آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

از رخدادهای مهمّ تاریخ اسلام، بیعتی است که مسلمانان در جریان صلح حدیبیّه در زیر درخت سمره و یا اراک با رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم منعقد کرده‏اند. از این رخداد در قرآن مجید، با عظمت یاد شده و شرکت کنندگان در آن، ستوده شده و مورد تجلیل قرار گرفته‏اند.
بیعت رضوان در کتب کلامی نیز مطرح گردیده و احیاناً در اثبات مقاصدی، به آن استناد شده است. ما، در این مقاله آن واقعه را از بُعد تاریخی، تفسیری وحدیثی مورد بحث قرار می‏دهیم و به بیان برخی انگیزه‏ها و جزئیات ماجرا که مورد توجّه راویان و محدثان بوده، می‏پردازیم و به تحلیل علمی و عقلی آن، اهتمام می‏ورزیم:
1. اصل ماجرا
می‏نویسند: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در ماه ذی‏القعده‏ی سال ششم هجرت با جمعی از یاران خود برای زیارت خانه خدا از میقات ذوالحلیفه در نزدیکی مدینه، احرام بست و به سوی مکّه عزیمت کرد. پیامبر خدا در این سفر هرگز قصد جنگ با قریش نداشت و برای اثبات این معنی، هفتاد شتر، إشعار و نشاندار کرد و به عنوان قربانی با خود همراه برد.
در جایی به نام عُسفان به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم گزارش دادند که قریش بالاتّفاق از ورود ایشان به مکه مانع خواهند شد. پیامبر خدا خواست، عمر بن خطاب را نزد قریش بفرستد و آنان را از نیّت خود آگاه کند امّا او از رفتن خودداری کرده و گفت: رسول الله! در شهر مکه از بنی‏عدی کسی نیست که از من دفاع کند و قریش میزان دشمنی مرا با خود، می‏داند من بر جانم بیمناکم برای این کار عثمان را بفرستید که نزد قریش عزیز است.
سرانجام عثمان برای این مأموریّت اعزام شد و پس از آن، از درون مکّه خبرهای نگران کننده‏ای رسید، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مردم را برای بیعت فرا خواند و همگی اصحاب جز جدّ بن قیس که منافق بود در زیر درخت سمره با پیغمبر خدا بیعت کردند.1
2. عظمت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم
در مورد عظمت شخصیّت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم نزد اصحاب و یارانش کافی است به ماجرایی که در همین مورد آورده‏اند اشاره کنیم. عروة بن مسعود ثقفی از سوی قریش برای مذاکره با رسول خدا نزد وی آمد و پس از گفتگو و بازگشت به میان قریش گفت: من، کسری، قیصر و نجاشی را دیده‏ام ولی ملک و سلطان محمدصلی الله علیه و آله و سلم چیز دیگری است و ابّهت و عظمت او را در احدی ندیده‏ام یاران او در بزرگداشت وی کارهایی شگفت می‏کنند آنان، ریخته‏ی آب وضوی او را به تیمّن می‏برند و از موی افتاده از سر و محاسن وی، تبرّک می‏جویند و با خود نگاه می‏دارند.2
3. شماره‏ی شرکت کننده‏ها
غالب مورّخان که به واقعه‏ی تاریخی بیعت رضوان اشاره دارند شماره و رقم اصحاب حاضر در آن را نیز یادآورده‏اند.
برخی نوشته‏اند: تعداد اصحاب رسول خدا که در بیعت رضوان حضور داشته‏اند اعمّ از مهاجران و انصار، یکهزار و چهار صد تن بوده‏اند ؛ یکهزار و پانصد و نیز یکهزار و سیصد هم گفته‏اند.3 طبری پس از نقل ارقام مزبور می‏نویسد: بعضی گفته‏اند: تعداد اصحاب شجره یکهزار و پانصد و بیست و پنج تن بوده است.4
و در روایت امام محمد باقر علیه السلام ، راوی پرسیده است که اصحاب شجره چند
_______________________________
1. محمد بن جریر طبری، جامع البیان:26/54، دار المعرفة، بیروت.
