اهمیت، اهداف و رسالت «کلام» و «متکلمان» (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
پایه ریزی علوم بر غایات و اهداف مشخص، و ذکر ویژگیهای آن، بستر مناسب تحقیق و پیگیری بیشتر را برای دانشپژوهان فراهم میسازد.
اینک پیش از آن که به اهداف مهمّ علم کلام پرداخته شود، پارهای از اهمیّت علم کلام و ضرورت فراگیری آن را ذکر میکنیم.
فقه اکبر
چنان که در قسمت پیشین مقاله اشارت رفت، موضوع علم کلام «عقاید دینی» ، «اثبات ذات اقدس الاهی» و پرداختن به «صفات جمال و جلال حضرت حق» است. و از آنجا که در مقام مقایسهی برتری علوم، شرافت هر علم را از طریق شرافت موضوع وغایت آن میسنجند، پس گزاف نیست که گفته شود: علم کلام بر بلندترین قلّهی شرافت و ارجمندی، نشسته و اشرف معارف و علوم بشری است.
چه این که، علم کلام، دانشی است که با پرداختن به موضوع ارزشمندش، در صدد تبیین، تعلیل، اثبات آن برآمده، از حریم دریچههای بنیادین دین دفاع کرده، هرگونه شبهه را پاسخ داده، افکار میکروبی را ضد عفونی کرده، وجود «دین» را از هرگونه «ویروسِ» نشأت گرفته از جهل بشر و القائات شیطانی پاک میکند. از این رو، علم کلام در برابر سایر علوم از جایگاه ویژه و برتری برخوردار است و به تناسب موضوع و غایت آن، اهمیّت شایانی را داراست.
راستی، چه موضوعی ارزشمندتر از معارف بشری وچه مفهومی زیباتر و دلپذیرتر از «واجب الوجود» و «هستیبخش جهان امکانی» خواهد بود.
اهتمام پیشوایان دین در تعلیم صحابه و وادار کردن آنان به فراگیری مسایل کلامی و نیز ایجاد مدرسههای کلامی از سوی اصحاب ائمه علیهم السلام به ویژه مدرسه کلامی زرارة بن اعین که به «الزراریه» و شاگردان کلامی هشام بن سالم به نام «الجوالیقیة» و دانش پژوهان کلامی هشام بن حکم که به نام «الهشامیة» و... معروف گشتهاند، نشان از اهمیت ویژه و جایگاه مهم علم کلام دارد. از همین سو، نگرش به مجموعهی تصنیفات و تألیفات در عصر پس از غیبت، نشان از تدوین مسایل اعتقادی و احکام عملی است که این مجموعه را «فقه» نام نهادند. و سپس برای تفکیک مسایل اعتقادی از احکام عملی، آن را همانند الاهیات فلسفه به دو بخشِ عام و خاص تقسیم نمودند. چنان که بخش خاص الاهیات فلسفه را «الهیات بالمعنی الأخص» نامیدند، بخش خاص علم فقه الاهیات و مسائل کلامی را «الفقه الأکبر» نامیدند.
«این تعبیر نه تنها از محقّق داماد و امثال ایشان است که از «الاهیات» به «فقه اکبر» یاد میکنند، بلکه مسعود بن عمرو بن عبدالله تفتازانی (......) نیز از اقدمین یاد میکند که آنها وقتی این علم را تدوین کردند، مجموعش را فقه نامیدند وبخش الاهیاتش را «فقه اکبر» گفتند».1
لذا سیرهی سلف صالح اصحاب ائمّه علیهم السلام در عصر حضور و عالمان دین در عصر غیبت بر این بود که در درجهی اول «متکلم» باشند وسپس «فقیه» ( به معنای مشهور امروزی آن، و گرنه، همهی آن بزرگان ابتدا در اصول ، فقیه میشدند و سپس به تفقّه در فروع میپرداختند). نگاه گذرا به قافله سالاران اندیشهی کلامی و فقهی گذشتگان موءید این ادّعاست. ملاحظهی آثار علمی و تألیفات و تصنیفات مختلف بزرگانی همچون ابن ابی عقیل، ابن جنید، شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، خواجه نصیرالدین
_______________________________
1. «... فأخذ أرباب النظر و الاستدلال فی استنباط الأحکام وبذلوا جهدهم فی تحقیق عقائد الإسلام، و أقبلوا علی تمهید اُصولها وقوانینها، و تلخیص حججها وبراهینها، وتدوین المسائل بأدلتها، والشبه بأجوبتها، وسمّوا العلم باسم الفقه، وخصوا الاعتقادیات باسم الفقه الأکبر...». شرح المقاصد:1/164.________________________________________
طوسی، علاّمه حلّی، محقق اردبیلی، محقق کرکی، وحید بهبهانی و شیخ انصاری 2 و... ما را به ویژگیهای برجستهی این بزرگان در «فقه اکبر» و «فقه اصغر» رهنمون میسازد ووادارمان میسازد که متواضعانه اعتراف کنیم که آنان با تبحّر در علم کلام و با دفاع از اعتقادات اهل البیت علیهم السلام و تبیین نظریات اعتقادی کلامی شیعه به سایر روشنگریهای فقهی و... پرداختهاند.
به خاطر همین اهتمام و نکات دیگر که فعلاً در صدد بازگویی آن نیستیم فراگیری علم کلام پیش از یادگیری احکام عملی واجب شمرده شد و تقلید در آن ممنوع گردید، معلم ثالث، میرداماد (محمد باقر حسینی مرعشی) در باب وجوب پرداختن به مسایل اعتقادی قبل ازهر چیز مینویسد:
«بر هر مکلّف واجب عینی است که قبل از نماز و قبل از وضو و غسل و تیمم وبالجمله قبل از هر عبادتی از عبادات شرعیه، علم یقینی به معارف مبدأ و معاد که اصول دین است به دلیل و برهان مفید یقین تحصیل نماید و حصول این علم یقینی شرط صحت جمیع عبادات است و هیچ عبادتی بی آن صحیح نیست و اسقاط تکلیف نمیکند و تقلید قول غیر در آن کافی نیست...».3
اهداف علم کلام
علم کلام با پرداختن به موضوعش، اهدافی را تعقیب میکند که برخی از آنها مربوط به متکلّمان و بعضی دیگر در ارتباط با مکلّفان و متدینان و پارهای هم دربارهی مهاجمان و مخالفان کلامی است. اینک به ذکر مواردی از اهداف علم کلام میپردازیم:
الف) آگاهی تحقیقی از اعتقادات دینی
بیشترین ارزش معرفت بشری در زمینههایی است که نیاز دایمی و فطری اوست و همواره در میان ملل و اقوام مختلف (از اقوام بدوی گرفته تا انسانهای پیشرفتهی معاصر) وجود داشته و همیشه از نبودِ آن به عنوان یک خلأ بزرگ فکری و
_______________________________
2 . اخیراً به مناسبت کنگرهی شیخ انصاری، کتابی که حاوی آرای کلامی شیخ است، به نام «المباحثالکلامیّة فی مصنّفاتالشیخالأنصاری» به زیور طبع آراسته شد.
3. «شارع النجاة فی أبواب العبادات»، ص 2، چاپ سنگی ، که در مجموعه «اثنی عشر رسالة» به طبع رسیده است.________________________________________
معنوی یاد میشود. اعتقادات دینی و دینداری اگر از دریچهی معرفت حقیقی دنبال نشود و اندیشههای دینی از تحقیق و نگرش دقیق عقلی و علمی برخوردار نباشند، ضایعهی بزرگِ راهیابیِ خرافات و انحرافات اعتقادی، دامنگیر دین خواهد شد و ا علیها السلامدمی به جای استفاده از «انوار درخشان» دینِ حق به «اوهام و آداب و رسوم جاهلی» متوسّل شده، زندگیاش از تابش نور پر فروغ عقیده و ایمان محروم و «غل و زنجیرهای تحریف» وی را در زندان وهم و بیدینی به بند و اسارت میکشد.
