متکلمان و تألیفات کلامی امامیه تا سده ی 3 ه.ق (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
طرح گستردهی تاریخ مباحث اعتقادی در همهی حوزههای دینی علمی مسلمانان و بازگویی مجموعهی فعّالیتهای فرقهها و گروههای کلامی در این سلسله نوشتا ر میسّر نیست. از این رو، به ذکر اهمّ مسایل در هر موضوع طرح شده، بسنده میشود. در قسمتهای پیشین، اندیشههای کلامی امامیه و سایر فرقهها را تا پایان سدهی دوم، ملاحظه کردیم. در این بخش، گوشههایی از تلاش متکلّمان امامیه و سعی و اهتمام آنان در تدوین، تبیین، نقد و تحلیل موضوعات اعتقادی، به اختصار پرداخته میشود.
1. شناسهی کلامی امامیه نزد دیگر فرقههای کلامی
عمدهی مباحث کلام اسلامی که در قرآن و سنّت قطعی آمده بود، از اعتقادات مشترک مسلمانان به شمار رفته، در مقبولیت عمومی آنها، جای هیچ شک و تردیدی نبود. تفاسیر گوناگون در برخی از مباحث توحید و عدل، زمینهساز بخشی از فرقهگرایی بوده است.
در میان مذاهب کلامی، با تبیین گستردهی پیشوایان امامی نسبت به فروعات بخش توحید و به انضمام بسط مسایل امامت، ساختار مباحث کلامی امامیه مشخص شد، ولی آنچه که امامیهی نخستین را از دیگر فرقههای کلامی ممتاز میساخت و جزو عقاید ویژهی آنان به شمار رفت، اعتقاد به مسایلی مانند: وقوع «رجعت»، تجویز «بدا» و «تقیّه» بوده است.(1) هر یک از این موضوعات با تفسیر صحیح، هیچ ناسازگاری با تعالیم قرآن و آموزههای عقلی نداشت، امّا کژاندیشی، تعصّب، غرض ورزی،تنگ نظریِ برخی از گروههای کلامی و نیز دخالت دستهای سیاست، حسّاسیت آفرین شد،و امور مذکور در حقیقت شناسهی کلامی امامیه به شمار میرفتند.
2. متکلّمان امامیه در سدهی 2و3 ق
گرچه در صددِ استقصای سخن دربارهی متکلّمان نخستین امامیه (تا سدهی 3ق) نیستیم، ولی جا دارد از برخی متکلّمان مشهور، یا صاحب مکتب و آموزهی ویژهی کلامی یاد کنیم، از این رو، باید توجه داشت که در خلال سدهی 2 و نیمهی نخست سدهی 3 ق در محیط امامیه، به خصوص در عراق، مکتب کلامی ریشه داری وجود داشت که نمایندگان آن در چندین نسل، کسانی چون هشام بن حکم، یونس بن عبد الرحمان، علی بن منصور، ابوجعفر سکاک و فضل بن شاذان بودهاند.(2)
به عنوان گرایشهای دیگر کلامی، نخست باید از متکلمانی چون محمد بن علی صاحب الطاق و هشام بن سالم جوالیقی نام آورد که احتمالاً به مکتبی واحد تعلق داشتهاند.(3) و نیز از زرارة ابن اعین، ابومالک حضرمی وعلی بن میثم سخن گفت که متکلمانی سرشناس و دارای دیدگاههایی خاص در مباحث گوناگون، از
_______________________________
1. ر.ک: فرق الشیعة، ص 55؛ میزان الاعتدال، ذهبی:1/379؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی:8/427.
2. ر.ک: رجال کشی، ص 539؛ رجال نجاشی، ص 250.
3. بر اساس گزارش نویسندهی فاضل مقالهی «امامیه» در دایرة المعارف بزرگ اسلامی(ج10، ص 164) برای قراینی دال بر پیوند مکتبی آنان، میتوان به رجال نجاشی، ص 433؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج3، صص 223 228، مراجعه نمود.
