادخواهی آنان را میتوان استنباط کرد یا نه؟
نخست به مفاد بعض آیههای قرآن کریم بنگریم:
1-و اذن فی الناس بالحج یأتوک رجالا و علی کل ضامر یأتین من کل فج عمیق. (1)
تقریب استدلال
چنانکه در ظاهر آیه کریمه میبینیم، اعلام آمدن برای ادای فریضه حج بر همه مردمان است و از آنانکه برای انجام این واجب روانه خانه خدا میشوند، به صیغه جمع«رجالا»تعبیر شده، یعنی از آغاز، حرکت دسته جمعی مورد نظر است، و لازمه حرکت جمعی پیوستگی و لازمه پیوستگی اطلاع همگان از چگونگی یکدیگر و مهمترین اطلاع که باید مسلمانان در چنین سفر از حال یکدیگر بدست آورند، بسته به تبادل نظر در وضع اجتماعی امت اسلام و کوشش همه جانبه در بهبود آن و تأمین مصلحت عمومی است.
2-لیشهدوا منافع لهم و یذکروا اسم الله فی ایام معلومات. (2)
تقریب استدلال
به موجب این آیه مسلمانان در موسم باید شاهد منفعت خود باشند، یا به تعبیر دیگر منفعت خود را از این سفر بدست آورند.این منفعت چیست؟
آیا سود بازرگانی و خرید کالاهای گرد آمده در مکه و مدینه است(آن هم در این سالها که کالاهای پرزرق و برق اروپا و آمریکا تجارتخانه و دکانهای حرمین وجده را پرساخته)؟
آیا منافع تنها در منفعتهای مادی محدود میشود؟و یا منفعتهای معنوی نیز مورد نظر بوده است.
نخست ببینیم لغویان و مفسران منافع را چگونه معنی کردهاند:
راغب، در مفردات، در معنی این کلمه چنین نوشته است:نفع چیزی است که از آن در رسیدن به خیرات کمک گیرند.پس نفع خیر است و زیان ضد آن.
و قرطبی در تفسیر این آیه نویسد:از مجاهد و عطا روایت شده است که منافع هر چیزی است که خدا از آن راضی باشد، از کار دنیا و آخرت. (3)
و بیضاوی نویسد:منافع خواه دینی باشد یا دنیوی.
طبری در تفسیر خویش چنین آورده است: بهترین گفتهها گفته کسی است که گوید شاهد منفعت خود در کاری باشند که خدا از آن خشنود است، چرا که خدا منافع را بطور عام گفته است.و این عموم به حدیث و یا به دلیلی تخصیص نیافته.
از آنچه لغویان و مفسران در ذیل این آیه شریفه نوشتهاند، و نیز موضوع له صیغه جمع که وزن مفاعل است، معلوم میشود که مسلمانان در موسم باید شاهد همه منفعتهای خود باشند، یعنی تا آنجا که مقدور آنان است همه منافع خود را استیفا کنند.
و بدیهی است مهمترین منافع که میتوانند بدست آورند، یافتن راههایی برای ایجاد وحدت و ممانعت از پراکندگی و اتفاق کلمه و آمادگی برابر دشمنان اسلام است، بخصوص دشمنانی که حوزه اسلام را مورد هجوم نظامی یا سیاسی یا تجاری خود قرار دادهاند.
آیا میتوان گفت مدلول این آیه در روزگار ما این است که مسلمانان در موسم باید تنها بخرید کالاهای بیگانه بپردازند و در فکر این نباشند که از راه خرید همین کالاها چه سودی عاید دشمنان اسلام میشود؟
و آیا اگر صاحبان صلاحیت و اصحاب حل و عقد حوزه مسلمانانی هنگام فراغت ازادای مناسک در گوشهای از شهر مکه و مدینه بنشینند و یا در خیابانهای شهر فراهم شوند و در این باره بیندیشند که چگونه میتوان از وارد شدن چنین کالاها به کشورهای اسلامی و از رفتن بهای ذخیرههای این کشورها به اروپا و آمریکا جلوگیری کرد، چنین اندیشیدن مصداق شاهد منافع خود بودن است، یا باید گفت چنین جمعی که این چنین میاندیشیند از دین بیرون رفتهاند و باید با سنگ و چوب و گلوله آنان را خاموش ساخت؟«و جعلنا قلوبهم قاسیة یحرفون الکلم عن مواضعه». (4) .
3-فمن فرض فیهن الحج فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج. (5)
تقریب استدلال
جدال چنانکه میدانیم مصدر باب مفاعله است، و حد اقل تحقق مفاعله، انجام کاری است میان دو تن که یکی با دیگری آن کند که او با وی چنان کند.