در اسلام، شناخت تحقیقی معارف دینی به ویژه تحصیل معرفت «حق تعالی » و خوشه چینی از خرمن علم در گسترهی دانش مورد نیاز از اهمیّت زیادی برخوردار است. ستایش قرآن کریم از علوّ درجات عالمان موءمن و وارسته4، و تساوی ندانستن عالمان و جاهلان5، و اعلان راه دعوت به شناختِ حق از روی بصیرت و آگاهی و بهرهمندی از یقین 6 و تعریف و تمجید زیاد پیشوایان دین نسبت به آموزشهای مورد نیاز که پیشقراول آن «معرفة الله حقّمعرفته»7 است وحتی تأکید بر تفکر و اندیشه در مسایل دینی و اعتقادات مذهبی آن هم در عرصهی جنگ و درگیری8 و واجب شمردن معرفت پروردگار9 و ... حکایت از اهتمام فوقالعادهی اسلام به فراگیری دانش، بهویژه دانش اعتقادی و کلامی دارد.
به راستی، در دینی که «اعمی» و «بصیر» همانند «ظلمات» و «نور» یکسان شمرده نشدهاند10، و پیامآور وحی علاوه
_______________________________
4. «...یرفع الله الذین آمنوا منکم والّذین اُوتوا العلم درجات» مجادله/11.
5. «قُل هل یستوی الَّذینَ یَعلمونَ والّذینَ لا یَعْلَمون» زمر/9.
6. «قُل هذه سبیلی ادعوا إلی الله علی بصیرة أنا ومن اتّبعنی...» یوسف/108.
7. ... قال الأعرابی: ما رأس العلم یا رسول الله؟ فقال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «معرفة الله حقّ معرفته». توحید صدوق، ص 284، حدیث 5.
8. پرسش یکی از اصحاب امام علی علیه السلام در جنگ جمل دربارهی توحید، و پاسخ روشنگرانهی امام علیه السلام ؛ ر.ک: توحید،صدوق، ص83، ح3.
9. امام صادق 9 فرمود:« انّ أفضلالفرائض و أوجبها علیالإنسان معرفةالربّ والإقرار له بالعبودیّة». (بحارالأنوار: 4/54 55.
10. «...قُلْ هل یستویِ الأعمی والبصیر أم هل تستویِ الظلمات والنور...» رعد(13)/16. و نیز ر.ک: انعام(6)/50؛ فاطر(35)/19؛ رعد(13)/19.________________________________________
بر «تلاوت آیات حق» و «تزکیه» نفوس مردم، به «تعلیم کتاب وحکمت» میپردازد11 وبا دیدن دو نشست : «عبادت» و «آموزش»، جلسهی تعلیم را میستاید و میفرماید: «بالتعلیم ارسلت» و سپس در کلاس آموزش (جهت تشویق و تعلیم آنان) شرکت میکند12، چه دستورالعملی در باب آموختن اعتقادات دینی خواهد داشت؟ آیا آموزش و فراگیری «دین» آن هم به صورت تحقیق و تعمّق و به همراه ادلّهی لازم در اثبات خالق و نیازمندی به وحی و پیامبر و ضرورت رستاخیز و ... واجب نخواهد بود؟!
اگر چنین است، کدامین علم ، چنین رسالتی را بر دوش دارد تا همگان در «فقه اکبر»، «فقیه» گردند و طلایهداران «لِیَتَفَقَّهُوا فی الدِّین» 13 با ارایهی عقاید و ایمان دینی، سفرههای رنگارنگ شرک و الحاد را برچینند، و همه را به خوان گستردهی معرفت حق به همراه چراغ فروزان دلیل و برهان دعوت کنند؟
علم کلام، عهدهدار معرفت دینی و راهنمای دین پژوهان، و ارایه کنندهی انواع ادلهی نقلی و عقلی برای تبیین بیشتر شناخت حضرت حق و مسایل وحیانی است.
علاّمه حلّی صاحب اثر نفیس و ارزشمند «کشف المراد» در این باره آورده است:
«کمال آدمی به دستیابی معارف الاهی و درک کمالات ربانی است، زیرا به واسطهی علم است که انسان از سایر حیوانات باز شناخته میشود و بر جمادات برتری مییابد.
[بدیهی است که] هیچ معرفتی برتر از [معرفت] واجب الوجود نیست پس علم و آگاهی به حضرت حق از هر چیزی کاملتر است و این مقصود به واسطهی علم کلام به دست آید، چه این که دانش کلام عهدهدار
_______________________________
11. جمعه(62)/2.
12. «خرج رسول الله، فإذاً فی المسجد مجلسان: مجلس یتفّقهون ومجلس یدعون الله تعالی ویسألون فقال: کلا المجلسَیْن إلی خیر. أمّا هوءلاء فیدعون الله، وأمّا هوءلاء فیتعلّمون ویُفقّهون الجاهل، هوءلاء أفضل، بالتّعلیم أرسلتُ ، ثمّ قعد معهم».منیة المرید، شهید ثانی، ص 106، تحقیق رضا مختاری، نشر مکتب الإعلام الإسلامی.
13.توبه(9)/122.________________________________________
این وظیفه است پس بر هر مکلّفی واجب است که با دقّت وتأمّل صحیح در براهین هر گونه شبهه را بزداید».14
ب) تبیین گزارههای دینی
از جمله برجستهترین هدف «علم کلام» تبیین و تفسیر گزارههای دینی است . اگر چنان چه در معارفی که به مردم ارایه میشود، نمایی از ناهماهنگی و تهافت یافت شود، دین باید به تفسیر آن پردازد و «متکلم» در این باب نقش «تبیینگر» را ایفا خواهد نمود. این نوع هدف و وظیفه در علم کلام، خود مشتمل بر سه وظیفهی فرعیتر است که «متکلّم» آن را بر عهده دارد:
1. تبیین هماهنگی گزارههای دینی با هم؛ متکلّم باید مسایل دینی را طوری مطرح و تشریح کند که با مسایل دیگر آن در تهافت و تضاد نباشد. چرا که به اعتقاد یک متکلّم و یک دیندار، مطالب دینی از یک انسجام خاصّی برخوردارند و همه برای تأمین اهداف خاصی آورده شدهاند و چون این مباحث به نیازهای اساسی بشریت پاسخ میدهند، به صورتی است که او را در مقام عمل و اعتقاد دچار تشویش نمیسازند، بلکه هریک از مسایل، مسایل دیگر را به نوعی تقویت و تأکید میکند. این وظیفهی مهمّی است که یک متکلم باید در ارایهی دین خود به آن اهتمامی جدّی داشته باشد.
2. تفسیر گزارههای دینی در ارتباط با نظریههای علمی متضاد؛ متکلّم باید با توجّه به علوم ومعارف بشری زمان خود، گزارهها را تفسیر کند. اگر نظریهای در علمی مطرح شد که در تهافت و تضاد با گزارههای دینی بود، بر متکلّم است که تبیین و تفسیری ارایه کند که این تهافت را برطرف گرداند و یا لااقل موضع خود را دربارهی آن مشخص کند.
3. تفسیر گزارههای دینی در ارتباط با مشکلات عملی روز؛ از سوی دیگر، با
_______________________________
14. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تصحیح و تعلیق حسن حسن زاده آملی، مقدمه، ص 19، موءسسة النشرالإسلامی.
* explanation
** harmonization________________________________________
توجّه به مسایل و مشکلات عملی روز، علم کلام باید تفسیر روشن و مشکلگشا از گزارههای دینی ارایه دهد. مثلاً، اگر در زمان عصیان و سرکشی، نسل جوان معضلی برای جامعه به وجود آورد، متکلّم موظّف است در پاسخ به این سوءال که: نظر دین شما دربارهی مشکل عصیان نسل جوان چیست؟ باید طوری مسأله را توضیح دهد که به وضوح و روشنی مشکل را عملاً حل کند و چون مشکلات تازه و جدید میشوند اگر چه شاید ریشههایش ثابت باشد باید با تبیین و تفسیر جدیدی از متون دینی در این رابطه، پاسخی در خور ارایه دهد.14و15
ج رهنمون سازی و هدایت
از دیگر فواید علم کلام پس از تبیین گزارههای دینی، ارایهی آن به علاقهمندان و تشنگان وادی معرفت است. آنان که قلبی نیالوده دارند، و کینهای برگرفته از جهالت و بیخردی، و بغضی از سرِ شهوت و غفلت ندارند، میتوانند از چراغ فروزان کلام نور گیرند و از راهنماییهای متکلمان بهرهمند گردند.