2. ابن اثیر جوزی، الکامل: 2/202، دار صادر، بیروت.
3. همان، ص 200 و نگاه کنید به تفسیر مراغی:26/90، مصر.
4. جامع البیان:26/55.و در مصادر دیگر ارقام بیشتر و کمتر هم آمده است.________________________________________
نفر بوده است؟ امام در پاسخ فرمود: یکهزار و دویست نفر و سپس سوءال کرده آیا علی بن ابی‏طالب علیه السلام در میان ایشان بوده است؟ حضرت باقر علیه السلام فرمود: «نعم سیّدهم و شریفهم»: آری او سرور و آقای آنان بوده است.5
4. انگیزه‏ی فراخوانی به بیعت
در بیان سبب و انگیزه‏ی فراخوانی به بیعت، لسان روایات، مختلف است قبلاً مناسب است به حدیثی شیوا و تربیتی اشاره کنم.
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: مردی نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت آمده‏ام با شما بر اسلام بیعت کنم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: با تو بیعت می‏کنم که پدرت را بکشی! آن مرد گفت آری چنان کنم. پیامبر فرمود: به خدا سوگند ما شما را به چنان کاری دستور نمی‏دهیم ولی اکنون دانستم که تو در دعوی ایمان و وصول به حقیقت، صادق هستی و جز به خدا توجّه نداری و چیزی را بر او بر نمی‏گزینی. از پدرانتان اطاعت کنید و فرمان‏های ایشان به جان بخرید ولی در معصیت خدا از ایشان اطاعت مکنید.6
امّا انگیزه‏ی بیعت در سخن راویان و گزارشگران تاریخ اسلامی:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، عثمان را برای توجیه قریش به داخل مکّه گسیل کرد، عثمان در بازگشت، اندکی تأخیر نمود و حضرت تصوّر فرمودند که عثمان به قتل رسیده است و اصحاب را برای تجدید بیعت فرا خواندند و یاران محمدصلی الله علیه و آله و سلم برای جنگ با قریش با آن حضرت بیعت کردند و این همان بیعتی است که، بیعت رضوان نامیده می‏شود.
و برخی گفته‏اند: بیعت برای آن بوده که مردم ازجلو قریش فرار نکنند و مقاومت نمایند. طبری می‏نویسد: اصحاب محمدصلی الله علیه و آله و سلم با وی بر این اساس بیعت کردند که فرار نکرده و پشت به دشمن نکنند.
_______________________________
5. محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار:24/93، چاپ جدید افست موءسسة الوفاء، بیروت.
6.بحارالأنوار:68/281.________________________________________
و به روایت سوم، پس از آن که عثمان پیام رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را به مکّیان رساند به او گفتند اگر خودت بخواهی، طواف کعبه کن. او گفت به طواف کعبه نپردازم مگر آن که رسول خدا طواف کند. قریش عثمان را حبس کردند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گزارش رسید که عثمان به قتل رسیده است. رسول خدا فرمود: با قریش مبارزه می‏کنم و به پیکار برمی‏خیزم و اصحابش را به بیعت فرا خواند.
جابر بن عبدالله گوید: برای کشته شدن در رکاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بیعت نکردیم بلکه بیعت کردیم که فرار نکنیم و استوار بمانیم و همگی اصحاب، بیعت کردند جز منافقی به نام جدّ بن قیس. به خدا سوگند! او خود را به سینه‏ی شتر چسبانده و از مردم پنهان شده بود تا او را نبینند. امّا بعداً به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خبر رسید که قتل عثمان صحّت ندارد.