_______________________________
جمله قدر بودهاند.(4) این متکلّمان در آثار خود، موضوعات گوناگون کلامی، به ویژه توحید، قدر و امامت را مورد بحث قرار داده، و گاه چون هشام بن حکم به بحث از موضوعاتی چون حدوث و قدم نیز علاقه نشان دادهاند.(5)
در تقابل میان کلام هشام بن حکم و هشام بن سالم، بیش از همه، اختلاف نگرش آنان به مسألهی صفات الهی جالب توجه بوده، و در منابع بازتاب یافته است(6)، امّا اختلاف دیدگاههای آنان در برخی موضوعات ریز کلامی، مانند مسألهی بهشت وجهنم (ظاهراً مخلوق بودن آن) و مسألهی ارواح نیز مورد توجه حمیری قرار گرفته، و به تفصیل آن پرداخته است.(7) جالب توجه است که با وجود تمام تمایزهای مهم، میان مکتب هشامین به خصوص در ابواب توحید متکلمان نخستین امامیه، از هر دو طیف به دلیل بازتاب غیر دقیق افکارشان در محافل غیر امامی به عنوان اهل تشبیه و تجسیم شناخته شدند و در طی سدهی 3 ق، در حالی که در سرزمینهای مرکزی، بازماندگان توانمندی برای دفاع از مکتب خود نداشتند، مورد انتقاداتی شدید قرار گرفتند. این اتهام به اندازهای در محافل کلامی فراگیر بود که در نسلهای بعدی امامیه، حتّی از سوی بزرگان این مذهب چون شیخ مفید و سیّد مرتضی نیز به باور آمده بود.(8)
_______________________________
4. ر.ک: رجال کشی، ص 145، مقالات الإسلامیین، ص 41 به بعد؛ لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی:2/57؛ رجال نجاشی، ص 175؛ الفرق بین الفرق، بغدادی، ص 71 به بعد.
5. ر.ک: مقالات الإسلامیین، ص 41؛ فهرست ابن ندیم، صص224 225؛ رجال نجاشی، ص 175، 205.
6. ر.ک: اصول کافی:1/105 106.
7. ر.ک: رجال نجاشی، ص 220.
8. ر.ک: اجوبة المسائل السرویة، شیخ مفید، ص 217؛ رجال نجاشی، 329؛ شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید:3/223 224، 228؛ برای دفاع از اتهام، رجوع شود به: الشافی، سید مرتضی:1/83 به بعد، «مقولة جسم لا کالأجسام، بین موقف هشام بن الحکم ومواقف سائر أهل الکلام»، محمد رضا حسینی، تراثنا، قم 1410ه، شمارهی 19. لازم به ذکر است که مطالب این بخش، از دایرة المعارف بزرگ اسلامی(ج10، ص 164) نقل شده است.
_______________________________
3. تدوین و تألیفات کلامی امامیه
تدوین و تألیف در علم کلام، از سابقهای دیرین در میان امامیه برخوردار است و متکلّمان امامی را باید در زمرهی نخستین عالمانی دانست که در تدوین این دانش به طور کلی، نقش مهمّی ایفا کردهاند.
هرگاه بخواهیم مسایل تدوین یافته تا قرن سوم را در موضوعات کلی دستهبندی کنیم، شاید بتوان با مراجعهی گذرا، چهار بخش زیر را، ذکر کرد:
الف) توحید و صفات ذاتی و افعالیِ باری تعالی؛
ب) ولایت، امامت و فضایل ائمّهعلیهم السلام؛
ج) ردّیه نویسی و نقض و ابرام افکار فرقههای عصر؛
د) تبیین و تحلیل مسایل عام اعتقادی.
از سویی دیگر ، همانگونه که فرقههای کلامی در سدههای دوم و سوم هجری قمری مانند قارچ سربرآوردند، ردّیه نویسی و نقد عقاید گروهها از کمّیّت و کیفیّت زیادی برخوردار است، گویا عالمان آن عصر، برای روشنگری و پرده برداری از چهرههای ناصواب و افکار باطل، چارهای بهتر از آن نیافتند.