تاریخ علم کلام، نمونههایی از این دست را یادآوری میکند که برخی از افراد صاحب نام و متبحر در دانش مذهبی، در اثر مباحثات کلامی و مذاکرات علمی به راه حق هدایت گشتند، و از مذهب گذشتهشان دست برداشتند.
به عنوان نمونه میتوان از افرادزیر یاد کرد:
الف. محمد بن عبدالله بن مملّک اصفهانی که در بحث امامت، معتزلی مذهب بود و توسّط مذاکرهی علمی عبدالرحمان بن احمد بن جبرویه از متکلمان وموءلفان امامیه دست از مذهب اعتزالی کشید و مختار امامیه در امامت را پذیرفت.16
_______________________________
15. البته این دو جنبهی اخیر (بُعدِ نظری وبُعدِ عملی) بدین معنا نیست که دین خود را با مشکلات علمی و عملی روز وفق دهد وخود را با آنها منطبق سازد، بلکه حدّ اقلّش این است که باید موضوع خود را دربارهی این دو امر روشن کند. ر.ک: جزوه «کلام جدید» استاد ملکیان؛ کلام جدید در گذر اندیشهها، مقاله «فلسفه دین وکلام جدید» (از: محمد رضا کاشفی).
16. ر.ک: رجال النجاشی، ص 380 381، شماره (1033)، موءسسة النشر الإسلامی.________________________________________
ب. عبدالله دَیَصانی در مناظراتش با امام صادق علیه السلام به خدا ایمان آورد و شریعت حق را پذیرفت.17
ج. زندیقی از مصر به نام عبدالملک، در برخورد با امام صادق علیه السلام و پس از بحثهای طولانی، ایمان آورد.18
د. عمران صابی از دیگر کسانی است که پس از مناظرهی کلامی با امام رضا علیه السلام ، به راه حق گروید.19
د) دفاع از گزارههای دینی
«علم کلام» برای خود کلامی و ادعایی دارد و «متکلّم » ارایه کنندهی عقاید خویش است، طبیعی است که هر «مدّعی» از گونههای مختلف ادّعایش، دفاع کند و مجموعهی «عقاید» و به عبارت دیگر: چهرهی «دین» را از هر گونه تشکیکات و شبهات پاک کند وبه پرسشها و اشکالاتی که از ناحیهی ادیان دیگر و یا از طریق غیر متدیّنان مطرح میشود پاسخ گوید. از این رو، برای آن که حریم دین از هر هجمهای مصون باشد، و پیکر اعتقادی از هر حملهای محفوظ بماند، متکلّمان موظفند، به بهترین وجه از عقاید دینی حراست و از آنها دفاع کنند.
امینالإسلام ، طبرسی در ذیل آیهی 52 سوره فرقان «فَلا تُطِعِ الْکافِرینَ وَجاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبیراً» میگوید:
«این آیه دلالت دارد بر این که برترین و بزرگترین جهاد نزد خداوند متعال، جهاد متکلمان در پاسخگویی به شبهات پیروان باطل و دشمنان دین است».20
نکته مهم در باب دفاع از گزارههای دینی، این است که دفاع، بدون وجود «خصم» معنا ندارد، لذا، فرض وجود خصم لازم است و مهمتر از آن، شیوهی حمله و هجوم دشمن، و شیوهی دفاع متکلم است. پس اوّلاً باید دانست که دشمن از چه جهتی حمله کرده، تا جهت حمله مشخص شود و سپس دفاع لازم از
_______________________________
17. اصول کافی:1/72 74، دار الأضواء، بیروت.
18. همان: 1/79 80.
19. در توحید صدوق، ص 430 441، جریان تفصیلی این مناظره آمده است.
20. مجمع البیان:7 8/175،دار احیاء التراث العربی، بیروت.________________________________________
همان جهت صورت گیرد وثانیاً ابزار حمله دشمن شناسایی گردد تا با مجهّز شدن به همان ابزار و حتی بهتر از آن به دفاع پرداخت.21
رسالت متکلمان
پس از شناخت موضوع علم کلام و اهداف آن، راهی بس مهمّ و سرنوشتسازی را متکلمان بالأخص و همهی حوزویان عموماً در پیش دارند. این، همان مسئولیت شناخت دقیق مسایل دینی است. برای دقت بیشتر در تبیین این رسالت، شایسته است به آیهی کریمهی 68 سوره مائده اشاره شود که علاّمه طباطبایی بیان ویژهای دربارهی آن دارد.
«تعبیر و تفسیر معروف آن است که «یا اگهْلَ الکِتاب لَسْتُمْ عَلی شَیْءٍ حَتّی تُقیمُوا التَّوراة والاِنْجیل» یعنی: شما هیچ ارزشی ندارید و بر هیچ محور ارزشیابی استوار نیستید تا توراتتان و انجیلتان را اقامه کنید . اگر تورات و انجیل اقامه شد، آن وقت ارزش خواهید داشت.
ولی حضرت استاد علاّمه طباطبایی رحمه الله میفرماید:«یا اگهْلَ الکِتاب لَسْتُمْ عَلی شَیْءٍ حَتّی تُقیمُوا التَّوراة والاِنْجیل» یعنی: شما پایگاه فکری ندارید تا بتوانید تورات و
_______________________________
21. استاد ملکیان نصایح خوبی را به دانش پژوهان کلامی حوزه علمیه قم داشتند: «مقابله با دشمن در وضعیت کنونی، به وسیله سلاحهای قدیمی و آنچه در مقابل اشاعره، معتزله و... به کار میرفت، ممکن نیست.
سخنان ما در مقابل ابن راوندی ومحمد بن زکریای رازی در بحث معجزه، در دنیای کنونی به کار مخالفان نمیآید، زیرا مباحث فعلی گستردهتر شده و نوع شبهات هم فرق کرده است. خواندن و فهمیدن کتاب «بدایة الحکمة» و «نهایة الحکمة» و امثال آن دو لازم است امّا کافی نیست. در جهان حاضر وقتی ما بحث «معناداری» را نخواندهایم و با آن آشنا نیستیم چگونه میتوانیم از حریم دین حمایت کنیم؟ امروزه مخالف نمیگوید: سخنان شما باطل است، بلکه میگوید: اصلاً گزارههای دینی بیمعناست. امروزه باید با مباحثی از قبیل: بحث تحقیق پذیری یا ابطال پذیری یا تأیید پذیری یا اثبات پذیری و بحث زبان دینی و بسیاری دیگر از مباحث جدید آشنا شویم.
امروزه «تناسخ» به شکلی قوی مطرح میشود وحتی بیشترین فیلسوفان الاهی غرب قایل به آن هستند و با سخنان و ادلهی سابق نمیتوان به مقابله با آنها پرداخت. بحثها بسیار گستردهتر و عمیقتر و جدّیتر شده است وحتی نظریات امثال داروین شناخته نمیشود، بلکه خیلی آرای جدیدتری مطرح شده است و بسیار بیشتر از اینجا کار میشود و در مقابل هر کتاب ما، هزار کتاب در غرب در این زمینهها نوشته میشود».
ر.ک: درس30، تاریخ 18/10/1373 ، جزوه مسایل جدید کلامی، موءسسه امام صادق علیه السلام .
________________________________________
انجیل را اقامه کنید. شما اگر بخواهید از تورات یا انجیل و از عقایدتان دفاع کنید، آن تفکّر عقلیتان چیست؟
آیا تفکّرتان بر مبنای تثلیث است؟ اگر یک تفکّر عقلی موحّدانه ارایه کنید، میتوانید توراتتان و انجیلتان را اقامه کنید.