روایت چهارم: از بکیر بن اشجّ نقل شده که تصوّر می‏شد مردم برای مرگ، با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بیعت کردند لیکن پیامبر اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «علی من استطعتم»:بر هر آنچه توان دارید.7
5. مکان بیعت
کلام مورخان و ارباب حدیث در محل و مکانی که بیعت در آنجا، انجام یافت مختلف است. مجلسی نقل می‏کند: بیعت رضوان، بیعتی عمومی بوده که در زیر درخت سمره و یا اراک در کنار چاه حدیبیّه صورت گرفت و به سبب نزول آیه‏ی هیجدهم سوره‏ی فتح به بیعت رضوان شهرت یافت. موضع مجهول و درخت مفقود است. و گویند: آن، در روحاء بوده است و دانسته نیست که آیا مقصود روحاء مکّه است نزد حمام و یا روحاء واقع در جاده و راه مکه؟ و برخی گفته‏اند: سیل، آن درخت را برده است.8
و از سعید بن مسیّب منقول است که او گفت: سال بعد همانجا آمدیم، درخت را ندیدیم و به نقل دیگر، درختی که در زیر آن، بیعت انجام یافت در فج بوده به سوی مکّه. و می‏پندارند عمربن خطاب از آنجا گذر کرد و آن پس از فقدان آن درخت بوده و پرسید محل درخت کجا بوده است برخی گفتند:اینجا و برخی دیگر گفتند: آنجا؛ و چون اختلاف زیاد شد دستور حرکت داد و
_______________________________
7. جامع البیان:26/54 و 47.
8. بحارالأنوار:38/217.________________________________________
گفت: چنین کاری، تکلّف و زحمت بی‏فایده است و به هر حال آن درخت، درخت سمره بوده و در اثر سیل و یا جز آن از میان رفته است.9
6. نخست بیعت کننده
در این که در بیعت رضوان و در مبایعت و در زیر درخت، نخست کس که پا جلو گذاشته و با رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بیعت کرده چه شخصی بوده است؟ میان روایات اهل تسنن و تشیّع تفاوت وجود دارد. طبری می‏نویسد: نخست بیعت‏کننده، مردی بوده از بنی‏اسد به نام ابوسنان بن وهب.10 ولی در مصادر شیعی آمده است که امیرموءمنان علی بن ابی‏طالب علیه السلام در این بیعت نیز بر همگانِ صحابه، سبقت گرفته است. و جابر بن عبدالله می‏گوید: نخست کسی که برای بیعت پیشدستی کرد علی علیه السلام بود سپس ابوسنان عبدالله بن وهب اسدی آنگاه سلمان فارسی. و برخی گفته‏اند دومین بیعت‏کننده پس از علی علیه السلام ، عمّار بوده است.11
و در شأن نزول آیه‏ی هیجدهم سوره‏ی فتح می‏نویسند: در اهل حدیبیّه نازل شده است و جابر گفت: ما در آن روز هزار و چهارصد تن بودیم، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «أنتم الیوم خیار أهل الأرض»: شما امروز بهترین مردم روی زمین هستید.
و ما با رسول خدا در زیر درخت، بر مرگ بیعت کردیم و کسی این بیعت و پیمان را نشکست جز جدّ بن قیس که منافق بود. و شایسته‏ترین مصداق این آیه علی‏بن ابی‏طالب علیه السلام می‏باشد؛ زیرا خداوند فرمود: «فَاگثابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً» :«خداوند به آنان فتح و پیروزی نزدیکی، پاداش داد». و چنان فتح و پیروزی به دست علی بن
_______________________________
9. جامع البیان:26/54.
10. همان کتاب، و نگ: الکامل:2/203.
11. بحارالأنوار:38/217.________________________________________
ابی‏طالب صورت گرفت.12
7. بیعت رضوان در قرآن
در سوره‏ی فتح از بیعت زیر درخت، سخن به میان آمده و رضایت الهی از آن جماعت موءمن اعلام شده است و اهل تفسیر در آن باره سخنها دارند و روایاتی سودمند آورده‏اند «لَقَدْ رَضِیَ اللهُ عَنِ‏الْمُوءْمِنینَ اِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَاگنْزَلَ السَّکِینَة عَلَیْهِمْ وَ اگثابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً» .
