آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

«وَالّذینَ‏کَذّبُوا بِ‏آیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُون*
وَاُمْلی لَهُمْ اِنَّ کَیدی مَتین» (اعراف/182، 183).
استدراج یا نقمت در چهره نعمت*
تعریف استدراج
استدراج در لغت، به معنای «فریفتن و نزدیک ساختن»(1) و یا به معنای «پله پله و به تدریج از مکانی یا امری بالا و پایین آمدن و یا نسبت به امری نزدیک شدن»(2) آمده است و در اصطلاح، چنین تعریف شده است:
«تجدید نعمتی بعد از نعمت دیگر تا بدین وسیله، التذاذ به آن نعمت‏ها، [گنه‏کاران] را از توجه به وبال کارهایشان غافل سازد»(3) «و پندارند که مشمول لطف الهی شده‏اند»(4) و «اینکه خدا تمام خواهش‏ها و درخواست‏های بنده‏ای را تا پایان عمرش، یکی پس از دیگری برآورده سازد تا به جایش او را به بلا و عذاب مبتلا کند،[خلاصه آنکه]، استدراج یعنی به طور تدریجی از رحمت خدا دور شدن و به عذاب او نزدیک گشتن».(5)
از امام صادق علیه السلام درباره‏ی استدراج سوءال شد، فرمودند:
«هو العبدُ یُذنب الذنب فیُملی له ویجدّد له عنده النعم، فیلهیه عن الاستغفار
_______________________________
* از گروه دانشنامه‏ی کلام اسلامی: محمد صابر جعفری، حبیب حیدری، مهدی عزیزان.
1.قاموس من المحیط.
2. راغب اصفهانی؛ مفردات.
3. طباطبائی، محمد حسین؛ المیزان، ترجمه‏ی موسوی همدانی، ج16، ص 251.
4. کاشانی، فیض؛ تفسیر صافی، ج2، ص 256(ت).
5. جرجانی، تعریفات، واژه استدراج.________________________________________
من الذّنوب؛
بنده‏ای مرتکب گناه می‏شود، پس خداوند به او مهلت می‏دهد و نعمت‏های او را فزونی می‏بخشد و بدین وسیله، او را از استغفار باز می‏دارد».(6)
رابطه املاء و استدراج
در آیات و روایاتی چند مانند آنچه که ذکر شد (7) ملاحظه می‏شود پس از واژه‏ی استدراج، از واژه‏ی دیگری به نام «املاء» سخن به میان آمده است. املاء که به معنای «مهلت دادن و تأخیر عقوبت» است، با واژه‏ی استدراج دارای رابطه‏ی عموم و خصوص است به این معنا که هر استدراجی املاء است یعنی به نوعی مهلت وتأخیر است ولی هر املائی استدراج نیست.(8) هر چند هر دو واژه نوعی کید و مکر الهی محسوب می‏شوند.
شیوه‏های استدراج
استدراج الهی، راه‏های گوناگونی دارد:
1. نعمت: از آیات و روایات چنین برمی‏آید که یکی از شیوه‏های استدراج، «نعمت» است. یعنی در مقابل گناه، انسان مستغرق نعمت می‏گردد. البته نعمت مصادیق فراوانی دارد، مانند: افزایش اموال ووسعت رزق، کثرت اولاد، فراهم آمدن عیش و نوش و مظاهر دنیا و گشایش درهای نعمت‏های زمینی و آسمانی، طول عمر و دیگر نعمت‏های ظاهری و باطنی و یا حصول هر آنچه می‏طلبد و آرزومند است. قرآن می‏فرماید:
«فَلا تُعْجِبُکَ اگمْوالهُم وَلا اگولادهُمْ اِنّما یُریدُالله لِیُعذِّبهُمْ بِها فِی الحَیاةِ الدُّنْیا وَتَزهق اگنفُسهُمْ وَهُمْ کافِرُون» .