متکلمان و حوزویان، وقتی میتوانند قرآن کریم و عقاید دینی را اقامه کنندکه تفکّر عقلی داشته باشند و فقه اکبر در کنار فقه اصغر قرار گیرد، کلام در کنار علوم دیگر باشد».22
در دیدگاه علاّمه طباطبایی رحمه الله ، گرچه متکلمان مسلمان در ارایهی مباحث کلامی [در مواردی چند] راه نادرستی در پیش گرفتند، ولی علم کلام ، علمی ارزشمند است که از معارف صحیح دینی دفاع میکند.23
نکتهای دیگر که مسئولیت و وظیفهی خطیر عالمان دین را بیان میکند، موضعگیری مثبت پیشوایان معصوم علیهم السلام در برخورد با متکلمان عصرشان است.
در این باره استاد فرزانه شهید مطهری چنین آورده است:
«...ائمّه اهل البیت علیهم السلام نه تنها خود به بحث و تجزیه و تحلیل مسایل کلامی میپرداختهاند، گروهی را نیز در مکتب خود برای بحثهای اعتقادی تربیت میکردهاند. هشام بن الحکم همهی برجستگیاش در علم کلام بود نه در فقه یا حدیث یا تفسیر. امام صادق علیه السلام او را که در آن وقت جوانی نو خط بود از سایر اصحابش بیشتر گرامی میداشت و او را بالا دست دیگران مینشاند. همگان در تفسیر این عمل امام، اتّفاق نظر دارند که این تجلیلها فقط به علّت متکلّم بودن هشام بوده است.
امام صادق علیه السلام با مقدّم داشتن هشام متکلّم بر ارباب فقه و حدیث، در حقیقت میخواسته است ارزش بحثهای اعتقادی را بالا ببرد و کلام را بالا دست فقه و حدیث بنشاند. بدیهی است که این گونه رفتارهای ائمّه اطهار علیهم السلام تأثیر به سزایی داشته در ترویج علم کلام و در این که عقل شیعی از
_______________________________
22. ر.ک: المیزان: 6/66، موءسسةالأعلمی، بیروت.
23. با استفاده از سخنرانی حضرت آیة الله جوادی آملی در باب «کلام جدید».
24. «فنّ الکلام، فنّ شریف یذبّ عن المعارف الحقّة الدینیة، غیر انّ المتکلّمین من المسلمین أساوءا فی طریق البحث...»، المیزان:5/279.________________________________________
ابتدا عقل کلامی و فلسفی گردد».25
سخن پایانبخش در باب مسئولیت حوزویان در شناخت و ارایهی دقیق مسایل کلامی و نیز آگاهی از اهتمام فقها و عالمان دین در عصر غیبت به طرح مباحث کلامی و دفاع از اندیشههای اعتقادی، ذکر نکاتی است که یکی از نویسندگان در مقدمه «المباحث الکلامیة فی مصنفات الشیخ الأنصاری» آورده است.26
با توجّه به این تذکارها، امید است که در عرصهی علم دین، مباحث کلامی بیش از پیش به تحقیق و تدریس گذاشته شود و حاصل آن، تألیفات ارزندهای باشد که چراغ هدایت همگان قرار گیرد. و پنداشته نشود که پرداختن به مباحث کلامی از امور جنبی حوزویان است و ناخواسته «فقه
_______________________________
25. مجموعه آثار:3/94.
26. این نکات عبارتند از:
أ. إنّ علم الکلام والمناظرة أوجب العلوم الإسلامیّة وأهمّها علی الإطلاق من دون استثناء واحد منها.
ب.إنّ الأنبیاء والأئمّة علیهم السلام وکذا أجلاّء أصحابهم کانوا یهتمّون بعلم الکلام أکثر من أیّ علم من العلوم تألیفاً و تدریساً و مناظرة.
ج. إنّفقهاء الشیعة من زمن الغیبة الصغری إلی زمن الشیخ الأنصاری قدس سره کانوا یهتمّون بعلم الکلام أکثر من أیّ علم آخر بل کان أکثرهم من أعاظم المتکلّمین.
د. إنّ اصطلاح الفقه ومشتّقاته فی الکتاب والسنّة واصطلاح قدماء الأصحاب کان شاملاً للتفّقه فی الاُصول والفروع وکان ظهوره فی الاُصول أقوی، و لهذا کانوا یسمّونه بالفقه الأکبر.
ه. إنّ موءلّفات فقهاء الأقدمین فی علم الکلام یزید علی موءلّفاتهم فی علم الفقه المصطلح.
و. إنّ العلوم الإسلامیّة کلّها کانت عند القدماء مبتنیة علی المبانی الکلامیة، ومستفاة منها ومصبوغة بصبغتها علی خلاف القرن الذی نعیش فیه.
ز. إنّ علم اُصول الفقه بخصوصه کان إلی زمن الشّیخ الأنصاری مبتنیاً علی المبانی الکلامیّة وکان کقطعة منه بخلاف من تأخّر عن الشیخ قدس سره .
ج. إنّ شیخنا الأعظم من أعاظم المتکلّمین، أو العارفین بالکلام [کما یظهر من مطاوی کلامه وتألیفاته القیّمة].
ط. إنّ علم الاُصول و الفقه أو أیّعلم من العلوم إذا ابتعد عن المبانی الکلامیّة یبتعد عن واقع التشیّع، وکلّما کان________________________________________
اصغر» بر «فقه اکبر» مقدّم شود!!!
پس یک بار دیگر به خاطر داشته باشیم که:
1. علم کلام از جمله مهمترین علوم مورد نیاز و کسب آن لازم و واجب است.
2. پیامبران و پیشوایان دین، بیشترین اهمیت را نسبت به علم کلام مبذول میداشتند.
3. کاربرد «فقه» و مشتقات آن در قرآن و سنت و... شامل تفقّه در اصول دین و فروع بوده، و استعمال آن در اصول اقوی بوده است از این رو، آن را «فقه اکبر» نامیدند.
ه. ظاهراً تألیفات کلامی فقهای عصر پس از غیبت، بیشتر از تألیفات علم فقه (به معنای فروع دین) است.
و. نزد عالمان پیشین، علوم اسلامی مبتنی بر مبانی کلامی بوده است.
ز. تا زمان شیخ انصاری، علم اصول فقه بر مبانی کلامی استوار بود.
ح [به عنوان نمونه] شیخ انصاری همانگونه که در استنباطات فقهی از فقهای بزرگ است، در شناخت مسایل کلامی هم از متکلمان بزرگ است.
ط. اگر هر یک از علوم اسلامی، از مبانی کلامی دور باشد، در حقیقت از اسلام ناب و حقیقت تشیع به دور خواهد بود.
ی. همواره متکلّمان و فقهای بزرگ از اسلام و شیعه بر اساس مبانی کلامی دفاع کرده، به شبهات سایر مذاهب و... پاسخ میدادند.
_______________________________
مشحوناً بالمسائل الکلامیّة ومبتنیاً علیها کان قریباً من مذاق الأئمّة، ومستقًی من منبع الوحی وأبواب العلمالإلهی.
ی. إنّ کلّهجوم من الکفّار أو أهل الکتاب أو المنحرفین عن التشیّع من المنتمین إلیه فی القرون السابقة، کان یقدم علی ردّه والإجابة علیه أکبر علماء الشیعة وأعظمهم علماً وفقهاً، وکان الإقدام علی کتابة الردّ أو المجادلة اللّفظیة والدفاع عن ثغور مذهب أهل البیت الذی هو الدین الکامل الذی ارتضاه الله لعباده الموءمنین وظیفة واجبة لأکابر العلماء وروءساء المذهب قبل کلّ أحد، فلم یکن یشغلهم عن الإقدام علی هذا الدفاع المقدّس أیّ أمر مهم کائناً ما کان ولم تکن تأخذهم فی الله لومة لائم».
