بیعت رضوان از نظر کلامی (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
از رخدادهای مهمّ تاریخ اسلام، بیعتی است که مسلمانان در جریان صلح حدیبیّه در زیر درخت سمره و یا اراک با رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم منعقد کردهاند. از این رخداد در قرآن مجید، با عظمت یاد شده و شرکت کنندگان در آن، ستوده شده و مورد تجلیل قرار گرفتهاند.
بیعت رضوان در کتب کلامی نیز مطرح گردیده و احیاناً در اثبات مقاصدی، به آن استناد شده است. ما، در این مقاله آن واقعه را از بُعد تاریخی، تفسیری وحدیثی مورد بحث قرار میدهیم و به بیان برخی انگیزهها و جزئیات ماجرا که مورد توجّه راویان و محدثان بوده، میپردازیم و به تحلیل علمی و عقلی آن، اهتمام میورزیم:
1. اصل ماجرا
مینویسند: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در ماه ذیالقعدهی سال ششم هجرت با جمعی از یاران خود برای زیارت خانه خدا از میقات ذوالحلیفه در نزدیکی مدینه، احرام بست و به سوی مکّه عزیمت کرد. پیامبر خدا در این سفر هرگز قصد جنگ با قریش نداشت و برای اثبات این معنی، هفتاد شتر، إشعار و نشاندار کرد و به عنوان قربانی با خود همراه برد.
در جایی به نام عُسفان به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم گزارش دادند که قریش بالاتّفاق از ورود ایشان به مکه مانع خواهند شد. پیامبر خدا خواست، عمر بن خطاب را نزد قریش بفرستد و آنان را از نیّت خود آگاه کند امّا او از رفتن خودداری کرده و گفت: رسول الله! در شهر مکه از بنیعدی کسی نیست که از من دفاع کند و قریش میزان دشمنی مرا با خود، میداند من بر جانم بیمناکم برای این کار عثمان را بفرستید که نزد قریش عزیز است.
سرانجام عثمان برای این مأموریّت اعزام شد و پس از آن، از درون مکّه خبرهای نگران کنندهای رسید، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مردم را برای بیعت فرا خواند و همگی اصحاب جز جدّ بن قیس که منافق بود در زیر درخت سمره با پیغمبر خدا بیعت کردند.1
2. عظمت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم
در مورد عظمت شخصیّت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم نزد اصحاب و یارانش کافی است به ماجرایی که در همین مورد آوردهاند اشاره کنیم. عروة بن مسعود ثقفی از سوی قریش برای مذاکره با رسول خدا نزد وی آمد و پس از گفتگو و بازگشت به میان قریش گفت: من، کسری، قیصر و نجاشی را دیدهام ولی ملک و سلطان محمدصلی الله علیه و آله و سلم چیز دیگری است و ابّهت و عظمت او را در احدی ندیدهام یاران او در بزرگداشت وی کارهایی شگفت میکنند آنان، ریختهی آب وضوی او را به تیمّن میبرند و از موی افتاده از سر و محاسن وی، تبرّک میجویند و با خود نگاه میدارند.2
3. شمارهی شرکت کنندهها
غالب مورّخان که به واقعهی تاریخی بیعت رضوان اشاره دارند شماره و رقم اصحاب حاضر در آن را نیز یادآوردهاند.
برخی نوشتهاند: تعداد اصحاب رسول خدا که در بیعت رضوان حضور داشتهاند اعمّ از مهاجران و انصار، یکهزار و چهار صد تن بودهاند ؛ یکهزار و پانصد و نیز یکهزار و سیصد هم گفتهاند.3 طبری پس از نقل ارقام مزبور مینویسد: بعضی گفتهاند: تعداد اصحاب شجره یکهزار و پانصد و بیست و پنج تن بوده است.4
و در روایت امام محمد باقر علیه السلام ، راوی پرسیده است که اصحاب شجره چند
_______________________________
1. محمد بن جریر طبری، جامع البیان:26/54، دار المعرفة، بیروت.
2. ابن اثیر جوزی، الکامل: 2/202، دار صادر، بیروت.
3. همان، ص 200 و نگاه کنید به تفسیر مراغی:26/90، مصر.