«مبادا تو از کثرت اموال و اولاد آنها در شگفت آیی، خدا می‏خواهد آنها را به همان مال و فرزند در زندگانی دنیا به عذاب افکند و ساعت مرگ نیز جان آنها را بگیرد، در حالتی که کافر جان سپارند» (توبه/55).
حضرت علی علیه السلام می‏فرماید:
«إذا رأیت الله سبحانه یتابع علیک النعم مع المعاصی فهو استدراج لک».
«اگر مشاهده کردی، با وجود معصیت، غرق در نعمتی، بدان گرفتار استدراجی».(9)
_______________________________
6.علاّمه مجلسی؛ بحار الأنوار، ج5، ص 218 نقل از کافی، ج2، ص 452.
7. اعراف/182، 183.
8. العسکری، ابو هلال؛ معجم الفروق اللغویة، ص 73.
9. غرر الحکم، فصل خامس، مواعظ للحکام، شماره 7849.________________________________________
2. عبادت
استدراج به طاعات و عبادات؛ بدین صورت که فرد، عبادت مردود خویش را پذیرفته پندارد، نوع دیگری از استدراج است که عده‏ای قائلند.(10)
اسباب و عوامل استدراج
می‏توان اسباب و عوامل استدراج را به دو دسته تقسیم نمود: دسته‏ای که به اعتقاد و ایمان فرد، برمی‏گردد(نظری) و دسته‏ای که به اعمال و رفتار او برگشته و حیثیت عملی دارد(عملی).
عوامل نظری
1. تکذیب آیات و استهزاء رسل: یکی از عواملی که باعث استدراج می‏گردد، تکذیب آیات الهی و استهزاء پیامبران اوست. قرآن از این حقیقت، چنین پرده برمی‏دارد:
«وَالَّذینَ کَذَّبُوا بِ‏آیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُون* وَاُمْلی لَهُمْ اِنَّ کَیْدی مَتین» (اعراف/182و183).
«وآنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمی‏دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد، و به آنها مهلت می‏دهیم؛ زیرا طرح و نقشه‏ی من، قوی است».
در جای دیگر نیز می‏فرماید:
«ذَرْنی وَمَنْ یُکَذِّب بِهذا الحَدیث سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ* وَاُمْلی لَهُمْ اِنَّ کَیدی مَتین» (قلم/44، 45).
«اکنون مرا با آنها که این سخن را تکذیب می‏کنند واگذار! ما آنان را از آنجا که نمی‏دانند به تدریج به سوی عذاب پیش می‏بریم، و به آنها مهلت می‏دهیم؛ چرا که نقشه‏های من محکم و دقیق است».
همچنین، خداوند تبارک و تعالی به مسئله استهزا رسل پرداخته و می‏فرماید:
«وَلَقَدْ اسْتُهْزِی‏ء بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَاملیتُ لِلّذینَ کَفَرُوا ثُمَّ اگخذتهُمْ فَکَیْفَ کانَ عِقاب» (رعد/32).
(«تنها تو را استهزا نکردند،) پیامبران پیش از تو را نیز مورد استهزا قرار دادند؛ من به کافران مهلت دادم؛ سپس آنها را گرفتم؛ دیدی مجازات من چگونه بود؟!».
2. نسیان و غفلت:
«فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ اگبْوابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتّی اِذا فَرِحُوا بِما اوتُوا اگخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَاِذا هُمْ مُبْلِسُونَ»(انعام/44).
_______________________________
10. ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج4، ص 349.________________________________________
(«آری) هنگامی که (اندرزها سودی نبخشید، و) آنچه را به آنها یادآوری شده بود فراموش کردند، درهای همه چیز (از نعمت‏ها) را بر روی آنها گشودیم؛ تا (کاملاً) خوشحال شدند( و دل به آنها بستند)؛ ناگهان آنها را گرفتیم( و سخت مجازات کردیم)؛ در این هنگام، همگی مأیوس شدند؛(و درهای امید به روی آنها بسته شد)».