المباحث الکلامیة فی مصنّفات الشیخ الأنصاری، ابراهیم الأنصاری الخوئینی، ص 16 17.
اینک پیش از آن که به اهداف مهمّ علم کلام پرداخته شود، پارهای از اهمیّت علم کلام و ضرورت فراگیری آن را ذکر میکنیم.
فقه اکبر
چنان که در قسمت پیشین مقاله اشارت رفت، موضوع علم کلام «عقاید دینی» ، «اثبات ذات اقدس الاهی» و پرداختن به «صفات جمال و جلال حضرت حق» است. و از آنجا که در مقام مقایسهی برتری علوم، شرافت هر علم را از طریق شرافت موضوع وغایت آن میسنجند، پس گزاف نیست که گفته شود: علم کلام بر بلندترین قلّهی شرافت و ارجمندی، نشسته و اشرف معارف و علوم بشری است.
چه این که، علم کلام، دانشی است که با پرداختن به موضوع ارزشمندش، در صدد تبیین، تعلیل، اثبات آن برآمده، از حریم دریچههای بنیادین دین دفاع کرده، هرگونه شبهه را پاسخ داده، افکار میکروبی را ضد عفونی کرده، وجود «دین» را از هرگونه «ویروسِ» نشأت گرفته از جهل بشر و القائات شیطانی پاک میکند. از این رو، علم کلام در برابر سایر علوم از جایگاه ویژه و برتری برخوردار است و به تناسب موضوع و غایت آن، اهمیّت شایانی را داراست.
راستی، چه موضوعی ارزشمندتر از معارف بشری وچه مفهومی زیباتر و دلپذیرتر از «واجب الوجود» و «هستیبخش جهان امکانی» خواهد بود.
اهتمام پیشوایان دین در تعلیم صحابه و وادار کردن آنان به فراگیری مسایل کلامی و نیز ایجاد مدرسههای کلامی از سوی اصحاب ائمه علیهم السلام به ویژه مدرسه کلامی زرارة بن اعین که به «الزراریه» و شاگردان کلامی هشام بن سالم به نام «الجوالیقیة» و دانش پژوهان کلامی هشام بن حکم که به نام «الهشامیة» و... معروف گشتهاند، نشان از اهمیت ویژه و جایگاه مهم علم کلام دارد. از همین سو، نگرش به مجموعهی تصنیفات و تألیفات در عصر پس از غیبت، نشان از تدوین مسایل اعتقادی و احکام عملی است که این مجموعه را «فقه» نام نهادند. و سپس برای تفکیک مسایل اعتقادی از احکام عملی، آن را همانند الاهیات فلسفه به دو بخشِ عام و خاص تقسیم نمودند. چنان که بخش خاص الاهیات فلسفه را «الهیات بالمعنی الأخص» نامیدند، بخش خاص علم فقه الاهیات و مسائل کلامی را «الفقه الأکبر» نامیدند.
«این تعبیر نه تنها از محقّق داماد و امثال ایشان است که از «الاهیات» به «فقه اکبر» یاد میکنند، بلکه مسعود بن عمرو بن عبدالله تفتازانی (......) نیز از اقدمین یاد میکند که آنها وقتی این علم را تدوین کردند، مجموعش را فقه نامیدند وبخش الاهیاتش را «فقه اکبر» گفتند».1
لذا سیرهی سلف صالح اصحاب ائمّه علیهم السلام در عصر حضور و عالمان دین در عصر غیبت بر این بود که در درجهی اول «متکلم» باشند وسپس «فقیه» ( به معنای مشهور امروزی آن، و گرنه، همهی آن بزرگان ابتدا در اصول ، فقیه میشدند و سپس به تفقّه در فروع میپرداختند). نگاه گذرا به قافله سالاران اندیشهی کلامی و فقهی گذشتگان موءید این ادّعاست. ملاحظهی آثار علمی و تألیفات و تصنیفات مختلف بزرگانی همچون ابن ابی عقیل، ابن جنید، شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، خواجه نصیرالدین
_______________________________
1. «... فأخذ أرباب النظر و الاستدلال فی استنباط الأحکام وبذلوا جهدهم فی تحقیق عقائد الإسلام، و أقبلوا علی تمهید اُصولها وقوانینها، و تلخیص حججها وبراهینها، وتدوین المسائل بأدلتها، والشبه بأجوبتها، وسمّوا العلم باسم الفقه، وخصوا الاعتقادیات باسم الفقه الأکبر...». شرح المقاصد:1/164.________________________________________
طوسی، علاّمه حلّی، محقق اردبیلی، محقق کرکی، وحید بهبهانی و شیخ انصاری 2 و... ما را به ویژگیهای برجستهی این بزرگان در «فقه اکبر» و «فقه اصغر» رهنمون میسازد ووادارمان میسازد که متواضعانه اعتراف کنیم که آنان با تبحّر در علم کلام و با دفاع از اعتقادات اهل البیت علیهم السلام و تبیین نظریات اعتقادی کلامی شیعه به سایر روشنگریهای فقهی و... پرداختهاند.
به خاطر همین اهتمام و نکات دیگر که فعلاً در صدد بازگویی آن نیستیم فراگیری علم کلام پیش از یادگیری احکام عملی واجب شمرده شد و تقلید در آن ممنوع گردید، معلم ثالث، میرداماد (محمد باقر حسینی مرعشی) در باب وجوب پرداختن به مسایل اعتقادی قبل ازهر چیز مینویسد:
«بر هر مکلّف واجب عینی است که قبل از نماز و قبل از وضو و غسل و تیمم وبالجمله قبل از هر عبادتی از عبادات شرعیه، علم یقینی به معارف مبدأ و معاد که اصول دین است به دلیل و برهان مفید یقین تحصیل نماید و حصول این علم یقینی شرط صحت جمیع عبادات است و هیچ عبادتی بی آن صحیح نیست و اسقاط تکلیف نمیکند و تقلید قول غیر در آن کافی نیست...».3
اهداف علم کلام
علم کلام با پرداختن به موضوعش، اهدافی را تعقیب میکند که برخی از آنها مربوط به متکلّمان و بعضی دیگر در ارتباط با مکلّفان و متدینان و پارهای هم دربارهی مهاجمان و مخالفان کلامی است. اینک به ذکر مواردی از اهداف علم کلام میپردازیم:
الف) آگاهی تحقیقی از اعتقادات دینی
بیشترین ارزش معرفت بشری در زمینههایی است که نیاز دایمی و فطری اوست و همواره در میان ملل و اقوام مختلف (از اقوام بدوی گرفته تا انسانهای پیشرفتهی معاصر) وجود داشته و همیشه از نبودِ آن به عنوان یک خلأ بزرگ فکری و
_______________________________
2 . اخیراً به مناسبت کنگرهی شیخ انصاری، کتابی که حاوی آرای کلامی شیخ است، به نام «المباحثالکلامیّة فی مصنّفاتالشیخالأنصاری» به زیور طبع آراسته شد.
3. «شارع النجاة فی أبواب العبادات»، ص 2، چاپ سنگی ، که در مجموعه «اثنی عشر رسالة» به طبع رسیده است.________________________________________
معنوی یاد میشود. اعتقادات دینی و دینداری اگر از دریچهی معرفت حقیقی دنبال نشود و اندیشههای دینی از تحقیق و نگرش دقیق عقلی و علمی برخوردار نباشند، ضایعهی بزرگِ راهیابیِ خرافات و انحرافات اعتقادی، دامنگیر دین خواهد شد و ا علیها السلامدمی به جای استفاده از «انوار درخشان» دینِ حق به «اوهام و آداب و رسوم جاهلی» متوسّل شده، زندگیاش از تابش نور پر فروغ عقیده و ایمان محروم و «غل و زنجیرهای تحریف» وی را در زندان وهم و بیدینی به بند و اسارت میکشد.
