آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

طرح گسترده‏ی تاریخ مباحث اعتقادی در همه‏ی حوزه‏های دینی علمی مسلمانان و بازگویی مجموعه‏ی فعّالیت‏های فرقه‏ها و گروه‏های کلامی در این سلسله نوشتا ر میسّر نیست. از این رو، به ذکر اهمّ مسایل در هر موضوع طرح شده، بسنده می‏شود. در قسمت‏های پیشین، اندیشه‏های کلامی امامیه و سایر فرقه‏ها را تا پایان سده‏ی دوم، ملاحظه کردیم. در این بخش، گوشه‏هایی از تلاش متکلّمان امامیه و سعی و اهتمام آنان در تدوین، تبیین، نقد و تحلیل موضوعات اعتقادی، به اختصار پرداخته می‏شود.
1. شناسه‏ی کلامی امامیه نزد دیگر فرقه‏های کلامی
عمده‏ی مباحث کلام اسلامی که در قرآن و سنّت قطعی آمده بود، از اعتقادات مشترک مسلمانان به شمار رفته، در مقبولیت عمومی آنها، جای هیچ شک و تردیدی نبود. تفاسیر گوناگون در برخی از مباحث توحید و عدل، زمینه‏ساز بخشی از فرقه‏گرایی بوده است.
در میان مذاهب کلامی، با تبیین گسترده‏ی پیشوایان امامی نسبت به فروعات بخش توحید و به انضمام بسط مسایل امامت، ساختار مباحث کلامی امامیه مشخص شد، ولی آنچه که امامیه‏ی نخستین را از دیگر فرقه‏های کلامی ممتاز می‏ساخت و جزو عقاید ویژه‏ی آنان به شمار رفت، اعتقاد به مسایلی مانند: وقوع «رجعت»، تجویز «بدا» و «تقیّه» بوده است.(1) هر یک از این موضوعات با تفسیر صحیح، هیچ ناسازگاری با تعالیم قرآن و آموزه‏های عقلی نداشت، امّا کژاندیشی، تعصّب، غرض ورزی،تنگ نظریِ برخی از گروه‏های کلامی و نیز دخالت دست‏های سیاست، حسّاسیت آفرین شد،و امور مذکور در حقیقت شناسه‏ی کلامی امامیه به شمار می‏رفتند.
2. متکلّمان امامیه در سده‏ی 2و3 ق
گرچه در صددِ استقصای سخن درباره‏ی متکلّمان نخستین امامیه (تا سده‏ی 3ق) نیستیم، ولی جا دارد از برخی متکلّمان مشهور، یا صاحب مکتب و آموزه‏ی ویژه‏ی کلامی یاد کنیم، از این رو، باید توجه داشت که در خلال سده‏ی 2 و نیمه‏ی نخست سده‏ی 3 ق در محیط امامیه، به خصوص در عراق، مکتب کلامی ریشه داری وجود داشت که نمایندگان آن در چندین نسل، کسانی چون هشام بن حکم، یونس بن عبد الرحمان، علی بن منصور، ابوجعفر سکاک و فضل بن شاذان بوده‏اند.(2)
به عنوان گرایش‏های دیگر کلامی، نخست باید از متکلمانی چون محمد بن علی صاحب الطاق و هشام بن سالم جوالیقی نام آورد که احتمالاً به مکتبی واحد تعلق داشته‏اند.(3) و نیز از زرارة ابن اعین، ابومالک حضرمی وعلی بن میثم سخن گفت که متکلمانی سرشناس و دارای دیدگاه‏هایی خاص در مباحث گوناگون، از
_______________________________
1. ر.ک: فرق الشیعة، ص 55؛ میزان الاعتدال، ذهبی:1/379؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی:8/427.
2. ر.ک: رجال کشی، ص 539؛ رجال نجاشی، ص 250.
3. بر اساس گزارش نویسنده‏ی فاضل مقاله‏ی «امامیه» در دایرة المعارف بزرگ اسلامی(ج10، ص 164) برای قراینی دال بر پیوند مکتبی آنان، می‏توان به رجال نجاشی، ص 433؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج3، صص 223 228، مراجعه نمود.