البته، باید توجّه داشت که دهههای گذار از سدهی 3 به 4ق در تاریخ کلام امامیه برههای حسّاس به شمار میرود. در این دوره، به اقتضای زمان، انبوهی از تألیفات در مباحث امامت از سوی متکلّمان این مذهب پرداخته شده بود، امّا حرکت تعیین کننده در این برهه، پیدایی مکتب کلامی نوبختیان و در رأس آنها ابوسهل نوبختی بود که توانست یک نظام فراگیر کلامی را عرضه کند و پاسخگوی حملات متکلّمان توانای مخالف باشد.
عناوین آثار ابوسهل نشان میدهد که او جز در مباحث امامت، در بسیاری از دیگر مباحث کلامی با معتزله توافق کلی داشته، و مواردی از آرای نقل شده از بنی نوبخت در «الاوائل» شیخ مفید به ویژه دربارهی وعید نیز تأییدی بر این امر ذکر
شده است.(9)
قابل تذکّر است که تعارض اندیشهها و گرایشهای زود هنگام و احیاناً موضعگیری متفاوت بعضی از چهرههای کلامی، موجب ابهاماتی نسبت به برخی از شخصیّتها گردیده، به گونهای که نمیتوان اندیشههای آنان را آیینهی تمام نمای مکتب و جریان فکری فرقهای خاص دانست. به عنوان مثال: در سدهی دوم از دو شخصیّت پیچیدهی کلامی، یکی ابوعیسی ورّاق و دیگری ابن راوندی که مسیر فکری آنان در طول حیات علمی ایشان بهسان معمّایی در پیش روست و دست کم برای چندگاهی به امامیه پیوستند یاد میشود که این پیوند بزرگان امامی را خوشایند نبود. هر دو تن، متکلّمانی پرورش یافته در محیط معتزله بودند که از آن مکتب دوری جسته، و اندیشههای کلامی نوی را مطرح ساخته بودند؛ امّا در این میان، تعلّق ابوعیسی ورّاق به امامیه در آثار امامیان با دیدهی قبول نگریسته شده است.(10) امّا به هر روی باید توجه داشت که موارد اختلافی بین این دو شخصیت نیز قابل ملاحظه است.
علاوه آن که افرادی همانند ابوعلی جبّایی بزرگ معتزله در اواخر سدهی 3ق،مکتب با سابقهی هشام بن حکم و مکتب نا به سامان ابوعیسی و ابن راوندی را به عنوان تنها نمایندگان کلام امامیه میشناخته است،(11) که این خود، زمینهسازِ عدم شناخت صحیح آموزههای کلامی امامیه است. چنان که در سخن از ابن راوندی، باید اشاره کرد که وی نسبت به مکتب هشام بن حکم و به ویژه دیدگاههای او در باب توحید، موضعی مخالف داشته، و در آثاری چند به نقض باورهای این مکتب پرداخته است.(12)
_______________________________
9. ر.ک: اوائل المقالات، ص 65 67، 69 70، 82 84؛ «الیاقوت» در ضمن شرح «انوار الملکوت» علامّه حلّی، تهران، 1338ش، ص 172.
10. دایرة المعارف بزرگ اسلامی:10/164، به نقل از :«الافصاح»، شیخ مفید، ص 131؛ «الشافی» سید مرتضی:1/89؛ رجال نجاشی، ص 372.
11. الشافی، سید مرتضی:1/81؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی:8/427.
12. ابو محمد، هشام بن حکم کندی کوفی شیبانی(... 179 یا 199ه.ق).
_______________________________
4. نمونهای از تألیفات سدهی دوم قمری
از نویسندگان پرکار و متکلّم مشهور سدهی دوم میتوان از هشام بن حکم(13) یاد کرد که نوشتههای زیاد و متنوّع وی، جهتگیریهای فکری آن عصر را نشان میدهد. گرچه نامِ کتابها، خودْ گویای موضوع بحث و اندیشهی موجود در آن است؛ ولی میتوان مجموعهی نوشتههای هشام را به سه دسته تقسیم کرد:
الف) مباحث توحید و صفات؛ مانند: التوحید؛ الاستطاعة؛ التدبیر؛ الجبر و القدر؛ الدلالة علی حدوث الأشیاء؛ المعرفة؛ المیزان.