4. جامع البیان:26/55.و در مصادر دیگر ارقام بیشتر و کمتر هم آمده است.________________________________________
نفر بوده است؟ امام در پاسخ فرمود: یکهزار و دویست نفر و سپس سوءال کرده آیا علی بن ابیطالب علیه السلام در میان ایشان بوده است؟ حضرت باقر علیه السلام فرمود: «نعم سیّدهم و شریفهم»: آری او سرور و آقای آنان بوده است.5
4. انگیزهی فراخوانی به بیعت
در بیان سبب و انگیزهی فراخوانی به بیعت، لسان روایات، مختلف است قبلاً مناسب است به حدیثی شیوا و تربیتی اشاره کنم.
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: مردی نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت آمدهام با شما بر اسلام بیعت کنم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: با تو بیعت میکنم که پدرت را بکشی! آن مرد گفت آری چنان کنم. پیامبر فرمود: به خدا سوگند ما شما را به چنان کاری دستور نمیدهیم ولی اکنون دانستم که تو در دعوی ایمان و وصول به حقیقت، صادق هستی و جز به خدا توجّه نداری و چیزی را بر او بر نمیگزینی. از پدرانتان اطاعت کنید و فرمانهای ایشان به جان بخرید ولی در معصیت خدا از ایشان اطاعت مکنید.6
امّا انگیزهی بیعت در سخن راویان و گزارشگران تاریخ اسلامی:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، عثمان را برای توجیه قریش به داخل مکّه گسیل کرد، عثمان در بازگشت، اندکی تأخیر نمود و حضرت تصوّر فرمودند که عثمان به قتل رسیده است و اصحاب را برای تجدید بیعت فرا خواندند و یاران محمدصلی الله علیه و آله و سلم برای جنگ با قریش با آن حضرت بیعت کردند و این همان بیعتی است که، بیعت رضوان نامیده میشود.
و برخی گفتهاند: بیعت برای آن بوده که مردم ازجلو قریش فرار نکنند و مقاومت نمایند. طبری مینویسد: اصحاب محمدصلی الله علیه و آله و سلم با وی بر این اساس بیعت کردند که فرار نکرده و پشت به دشمن نکنند.
_______________________________
5. محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار:24/93، چاپ جدید افست موءسسة الوفاء، بیروت.
6.بحارالأنوار:68/281.________________________________________
و به روایت سوم، پس از آن که عثمان پیام رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را به مکّیان رساند به او گفتند اگر خودت بخواهی، طواف کعبه کن. او گفت به طواف کعبه نپردازم مگر آن که رسول خدا طواف کند. قریش عثمان را حبس کردند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گزارش رسید که عثمان به قتل رسیده است. رسول خدا فرمود: با قریش مبارزه میکنم و به پیکار برمیخیزم و اصحابش را به بیعت فرا خواند.
جابر بن عبدالله گوید: برای کشته شدن در رکاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بیعت نکردیم بلکه بیعت کردیم که فرار نکنیم و استوار بمانیم و همگی اصحاب، بیعت کردند جز منافقی به نام جدّ بن قیس. به خدا سوگند! او خود را به سینهی شتر چسبانده و از مردم پنهان شده بود تا او را نبینند. امّا بعداً به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خبر رسید که قتل عثمان صحّت ندارد.
روایت چهارم: از بکیر بن اشجّ نقل شده که تصوّر میشد مردم برای مرگ، با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بیعت کردند لیکن پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «علی من استطعتم»:بر هر آنچه توان دارید.7
5. مکان بیعت
کلام مورخان و ارباب حدیث در محل و مکانی که بیعت در آنجا، انجام یافت مختلف است. مجلسی نقل میکند: بیعت رضوان، بیعتی عمومی بوده که در زیر درخت سمره و یا اراک در کنار چاه حدیبیّه صورت گرفت و به سبب نزول آیهی هیجدهم سورهی فتح به بیعت رضوان شهرت یافت. موضع مجهول و درخت مفقود است. و گویند: آن، در روحاء بوده است و دانسته نیست که آیا مقصود روحاء مکّه است نزد حمام و یا روحاء واقع در جاده و راه مکه؟ و برخی گفتهاند: سیل، آن درخت را برده است.8
و از سعید بن مسیّب منقول است که او گفت: سال بعد همانجا آمدیم، درخت را ندیدیم و به نقل دیگر، درختی که در زیر آن، بیعت انجام یافت در فج بوده به سوی مکّه. و میپندارند عمربن خطاب از آنجا گذر کرد و آن پس از فقدان آن درخت بوده و پرسید محل درخت کجا بوده است برخی گفتند:اینجا و برخی دیگر گفتند: آنجا؛ و چون اختلاف زیاد شد دستور حرکت داد و
_______________________________
7. جامع البیان:26/54 و 47.
