آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

«أحد» یکی از اسم‏های خداوند، به معنای بسیط و منزّه از هر نوع ترکیب است. واژه «أحَد» بر وزن «فَعَل» از ریشه «و ح د» مشتق و به علّت تخفیف، واو به الف تبدیل شده است.(1)
أحد و واحد با این که در لغت بر یک معنا یعنی اوّل اعداد دلالت می‏کنند،(2) ولی فرق‏های فراوانی نیز دارند که به برخی از آنها اشاره می‏شود:
1. احد به چیزی اطلاق می‏شود که هیچ کثرت خارجی و ذهنی را نمی‏پذیرد و به این دلیل، قابل شمارش نبوده و نمی‏توان گفت: أحد، اثنان، ثلاثة...؛ ولی واحد چنین نیست و ممکن است در خارج یا ذهن، دوم، سوم و... داشته باشد.(3)
2. «أحد» هنگامی که در نفی استعمال می‏شود، شمول بیشتری در نفی دارد، برای مثال وقتی گفته می‏شود:«ما فی الدار واحد» معنایش این است که در خانه یک نفر نیست؛ ولی ممکن است دو نفر در خانه باشد؛ امّا هنگامی که گفته می‏شود: «ما فی الدار أحد» معنایش این است که هیچ انسانی در خانه نیست.(4)
3. «واحد» و «أحد» در نفی برای هر
_______________________________
* اساتید محترم ناظر این مقاله: آقایان احمد شجاعی و محمد رضا امامی نیا.
1. لسان العرب، ج1، ص 82؛ النهایة، ج1، ص 27.
2. لسان العرب، ج1، ص 82 و ج15 ، ص 230؛ الصحاح، ج2، ص 440.
3.المیزان، ج2، ص 387؛ مجمع البیان، ج10، ص 860؛ لوامع البیّنات، ص 310 311.
4. التفسیر الکبیر، ج32، ص 178؛ مجمع البیان، ج10، ص 860.
_______________________________
موجودی استعمال می‏شوند؛ ولی در اثبات با یکدیگر فرق دارند؛ چرا که «واحد» صفت هر موجودی واقع می‏شود، ولی أحد به صورت مقیّد برای همه موجودات و به صورت مطلق، فقط برای واجب تعالی به کار می‏رود.(5)
4. «أحد» بر خلاف «واحد» جمع بسته نمی‏شود. زهری نقل می‏کند، شخصی از ابن عباس سوءال کرد: آیا «آحاد» جمع «أحد» است، او گفت: «احد جمع ندارد، می‏توان گفت: آحاد جمع واحد است چنان که أشهاد جمع شاهد است».(6)
از نظر متکلّمان و فلاسفه، صفت یا اسم «أحد» بیان‏گر توحید أحدی و نفی هرگونه ترکیبی از واجب تعالی است.(7)
اقسام ترکیب عبارتند از:
1. ترکیب از مادّه و صورت خارجی در عناصر و مرکّبات آن‏ها(8)
2. ترکیب از اجزای مقداری مثل اجزای فرضی خطّ، سطح و جسم تعلیمی «حجم».
3. ترکیب از جنس و فصل مانند ترکیب انسان از حیوان وناطق.(9)
4. ترکیب از ماده و صورت عقلی مانند اعراض.
5. ترکیب از وجود و ماهیت، که تمام ممکنات را در برمی‏گیرد.(10)
صفت یا اسم واحد در خداوند به این معنا است که خداوند در صفات خود یکتا است و شریک ندارد.(11) اگر چه گاهی در
_______________________________
5. المیزان، ج2، ص 387؛ لوامع البینات، ص 310 311.
6.لسان العرب، ج5، ص 231؛ لوامع البیّنات، ص 310 311.
7. شرح الاسماء الحسنی، ص 125؛ لوامع البیّنات، ص 310 311.