ب) ردّیهها؛ مانند: الردّ علی أصحاب الاثنین؛ الردّ علی ارسطاطالیس= کتاب ارسطاطالیس فی التوحید؛ الردّ علی أصحاب الطبائع؛ الردّ علی الزنادقة؛ الردّ علی المعتزلة؛ الردّ علی المعتزلة(فی أمر) طلحة والزبیر؛ الردّ علی هشام الجوالیقی؛ إثبات الوصیّة والردّ علی منکریها.
ج) امامت و ولایت؛ مانند: اختلاف الناس فی الإمامة؛ الإمامة؛ التمییز وإثبات الحجج علی من خالف الشیعة.
أبو جعفر محمد بن علی بن نعمان (موءمن الطاق... حدود160ه.ق) از دیگر متکلمان سدهی دوم است که کتابهایی در کلام نوشته مانند: اثبات الوصیة، الاحتجاج = الاحتجاج فی إمامة أمیر الموءمنین، الإمامة، الردّ علی الخوارج و الکلام علیهم؛ مجالسة مع أبی حنیفة والمرجئة، المعرفة، الردّ علی المعتزلة فی إمامة المفضول.
فضل بن شاذان(14) از دیگر متکلّمان نویسنده و در حقیقت ردّیه نویس ماهر و پر تلاش قرن سوم به شمار میرود. کتابهای منسوب به او در موضوع کلام بیش از 30 کتاب و رساله است که «تراجم» نویسان آنها را گزارش کردهاند. نوشتههای کلامی وی نیز در چهار موضوع عام، تقسیم پذیر است:
الف)خداشناسی و صفات؛ مانند:
_______________________________
13. فهرست ابن ندیم، ص 217، نقل از: دایرة المعارف بزرگ اسلامی:10/164.
14. ابو محمد فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشاپوری(...260ه.ق).
_______________________________
الإستطاعة؛ الإیمان،التوحید = التوحید من کتب الله الأربعة المنزلة؛ مسائل حدوث العالم = مسائل فی العالم وحدوثه؛ معرفة الهدی والضلال؛ النسبة بین الخیریة والشریة؛
ب) امامت؛ مانند:الأربع مسائل فی الإمامة؛ الإمامة= کتاب الإمامة الکبیر؛ کتاب القایم؛ اثبات الرجعة؛ الفضائل= فضائل الأئمّة؛
ج) معاد و سایر مسایل اعتقادی؛ مانند: الوعید؛ الوعد و الوعید؛ الإیضاح؛
د) ردّیهها؛ مانند: الردّ علی الثنویة= الردّ علی المثلثة؛ الردّ علی الجبّائیّة؛ الردّ علی الحسن البصری فی التفضیل؛ الردّ علی الحشویة؛ الردّ علی الغالیة المحمّدیة= الردّ علی الغلاة؛ الردّ علی الفلاسفة؛ الردّ علی المرجئة؛ الردّ علی المانویة؛ الردّ علی الأصم؛ الردّ علی أحمد بن یحیی؛ الردّ علی یمان بن الرئاب الخارجی.
ابوالحسن علی بن الحسن بن محمد طائی... بعد از 224ه.ق) کتابهایی در مسایل عمدهی کلامی دارد مانند: التوحید، الأنبیاء، المناقب، الولایة، الإمامة، الغیبة.
ابوالحسن علی بن حسن بن علی بن فضال (حدود 203 بعد از 270ه.ق) از متکلمان نویسندهی قرن سوم است که در موضوعات مختلف، آثاری از خود به جای گذاشت مانند: البشارات، الأنبیاء=الإبتداء، الإمامة، التنزیل من القرآن والتحریف، الجنة والنار، الغیبة.