«همانا خداوند از آن مردمان با ایمان راضی و خوشنود گردید آن هنگام که در زیر درخت با تو بیعت می‏کنند و پیمان می‏بندند و خداوند از دل آنان آگاه بود و آنچه را در قلب‏ها داشتند می‏دانست پس سکینه و آرامش به ایشان نازل فرمود و فتح و غلبه‏ی نزدیکی به ایشان پاداش داد. آنان که با تو بیعت می‏کنند و با تو عهد می‏بندند در حقیقت با خدا بیعت کرده و عهد می‏بندند دست خدا بالای دستهای ایشان است و هر کس عهد بشکست جز این نیست که به ضرر خود عهد می‏شکند و آن که بر عهد و پیمان الهی وفادار ماند خداوند پاداش عظیمی به وی خواهد داد».13
طبری می‏نویسد: یاران محمدصلی الله علیه و آله و سلم با آن حضرت بیعت کردند که در موقع رویارویی به دشمن پشت نکرده و فرار نکنند. و ای محمدصلی الله علیه و آله و سلم! هر که پیمانی را که با تو بسته، بشکند و تو را در مقابل دشمن یاری نرساند و با وعده‏ی الهی مخالفت ورزد به ضرر و زیان خود اقدام کرده که از رده‏ی بهشتیان خارج گشته است؛ زیرا خداوند بهشت را به کسانی وعده داده که با محمدصلی الله علیه و آله و سلم بیعت کرده و بر آن وفادار و پایدار بمانند.14
جابر گفت: از آنان که در زیر درخت بیعت کردند کسی به دوزخ نرود.15 و ابن عباس گفت: «إنّما أنزلت السکینة علی من علم منه الوفاء»16: جز این نیست سکینه بر کسی فرود آمده است که وفاداری او
_______________________________
12. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه:1/305، اسم آن منافق در این کتاب جزء بن قیس آمده و در بحار که از کشف الغمه نقل کرده حرّ بن قیس یاد شده، ولی در مصادر تاریخی تحقیق شده جدّ بن قیس، ذکر گردیده است.
13.فتح/18و10.
14. جامع البیان:26/47 و48.
15.ابوالمحاسن جرجانی، گازر:9/133، چاپ تهران.
16. محمدحسین طباطبایی، المیزان: 18/218، چاپ نخست ، تهران.________________________________________
معلوم بوده است.پس جمله‏ی عام در صدر آیه با جمله‏ی بعدی تخصیص خورده و در اعطای اجر و پاداش عظیم، شرط است که شخص وفادار بماند چنان که در رضای الهی وفاداری شرط است و پای‏بندی بر عهد وپیمان، لازم می‏باشد.
آلوسی در تفسیر آیه‏ی دهم سوره‏ی فتح می‏نویسد: آیه پس از انعقاد بیعت نازل شده و استعمال فعل مضارع برای احضار گذشته و تمثّل حال ماضی است و از جابر روایت شده است که بیعت رضوان را احدی نقض نکرد مگر جد بن قیس که منافق بود، ولی طیّبی گفته است: او اصلاً بیعت نکرد نه آن که بیعت کرده بود و بعداً عهد بشکست. ومعنای ایفای کامل و تمام کردن عهد و پیمان ، به پایان بردن آن است.17
و حقّی بورسوی می‏نویسد: ایفای به عهد الهی، ثابت ماندن در آن و تمام کردن آن است.18
و فخر رازی می‏نویسد: خداوند در آیه‏ی هفده همین سوره فرمود: هر کس از خدا و رسول اطاعت کند و فرمان برَد وارد بهشت شود و در آیه‏ی بعد به تحقّق چنین طاعتی اشاره فرمود. طاعت خدا از جمله‏ی «لَقَدْرَضِیَ الله... » مستفاد است و طاعت رسول از جمله‏ی «اِذْ یُبایِعُونَکَ...» پس می‏ماند آنچه وعده داده شده است که بهشت باشد و آن معلول رضایت الهی است که فرمود: «یدخلهم جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتها الاگنْهار رضی الله عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ» : آنان را به باغها و بهشت‏هایی وارد می‏کند که جویها از زیر درختان آن‏ها در جریان است و خداوند از ایشان خوشنود است و آنان از خدا راضی‏اند.19
جمع بندی و تحلیل قضیه
قضیّه بیعت رضوان را در ابعاد تفسیری، حدیثی و تاریخی هر چند به اختصار آوردیم و آنک برخی نکات مهم را بررسی کرده و به ناگفته‏هایی می‏پردازیم.