در اسلام، شناخت تحقیقی معارف دینی به ویژه تحصیل معرفت «حق تعالی » و خوشه چینی از خرمن علم در گسترهی دانش مورد نیاز از اهمیّت زیادی برخوردار است. ستایش قرآن کریم از علوّ درجات عالمان موءمن و وارسته4، و تساوی ندانستن عالمان و جاهلان5، و اعلان راه دعوت به شناختِ حق از روی بصیرت و آگاهی و بهرهمندی از یقین 6 و تعریف و تمجید زیاد پیشوایان دین نسبت به آموزشهای مورد نیاز که پیشقراول آن «معرفة الله حقّمعرفته»7 است وحتی تأکید بر تفکر و اندیشه در مسایل دینی و اعتقادات مذهبی آن هم در عرصهی جنگ و درگیری8 و واجب شمردن معرفت پروردگار9 و ... حکایت از اهتمام فوقالعادهی اسلام به فراگیری دانش، بهویژه دانش اعتقادی و کلامی دارد.
به راستی، در دینی که «اعمی» و «بصیر» همانند «ظلمات» و «نور» یکسان شمرده نشدهاند10، و پیامآور وحی علاوه
_______________________________
4. «...یرفع الله الذین آمنوا منکم والّذین اُوتوا العلم درجات» مجادله/11.
5. «قُل هل یستوی الَّذینَ یَعلمونَ والّذینَ لا یَعْلَمون» زمر/9.
6. «قُل هذه سبیلی ادعوا إلی الله علی بصیرة أنا ومن اتّبعنی...» یوسف/108.
7. ... قال الأعرابی: ما رأس العلم یا رسول الله؟ فقال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «معرفة الله حقّ معرفته». توحید صدوق، ص 284، حدیث 5.
8. پرسش یکی از اصحاب امام علی علیه السلام در جنگ جمل دربارهی توحید، و پاسخ روشنگرانهی امام علیه السلام ؛ ر.ک: توحید،صدوق، ص83، ح3.
9. امام صادق 9 فرمود:« انّ أفضلالفرائض و أوجبها علیالإنسان معرفةالربّ والإقرار له بالعبودیّة». (بحارالأنوار: 4/54 55.
10. «...قُلْ هل یستویِ الأعمی والبصیر أم هل تستویِ الظلمات والنور...» رعد(13)/16. و نیز ر.ک: انعام(6)/50؛ فاطر(35)/19؛ رعد(13)/19.________________________________________
بر «تلاوت آیات حق» و «تزکیه» نفوس مردم، به «تعلیم کتاب وحکمت» میپردازد11 وبا دیدن دو نشست : «عبادت» و «آموزش»، جلسهی تعلیم را میستاید و میفرماید: «بالتعلیم ارسلت» و سپس در کلاس آموزش (جهت تشویق و تعلیم آنان) شرکت میکند12، چه دستورالعملی در باب آموختن اعتقادات دینی خواهد داشت؟ آیا آموزش و فراگیری «دین» آن هم به صورت تحقیق و تعمّق و به همراه ادلّهی لازم در اثبات خالق و نیازمندی به وحی و پیامبر و ضرورت رستاخیز و ... واجب نخواهد بود؟!
اگر چنین است، کدامین علم ، چنین رسالتی را بر دوش دارد تا همگان در «فقه اکبر»، «فقیه» گردند و طلایهداران «لِیَتَفَقَّهُوا فی الدِّین» 13 با ارایهی عقاید و ایمان دینی، سفرههای رنگارنگ شرک و الحاد را برچینند، و همه را به خوان گستردهی معرفت حق به همراه چراغ فروزان دلیل و برهان دعوت کنند؟
علم کلام، عهدهدار معرفت دینی و راهنمای دین پژوهان، و ارایه کنندهی انواع ادلهی نقلی و عقلی برای تبیین بیشتر شناخت حضرت حق و مسایل وحیانی است.
علاّمه حلّی صاحب اثر نفیس و ارزشمند «کشف المراد» در این باره آورده است:
«کمال آدمی به دستیابی معارف الاهی و درک کمالات ربانی است، زیرا به واسطهی علم است که انسان از سایر حیوانات باز شناخته میشود و بر جمادات برتری مییابد.
[بدیهی است که] هیچ معرفتی برتر از [معرفت] واجب الوجود نیست پس علم و آگاهی به حضرت حق از هر چیزی کاملتر است و این مقصود به واسطهی علم کلام به دست آید، چه این که دانش کلام عهدهدار
_______________________________
11. جمعه(62)/2.
12. «خرج رسول الله، فإذاً فی المسجد مجلسان: مجلس یتفّقهون ومجلس یدعون الله تعالی ویسألون فقال: کلا المجلسَیْن إلی خیر. أمّا هوءلاء فیدعون الله، وأمّا هوءلاء فیتعلّمون ویُفقّهون الجاهل، هوءلاء أفضل، بالتّعلیم أرسلتُ ، ثمّ قعد معهم».منیة المرید، شهید ثانی، ص 106، تحقیق رضا مختاری، نشر مکتب الإعلام الإسلامی.
13.توبه(9)/122.________________________________________
این وظیفه است پس بر هر مکلّفی واجب است که با دقّت وتأمّل صحیح در براهین هر گونه شبهه را بزداید».14
ب) تبیین گزارههای دینی
از جمله برجستهترین هدف «علم کلام» تبیین و تفسیر گزارههای دینی است . اگر چنان چه در معارفی که به مردم ارایه میشود، نمایی از ناهماهنگی و تهافت یافت شود، دین باید به تفسیر آن پردازد و «متکلم» در این باب نقش «تبیینگر» را ایفا خواهد نمود. این نوع هدف و وظیفه در علم کلام، خود مشتمل بر سه وظیفهی فرعیتر است که «متکلّم» آن را بر عهده دارد:
1. تبیین هماهنگی گزارههای دینی با هم؛ متکلّم باید مسایل دینی را طوری مطرح و تشریح کند که با مسایل دیگر آن در تهافت و تضاد نباشد. چرا که به اعتقاد یک متکلّم و یک دیندار، مطالب دینی از یک انسجام خاصّی برخوردارند و همه برای تأمین اهداف خاصی آورده شدهاند و چون این مباحث به نیازهای اساسی بشریت پاسخ میدهند، به صورتی است که او را در مقام عمل و اعتقاد دچار تشویش نمیسازند، بلکه هریک از مسایل، مسایل دیگر را به نوعی تقویت و تأکید میکند. این وظیفهی مهمّی است که یک متکلم باید در ارایهی دین خود به آن اهتمامی جدّی داشته باشد.
2. تفسیر گزارههای دینی در ارتباط با نظریههای علمی متضاد؛ متکلّم باید با توجّه به علوم ومعارف بشری زمان خود، گزارهها را تفسیر کند. اگر نظریهای در علمی مطرح شد که در تهافت و تضاد با گزارههای دینی بود، بر متکلّم است که تبیین و تفسیری ارایه کند که این تهافت را برطرف گرداند و یا لااقل موضع خود را دربارهی آن مشخص کند.
3. تفسیر گزارههای دینی در ارتباط با مشکلات عملی روز؛ از سوی دیگر، با
_______________________________
14. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تصحیح و تعلیق حسن حسن زاده آملی، مقدمه، ص 19، موءسسة النشرالإسلامی.
* explanation
** harmonization________________________________________
توجّه به مسایل و مشکلات عملی روز، علم کلام باید تفسیر روشن و مشکلگشا از گزارههای دینی ارایه دهد. مثلاً، اگر در زمان عصیان و سرکشی، نسل جوان معضلی برای جامعه به وجود آورد، متکلّم موظّف است در پاسخ به این سوءال که: نظر دین شما دربارهی مشکل عصیان نسل جوان چیست؟ باید طوری مسأله را توضیح دهد که به وضوح و روشنی مشکل را عملاً حل کند و چون مشکلات تازه و جدید میشوند اگر چه شاید ریشههایش ثابت باشد باید با تبیین و تفسیر جدیدی از متون دینی در این رابطه، پاسخی در خور ارایه دهد.14و15
ج رهنمون سازی و هدایت
از دیگر فواید علم کلام پس از تبیین گزارههای دینی، ارایهی آن به علاقهمندان و تشنگان وادی معرفت است. آنان که قلبی نیالوده دارند، و کینهای برگرفته از جهالت و بیخردی، و بغضی از سرِ شهوت و غفلت ندارند، میتوانند از چراغ فروزان کلام نور گیرند و از راهنماییهای متکلمان بهرهمند گردند.