عوامل عملی: گناه و نافرمانی خدا
در روایات بسیاری، خطیئه و گناه از عواملی شمرده شده است که منجر به استدراج می‏گردد، در برخی از ادعیه چنین می‏خوانیم:
«ولا تستدرجنا بخطایانا؛ خدایا ما را به خاطر خطایا و لغزش‏هایمان، به (بلای) استدراج گرفتار مساز».(11)
«أن لا تستدرجنی بخطیئی؛ خداوندا! مرا به دلیل خطایم، به استدراج مبتلا مکن».(12)
البته، این گونه نیست که به صرف انجام گناه یا عوامل دیگر، خداوند فرد یا جامعه را به بلای استدراج دچار سازد، بلکه استدراج در صورتی است که فرد قابلیت برگشت و هدایت را کاملاً از دست داده، و «طغیان و سرکشی را به حد اعلی رسانده باشد ولی افرادی که تا این حد پیش نرفته‏اند، خداوند در برابر گناه، گوشمالی‏شان می‏دهد و همان سبب توبه و بیداری آنها می‏گردد و این لطف خدا در حقّ آنهاست»(13) . قرآن می‏فرماید:
«وَما اگصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ اگیدیکُمْ وَیَعْفُوا عَنْ کَثیر» .(شوری/30).
«هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده‏اید، و بسیاری را نیز عفو می‏کند!».
«ظَهَرَ الفَساد فِی البَرِّ وَالبَحْرِ بِما کَسَبَتْ اگیْدی النّاس لِیُذیقهُمْ بَعْضَ الَّذی عَملُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون» (روم/41).
«فساد در خشکی و دریا به خاطر کارهایی که مردم انجام داده‏اند آشکار شده است؛ خدا می‏خواهد نتیجه‏ی بعضی اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوی حق) باز گردند!».
در روایات نیز آمده، که گناه، روزی را
_______________________________
11. اقبال الاعمال، ج1، ص 232؛ بحارالأنوار، ج95، ص 136؛ همان، ج97، ص 270؛ مزار الکبیر، محمد بن مشهدی، ص 239 ، قریب به این مضمون.
12. اقبال الاعمال، ج2، ص 127؛دروع الواقیة، ص 247؛ بحار الانوار، ج14، ص 274.
13.تفسیر نمونه، ج24، ص 416(ق).________________________________________
می‏برد و باعث تنگدستی و کمی رزق می‏شود.
امام کاظم علیه السلام می‏فرماید:
«إنّ العبد لیذنب الذَّنب فیزوی عنه الزِّرق».
«عبد (چون) گناه و معصیت می‏کند، از او رزق و روزی منع می‏شود یا از او گرفته می‏شود».(14)
با این توضیح، می‏توان گفت: «انسان در حال گناه از سه حال خارج نیست: یا خودش متوجّه می‏شود و(از کرده‏ی خود) باز می‏گردد ویا خداوند تازیانه‏ی «بلا» را بر او می‏نوازد تا بیدار شود و یا شایستگی هیچ یک از این دو را ندارد، خداوند به جای بلا، نعمت به او می‏بخشد و این همان عذاب استدراج است»(15) یعنی وقتی بروز شداید اثر تربیتی نداشت، خداوند درهای نعمت را بر روی چنین گناهکارانی می‏گشاید(16)؛ چنان که می‏فرماید:
«فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ اگبْوابَ کُلِّ شَی‏ءٍ حَتّی اِذا فَرِحُوا بِما اُوتُوا اگخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَاِذا هُمْ مُبْلِسُون» (انعام/44).