الف. در نام اولین بیعت کننده که آیا علی بن ابی‏طالب علیه السلام بوده و یا کس دیگر؟ روایات مختلف است و در برخی کتب اهل سنّت از غیر علی علیه السلام نام برده شده است آن هم باز متفاوت: ابو سنان وهب بن محصّن، سنان بن أبی سنان، ابو سنان
_______________________________
17. آلوسی بغدادی، روح المعانی:26/96 و 7، دار احیاء التراث، بیروت.
18. اسماعیل حقی، روح البیان:9/21.
19. فخر رازی، تفسیر کبیر:28/95، افست تهران.________________________________________
عبدالله بن وهب و هر چند که محتمل است که هر سه نام یک تن باشد و آن مردی از قبیله‏ی بنی‏اسد بوده لیکن قدر متیقّن، به قرینه شواهد دیگر آن است که اوّلین بیعت‏کننده در زیر شجره و در بیعتِ رضوان، علی‏بن ابی‏طالب علیه السلام بوده است.
سُدّی و مجاهد گفته‏اند: اوّلین کسی که خداوند از وی راضی و خوشنود شد در میان بیعت‏کنندگان علی علیه السلام بوده است؛ زیرا صدق وفاداری را در دل او دانست20 و پایداری و ثبات در هر امری به ویژه در عهد و پیمان ، شرط است.
«وَ اوفُوا بِعَهْدِ الله اِذا عاهَدتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الایمان بعْد تَوکِیدِها وَ قَدْ جَعَلْتُم الله‏عَلَیْکُمْ کَفیلاً اِنَّ الله یَعْلَمُ ما تَفْعَلُون» .21
«عهد و پیمانی را که با خدا بسته‏اید، وفادار باشید و کامل و تمام کنید و یمین‏ها و عهدها را پس از تأکید، باز نکنید و نقض ننمایید در حالی که شما خدا را کفیل خود قرار داده‏اید خداوند آنچه را که انجام می‏دهید می‏داند».
و ابن عباس گفت: بسیاری ظاهراً در قول و یا عمل، عهد و پیمان شکستند.22
«لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللهُ‏فی مَواطِنَ کَثیرَة وَیَوْمَ حُنین اِذْ اگعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَضاقَتْ عَلَیْکُمُ الاگرْض بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلّیْتُمْ مُدْبِرینَ» .23
«همانا خداوند شما را در چند جا یاری فرمود و روز حنین که زیادی نفرات، شما را به شگفتی واداشت ولی چیزی به
_______________________________
20.بحارالأنوار:38/219.
21. نحل/91.
22. بحار:38/219.
23.توبه /25.
________________________________________
شما سود نرساند و زمین با گنجایش فراوانش برای شما تنگ گردید آنگاه پشت به دشمن نموده فرار کردید».
«اِنَّ الّذینَ تَولّوا مِنْکُمْ یَوْمَ التَقَی الْجَمْعان اِنَّما استزلّهم الشَّیْطان بِبَعْضِ‏ما کَسَبُوا وَلَقَدْعَفی الله عَنْهُمْ اِنَّ اللهَ غَفُور حَلیم».24
«البته کسانی از شما آن روز که دو گروه با هم برخورد کردند، پشت کردند، شیطان ایشان را بلغزانید به سبب بعضی عملکردشان و خداوند آنان را بخشید و همانا خداوند بخشنده‏ی حلیم است».
«وَلَقَدْ کانُواعاهَدُوا اللهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّونَ الاگدْبارَ وَکانَ عَهْدُ اللهِ مَسوءولاً» .25
«هر آینه آنان با خدا عهد کرده و پیمان بستند که پشت‏ها به دشمنان نکنند و فرار برقرار ترجیح ندهند و عهد و پیمان الهی مسئولیّت‏آور است و از آن سوءال خواهد شد.