8 .الحکمة المتعالیه، ج6، ص 100؛ شرح المنظومة، ج3، ص 537؛ نهایة الحکمة، ص 275.
9. شرح الإشارات، ج3، ص 55؛ الحکمة المتعالیه، ج6،ص 100؛ شرح المنظومة، ج3، ص 36؛ نهایة‏الحکمة، ص 275.
10.شرح الاشارات، ج3، ص 55؛ الحکمة‏المتعالیة، ج6، ص 100؛ شرح المنظومة، ج3، ص 536؛ نهایة الحکمة، ص 275.
11.الذخیرة، ص 586؛ شرح الأسماء الحسنی، ص 125.
_______________________________
معنای أحد نیز به کار رفته است.(12)
حاصل آن که «أحد» و «واحد» هر دو ناظر به توحید ذاتی خداوند می‏باشد، با این تفاوت که أحد به معنای بسیط بودن ذات اقدس الهی است و واحد به معنای بی‏همتا بودن ذات خداوند می‏باشد و گاهی نیز واحد در معانی بسیط بودن ذات نیز به کار رفته است.
عرفا برای خداوند مراتبی اعتبار می‏کنند، یکی از آن مراتب «مرتبه أحدیّت» است که از آن به مرتبه «غیب الغیوب، الهویّة الغیبیّة، الغیب المطلق» نیز تعبیر می‏کنند. به ذات واجب تعالی به لحاظ این مرتبه،«أحد» می‏گویند به این معنا که ذات خداوند را از حیث وجود و هویّتش در نظر بگیریم که تمام تعیّنات و مفهومات حتّی مفهوم ذات، وجود و هویّت، در این مرحله نفی می‏شود.(13) این مرتبه هیچ اسم و نشانی ندارد و معرفت و ادراک، به آن تعلّق نمی‏گیرد، نه مقیّد به تعیّن است و نه مطلق از آن و این اطلاق، امر سلبی است که مستلزم سلب جمیع اوصاف و احکام و نعوت، از خداوند است(14)
مرتبه دیگر خداوند «مرتبه واحدیّة» و «الاهیة» است که صفات و مفاهیم در این مرتبه مورد توجّه قرار گرفته و عین ذات اعتبار می‏شوند و به اعتبار همین مرحله می‏توان مفاهیم صفات را جدای از یکدیگر وجدای از ذات، در نظر گرفت و صفات، کثیر می‏شوند و به واسطه این کثرت، مظاهر اسماء و صفات نیز کثیر گشته و عالم، خلق می‏شود.(15)
گرچه کلمه «أحد» در قرآن فراوان به کار رفته است، لکن تنها در یک مورد به معنی «أحدیّت ذات خداوند» استعمال شده است و «واحد» نیز در آیات زیادی از قرآن به کار رفته است از قبیل «وَاِلهُکُمْ اِله واحد لا الهَ اِلاّ هُوَ الرَّحمن
_______________________________
12. الذخیرة، ص 586؛ الاسماء والصفات ص14.
13. الحکمة المتعالیة، ج6، ص 284؛ ر.ک به جامع الأسرار، ص 51.
14.الحکمة المتعالیة، ج2، ص 327.
15.الحکمة المتعالیة، ج6، ص 184؛ ر.ک به جامع الأسرار، ص 51 و ص 76.