(«آری) هنگامی که (اندرزها سودی نبخشید، و) آنچه را به آنها یادآوری شده بود فراموش کردند، درهای همه چیز (از نعمت‏ها) را بر روی آنها گشودیم، تا (کاملاً) خوشحال شدند(و دل به آنها بستند)، ناگهان آنهارا گرفتیم(و سخت مجازات کردیم) در این هنگام، همگی مأیوس شدند؛ و درهای امید به روی آنها بسته شد».
شناخت استدراج
اکنون باید دید، آیا مصادیق استدراج، قابل تشخیص است؟ آیا استدراج علایم و نشانه‏های خاصی دارد که در صورت مشاهده‏ی آنها در زندگی وحالات خود، متوجه‏ی ابتلا به استدراج شویم؟
با توجه به مطالبی که گفته شد، در می‏یابیم که معذّبین به استدراج، یعنی همان بندگان معاند و لجوج که خداوند در مقابل گناهانشان، به آنها نعمت بخشیده است، تصوّر می‏کنند این عیش و نوش‏ها، آسایش، نعمت‏ها و دیگر مصادیق استدراج، لطف الهی است. لذا در غرور و
_______________________________
14. بحارالأنوار، ج70، ص 319(با بیان و توضیح علاّمه‏ی مجلسی).
15. تفسیر نمونه؛ ج24، ص 416ذیل آیه 44 قلم.
16. همان، ج5، ص 238، ذیل آیه 44 انعام.________________________________________
غفلت فرو رفته تا ناگاه خداوند آنان را به عذاب گیرد و از میان ناز ونعمت به کام عذاب و بلا فرو فرستد.
بیضاوی در ذیل آیه «اگیَحْسَبُونَ انّما نُمِدُّهُمْ مِنْ مالٍ وَبَنین* نسارعُ لَهُمْ فِی الخَیْرات بَلْ لا یَشْعُرُون» ؛«آنها گمان می‏کنند اموال و فرزندانی که به عنوان کمک به آنها می‏دهیم، برای این است که درهای خیرات را با شتاب به روی آنها بگشاییم!! (چنین نیست) بلکه آنها نمی‏فهمند»(17) ،آورده است: «منظور از این امداد و کمک (بخشیدن مال و فرزند) استدراج است، ولی آنان مانند بهائم و چهارپایان هستند هیچ شعور و فهم و زیرکی ندارند تا (کمی) تأمل کنند و دریابند؛ چنین مدد و کمکی، استدراج است، نه پیش تازی در بخشش خیرات (به آنها)»(18)
در مقابل، ذوی الالباب، یعنی خردمندان و آگاهان می‏دانند چنین مهلت و چنین نعمتی برای مستحق عذاب وکیفر، استدراج و اتمام حجت است.(19)
لذا بایستی مراقب بود و مسلمانان بیدار در این مواقع در فکر فرو می‏روند و به بازنگری اعمال خود می‏پردازند تا دریابند نعمت داده شده، استدراج است یا لطف الهی شامل حالشان شده است.
علایم استدراج
علایم و نشانه‏های استدراج را می‏توان در موارد ذیل خلاصه کرد:
1) گناه و برخورداری از نعمت:
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «إذا رأیت الله یُعطی علی المعاصی فذلک استدراج منه».
«اگر مشاهده نمودی، در قبال انجام معاصی، خداوند به تو نعمت عطا می‏نماید، بدان [گرفتار] استدراج اویی».
و آنگاه در ادامه، آیه‏ی ذیل را تلاوت فرمودند:
«فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِه فَتَحْا عَلَیْهِمْ...» (انعام/44).(20)
_______________________________
17. موءمنون/55، 56.
18.بحار الأنوار، ج69، ص 57 نقل از انوار التنزیل: 288.
19. شیخ مفید،تصحیح اعتقادات امامیه، ص 36 ذیل آیه «اللهُ یستهزی‏ء بهم ویمدّهم فی طغیانهم یعمهون» (بقره/15).