و چنان که خاطر نشان ساختیم، موضوع در بیعت رضوان به گفته‏ی اکثر مفسّران و تاریخ‏نگاران، استوار ماندن و فرار نکردن از جلو دشمن بوده است و با ملاحظه‏ی آن و برخی ماجراهای تاریخی و انطباق آیات قرآنی، نکته‏ی مبهمی باقی نمی‏ماند.
در غزوه‏ی حنین که در سال هشتم پس از فتح مکه رخ داد فقط هشت تن در زیر پرچم اسلام استوار ماندند و بقیّه فرار کردند. ابن قتیبه می‏نویسد: آنان که بعد از هزیمت مردم، با رسول الله ثابت ماندند و فرار نکردند عبارت بودند از علی‏بن ابی‏طالب، عبّاس بن عبدالمطلب که افسار استر رسول الله را به دست داشت و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب و پسر او و فضل بن عباس بن عبدالمطلب و ایمن بن عبید که همان پسر اُمّ ایمن دایه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده و همان‏روز شهید شد و ربیعة بن حارث و اسامة بن زید. و عباس چنین سرورده است:
و ثامنُنا لاقی الحِمامَ بسیفه
بما مسَّه فی اللهِ لا یَتَوجّعُ
«ما، در جنگ هشت تن بودیم که رسول الله را یاری کردیم، بقیّه فرار کردند وپراکنده گشتند و هشتمین ما با شمشیر
_______________________________
24. آل عمران/155.
25. احزاب/15.________________________________________
کشته شد و در راه خدا آنچه به وی رسید احساس درد نکرد».26
و در ماجرای غزوه‏ی خیبر نوشته‏اند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ابوبکر را فرا خواند و پرچم برای او برافراشت و با جمعی به میدان فرستاد او هزیمت شد و برگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عمر را خواست پرچم برای او برافراشت و به میدان گسیل داشت او نیز هزیمت شد و آمد. آن‏گاه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: فردا پرچم را به مردی دهم که خدا و رسولِ وی، او را دوست می‏دارند و او نیز خدا و رسولِ او را، دوست می‏دارد و خداوند فتح و پیروزی نصیب او کند که او فرار کننده نیست. فردا، پرچم برای علی برافراشت و به دستش سپرد.27
و عونی در این زمینه به صراحت چنین سروده است:
و هل بیعة الرضوان إلاّ أمانة
فأوّل من قد خانها السّلفانِ28
و آیا بیعت رضوان جز یک امانت الهی بود؟ که نخستین عهدشکن در آن زمینه، آن دو سلَف ، بوده‏اند.
ب. در بیعت رضوان همه‏ی اصحاب حاضر در حدیبیّه، شرکت کردند جز جدّ بن قیس منافق و از عبدالله بن أبیّ سلول نیز نام برده شده است.29
لیکن در بعضی گفته‏ها آمده است که جدّ بن قیس تنها کسی بوده که بیعت رضوان را شکست! در حالی‏که بنابر تحقیق، او اصلاً بیعت نکرد نه آن که دست بیعت داد و سپس نقض کرد. پس برای موضوع نکث بیعت، به دنبال مصادیق دیگر باید رفت و احتمالاً برخی جیره‏خواران حدیث پرداز برای پرده پوشی ضعف و بی‏وفایی آنان که از جلو دشمن فرار کردند و بعداً صاحب قدرت و حاکمیت گشتند چنان اغتشاشی به وجود آوردند تا ردّ پا گم کنند به ویژه آن که در بیعت رضوان، پیمان بر عدم فرار، بسته شده بوده است.
ج. بیعت رضوان اندکی قبل از صلح حدیبیّه، بسته شده است که برخی از صحابه رسول صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به آن کراهت داشته و آن را خوش نداشته‏اند و خواهان جنگ با قریش بودند و بعد از گفتگوهایی، آرام شدند و از احرام بیرون آمدند.
حقی می‏نویسد: «فعلم ما فی قلوبهم
_______________________________
26. ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص 71، چاپ کراچی پاکستان.
27. حافظ هیثمی، مجمع الزوائد:9/124، دار الکتب العلمیة، بیروت. و نگ: حاکم نیشابوری، مستدرک:3/37.