خداوند در این آیه کریمه میفرماید مسلمانان در موسم، بهنگام بحث نباید جدال کنند.جدال در این آیه چنانکه میبینیم نکره در سیاق نفی است بنابراین هر جدالی را شامل میشود.و مفهوم آیه این است که هر گونه بحث و گفتگو مادام که به جدال نکشد -و دلیلی خاص بر حرمت آن بحث نباشد-در موسم جایز است و شک نیست که مهمترین و پرفایدهترین گفتگوها بحث مسلمانان با یکدیگر پیرامون حفظ وحدت امت اسلام و کوشش برای قطع نفوذ دشمنان دین از سرزمینهای مسلمانان است.
4-و اذان من اللّه و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان اللّه برئ من المشرکین و رسوله. (6)
تقریب استدلال
رسول خدا(ص)از جانب پروردگار مأمور شده است برائت خدا و خود را از مشرکان اعلام دارد.و بدانها بگوید که از این پس حق درآمدن به مسجد الحرام را ندارند.این اعلام چنانکه ضمن بررسی سیره خواهیم نوشت در موسم انجام گرفت.
پس برائت از مشرکان یا انذار مسلمانان از دوستی کردن با کافران و یا اعلام عموم آنچه به مصلحت مسلمانان است در موسم رواست.
بنابراین چنانکه بعضی پنداشتهاند تنها ادای مناسک مقرر، نپرداختن به دیگر مصلحتهای عمومی مسلمانان نیست.
5-و منهم من یقول ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخرة حسنة و قنا عذاب النار. (7)
تقریب استدلال
لغویان در معنی حسنه گفتهاند:نعمتی که به انسان رسد، در بدن، یا جان یا احوال او(راغب).در این آیه و آیه پیش از آن پروردگار حاجیان را وصف کرده است که بعضی گویند پروردگارا بما خواسته دنیا عطا فرما، اینان را در آخرت بهرهای نیکو نیست، و بعضی نعمت دنیا و رهایی از زشتی دوزخ را میخواهند، اینان در خور آنچه کردهاند بهره خواهند داشت.
بر طبق این آیه شریفه اگر کسی در موسم از پروردگار بهبود کار دنیا و دین را خواستار شود، بینصیب نخواهد ماند.پس آیا میتوان گفت گرد آمدن در موسم و دعوت به تعاون در حفظ حرمت امت اسلامی و نگاهداری حوزه مسلمانی از تعرض دشمنان بدعت است و نباید در ایام حج انجام گیرد؟
6-و تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان و اتقوا الله ان الله شدید العقاب. (8)
تقریب استدلال
این آیه چنانکه میدانیم متضمن رعایت برخی دستورهاست در ایام حج، پروردگار به حاجیان-و نیز به همه مسلمانان-میفرماید:در کار نیک و در تقوی با یکدیگر همکاری کنید.
مدلول این امر به عموم، خود وجوب تعاون را-چه هنگام ادای مناسک حج و چه در غیر آن-دربردارد بخصوص چنانکه گفتیم خطاب صدر آیه متوجه حاجیان حاضر در موسم است.
اگر برای کلمه«بر»مصداقی روشن باشد که همکاری عموم مسلمانان در تأمین آن واجب گردد، تعاون در مقابله با دشمنان اسلام، و کوشش در رفع خطر آنان و همفکری در ایجاد وحدت میان همه فرقههای اسلامی است.
7-اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان اللّه علی نصرهم لقدیر.الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربنا اللّه و لو لا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم اللّه کثیرا و لینصرون اللّه من ینصره ان اللّه لقوی عزیز. الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزکوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و للّه عاقبة الامور. (9)
تقریب استدلال
آنچه بخصوص در اینجا مورد استشهاد ماست مفاد آیه چهل و یکم است که میفرماید کسانی را که در زمین جایگزین ساختیم و قدرت را بدست آوردند، باید به اقامه نماز و پرداخت زکات و امر به معروف و نهی از منکر بپردازند.و امر به معروف و نهی از منکر در این آیه ناظر به مفاد آیههای سی و نهم و چهلم است:«کسانی که درباره آنان ستم شده و بیآنکه تقصیری داشته باشند، دشمنان به جنگ آنان برخاستهاند، کسانی که بنا حق از خانههاشان برون رانده شدهاند بر خداوندان قدرت و کسانی که خدا در زمین جایگزینشان ساخته واجب است به یاری چنین کسان برخیزند.»
مفاد این آیه هیچگونه تخصیصی نخورده و در هیچ آیه یا حدیثی نمیبینیم که یاری ستمدیدگان و مسلمانان از خانه برون رانده مخصوص به غیر از موسم و در غیر ایام حج باشد.بلکه با در نظر گرفتن مفاد بعض آیههای گذشته مناسبترین مقام برای چنین دعوت جائی است که همه مسلمانان در آنجا فراهم آمدهاند، یعنی مکه معظمه هنگام برگزاری مراسم که کنگره اعلای مسلمانان است و جایگاه دادخواهی ستمدیدگان.