8. بحارالأنوار:38/217.________________________________________
گفت: چنین کاری، تکلّف و زحمت بیفایده است و به هر حال آن درخت، درخت سمره بوده و در اثر سیل و یا جز آن از میان رفته است.9
6. نخست بیعت کننده
در این که در بیعت رضوان و در مبایعت و در زیر درخت، نخست کس که پا جلو گذاشته و با رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بیعت کرده چه شخصی بوده است؟ میان روایات اهل تسنن و تشیّع تفاوت وجود دارد. طبری مینویسد: نخست بیعتکننده، مردی بوده از بنیاسد به نام ابوسنان بن وهب.10 ولی در مصادر شیعی آمده است که امیرموءمنان علی بن ابیطالب علیه السلام در این بیعت نیز بر همگانِ صحابه، سبقت گرفته است. و جابر بن عبدالله میگوید: نخست کسی که برای بیعت پیشدستی کرد علی علیه السلام بود سپس ابوسنان عبدالله بن وهب اسدی آنگاه سلمان فارسی. و برخی گفتهاند دومین بیعتکننده پس از علی علیه السلام ، عمّار بوده است.11
و در شأن نزول آیهی هیجدهم سورهی فتح مینویسند: در اهل حدیبیّه نازل شده است و جابر گفت: ما در آن روز هزار و چهارصد تن بودیم، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «أنتم الیوم خیار أهل الأرض»: شما امروز بهترین مردم روی زمین هستید.
و ما با رسول خدا در زیر درخت، بر مرگ بیعت کردیم و کسی این بیعت و پیمان را نشکست جز جدّ بن قیس که منافق بود. و شایستهترین مصداق این آیه علیبن ابیطالب علیه السلام میباشد؛ زیرا خداوند فرمود: «فَاگثابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً» :«خداوند به آنان فتح و پیروزی نزدیکی، پاداش داد». و چنان فتح و پیروزی به دست علی بن
_______________________________
9. جامع البیان:26/54.
10. همان کتاب، و نگ: الکامل:2/203.
11. بحارالأنوار:38/217.________________________________________
ابیطالب صورت گرفت.12
7. بیعت رضوان در قرآن
در سورهی فتح از بیعت زیر درخت، سخن به میان آمده و رضایت الهی از آن جماعت موءمن اعلام شده است و اهل تفسیر در آن باره سخنها دارند و روایاتی سودمند آوردهاند «لَقَدْ رَضِیَ اللهُ عَنِالْمُوءْمِنینَ اِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَاگنْزَلَ السَّکِینَة عَلَیْهِمْ وَ اگثابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً» .
«همانا خداوند از آن مردمان با ایمان راضی و خوشنود گردید آن هنگام که در زیر درخت با تو بیعت میکنند و پیمان میبندند و خداوند از دل آنان آگاه بود و آنچه را در قلبها داشتند میدانست پس سکینه و آرامش به ایشان نازل فرمود و فتح و غلبهی نزدیکی به ایشان پاداش داد. آنان که با تو بیعت میکنند و با تو عهد میبندند در حقیقت با خدا بیعت کرده و عهد میبندند دست خدا بالای دستهای ایشان است و هر کس عهد بشکست جز این نیست که به ضرر خود عهد میشکند و آن که بر عهد و پیمان الهی وفادار ماند خداوند پاداش عظیمی به وی خواهد داد».13
طبری مینویسد: یاران محمدصلی الله علیه و آله و سلم با آن حضرت بیعت کردند که در موقع رویارویی به دشمن پشت نکرده و فرار نکنند. و ای محمدصلی الله علیه و آله و سلم! هر که پیمانی را که با تو بسته، بشکند و تو را در مقابل دشمن یاری نرساند و با وعدهی الهی مخالفت ورزد به ضرر و زیان خود اقدام کرده که از ردهی بهشتیان خارج گشته است؛ زیرا خداوند بهشت را به کسانی وعده داده که با محمدصلی الله علیه و آله و سلم بیعت کرده و بر آن وفادار و پایدار بمانند.14
جابر گفت: از آنان که در زیر درخت بیعت کردند کسی به دوزخ نرود.15 و ابن عباس گفت: «إنّما أنزلت السکینة علی من علم منه الوفاء»16: جز این نیست سکینه بر کسی فرود آمده است که وفاداری او
_______________________________
12. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه:1/305، اسم آن منافق در این کتاب جزء بن قیس آمده و در بحار که از کشف الغمه نقل کرده حرّ بن قیس یاد شده، ولی در مصادر تاریخی تحقیق شده جدّ بن قیس، ذکر گردیده است.