28. بحارالأنوار:38/220.
29. همان کتاب، ص 218.________________________________________
من صدق النیة فی القتال، و الکراهة له».30
«خدا دانست آنچه را که در دلهای ایشان بود از صداقت در قتال و کراهت نسبت به آن که برخی چنین و برخی دیگر چنان بوده‏اند».
و در معنای آیه گفته‏اند: خداوند دانست یقین، صبر و وفای شما را.
ولی چنان که توضیح دادیم این معنا در مورد همه‏ی صحابه صادق نمی‏باشد. و در جمع بین احادیث که آیا بیعت برای جنگ و کارزار بوده و یا پایداری و ثبات قدم و عدم فرار از جلو دشمن؟! ابوعیسی گفت هر دو معنا صحیح است جماعتی به آن نیّت و جمعی دیگر بدین‏نیّت بیعت کردند.31 هم‏چنان که همه‏ی صحابه، بر پیمان بیعت رضوان استوار و وفادار نماندند و آن را به اتمام نرساندند.
د. در هر دو آیه برای کاری که در گذشته انجام شده، فعل مضارع به کار برده شده است «یبایعون» و «ینکث» و فعل مضارع بر تجدّد و حضور دلالت دارد چنان که برخی مفسّران به این نکته توجّه کرده‏اند پس معلوم می‏شود که اصولاً بیعت چه در مورد رضوان و یا عقبه و جز آن، باید دوام داشته باشد و تجدید گردد چنان که فرمود:
«...وَمَنْ اگوفی بِما عاهَدَ عَلیه الله فَسَیُوءْتِیهِ اگجْراً عَظِیماً» .32
«و هر کس به آنچه با خدا عهد کرده و پیمان بسته، وفا کند و آن را به پایان برد خداوند به او اجر و پاداش عظیم خواهد داد».
و تعقیب جمله «...ینکث» نیز مشعر بر امکان چنان چیزی است و تلاش برخی راویان در زمینه‏ی تعیین مصداق برای آیه و یاد کردن نام جدّ بن قیس به عنوان ناقض بیعت، تلاش مذبوحانه‏ای بیش نیست؛ زیرا گفتیم که او بیعت نکرد تا نکث و نقض کند و تاریخ در مورد کسانی که در غزوات رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از جلو دشمن فرار کرده‏اند و یکدیگر را متّهم به جبن و ترسویی نموده‏اند، خاطره‏ها دارد.
ه. می‏نویسند مردم در کنار آن درخت و در آن مکانی که بیعت رضوان انجام یافته بود نماز می‏گزاردند. عمر بن خطّاب دستور داد آن را بریدند تا منشأ فتنه نشود که مردم به عصر جاهلیت نزدیک بودند و با بت‏پرستی و پرستش جز خدا، چندان فاصله‏ای نداشتند.33
_______________________________
30 و 31. روح البیان:9/34.
32. فتح/10.
33. روح المعانی:26/107.________________________________________
و از طارق بن عبدالرحمان منقول است که او گفت: در سفر حج مردمی را دیدم نماز می‏گزاردند، گفتم: این چه مسجدی است؟ گفتند: همان درختی است که رسول خدا در زیر آن بیعت رضوان را انجام داد. نزد سعید بن مسیّب آمدم و مطلب را به وی اطلاع دادم، او گفت: پدر من که از جمله بیعت‏کنندگان با رسول الله‏صلی الله علیه و آله و سلم در زیر درخت بوده گفت: وقتی سال بعد آنجا آمدیم فراموش کردیم و آن را نیافتیم. سعید گفت: اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و سلم جای آن را ندانستند و شما دانستید؟! پس شما داناتر هستید!34
در متن مقاله به قصّه‏ی دیگری از عمر بن خطاب اشاره کردیم و همین، نشانه‏ی مخدوشی آن روایات است . محو این اثر به بهانه بیم از گرایش به شرک و عبادت جز خدا نظیر بهانه وهابیان است در محو آثار اسلام و پیامبر اکرم و ائمه اهل بیت علیهم السلام در حالی که اوّلاً: بخاری نقل کرده است که رسول خدا فرمود: «وانّی والله ما أخاف بعدی أن تشرکوا ولکن أخاف أن تنافسوا».35
«به خدا سوگند من بیم آن ندارم که پس از من مشرک شوید از آن می‏ترسم که به یکدیگر حسد ورزید و بر سر به دست آوردن قدرت، رقابت و درگیری به وجود آورید».