9-آیههای 104، 110 و 114 آل عمران و 157 اعراف و 67، 71 و 112 توبه و 41 حج که وجوب امر به معروف و نهی از منکر را میرساند هیچگونه تخصیصی در مورد، همراه ندارد و تنبیه عامه مسلمانان برای مقابله با توطئه دشمنان خارجی مصداق بارز امر به معروف است، و تحذیر مسئولان غافل یا متقابل مصداق روشن نهی از منکر.
اینها چند آیه از آیههای بسیار است که از مفاد آن مشروعیت و بلکه ضرورت اجتماع مسلمانان را در موسم و آماده گشتن آنان را برای مقابله با خطر دشمنان خارجی، و استوار ساختن پیوند برادری اسلامی برابر چنین خطر میتوان استنباط کرد.
تأیید سنت از اجتماع و تعاون در حج
سنت نیز اجتماع و تعاون مسلمانان را به هنگام ادای مناسک حج تأیید میکند.
گذشته از عموم روایاتی که از رسول خدا(ص)درباره امر به معروف و نهی از منکر رسیده است، و عموم آن روایت شامل وجوب این دو فرع است-چه در موسم و چه در غیر موسم-روایتهای دیگری نیز از آن حضرت در دست داریم که بموجب مدلول آنها سخن حق را در هر جا و هر زمان باید گفت.
از ابو سعید خدری نقل شده است:رسول خدا(ص) بر پا ایستاد و خطبه خواند و از جمله فرمود:مبادا هیبت مردمان کسی را از گفتن سخن حقی که میداند باز دارد. *
در این روایت هیچگونه تقییدی نیست، سخن حق را باید گفت و نباید ترسید هر جا و هر زمان خواه در مکه و خواه در مدینه و یا در دیگر سرزمینهای اسلامی، در ایام حج یا در غیر ایام حج.
آیا کدام سخنی حق و مهمتر از این میتوان یافت که گروهی از مسلمانان هر کشور آرام به راه افتند و به برادران مسلمان خود از ستمی که بر آنان میرود و از توطئهای که دشمنان اسلام برای همه سرزمینهای اسلامی چیدهاند شکوه کنند و از این نترسند که این شکایت به زیان خانوادهای است که بخاطر حفظ منافع با توطئهگران همآواز است.
آیا اگر این جمع تنها بدین بهانه شکوه نکنند که فراهم آمدن آنان و سخن گفتن از توطئه دشمنان موجب خشم کسی است که اختیار حرم را بدست گرفته از دستور رسول خدا(ص)سرپیچی نکردهاند؟!
2-از ابو سعید روایت است:«رسول خدا فرمود (*)عن ابی سعید الخدری ان رسول الله صلی الله علیه و سلم قام خطیبا و کان فیها قال:الا لا یمنعن رجلا هیبة الناس ان یقول بحق اذا علمه.(سنن ابن ماجه، کتاب فتن، حدیث 4007).
هیچ یک از شما خود را خوار نسازد.
پرسیدند:ای رسول خدا چگونه یکی از ما خود را خوار میسازد؟
فرمود:میبیند که برای خدا باید سخنی را بگوید و سخنی نگوید.روز رستاخیز خدای عز و جل از او میپرسد:چه چیز مانع تو گردید که چنان و چنان گوئی؟میگوید:ترس از مردم، خداوند میفرماید: سزاوار بود که از من بترسی. *
سیره رسول خدا کنگره حج را تأیید میکند
1-پیغمبر اکرم(ص)و امامان علیهم السلام نیز هنگامی که حادثهای مهم برای مسلمانان پیش میآمده یا ضرورتی ایجاب میکرده است که عموم آنان از مصلحتی آگاه شوند و یا از مفسدهای پرهیز کنند، این اعلام در موسم و بهنگام انجام مراسم حج اعلام میشده است.
همه آشنایان به تاریخ اسلام میدانند، چون آیههای صدر سوره برائت نازل گردید، رسول خدا نخست ابو بکر را فرستاد تا با مردم حج گزارد و آن آیهها را بر آنان بخواند، سپس علی(ع)را در پی او روانه ساخت و از او خواست تا حضرتش آن وظیفه را عهدهدار شود. (10)
بدین ترتیب اعلام برائت از مشرکان در ایام حج و بهنگام اجتماع مسلمانان صورت گرفته است.