_______________________________
جمله قدر بوده‏اند.(4) این متکلّمان در آثار خود، موضوعات گوناگون کلامی، به ویژه توحید، قدر و امامت را مورد بحث قرار داده، و گاه چون هشام بن حکم به بحث از موضوعاتی چون حدوث و قدم نیز علاقه نشان داده‏اند.(5)
در تقابل میان کلام هشام بن حکم و هشام بن سالم، بیش از همه، اختلاف نگرش آنان به مسأله‏ی صفات الهی جالب توجه بوده، و در منابع بازتاب یافته است(6)، امّا اختلاف دیدگاه‏های آنان در برخی موضوعات ریز کلامی، مانند مسأله‏ی بهشت وجهنم (ظاهراً مخلوق بودن آن) و مسأله‏ی ارواح نیز مورد توجه حمیری قرار گرفته، و به تفصیل آن پرداخته است.(7) جالب توجه است که با وجود تمام تمایزهای مهم، میان مکتب هشامین به خصوص در ابواب توحید متکلمان نخستین امامیه، از هر دو طیف به دلیل بازتاب غیر دقیق افکارشان در محافل غیر امامی به عنوان اهل تشبیه و تجسیم شناخته شدند و در طی سده‏ی 3 ق، در حالی که در سرزمین‏های مرکزی، بازماندگان توانمندی برای دفاع از مکتب خود نداشتند، مورد انتقاداتی شدید قرار گرفتند. این اتهام به اندازه‏ای در محافل کلامی فراگیر بود که در نسل‏های بعدی امامیه، حتّی از سوی بزرگان این مذهب چون شیخ مفید و سیّد مرتضی نیز به باور آمده بود.(8)
_______________________________
4. ر.ک: رجال کشی، ص 145، مقالات الإسلامیین، ص 41 به بعد؛ لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی:2/57؛ رجال نجاشی، ص 175؛ الفرق بین الفرق، بغدادی، ص 71 به بعد.
5. ر.ک: مقالات الإسلامیین، ص 41؛ فهرست ابن ندیم، صص224 225؛ رجال نجاشی، ص 175، 205.
6. ر.ک: اصول کافی:1/105 106.
7. ر.ک: رجال نجاشی، ص 220.
8. ر.ک: اجوبة المسائل السرویة، شیخ مفید، ص 217؛ رجال نجاشی، 329؛ شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید:3/223 224، 228؛ برای دفاع از اتهام، رجوع شود به: الشافی، سید مرتضی:1/83 به بعد، «مقولة جسم لا کالأجسام، بین موقف هشام بن الحکم ومواقف سائر أهل الکلام»، محمد رضا حسینی، تراثنا، قم 1410ه، شماره‏ی 19. لازم به ذکر است که مطالب این بخش، از دایرة المعارف بزرگ اسلامی(ج10، ص 164) نقل شده است.
_______________________________
3. تدوین و تألیفات کلامی امامیه
تدوین و تألیف در علم کلام، از سابقه‏ای دیرین در میان امامیه برخوردار است و متکلّمان امامی را باید در زمره‏ی نخستین عالمانی دانست که در تدوین این دانش به طور کلی، نقش مهمّی ایفا کرده‏اند.
هرگاه بخواهیم مسایل تدوین یافته تا قرن سوم را در موضوعات کلی دسته‏بندی کنیم، شاید بتوان با مراجعه‏ی گذرا، چهار بخش زیر را، ذکر کرد:
الف) توحید و صفات ذاتی و افعالیِ باری تعالی؛
ب) ولایت، امامت و فضایل ائمّه‏علیهم السلام؛
ج) ردّیه نویسی و نقض و ابرام افکار فرقه‏های عصر؛
د) تبیین و تحلیل مسایل عام اعتقادی.
از سویی دیگر ، همان‏گونه که فرقه‏های کلامی در سده‏های دوم و سوم هجری قمری مانند قارچ سربرآوردند، ردّیه نویسی و نقد عقاید گروه‏ها از کمّیّت و کیفیّت زیادی برخوردار است، گویا عالمان آن عصر، برای روشن‏گری و پرده برداری از چهره‏های ناصواب و افکار باطل، چاره‏ای بهتر از آن نیافتند.