و ثانیاً: در قصّه اصحاب کهف وقتی پیشنهاد بنای مسجد بر جایگاه آنان شد و قرآن آن را نقل فرموده چنان چیزی را عمل شرک‏آلود و یا منتهی به شرک ندانسته است و آن از پندارهای خام قشری‏هاست که در تاریخ اسلام از دورترین زمان، فاجعه آفریده است. و احتمال می‏رود محو آثار بیعت رضوان به آن جهت بوده که اگر آن، برجای می‏ماند خاطره‏ی بیعت یاد می‏شد و به ویژه انگیزه‏ی بیعت در هر روز و به هر مناسبت ذکر می‏گردید و موجبات شرمساری فرار کننده‏ها در غزوات قبل و بعد از آن بیعت، فراهم می‏گردید پس مصلحت دستگاه خلافت در محو آن آثار بوده است و بیم شرک و امثال آن بهانه‏ای بیش نمی‏تواند باشد.
و. اصولاً بیعت‏های رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چه در عقبه و یا بعدها بر پایه‏ی اطاعت خدا و ترک نافرمانی او، استواری و ثبات در حمایت از رسول خدا و اهل بیت و ذریّه‏ی او بوده است آن گونه که بیعت کنندگان از
_______________________________
34. ابو عبدالله محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، :5/158و 159. دار احیاء التراث، بیروت.
35. همان کتاب:4/240.________________________________________
جان و مال و خانواده‏های خود دفاع و حمایت می‏کنند.36
ر. سخن فخر رازی که طاعت خدا و رسول را نشانه دخول بهشت تصور کرده و آیه دهم سوره‏ی فتح را نشانه خوشنودی مطلق خدا از اصحاب محمدصلی الله علیه و آله و سلم دانسته محلّ تأمّل است؛ زیرا درست است که بیعت مشعر بر طاعت است و آن مقتضی دخول به بهشت می‏باشد لیکن اوّلاً آن طاعت باید دوام داشته باشد و ثانیاً به مانع برنخورد، هم‏چنان‏که رضایت الهی از موءمنان بیعت کننده مطلق نیست و پاداش بهشت مشروط به ایفا و ثبات در عهد وپیمان است که در ذیل آیه‏ی مذکور می‏باشد.
علاء بن مسیّب از پدرش نقل کرده که او گفت براء بن عازب را ملاقات کردم و به وی گفتم:
«طوبی لک صحبت النبی صلی الله علیه و آله و سلم وبایعته تحت الشجرة فقال یابن أخ انّک لا تدری ماأحدثنا بعده».37
خوشا به حال شما، صحبت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را درک کردید و صحابه‏ی او هستید و با او در زیر درخت بیعت نمودید (بیعت رضوان). براء گفت ای برادر! تو نمی‏دانی که ما پس از او چه کارهایی کردیم و چه حوادثی تلخ آفریدیم.
ح. خداوند از شخص نمازگزار راضی و خشنود است امّا اگر او گناه کبیره‏ای انجام داد باز می‏توان گفت: خداوند به طور مطلق از او راضی است؟! و چنان که از روایت جابر چنین مستفاد است. او روایت کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«أنتم الیوم خیار أهل الأرض».
«شما امروز بهترین مردم روی زمین هستید».
آوردن کلمه‏ی «الیوم» مشعر به وضع خاص صحابه در آن روز و در آن شرایط بوده نه به طور مطلق و برای همیشه‏ی زمان‏ها و چه نیکو سرود خواجه شیراز:
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود38
_______________________________
36. بحار الأنوار:38/221.
37. صحیح بخاری: 5/159 160.
38. دیوان حافظ، انجمن خوشنویسان، ص 160، سال 1363 تهران.

تبلیغات