20. مجمع البیان، ج4، ص 55؛ بحار الأنوار، ج64، ص 198. برای اطلاع از سایر روایات به کتب ذیل مراجعه شود: بحارالانوار، ج5، ص 220217؛ میزان الحکمة، ج4، ص 3315؛ همان، ج1، ص 305؛ نهج البلاغه، کلمات قصار358، 273، 260، 116.________________________________________
2) عدم شکرگذاری نسبت به نعمت‏های الهی:
در این زمینه، امام حسین علیه السلام می‏فرماید:«الاستدراج من الله سبحانه لعبده أن یسبغ علیه النعم ویسلبه الشکر؛ استدراج خدای سبحان بدین صورت است که به فرد نعمت می‏دهد ولی (توفیق) شکر را از او باز می‏ستاند».(21)
از امام صادق علیه السلام سوءال شد: از خداوند درخواست نمودم، مالی عطایم کند، عنایتم نمود؛ ترسم که چنین امری، استدراج باشد، حضرت فرمود:«اما بالله مَع الحَمد فلا؛ سوگند به او با شکرگذاری، چنین نیست»(22) یعنی اگر شکرگذار خداوند باشی، اموالی که روزیت شده، مصداق استدراج نیست.
3) عدم ابتلاء به بلایا و مصائب:
از دیگر نشانه‏های استدراج، این است که فرد به بلایا مبتلا نمی‏گردد و پیوسته در راحتی است. در روایات آمده؛ حضرت علی علیه السلام فرمودند:
«إذا رأیت الله سبحانه یتابع علیک البلاء، فقد أیقظک وإذا رأیت الله سبحانه یتابع علیک النعم مع المعاصی فهو استدراج لک؛ اگر مشاهده نمودی پیوسته از جانب خدا مبتلا به بلایی هستی، بدان که این بلایا، (زنگ) بیدارباش الهی است واگر مشاهده نمودی با معاصی(ات)، پیوسته بر تو نعمت فرو می‏آید، بدان آن نعمت‏ها سبب استدارج توست».(23)
علاّمه مجلسی در این زمینه می‏نویسد:
«از آیات چنین برمی‏آید که بلایا و مصایب، از نعمت‏های خدایی است تا اندرز گرفته و متنبه شده و گناهان را ترک کنند و پیوستگی نزول نعم و عدم ابتلاء به بلایا، استدراج الهی است».(24)
4) برآورده شدن خواسته‏ها:
از علایم دیگر استدراج این است که خداوند در عین گناهکاری و آلودگی فرد طبق مصلحت واقتضای حکمت خود او را به امیال وخواسته‏های نفسانی‏اش برساند و خواسته‏هایش را اجابت نماید.
_______________________________
21. بحارالانوار، ج78، ص 117؛ میزان الحکمة، ج4، ص 3316.
22. بحارالأنوار، ج68، باب 61، ص 55 نقل از مشکاة الأنوار، ص 31.
23. غرر الحکم:4046، 4047؛ میزان الحکمة، ج1، ص 305.
24. بحارالأنوار، ج64، باب 19، ص 199.________________________________________
«در مواعظ خداوند به حضرت عیسی علیه السلام آمده است:"من در خواست ظالمین را اجابت می‏کنم. امّا این اجابت، لعنت آنهاست"یعنی مایه‏ی بُعد و دوری آنان از رحمتم و سبب استدراج آنهاست».(25)
همچنین از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده: «إذا رأیتم الله یُعطی العبد ما یُحب وهو مُقیم علی معصیة فاعلَموا انّ‏ذلک استدراج له قال الله تعالی:«سَنَسْتَدرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُون» ؛ چون ملاحظه کردید، خدا به بنده‏ی گنه‏پیشه‏ی خویش، هر آنچه می‏طلبد، عطا می‏کند، بدانید با این کار، او را به استدراج خود گرفته است. خداوند فرماید: «سَنَسْتَدرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُون» (26)».