از ابوالحسن علی بن ابراهیم قمی(... حدود 285ه.ق) سه کتاب کلامی گزارش شده است: الأنبیاء، التوحید والشرک، المناقب.
آنچه که ملاحظه شد، به عنوان نمونه بود. مسلّماً کتابهای کلامی امامیه تا سدهی سوم ق، دهها برابر نمونههایی است که ما به ذکر آن بسنده کردیم.
1. شناسهی کلامی امامیه نزد دیگر فرقههای کلامی
عمدهی مباحث کلام اسلامی که در قرآن و سنّت قطعی آمده بود، از اعتقادات مشترک مسلمانان به شمار رفته، در مقبولیت عمومی آنها، جای هیچ شک و تردیدی نبود. تفاسیر گوناگون در برخی از مباحث توحید و عدل، زمینهساز بخشی از فرقهگرایی بوده است.
در میان مذاهب کلامی، با تبیین گستردهی پیشوایان امامی نسبت به فروعات بخش توحید و به انضمام بسط مسایل امامت، ساختار مباحث کلامی امامیه مشخص شد، ولی آنچه که امامیهی نخستین را از دیگر فرقههای کلامی ممتاز میساخت و جزو عقاید ویژهی آنان به شمار رفت، اعتقاد به مسایلی مانند: وقوع «رجعت»، تجویز «بدا» و «تقیّه» بوده است.(1) هر یک از این موضوعات با تفسیر صحیح، هیچ ناسازگاری با تعالیم قرآن و آموزههای عقلی نداشت، امّا کژاندیشی، تعصّب، غرض ورزی،تنگ نظریِ برخی از گروههای کلامی و نیز دخالت دستهای سیاست، حسّاسیت آفرین شد،و امور مذکور در حقیقت شناسهی کلامی امامیه به شمار میرفتند.
2. متکلّمان امامیه در سدهی 2و3 ق
گرچه در صددِ استقصای سخن دربارهی متکلّمان نخستین امامیه (تا سدهی 3ق) نیستیم، ولی جا دارد از برخی متکلّمان مشهور، یا صاحب مکتب و آموزهی ویژهی کلامی یاد کنیم، از این رو، باید توجه داشت که در خلال سدهی 2 و نیمهی نخست سدهی 3 ق در محیط امامیه، به خصوص در عراق، مکتب کلامی ریشه داری وجود داشت که نمایندگان آن در چندین نسل، کسانی چون هشام بن حکم، یونس بن عبد الرحمان، علی بن منصور، ابوجعفر سکاک و فضل بن شاذان بودهاند.(2)
به عنوان گرایشهای دیگر کلامی، نخست باید از متکلمانی چون محمد بن علی صاحب الطاق و هشام بن سالم جوالیقی نام آورد که احتمالاً به مکتبی واحد تعلق داشتهاند.(3) و نیز از زرارة ابن اعین، ابومالک حضرمی وعلی بن میثم سخن گفت که متکلمانی سرشناس و دارای دیدگاههایی خاص در مباحث گوناگون، از
_______________________________
1. ر.ک: فرق الشیعة، ص 55؛ میزان الاعتدال، ذهبی:1/379؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی:8/427.
2. ر.ک: رجال کشی، ص 539؛ رجال نجاشی، ص 250.
3. بر اساس گزارش نویسندهی فاضل مقالهی «امامیه» در دایرة المعارف بزرگ اسلامی(ج10، ص 164) برای قراینی دال بر پیوند مکتبی آنان، میتوان به رجال نجاشی، ص 433؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج3، صص 223 228، مراجعه نمود.