البته، باید توجّه داشت که دهه‏های گذار از سده‏ی 3 به 4ق در تاریخ کلام امامیه برهه‏ای حسّاس به شمار می‏رود. در این دوره، به اقتضای زمان، انبوهی از تألیفات در مباحث امامت از سوی متکلّمان این مذهب پرداخته شده بود، امّا حرکت تعیین کننده در این برهه، پیدایی مکتب کلامی نوبختیان و در رأس آنها ابوسهل نوبختی بود که توانست یک نظام فراگیر کلامی را عرضه کند و پاسخ‏گوی حملات متکلّمان توانای مخالف باشد.
عناوین آثار ابوسهل نشان می‏دهد که او جز در مباحث امامت، در بسیاری از دیگر مباحث کلامی با معتزله توافق کلی داشته، و مواردی از آرای نقل شده از بنی نوبخت در «الاوائل» شیخ مفید به ویژه درباره‏ی وعید نیز تأییدی بر این امر ذکر
شده است.(9)
قابل تذکّر است که تعارض اندیشه‏ها و گرایش‏های زود هنگام و احیاناً موضع‏گیری متفاوت بعضی از چهره‏های کلامی، موجب ابهاماتی نسبت به برخی از شخصیّت‏ها گردیده، به گونه‏ای که نمی‏توان اندیشه‏های آنان را آیینه‏ی تمام نمای مکتب و جریان فکری فرقه‏ای خاص دانست. به عنوان مثال: در سده‏ی دوم از دو شخصیّت پیچیده‏ی کلامی، یکی ابوعیسی ورّاق و دیگری ابن راوندی که مسیر فکری آنان در طول حیات علمی ایشان به‏سان معمّایی در پیش روست و دست کم برای چندگاهی به امامیه پیوستند یاد می‏شود که این پیوند بزرگان امامی را خوشایند نبود. هر دو تن، متکلّمانی پرورش یافته در محیط معتزله بودند که از آن مکتب دوری جسته، و اندیشه‏های کلامی نوی را مطرح ساخته بودند؛ امّا در این میان، تعلّق ابوعیسی ورّاق به امامیه در آثار امامیان با دیده‏ی قبول نگریسته شده است.(10) امّا به هر روی باید توجه داشت که موارد اختلافی بین این دو شخصیت نیز قابل ملاحظه است.
علاوه آن که افرادی همانند ابوعلی جبّایی بزرگ معتزله در اواخر سده‏ی 3ق،مکتب با سابقه‏ی هشام بن حکم و مکتب نا به سامان ابوعیسی و ابن راوندی را به عنوان تنها نمایندگان کلام امامیه می‏شناخته است،(11) که این خود، زمینه‏سازِ عدم شناخت صحیح آموزه‏های کلامی امامیه است. چنان که در سخن از ابن راوندی، باید اشاره کرد که وی نسبت به مکتب هشام بن حکم و به ویژه دیدگاه‏های او در باب توحید، موضعی مخالف داشته، و در آثاری چند به نقض باورهای این مکتب پرداخته است.(12)
_______________________________
9. ر.ک: اوائل المقالات، ص 65 67، 69 70، 82 84؛ «الیاقوت» در ضمن شرح «انوار الملکوت» علامّه حلّی، تهران، 1338ش، ص 172.
10. دایرة المعارف بزرگ اسلامی:10/164، به نقل از :«الافصاح»، شیخ مفید، ص 131؛ «الشافی» سید مرتضی:1/89؛ رجال نجاشی، ص 372.
11. الشافی، سید مرتضی:1/81؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی:8/427.
12. ابو محمد، هشام بن حکم کندی کوفی شیبانی(... 179 یا 199ه.ق).
_______________________________
4. نمونه‏ای از تألیفات سده‏ی دوم قمری
از نویسندگان پرکار و متکلّم مشهور سده‏ی دوم می‏توان از هشام بن حکم(13) یاد کرد که نوشته‏های زیاد و متنوّع وی، جهت‏گیری‏های فکری آن عصر را نشان می‏دهد. گرچه نامِ کتاب‏ها، خودْ گویای موضوع بحث و اندیشه‏ی موجود در آن است؛ ولی می‏توان مجموعه‏ی نوشته‏های هشام را به سه دسته تقسیم کرد:
الف) مباحث توحید و صفات؛ مانند: التوحید؛ الاستطاعة؛ التدبیر؛ الجبر و القدر؛ الدلالة علی حدوث الأشیاء؛ المعرفة؛ المیزان.