_______________________________
الرَّحیم»(16)خدای شما خداوند یگانه‏ای است که غیر از او معبودی نیست، اوست بخشنده و مهربان. در این آیه «واحد» علاوه بر نفی شریک از ذات الهی، اوّلاً بیان‏گر انحصار صفات الوهیت، خالقیت، علم، قدرت و سایر صفات کمال در خداوند بوده، و ثانیاً عینیت هر یک از صفات کمال با ذات الهی را نیز تبیین می‏کند.(17) وگاهی واحد برای نفی تکثّر در ذات و برای بیان أحدیت و بساطت مطلقه ذات به کار رفته است مانند قول خداوند: «لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا اِنَّ اللهَ ثالِثُ ثَلاثَة وَمامِنْ اِلهٍ اِلاّ اِله واحد»(18) آن‏ها که گفتند خداوند یکی از سه خدا است به طور مسلّم کافر شدند و معبودی جز معبود یگانه نیست. این آیه ردّ تثلیث مسیحیت است که ذات خداوند را به سه اقنوم وجود (أب)، اقنوم علم و کلمه (ابن) و اقنوم حیات (روح) تقسیم و تجزیه می‏کنند.(19)
وحدت خداوند غیر عددی و به معنای نامتناهی بودن اوست به همین دلیل، اکثر آیاتی که خداوند را به صفت واحد توصیف کرده، صفت قهّار بودن را نیز ذکر کرده است تا روشن شود که وحدت خداوند نه از جهت قلّت و ضعف است، بلکه از جهت غالب بودن و نامتناهی وواجب الوجود بودن اوست.(20) علی‏علیه السلام می‏فرماید:«کلّ مسمّی بالوحدة غیره قلیل؛ هر آنچه غیر از خداوند با وحدت و تنهایی متصف شود قلیل و اندک است، ولی خداوند وحدتش بر قلّت دلالت نمی‏کند.(21) و این که حکما گفته‏اند: «واجب الوجود حقیقت بسیط است و هر بسیط الحقیقه‏ای تمام اشیاء است یعنی
_______________________________
16. بقره:163.
17. المیزان، ج1، ص 394.
18. مائده:73.
19. المیزان، ج3، ص 286؛ ج6، ص 90.
20. المیزان، ج6، ص 91.
21.نهج البلاغه، خطبه65.
_______________________________
تمام کمالات را داراست به همین حقیقت اشاره دارد.(22)
از بررسی روایات روشن می‏شود که «أحد» و «واحد» در برخی موارد به یک معنی به کار می‏روند، از این روی در برخی روایات احد به واحد تفسیر شده است. شیخ صدوق‏رحمه الله از امام باقرعلیه السلام، نقل می‏کند«الأحد الفرد المتفرّد والأحد والواحد بمعنی واحد؛ أحد موجودی است فرد و أحد وواحد به یک معنا می‏باشند(23) و در برخی روایات واحد به احد تفسیر شده است چنان که علی‏علیه السلام می‏فرماید: «واحد بودن خداوند چهار معنی دارد که دو معنای آن نادرست و دو معنای دیگر صحیح است، امّا آن دو معنای نادرست، یکی این است که کسی بگوید: خداوند واحد است و مرادش از وحدت، وحدت عددی باشد، این معنی بر خداوند جایز نیست؛ چرا که هر موجودی که فرض دوم برایش محال است در اعداد داخل نمی‏شود، چنان‏که قائل به تثلیث کافر است. معنای دیگر این است که کسی خداوند را یک نوع از جنس بگیرد، این نیز صحیح نیست چرا که مستلزم تشبیه خداوند است و ذات اقدس إله از مِثْل و مانند منزّه است. امّا آن دو معنی از وحدت که اثباتش برای خداوند صحیح است یکی نفی شبیه و شریک از او و دیگری احدیت ذات و صفات و بسیط بودن ذات خداوند از اجزای است، اعم از اجزاء خارجی، عقلی، وهمی(24)
در پایان ذکر این نکته ضروری است که «أحد» جامع جمیع صفات سلبی است چرا که هر نقصی مستلزم ترکیب ذات می‏شود و أحد آن را نفی می‏کند.(25)
_______________________________
22.الحکمة المتعالیة، ج2، ص 368.
23. التوحید، ص 90.
24. التوحید، ص 8483؛ معانی الأخبار، ص 5.
25. شرح اصول کافی، ج1، ص 105؛ لوامع البیّنات، ص 312.

تبلیغات