_______________________________
جمله قدر بودهاند.(4) این متکلّمان در آثار خود، موضوعات گوناگون کلامی، به ویژه توحید، قدر و امامت را مورد بحث قرار داده، و گاه چون هشام بن حکم به بحث از موضوعاتی چون حدوث و قدم نیز علاقه نشان دادهاند.(5)
در تقابل میان کلام هشام بن حکم و هشام بن سالم، بیش از همه، اختلاف نگرش آنان به مسألهی صفات الهی جالب توجه بوده، و در منابع بازتاب یافته است(6)، امّا اختلاف دیدگاههای آنان در برخی موضوعات ریز کلامی، مانند مسألهی بهشت وجهنم (ظاهراً مخلوق بودن آن) و مسألهی ارواح نیز مورد توجه حمیری قرار گرفته، و به تفصیل آن پرداخته است.(7) جالب توجه است که با وجود تمام تمایزهای مهم، میان مکتب هشامین به خصوص در ابواب توحید متکلمان نخستین امامیه، از هر دو طیف به دلیل بازتاب غیر دقیق افکارشان در محافل غیر امامی به عنوان اهل تشبیه و تجسیم شناخته شدند و در طی سدهی 3 ق، در حالی که در سرزمینهای مرکزی، بازماندگان توانمندی برای دفاع از مکتب خود نداشتند، مورد انتقاداتی شدید قرار گرفتند. این اتهام به اندازهای در محافل کلامی فراگیر بود که در نسلهای بعدی امامیه، حتّی از سوی بزرگان این مذهب چون شیخ مفید و سیّد مرتضی نیز به باور آمده بود.(8)
_______________________________
4. ر.ک: رجال کشی، ص 145، مقالات الإسلامیین، ص 41 به بعد؛ لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی:2/57؛ رجال نجاشی، ص 175؛ الفرق بین الفرق، بغدادی، ص 71 به بعد.
5. ر.ک: مقالات الإسلامیین، ص 41؛ فهرست ابن ندیم، صص224 225؛ رجال نجاشی، ص 175، 205.
6. ر.ک: اصول کافی:1/105 106.
7. ر.ک: رجال نجاشی، ص 220.
8. ر.ک: اجوبة المسائل السرویة، شیخ مفید، ص 217؛ رجال نجاشی، 329؛ شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید:3/223 224، 228؛ برای دفاع از اتهام، رجوع شود به: الشافی، سید مرتضی:1/83 به بعد، «مقولة جسم لا کالأجسام، بین موقف هشام بن الحکم ومواقف سائر أهل الکلام»، محمد رضا حسینی، تراثنا، قم 1410ه، شمارهی 19. لازم به ذکر است که مطالب این بخش، از دایرة المعارف بزرگ اسلامی(ج10، ص 164) نقل شده است.
_______________________________
3. تدوین و تألیفات کلامی امامیه
تدوین و تألیف در علم کلام، از سابقهای دیرین در میان امامیه برخوردار است و متکلّمان امامی را باید در زمرهی نخستین عالمانی دانست که در تدوین این دانش به طور کلی، نقش مهمّی ایفا کردهاند.
هرگاه بخواهیم مسایل تدوین یافته تا قرن سوم را در موضوعات کلی دستهبندی کنیم، شاید بتوان با مراجعهی گذرا، چهار بخش زیر را، ذکر کرد:
الف) توحید و صفات ذاتی و افعالیِ باری تعالی؛
ب) ولایت، امامت و فضایل ائمّهعلیهم السلام؛
ج) ردّیه نویسی و نقض و ابرام افکار فرقههای عصر؛
د) تبیین و تحلیل مسایل عام اعتقادی.
از سویی دیگر ، همانگونه که فرقههای کلامی در سدههای دوم و سوم هجری قمری مانند قارچ سربرآوردند، ردّیه نویسی و نقد عقاید گروهها از کمّیّت و کیفیّت زیادی برخوردار است، گویا عالمان آن عصر، برای روشنگری و پرده برداری از چهرههای ناصواب و افکار باطل، چارهای بهتر از آن نیافتند.
البته، باید توجّه داشت که دهههای گذار از سدهی 3 به 4ق در تاریخ کلام امامیه برههای حسّاس به شمار میرود. در این دوره، به اقتضای زمان، انبوهی از تألیفات در مباحث امامت از سوی متکلّمان این مذهب پرداخته شده بود، امّا حرکت تعیین کننده در این برهه، پیدایی مکتب کلامی نوبختیان و در رأس آنها ابوسهل نوبختی بود که توانست یک نظام فراگیر کلامی را عرضه کند و پاسخگوی حملات متکلّمان توانای مخالف باشد.