تاریخ علم کلام، نمونههایی از این دست را یادآوری میکند که برخی از افراد صاحب نام و متبحر در دانش مذهبی، در اثر مباحثات کلامی و مذاکرات علمی به راه حق هدایت گشتند، و از مذهب گذشتهشان دست برداشتند.
به عنوان نمونه میتوان از افرادزیر یاد کرد:
الف. محمد بن عبدالله بن مملّک اصفهانی که در بحث امامت، معتزلی مذهب بود و توسّط مذاکرهی علمی عبدالرحمان بن احمد بن جبرویه از متکلمان وموءلفان امامیه دست از مذهب اعتزالی کشید و مختار امامیه در امامت را پذیرفت.16
_______________________________
15. البته این دو جنبهی اخیر (بُعدِ نظری وبُعدِ عملی) بدین معنا نیست که دین خود را با مشکلات علمی و عملی روز وفق دهد وخود را با آنها منطبق سازد، بلکه حدّ اقلّش این است که باید موضوع خود را دربارهی این دو امر روشن کند. ر.ک: جزوه «کلام جدید» استاد ملکیان؛ کلام جدید در گذر اندیشهها، مقاله «فلسفه دین وکلام جدید» (از: محمد رضا کاشفی).
16. ر.ک: رجال النجاشی، ص 380 381، شماره (1033)، موءسسة النشر الإسلامی.________________________________________
ب. عبدالله دَیَصانی در مناظراتش با امام صادق علیه السلام به خدا ایمان آورد و شریعت حق را پذیرفت.17
ج. زندیقی از مصر به نام عبدالملک، در برخورد با امام صادق علیه السلام و پس از بحثهای طولانی، ایمان آورد.18
د. عمران صابی از دیگر کسانی است که پس از مناظرهی کلامی با امام رضا علیه السلام ، به راه حق گروید.19
د) دفاع از گزارههای دینی
«علم کلام» برای خود کلامی و ادعایی دارد و «متکلّم » ارایه کنندهی عقاید خویش است، طبیعی است که هر «مدّعی» از گونههای مختلف ادّعایش، دفاع کند و مجموعهی «عقاید» و به عبارت دیگر: چهرهی «دین» را از هر گونه تشکیکات و شبهات پاک کند وبه پرسشها و اشکالاتی که از ناحیهی ادیان دیگر و یا از طریق غیر متدیّنان مطرح میشود پاسخ گوید. از این رو، برای آن که حریم دین از هر هجمهای مصون باشد، و پیکر اعتقادی از هر حملهای محفوظ بماند، متکلّمان موظفند، به بهترین وجه از عقاید دینی حراست و از آنها دفاع کنند.
امینالإسلام ، طبرسی در ذیل آیهی 52 سوره فرقان «فَلا تُطِعِ الْکافِرینَ وَجاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبیراً» میگوید:
«این آیه دلالت دارد بر این که برترین و بزرگترین جهاد نزد خداوند متعال، جهاد متکلمان در پاسخگویی به شبهات پیروان باطل و دشمنان دین است».20
نکته مهم در باب دفاع از گزارههای دینی، این است که دفاع، بدون وجود «خصم» معنا ندارد، لذا، فرض وجود خصم لازم است و مهمتر از آن، شیوهی حمله و هجوم دشمن، و شیوهی دفاع متکلم است. پس اوّلاً باید دانست که دشمن از چه جهتی حمله کرده، تا جهت حمله مشخص شود و سپس دفاع لازم از
_______________________________
17. اصول کافی:1/72 74، دار الأضواء، بیروت.
18. همان: 1/79 80.
19. در توحید صدوق، ص 430 441، جریان تفصیلی این مناظره آمده است.
20. مجمع البیان:7 8/175،دار احیاء التراث العربی، بیروت.________________________________________
همان جهت صورت گیرد وثانیاً ابزار حمله دشمن شناسایی گردد تا با مجهّز شدن به همان ابزار و حتی بهتر از آن به دفاع پرداخت.21
رسالت متکلمان
پس از شناخت موضوع علم کلام و اهداف آن، راهی بس مهمّ و سرنوشتسازی را متکلمان بالأخص و همهی حوزویان عموماً در پیش دارند. این، همان مسئولیت شناخت دقیق مسایل دینی است. برای دقت بیشتر در تبیین این رسالت، شایسته است به آیهی کریمهی 68 سوره مائده اشاره شود که علاّمه طباطبایی بیان ویژهای دربارهی آن دارد.
«تعبیر و تفسیر معروف آن است که «یا اگهْلَ الکِتاب لَسْتُمْ عَلی شَیْءٍ حَتّی تُقیمُوا التَّوراة والاِنْجیل» یعنی: شما هیچ ارزشی ندارید و بر هیچ محور ارزشیابی استوار نیستید تا توراتتان و انجیلتان را اقامه کنید . اگر تورات و انجیل اقامه شد، آن وقت ارزش خواهید داشت.
ولی حضرت استاد علاّمه طباطبایی رحمه الله میفرماید:«یا اگهْلَ الکِتاب لَسْتُمْ عَلی شَیْءٍ حَتّی تُقیمُوا التَّوراة والاِنْجیل» یعنی: شما پایگاه فکری ندارید تا بتوانید تورات و
_______________________________
21. استاد ملکیان نصایح خوبی را به دانش پژوهان کلامی حوزه علمیه قم داشتند: «مقابله با دشمن در وضعیت کنونی، به وسیله سلاحهای قدیمی و آنچه در مقابل اشاعره، معتزله و... به کار میرفت، ممکن نیست.
سخنان ما در مقابل ابن راوندی ومحمد بن زکریای رازی در بحث معجزه، در دنیای کنونی به کار مخالفان نمیآید، زیرا مباحث فعلی گستردهتر شده و نوع شبهات هم فرق کرده است. خواندن و فهمیدن کتاب «بدایة الحکمة» و «نهایة الحکمة» و امثال آن دو لازم است امّا کافی نیست. در جهان حاضر وقتی ما بحث «معناداری» را نخواندهایم و با آن آشنا نیستیم چگونه میتوانیم از حریم دین حمایت کنیم؟ امروزه مخالف نمیگوید: سخنان شما باطل است، بلکه میگوید: اصلاً گزارههای دینی بیمعناست. امروزه باید با مباحثی از قبیل: بحث تحقیق پذیری یا ابطال پذیری یا تأیید پذیری یا اثبات پذیری و بحث زبان دینی و بسیاری دیگر از مباحث جدید آشنا شویم.
امروزه «تناسخ» به شکلی قوی مطرح میشود وحتی بیشترین فیلسوفان الاهی غرب قایل به آن هستند و با سخنان و ادلهی سابق نمیتوان به مقابله با آنها پرداخت. بحثها بسیار گستردهتر و عمیقتر و جدّیتر شده است وحتی نظریات امثال داروین شناخته نمیشود، بلکه خیلی آرای جدیدتری مطرح شده است و بسیار بیشتر از اینجا کار میشود و در مقابل هر کتاب ما، هزار کتاب در غرب در این زمینهها نوشته میشود».
ر.ک: درس30، تاریخ 18/10/1373 ، جزوه مسایل جدید کلامی، موءسسه امام صادق علیه السلام .
________________________________________
انجیل را اقامه کنید. شما اگر بخواهید از تورات یا انجیل و از عقایدتان دفاع کنید، آن تفکّر عقلیتان چیست؟
آیا تفکّرتان بر مبنای تثلیث است؟ اگر یک تفکّر عقلی موحّدانه ارایه کنید، میتوانید توراتتان و انجیلتان را اقامه کنید.