5) راحتی و آسایش کفّار قبل از مرگ:
«مطابق آنچه که در روایات آمده است؛ راحتی‏ها و آسایش قبل از مرگ برای کافران استدراج می‏باشد».(27)
استدراج و مقوله‏ی جبر و اختیار
اشاعره و معتقدین به جبر که هر چیزی را دستاویزی برای اثبات جبر می‏نمایند؛ اینجا نیز صبر از کف داده، مسأله استدراج را دلیل جبر گرفته‏اند و سخن‏ها سر داده‏اند.
فخر رازی می‏گوید:«اصحاب ما در مسأله قضا و قدر به الفاظ سه‏گانه ذیل احتجاج نموده‏اند؛ یعنی استدراج، املاء و کید متین. چرا که (هر سه) دلالت می‏کنند، خداوند در اینجا چیزی اراده نموده که بنده را به کفر می‏کشاند و از خدا دور می‏سازد(یعنی) بر خلاف آنچه معتزله قائل است».(28) بنابراین بایستی به این مسأله بپردازیم که آیا استدراج، حاکی و نشان دهنده‏ی جبر است یا خیر، چنین مطلبی از عدم تدبّر و تفکر در آیات الهی است؟ چرا که با کمی تأمل در می‏یابیم: اوّلاً: استدراج، نتیجه‏ی افعال مکلفین است
_______________________________
25. بحارالأنوار، ج14، ص 300، باب 21.
26. ارشاد القلوب، ج1، ص 74، باب 18 وصایا و حکم بلیغه؛ قریب به همین مضامین. رک: فضیلة‏الشکر لله، محمد بن جعفر السامری، ص 57؛ المعجم الأوسط، ج1، ص 103؛ جامع الصغیر، ج1، ص 97؛ کنز العمال، ج11، ص 90.
27. بحارالأنوار، ج6، ص 168؛ شیخ مفید، تصحیح اعتقادات امامیه؛ ص 95 نقل از بحارالأنوار.
28. فخر رازی؛ تفسیر کبیر، ج15و 16، ص 73، 75، ذیل آیه 182 اعراف.________________________________________
یعنی در قبال اعمال آنان صورت گرفته است و کیفری است شایسته‏ی رفتار آنان، نه این که، ابتدائاً و بدون هیچ عمل اختیاری از مکلّف تحقّق یافته باشد.
قرآن می‏فرماید:
«فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّروا به» ؛ «چون اندزرها را نشنیده گرفته و نادیده انگاشتند و به باد فراموشی سپردند، ما آنان را به استدراج گرفتیم«فَتَحْنا عَلَیْهِمْ اگبواب کُلّ شَی‏ء...» (انعام/44).
یا در آیه‏ای دیگر فرموده است: «وَالّذینَ کَذّبُوا بِ‏آیاتنا»؛ آنان که آیات ما را تکذیب نمودند»، به بلای استدراج دچار آریم «سَنَسْتَدرجهُم مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُون» (اعراف/182).
ثانیاً) اگر جبر حق بوده و تمام این امور، حاکی از جبر باشد، بایستی در نتیجه، آیاتی از قبیل «جَزاءً بِما کانُوا یعْمَلُون» ، جزای آنچه می‏نمودند»(29)؛ «... یَکْسِبُون» (30)، «...یَفْعَلُون» (31)، «...یَصْنَعُون» (32) و دیگر آیاتی که افعال را به مکلفین نسبت می‏دهد، نادرست باشد.(33)
ثالثاً) استدراج، املاء و کید، عقوبت و کیفری از ناحیه‏ی خداست و خداوند هیچگاه، بندگان را به خاطر کاری که خود انجام داده و بنده در آن اختیاری ندارد مانند کوتاهی و بلندی قد، عذاب نمی‏کند. پس مشخص می‏شود عذاب استدراج به خاطر فعل خود بندگان است.(34)
نتیجه این که استدراج، املاء و کید، به هیجوجه، جبر را نرسانده، کاملاً با اختیار بشر هماهنگ و سازگارند و به عواملی برمی‏گردند که از ناحیه‏ی مکلف است.(35)
استدراج و عدل الهی
اشکال: استدراج قبیح است چون منجر به فعل قبیح می‏گردد لذا با عدل الهی سازگار نیست؛ توضیح آن که «عدل به این معناست که خدای متعال، فعل قبیح نکند و اخلال به واجب نرساند»(36) و این معنا با
_______________________________
29. واقعه/24.