عناوین آثار ابوسهل نشان میدهد که او جز در مباحث امامت، در بسیاری از دیگر مباحث کلامی با معتزله توافق کلی داشته، و مواردی از آرای نقل شده از بنی نوبخت در «الاوائل» شیخ مفید به ویژه دربارهی وعید نیز تأییدی بر این امر ذکر
شده است.(9)
قابل تذکّر است که تعارض اندیشهها و گرایشهای زود هنگام و احیاناً موضعگیری متفاوت بعضی از چهرههای کلامی، موجب ابهاماتی نسبت به برخی از شخصیّتها گردیده، به گونهای که نمیتوان اندیشههای آنان را آیینهی تمام نمای مکتب و جریان فکری فرقهای خاص دانست. به عنوان مثال: در سدهی دوم از دو شخصیّت پیچیدهی کلامی، یکی ابوعیسی ورّاق و دیگری ابن راوندی که مسیر فکری آنان در طول حیات علمی ایشان بهسان معمّایی در پیش روست و دست کم برای چندگاهی به امامیه پیوستند یاد میشود که این پیوند بزرگان امامی را خوشایند نبود. هر دو تن، متکلّمانی پرورش یافته در محیط معتزله بودند که از آن مکتب دوری جسته، و اندیشههای کلامی نوی را مطرح ساخته بودند؛ امّا در این میان، تعلّق ابوعیسی ورّاق به امامیه در آثار امامیان با دیدهی قبول نگریسته شده است.(10) امّا به هر روی باید توجه داشت که موارد اختلافی بین این دو شخصیت نیز قابل ملاحظه است.
علاوه آن که افرادی همانند ابوعلی جبّایی بزرگ معتزله در اواخر سدهی 3ق،مکتب با سابقهی هشام بن حکم و مکتب نا به سامان ابوعیسی و ابن راوندی را به عنوان تنها نمایندگان کلام امامیه میشناخته است،(11) که این خود، زمینهسازِ عدم شناخت صحیح آموزههای کلامی امامیه است. چنان که در سخن از ابن راوندی، باید اشاره کرد که وی نسبت به مکتب هشام بن حکم و به ویژه دیدگاههای او در باب توحید، موضعی مخالف داشته، و در آثاری چند به نقض باورهای این مکتب پرداخته است.(12)
_______________________________
9. ر.ک: اوائل المقالات، ص 65 67، 69 70، 82 84؛ «الیاقوت» در ضمن شرح «انوار الملکوت» علامّه حلّی، تهران، 1338ش، ص 172.
10. دایرة المعارف بزرگ اسلامی:10/164، به نقل از :«الافصاح»، شیخ مفید، ص 131؛ «الشافی» سید مرتضی:1/89؛ رجال نجاشی، ص 372.
11. الشافی، سید مرتضی:1/81؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی:8/427.
12. ابو محمد، هشام بن حکم کندی کوفی شیبانی(... 179 یا 199ه.ق).
_______________________________
4. نمونهای از تألیفات سدهی دوم قمری
از نویسندگان پرکار و متکلّم مشهور سدهی دوم میتوان از هشام بن حکم(13) یاد کرد که نوشتههای زیاد و متنوّع وی، جهتگیریهای فکری آن عصر را نشان میدهد. گرچه نامِ کتابها، خودْ گویای موضوع بحث و اندیشهی موجود در آن است؛ ولی میتوان مجموعهی نوشتههای هشام را به سه دسته تقسیم کرد:
الف) مباحث توحید و صفات؛ مانند: التوحید؛ الاستطاعة؛ التدبیر؛ الجبر و القدر؛ الدلالة علی حدوث الأشیاء؛ المعرفة؛ المیزان.