13.فتح/18و10.
14. جامع البیان:26/47 و48.
15.ابوالمحاسن جرجانی، گازر:9/133، چاپ تهران.
16. محمدحسین طباطبایی، المیزان: 18/218، چاپ نخست ، تهران.________________________________________
معلوم بوده است.پس جملهی عام در صدر آیه با جملهی بعدی تخصیص خورده و در اعطای اجر و پاداش عظیم، شرط است که شخص وفادار بماند چنان که در رضای الهی وفاداری شرط است و پایبندی بر عهد وپیمان، لازم میباشد.
آلوسی در تفسیر آیهی دهم سورهی فتح مینویسد: آیه پس از انعقاد بیعت نازل شده و استعمال فعل مضارع برای احضار گذشته و تمثّل حال ماضی است و از جابر روایت شده است که بیعت رضوان را احدی نقض نکرد مگر جد بن قیس که منافق بود، ولی طیّبی گفته است: او اصلاً بیعت نکرد نه آن که بیعت کرده بود و بعداً عهد بشکست. ومعنای ایفای کامل و تمام کردن عهد و پیمان ، به پایان بردن آن است.17
و حقّی بورسوی مینویسد: ایفای به عهد الهی، ثابت ماندن در آن و تمام کردن آن است.18
و فخر رازی مینویسد: خداوند در آیهی هفده همین سوره فرمود: هر کس از خدا و رسول اطاعت کند و فرمان برَد وارد بهشت شود و در آیهی بعد به تحقّق چنین طاعتی اشاره فرمود. طاعت خدا از جملهی «لَقَدْرَضِیَ الله... » مستفاد است و طاعت رسول از جملهی «اِذْ یُبایِعُونَکَ...» پس میماند آنچه وعده داده شده است که بهشت باشد و آن معلول رضایت الهی است که فرمود: «یدخلهم جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتها الاگنْهار رضی الله عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ» : آنان را به باغها و بهشتهایی وارد میکند که جویها از زیر درختان آنها در جریان است و خداوند از ایشان خوشنود است و آنان از خدا راضیاند.19
جمع بندی و تحلیل قضیه
قضیّه بیعت رضوان را در ابعاد تفسیری، حدیثی و تاریخی هر چند به اختصار آوردیم و آنک برخی نکات مهم را بررسی کرده و به ناگفتههایی میپردازیم.
الف. در نام اولین بیعت کننده که آیا علی بن ابیطالب علیه السلام بوده و یا کس دیگر؟ روایات مختلف است و در برخی کتب اهل سنّت از غیر علی علیه السلام نام برده شده است آن هم باز متفاوت: ابو سنان وهب بن محصّن، سنان بن أبی سنان، ابو سنان
_______________________________
17. آلوسی بغدادی، روح المعانی:26/96 و 7، دار احیاء التراث، بیروت.
18. اسماعیل حقی، روح البیان:9/21.
19. فخر رازی، تفسیر کبیر:28/95، افست تهران.________________________________________
عبدالله بن وهب و هر چند که محتمل است که هر سه نام یک تن باشد و آن مردی از قبیلهی بنیاسد بوده لیکن قدر متیقّن، به قرینه شواهد دیگر آن است که اوّلین بیعتکننده در زیر شجره و در بیعتِ رضوان، علیبن ابیطالب علیه السلام بوده است.
سُدّی و مجاهد گفتهاند: اوّلین کسی که خداوند از وی راضی و خوشنود شد در میان بیعتکنندگان علی علیه السلام بوده است؛ زیرا صدق وفاداری را در دل او دانست20 و پایداری و ثبات در هر امری به ویژه در عهد و پیمان ، شرط است.