ب) ردّیه‏ها؛ مانند: الردّ علی أصحاب الاثنین؛ الردّ علی ارسطاطالیس= کتاب ارسطاطالیس فی التوحید؛ الردّ علی أصحاب الطبائع؛ الردّ علی الزنادقة؛ الردّ علی المعتزلة؛ الردّ علی المعتزلة(فی أمر) طلحة والزبیر؛ الردّ علی هشام الجوالیقی؛ إثبات الوصیّة والردّ علی منکریها.
ج) امامت و ولایت؛ مانند: اختلاف الناس فی الإمامة؛ الإمامة؛ التمییز وإثبات الحجج علی من خالف الشیعة.
أبو جعفر محمد بن علی بن نعمان (موءمن الطاق... حدود160ه.ق) از دیگر متکلمان سده‏ی دوم است که کتاب‏هایی در کلام نوشته مانند: اثبات الوصیة، الاحتجاج = الاحتجاج فی إمامة أمیر الموءمنین، الإمامة، الردّ علی الخوارج و الکلام علیهم؛ مجالسة مع أبی حنیفة والمرجئة، المعرفة، الردّ علی المعتزلة فی إمامة المفضول.
فضل بن شاذان(14) از دیگر متکلّمان نویسنده و در حقیقت ردّیه نویس ماهر و پر تلاش قرن سوم به شمار می‏رود. کتاب‏های منسوب به او در موضوع کلام بیش از 30 کتاب و رساله است که «تراجم» نویسان آنها را گزارش کرده‏اند. نوشته‏های کلامی وی نیز در چهار موضوع عام، تقسیم پذیر است:
الف)خداشناسی و صفات؛ مانند:
_______________________________
13. فهرست ابن ندیم، ص 217، نقل از: دایرة المعارف بزرگ اسلامی:10/164.
14. ابو محمد فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشاپوری(...260ه.ق).
_______________________________
الإستطاعة؛ الإیمان،التوحید = التوحید من کتب الله الأربعة المنزلة؛ مسائل حدوث العالم = مسائل فی العالم وحدوثه؛ معرفة الهدی والضلال؛ النسبة بین الخیریة والشریة؛
ب) امامت؛ مانند:الأربع مسائل فی الإمامة؛ الإمامة= کتاب الإمامة الکبیر؛ کتاب القایم؛ اثبات الرجعة؛ الفضائل= فضائل الأئمّة؛
ج) معاد و سایر مسایل اعتقادی؛ مانند: الوعید؛ الوعد و الوعید؛ الإیضاح؛
د) ردّیه‏ها؛ مانند: الردّ علی الثنویة= الردّ علی المثلثة؛ الردّ علی الجبّائیّة؛ الردّ علی الحسن البصری فی التفضیل؛ الردّ علی الحشویة؛ الردّ علی الغالیة المحمّدیة= الردّ علی الغلاة؛ الردّ علی الفلاسفة؛ الردّ علی المرجئة؛ الردّ علی المانویة؛ الردّ علی الأصم؛ الردّ علی أحمد بن یحیی؛ الردّ علی یمان بن الرئاب الخارجی.
ابوالحسن علی بن الحسن بن محمد طائی... بعد از 224ه.ق) کتاب‏هایی در مسایل عمده‏ی کلامی دارد مانند: التوحید، الأنبیاء، المناقب، الولایة، الإمامة، الغیبة.
ابوالحسن علی بن حسن بن علی بن فضال (حدود 203 بعد از 270ه.ق) از متکلمان نویسنده‏ی قرن سوم است که در موضوعات مختلف، آثاری از خود به جای گذاشت مانند: البشارات، الأنبیاء=الإبتداء، الإمامة، التنزیل من القرآن والتحریف، الجنة والنار، الغیبة.
از ابوالحسن علی بن ابراهیم قمی(... حدود 285ه.ق) سه کتاب کلامی گزارش شده است: الأنبیاء، التوحید والشرک، المناقب.
آنچه که ملاحظه شد، به عنوان نمونه بود. مسلّماً کتاب‏های کلامی امامیه تا سده‏ی سوم ق، ده‏ها برابر نمونه‏هایی است که ما به ذکر آن بسنده کردیم.

تبلیغات