ب) ردّیهها؛ مانند: الردّ علی أصحاب الاثنین؛ الردّ علی ارسطاطالیس= کتاب ارسطاطالیس فی التوحید؛ الردّ علی أصحاب الطبائع؛ الردّ علی الزنادقة؛ الردّ علی المعتزلة؛ الردّ علی المعتزلة(فی أمر) طلحة والزبیر؛ الردّ علی هشام الجوالیقی؛ إثبات الوصیّة والردّ علی منکریها.
ج) امامت و ولایت؛ مانند: اختلاف الناس فی الإمامة؛ الإمامة؛ التمییز وإثبات الحجج علی من خالف الشیعة.
أبو جعفر محمد بن علی بن نعمان (موءمن الطاق... حدود160ه.ق) از دیگر متکلمان سدهی دوم است که کتابهایی در کلام نوشته مانند: اثبات الوصیة، الاحتجاج = الاحتجاج فی إمامة أمیر الموءمنین، الإمامة، الردّ علی الخوارج و الکلام علیهم؛ مجالسة مع أبی حنیفة والمرجئة، المعرفة، الردّ علی المعتزلة فی إمامة المفضول.
فضل بن شاذان(14) از دیگر متکلّمان نویسنده و در حقیقت ردّیه نویس ماهر و پر تلاش قرن سوم به شمار میرود. کتابهای منسوب به او در موضوع کلام بیش از 30 کتاب و رساله است که «تراجم» نویسان آنها را گزارش کردهاند. نوشتههای کلامی وی نیز در چهار موضوع عام، تقسیم پذیر است:
الف)خداشناسی و صفات؛ مانند:
_______________________________
13. فهرست ابن ندیم، ص 217، نقل از: دایرة المعارف بزرگ اسلامی:10/164.
14. ابو محمد فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشاپوری(...260ه.ق).
_______________________________
الإستطاعة؛ الإیمان،التوحید = التوحید من کتب الله الأربعة المنزلة؛ مسائل حدوث العالم = مسائل فی العالم وحدوثه؛ معرفة الهدی والضلال؛ النسبة بین الخیریة والشریة؛
ب) امامت؛ مانند:الأربع مسائل فی الإمامة؛ الإمامة= کتاب الإمامة الکبیر؛ کتاب القایم؛ اثبات الرجعة؛ الفضائل= فضائل الأئمّة؛
ج) معاد و سایر مسایل اعتقادی؛ مانند: الوعید؛ الوعد و الوعید؛ الإیضاح؛
د) ردّیهها؛ مانند: الردّ علی الثنویة= الردّ علی المثلثة؛ الردّ علی الجبّائیّة؛ الردّ علی الحسن البصری فی التفضیل؛ الردّ علی الحشویة؛ الردّ علی الغالیة المحمّدیة= الردّ علی الغلاة؛ الردّ علی الفلاسفة؛ الردّ علی المرجئة؛ الردّ علی المانویة؛ الردّ علی الأصم؛ الردّ علی أحمد بن یحیی؛ الردّ علی یمان بن الرئاب الخارجی.
ابوالحسن علی بن الحسن بن محمد طائی... بعد از 224ه.ق) کتابهایی در مسایل عمدهی کلامی دارد مانند: التوحید، الأنبیاء، المناقب، الولایة، الإمامة، الغیبة.
ابوالحسن علی بن حسن بن علی بن فضال (حدود 203 بعد از 270ه.ق) از متکلمان نویسندهی قرن سوم است که در موضوعات مختلف، آثاری از خود به جای گذاشت مانند: البشارات، الأنبیاء=الإبتداء، الإمامة، التنزیل من القرآن والتحریف، الجنة والنار، الغیبة.
از ابوالحسن علی بن ابراهیم قمی(... حدود 285ه.ق) سه کتاب کلامی گزارش شده است: الأنبیاء، التوحید والشرک، المناقب.
آنچه که ملاحظه شد، به عنوان نمونه بود. مسلّماً کتابهای کلامی امامیه تا سدهی سوم ق، دهها برابر نمونههایی است که ما به ذکر آن بسنده کردیم.