2-همه آشنایان به تاریخ اسلامی میدانند که رسول خدا(ص)در حجة الوداع خطبه خواند و حقوق مسلمانان را بر یکدیگر گوشزد آنان فرمود.و از مسلمانان خواست که بر جان و مال یکدیگر دست درازی نکنند.و از آنان خواست کتاب خدا و سنت او را پیشوای خود سازند تا گمراه نگردند.کرده رسول خدا یکی از أمارههاست که فقها حکم فرعی را از آن استخراج میکنند.رسول خدا(ص)چنانکه در کتابهای سیره میبینیم این سخنان را در موسم حج و در اجتماع همه مسلمانان فرموده است.
پس اگر عالمان حوزههای اسلامی مصالح امت اسلام را در موسم گوشزد آنان کنند از سنت رسول(ص) پیروی کردهاند.
3-همه آشنایان به تاریخ اسلام از داستان حلف الفضول آگاهند، خلاصه اینکه مردی از بنی اسد بن خزیمه برای بازرگانی به مکه آمد.مردی از بنی سهم کالاهای او را خرید ولی بهای آن را نپرداخت، مرد اسدی به دادخواهی نزد تیرههای قریش رفت، آنان بدو پاسخ دادند که ما با یکدیگر پیمان داریم و چون تو بیگانهای از تو حمایت نمیکنیم.
مرد اسدی نومید شد، بالای کوه ابو قیس رفت و مظلوم بودن خود را اعلام نمود، قریشیان پشیمان شدند و در خانه عبد الله پسر جدعان گرد آمدند و بر عهده گرفتند که از غریبهها نیز چون او حمایت کنند.
این حادثه چنانکه میدانیم پیش از پیمبری رسول اکرم(ص)رخ داده است، اما آنچه مورد استدلال ماست این است که رسول اکرم پس از رسیدن به مرتبه پیمبری میفرمود در خانه عبد الله جدعان در پیمانی شرکت کردم که دوست نداشتم در آن پیمان نباشم و بجای آن شتران سرخ رو به من بدهند.
این فرموده نکتههای ذیل را در بر دارد:
الف-رسول اکرم مشروع بودن این پیمان و نیز مزیت آنرا تصویب فرموده.
ب-چون این دادخواهی در ماه ذی قعده-ماه حرام-و در ماه انجام عمره بوده است، پس رسول اکرم بالملازمه مشروعیت هر گونه دادخواهی را بهنگام حج امضا فرموده است.
(*)عن ابی سعید الخدری قال قال رسول الله(ص)لا یحقر احدکم نفسه قالوا یا رسول الله کیف یحقر احدنا نفسه قال یری امر الله علیه فیه مقال ثم لا یقول فیه.فیقول الله عز و جل له یوم القیامة ما منعک ان تقول فی کذا و کذا فتقول خشیة الناس فیقول فایای کنت احق ان تخشی.(سنن حدیث 400)
ج-هیچگونه تقیید و یا تخصصی در دادخواهی از جهت زمان و مکان در آن دیده نمیشود.و چنین نتیجه میگیریم که دادخواهی مسلمان و یا مسلمانان در موسم و یاری خواستن آنان از جامعه اسلامی برای رفع ستم از نظر شرع امضا شده است.و هیچگونه منعی ندارد.
سیرت مسلمانان
در دوره خلفا رسم چنین بوده است که مسلمانان بهنگام ادای فریضه حج در کنار کعبه یا در مسجد شکایتهای خود را از ستمکاران بیان میکردند و مسلمانان تا آنجا که میتوانستند در رفع ستم از آنان میکوشیدند.
فقیهان، واعظان و مردم پارسا از صحابه و تابعین اگر خلیفه و عامل او را میدیدند وی را به رعایت احکام اسلام و در پیش گرفتن رأفت و عدالت بر مسلمانان موعظت میکردند و این سنتی رایج و پسندیده بود.
پس اگر مسلمانانی از همه کشورهای اسلامی فراهم آیند و از ستمی که دشمنان قدرتمند مسلمانان بر آنان میکنند و از ظلمی که بر مردم سرزمینهای اشغال شده میرانند به خدا و خلق شکایت کنند، عملی است مشروع نه بر خلاف کتاب خدا و سنت و بر زمامداران مسلمانان است که در حد توانائی جانب آنان را مراعات کنند، نه آنکه با نیروی نظامی سرکوبشان نمایند.و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون. (12)
یاد داشتها
(1)-سوره حج، آیه 27.
(2)-سوره حج، آیه 28.
(3)-تفسیر قرطبی، جزء 12، ص 41.
(4)-سوره مائده، آیه 13.
(5)-سوره بقره، آیه 197.
(6)-سوره توبه، آیه 3.
(7)-سوره بقره، آیه 201.
(8)-سوره مائده، آیه 2.
(9)-سوره حج، آیه 39-41.
(10)-سیره ابن هشام، ج 4، ص 201-203.
(11)-سیره ابن هشام، ج 4، ص 275-277 و دیگر کتابهای تاریخ اسلام و سیره پیغمبر(ص).
(12)-سوره شعراء، آیه 227.