«وَ اوفُوا بِعَهْدِ الله اِذا عاهَدتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الایمان بعْد تَوکِیدِها وَ قَدْ جَعَلْتُم اللهعَلَیْکُمْ کَفیلاً اِنَّ الله یَعْلَمُ ما تَفْعَلُون» .21
«عهد و پیمانی را که با خدا بستهاید، وفادار باشید و کامل و تمام کنید و یمینها و عهدها را پس از تأکید، باز نکنید و نقض ننمایید در حالی که شما خدا را کفیل خود قرار دادهاید خداوند آنچه را که انجام میدهید میداند».
و ابن عباس گفت: بسیاری ظاهراً در قول و یا عمل، عهد و پیمان شکستند.22
«لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللهُفی مَواطِنَ کَثیرَة وَیَوْمَ حُنین اِذْ اگعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَضاقَتْ عَلَیْکُمُ الاگرْض بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلّیْتُمْ مُدْبِرینَ» .23
«همانا خداوند شما را در چند جا یاری فرمود و روز حنین که زیادی نفرات، شما را به شگفتی واداشت ولی چیزی به
_______________________________
20.بحارالأنوار:38/219.
21. نحل/91.
22. بحار:38/219.
23.توبه /25.
________________________________________
شما سود نرساند و زمین با گنجایش فراوانش برای شما تنگ گردید آنگاه پشت به دشمن نموده فرار کردید».
«اِنَّ الّذینَ تَولّوا مِنْکُمْ یَوْمَ التَقَی الْجَمْعان اِنَّما استزلّهم الشَّیْطان بِبَعْضِما کَسَبُوا وَلَقَدْعَفی الله عَنْهُمْ اِنَّ اللهَ غَفُور حَلیم».24
«البته کسانی از شما آن روز که دو گروه با هم برخورد کردند، پشت کردند، شیطان ایشان را بلغزانید به سبب بعضی عملکردشان و خداوند آنان را بخشید و همانا خداوند بخشندهی حلیم است».
«وَلَقَدْ کانُواعاهَدُوا اللهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّونَ الاگدْبارَ وَکانَ عَهْدُ اللهِ مَسوءولاً» .25
«هر آینه آنان با خدا عهد کرده و پیمان بستند که پشتها به دشمنان نکنند و فرار برقرار ترجیح ندهند و عهد و پیمان الهی مسئولیّتآور است و از آن سوءال خواهد شد.
و چنان که خاطر نشان ساختیم، موضوع در بیعت رضوان به گفتهی اکثر مفسّران و تاریخنگاران، استوار ماندن و فرار نکردن از جلو دشمن بوده است و با ملاحظهی آن و برخی ماجراهای تاریخی و انطباق آیات قرآنی، نکتهی مبهمی باقی نمیماند.
در غزوهی حنین که در سال هشتم پس از فتح مکه رخ داد فقط هشت تن در زیر پرچم اسلام استوار ماندند و بقیّه فرار کردند. ابن قتیبه مینویسد: آنان که بعد از هزیمت مردم، با رسول الله ثابت ماندند و فرار نکردند عبارت بودند از علیبن ابیطالب، عبّاس بن عبدالمطلب که افسار استر رسول الله را به دست داشت و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب و پسر او و فضل بن عباس بن عبدالمطلب و ایمن بن عبید که همان پسر اُمّ ایمن دایه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده و همانروز شهید شد و ربیعة بن حارث و اسامة بن زید. و عباس چنین سرورده است:
و ثامنُنا لاقی الحِمامَ بسیفه
بما مسَّه فی اللهِ لا یَتَوجّعُ
«ما، در جنگ هشت تن بودیم که رسول الله را یاری کردیم، بقیّه فرار کردند وپراکنده گشتند و هشتمین ما با شمشیر
_______________________________
24. آل عمران/155.
25. احزاب/15.________________________________________
کشته شد و در راه خدا آنچه به وی رسید احساس درد نکرد».26
و در ماجرای غزوهی خیبر نوشتهاند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ابوبکر را فرا خواند و پرچم برای او برافراشت و با جمعی به میدان فرستاد او هزیمت شد و برگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عمر را خواست پرچم برای او برافراشت و به میدان گسیل داشت او نیز هزیمت شد و آمد. آنگاه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: فردا پرچم را به مردی دهم که خدا و رسولِ وی، او را دوست میدارند و او نیز خدا و رسولِ او را، دوست میدارد و خداوند فتح و پیروزی نصیب او کند که او فرار کننده نیست. فردا، پرچم برای علی برافراشت و به دستش سپرد.27
و عونی در این زمینه به صراحت چنین سروده است:
و هل بیعة الرضوان إلاّ أمانة
فأوّل من قد خانها السّلفانِ28
و آیا بیعت رضوان جز یک امانت الهی بود؟ که نخستین عهدشکن در آن زمینه، آن دو سلَف ، بودهاند.