30. بقره/79.
31. مائده/79.
32. مائده/14.
33.سید مرتضی، رسایل، ج3، ص 193.
34. شیخ طوسی،تبیان، ج5، ص 41 ذیل اعراف/182.
35. رک: اسباب و عوامل استدراج، همین مقاله.
36. شرح مصطلحات کلامیه، ص 210، نقل از معتقد امامیه/23.
________________________________________
استدراج سازگار نیست چرا که استدراج قبیح است؛ زیرا فرد گناهکار را در این توهم می‏افکند که خدا از کرده‏ی او راضی است لذا به ادامه‏ی گناه و اصرار بر قبیح می‏انجامد.
پاسخ: اوّلاً غرقه ساختن فرد در نعمت (استدراج) در صورتی قبیح است که فرد از خود اختیاری نداشته و مقدمات این مسأله را خود فراهم نیاورده باشد با آن که معذّب به بلای استدراج، عالماً و عامداً به معاصی دامن زده است.(37)
ثانیاً: استدراج در آغاز امر و اوّلین کیفر نبوده است تا منجر به قبیح شده و قبیح باشد بلکه خداوند قبل از استدراج، چندین بار به طرق متعدد به اندازه‏ای که اتمام حجت بر او شده باشد، متذکر اشتباه و عصیان او شده است و پس از آن، یعنی وقتی که فرد کاملاً قابلیت هدایت را از دست داده و طغیان و سرکشی را به حد اعلی رسانید، او را دچار بلای استدراج می‏سازد.
«فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّروا بِهِ‏فَتَحْنا عَلَیْهِمْ اگبْوابَ کُلِّ شَی‏ءٍ حَتّی اِذا فَرِحُوا بِما اوتُوا اگخَذْناهُمْ بَغْتَة فَاِذا هُمْ مُبْلِسُونَ» (انعام/44).(38)
ثالثاً: همین که خداوند در قرآن کریم، این سنت الهی را بیان می‏نماید، خود عدل و لطف او و هشدار و بیدار باشی است تا انسان متنبّه و متوجّه گردد که با انجام معاصی و قبایح و عدم توبه، ممکن است به بلای استدراج دچار آید.
رابعاً: خود استدراج نیز، بزرگترین زنگ بیدار باش و مایه تنبّه است، «فرد با اندک تأمل و التفاتی متوجّه می‏شود نعمت‏های پی در پی یا ارتکاب معاصی و افعال قبیح او سازگاری ندارد و به عنوان عذاب بر او نازل شده است».(39)
تذکّری در خاتمه
بایستی متذکّر شویم، استدراج همیشه فردی نبوده، بلکه در بسیاری موارد، جوامعی دچار آن گشته، مست نعمت‏ها و مغرور به عیش و نوش‏ها شده، بی آن که بدانند این نعمت‏ها، برایشان عذاب دردناک استدراج است.
_______________________________
37.رک: «وَالّذین کَذّبوا ب‏آیاتنا سنَستَدرجهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُون» (اعراف/182)؛ «ذَرْنی وَمَنْ یکذّبُ بهذا الحَدیث سَنَسْتدرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُون» (قلم/44).
38. توضیح آیه قبلاً گذشت.
39. ابن ابی الحدید؛ شرح نهج البلاغه، ج18، ص 136.

تبلیغات