متکلمان و حوزویان، وقتی میتوانند قرآن کریم و عقاید دینی را اقامه کنندکه تفکّر عقلی داشته باشند و فقه اکبر در کنار فقه اصغر قرار گیرد، کلام در کنار علوم دیگر باشد».22
در دیدگاه علاّمه طباطبایی رحمه الله ، گرچه متکلمان مسلمان در ارایهی مباحث کلامی [در مواردی چند] راه نادرستی در پیش گرفتند، ولی علم کلام ، علمی ارزشمند است که از معارف صحیح دینی دفاع میکند.23
نکتهای دیگر که مسئولیت و وظیفهی خطیر عالمان دین را بیان میکند، موضعگیری مثبت پیشوایان معصوم علیهم السلام در برخورد با متکلمان عصرشان است.
در این باره استاد فرزانه شهید مطهری چنین آورده است:
«...ائمّه اهل البیت علیهم السلام نه تنها خود به بحث و تجزیه و تحلیل مسایل کلامی میپرداختهاند، گروهی را نیز در مکتب خود برای بحثهای اعتقادی تربیت میکردهاند. هشام بن الحکم همهی برجستگیاش در علم کلام بود نه در فقه یا حدیث یا تفسیر. امام صادق علیه السلام او را که در آن وقت جوانی نو خط بود از سایر اصحابش بیشتر گرامی میداشت و او را بالا دست دیگران مینشاند. همگان در تفسیر این عمل امام، اتّفاق نظر دارند که این تجلیلها فقط به علّت متکلّم بودن هشام بوده است.
امام صادق علیه السلام با مقدّم داشتن هشام متکلّم بر ارباب فقه و حدیث، در حقیقت میخواسته است ارزش بحثهای اعتقادی را بالا ببرد و کلام را بالا دست فقه و حدیث بنشاند. بدیهی است که این گونه رفتارهای ائمّه اطهار علیهم السلام تأثیر به سزایی داشته در ترویج علم کلام و در این که عقل شیعی از
_______________________________
22. ر.ک: المیزان: 6/66، موءسسةالأعلمی، بیروت.
23. با استفاده از سخنرانی حضرت آیة الله جوادی آملی در باب «کلام جدید».
24. «فنّ الکلام، فنّ شریف یذبّ عن المعارف الحقّة الدینیة، غیر انّ المتکلّمین من المسلمین أساوءا فی طریق البحث...»، المیزان:5/279.________________________________________
ابتدا عقل کلامی و فلسفی گردد».25
سخن پایانبخش در باب مسئولیت حوزویان در شناخت و ارایهی دقیق مسایل کلامی و نیز آگاهی از اهتمام فقها و عالمان دین در عصر غیبت به طرح مباحث کلامی و دفاع از اندیشههای اعتقادی، ذکر نکاتی است که یکی از نویسندگان در مقدمه «المباحث الکلامیة فی مصنفات الشیخ الأنصاری» آورده است.26
با توجّه به این تذکارها، امید است که در عرصهی علم دین، مباحث کلامی بیش از پیش به تحقیق و تدریس گذاشته شود و حاصل آن، تألیفات ارزندهای باشد که چراغ هدایت همگان قرار گیرد. و پنداشته نشود که پرداختن به مباحث کلامی از امور جنبی حوزویان است و ناخواسته «فقه
_______________________________
25. مجموعه آثار:3/94.
26. این نکات عبارتند از:
أ. إنّ علم الکلام والمناظرة أوجب العلوم الإسلامیّة وأهمّها علی الإطلاق من دون استثناء واحد منها.
ب.إنّ الأنبیاء والأئمّة علیهم السلام وکذا أجلاّء أصحابهم کانوا یهتمّون بعلم الکلام أکثر من أیّ علم من العلوم تألیفاً و تدریساً و مناظرة.
ج. إنّفقهاء الشیعة من زمن الغیبة الصغری إلی زمن الشیخ الأنصاری قدس سره کانوا یهتمّون بعلم الکلام أکثر من أیّ علم آخر بل کان أکثرهم من أعاظم المتکلّمین.
د. إنّ اصطلاح الفقه ومشتّقاته فی الکتاب والسنّة واصطلاح قدماء الأصحاب کان شاملاً للتفّقه فی الاُصول والفروع وکان ظهوره فی الاُصول أقوی، و لهذا کانوا یسمّونه بالفقه الأکبر.
ه. إنّ موءلّفات فقهاء الأقدمین فی علم الکلام یزید علی موءلّفاتهم فی علم الفقه المصطلح.
و. إنّ العلوم الإسلامیّة کلّها کانت عند القدماء مبتنیة علی المبانی الکلامیة، ومستفاة منها ومصبوغة بصبغتها علی خلاف القرن الذی نعیش فیه.
ز. إنّ علم اُصول الفقه بخصوصه کان إلی زمن الشّیخ الأنصاری مبتنیاً علی المبانی الکلامیّة وکان کقطعة منه بخلاف من تأخّر عن الشیخ قدس سره .
ج. إنّ شیخنا الأعظم من أعاظم المتکلّمین، أو العارفین بالکلام [کما یظهر من مطاوی کلامه وتألیفاته القیّمة].
ط. إنّ علم الاُصول و الفقه أو أیّعلم من العلوم إذا ابتعد عن المبانی الکلامیّة یبتعد عن واقع التشیّع، وکلّما کان________________________________________
اصغر» بر «فقه اکبر» مقدّم شود!!!
پس یک بار دیگر به خاطر داشته باشیم که:
1. علم کلام از جمله مهمترین علوم مورد نیاز و کسب آن لازم و واجب است.
2. پیامبران و پیشوایان دین، بیشترین اهمیت را نسبت به علم کلام مبذول میداشتند.
3. کاربرد «فقه» و مشتقات آن در قرآن و سنت و... شامل تفقّه در اصول دین و فروع بوده، و استعمال آن در اصول اقوی بوده است از این رو، آن را «فقه اکبر» نامیدند.
ه. ظاهراً تألیفات کلامی فقهای عصر پس از غیبت، بیشتر از تألیفات علم فقه (به معنای فروع دین) است.
و. نزد عالمان پیشین، علوم اسلامی مبتنی بر مبانی کلامی بوده است.
ز. تا زمان شیخ انصاری، علم اصول فقه بر مبانی کلامی استوار بود.
ح [به عنوان نمونه] شیخ انصاری همانگونه که در استنباطات فقهی از فقهای بزرگ است، در شناخت مسایل کلامی هم از متکلمان بزرگ است.
ط. اگر هر یک از علوم اسلامی، از مبانی کلامی دور باشد، در حقیقت از اسلام ناب و حقیقت تشیع به دور خواهد بود.
ی. همواره متکلّمان و فقهای بزرگ از اسلام و شیعه بر اساس مبانی کلامی دفاع کرده، به شبهات سایر مذاهب و... پاسخ میدادند.
_______________________________
مشحوناً بالمسائل الکلامیّة ومبتنیاً علیها کان قریباً من مذاق الأئمّة، ومستقًی من منبع الوحی وأبواب العلمالإلهی.
ی. إنّ کلّهجوم من الکفّار أو أهل الکتاب أو المنحرفین عن التشیّع من المنتمین إلیه فی القرون السابقة، کان یقدم علی ردّه والإجابة علیه أکبر علماء الشیعة وأعظمهم علماً وفقهاً، وکان الإقدام علی کتابة الردّ أو المجادلة اللّفظیة والدفاع عن ثغور مذهب أهل البیت الذی هو الدین الکامل الذی ارتضاه الله لعباده الموءمنین وظیفة واجبة لأکابر العلماء وروءساء المذهب قبل کلّ أحد، فلم یکن یشغلهم عن الإقدام علی هذا الدفاع المقدّس أیّ أمر مهم کائناً ما کان ولم تکن تأخذهم فی الله لومة لائم».
المباحث الکلامیة فی مصنّفات الشیخ الأنصاری، ابراهیم الأنصاری الخوئینی، ص 16 17.