ب. در بیعت رضوان همهی اصحاب حاضر در حدیبیّه، شرکت کردند جز جدّ بن قیس منافق و از عبدالله بن أبیّ سلول نیز نام برده شده است.29
لیکن در بعضی گفتهها آمده است که جدّ بن قیس تنها کسی بوده که بیعت رضوان را شکست! در حالیکه بنابر تحقیق، او اصلاً بیعت نکرد نه آن که دست بیعت داد و سپس نقض کرد. پس برای موضوع نکث بیعت، به دنبال مصادیق دیگر باید رفت و احتمالاً برخی جیرهخواران حدیث پرداز برای پرده پوشی ضعف و بیوفایی آنان که از جلو دشمن فرار کردند و بعداً صاحب قدرت و حاکمیت گشتند چنان اغتشاشی به وجود آوردند تا ردّ پا گم کنند به ویژه آن که در بیعت رضوان، پیمان بر عدم فرار، بسته شده بوده است.
ج. بیعت رضوان اندکی قبل از صلح حدیبیّه، بسته شده است که برخی از صحابه رسول صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به آن کراهت داشته و آن را خوش نداشتهاند و خواهان جنگ با قریش بودند و بعد از گفتگوهایی، آرام شدند و از احرام بیرون آمدند.
حقی مینویسد: «فعلم ما فی قلوبهم
_______________________________
26. ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص 71، چاپ کراچی پاکستان.
27. حافظ هیثمی، مجمع الزوائد:9/124، دار الکتب العلمیة، بیروت. و نگ: حاکم نیشابوری، مستدرک:3/37.
28. بحارالأنوار:38/220.
29. همان کتاب، ص 218.________________________________________
من صدق النیة فی القتال، و الکراهة له».30
«خدا دانست آنچه را که در دلهای ایشان بود از صداقت در قتال و کراهت نسبت به آن که برخی چنین و برخی دیگر چنان بودهاند».
و در معنای آیه گفتهاند: خداوند دانست یقین، صبر و وفای شما را.
ولی چنان که توضیح دادیم این معنا در مورد همهی صحابه صادق نمیباشد. و در جمع بین احادیث که آیا بیعت برای جنگ و کارزار بوده و یا پایداری و ثبات قدم و عدم فرار از جلو دشمن؟! ابوعیسی گفت هر دو معنا صحیح است جماعتی به آن نیّت و جمعی دیگر بدیننیّت بیعت کردند.31 همچنان که همهی صحابه، بر پیمان بیعت رضوان استوار و وفادار نماندند و آن را به اتمام نرساندند.
د. در هر دو آیه برای کاری که در گذشته انجام شده، فعل مضارع به کار برده شده است «یبایعون» و «ینکث» و فعل مضارع بر تجدّد و حضور دلالت دارد چنان که برخی مفسّران به این نکته توجّه کردهاند پس معلوم میشود که اصولاً بیعت چه در مورد رضوان و یا عقبه و جز آن، باید دوام داشته باشد و تجدید گردد چنان که فرمود:
«...وَمَنْ اگوفی بِما عاهَدَ عَلیه الله فَسَیُوءْتِیهِ اگجْراً عَظِیماً» .32
«و هر کس به آنچه با خدا عهد کرده و پیمان بسته، وفا کند و آن را به پایان برد خداوند به او اجر و پاداش عظیم خواهد داد».
و تعقیب جمله «...ینکث» نیز مشعر بر امکان چنان چیزی است و تلاش برخی راویان در زمینهی تعیین مصداق برای آیه و یاد کردن نام جدّ بن قیس به عنوان ناقض بیعت، تلاش مذبوحانهای بیش نیست؛ زیرا گفتیم که او بیعت نکرد تا نکث و نقض کند و تاریخ در مورد کسانی که در غزوات رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از جلو دشمن فرار کردهاند و یکدیگر را متّهم به جبن و ترسویی نمودهاند، خاطرهها دارد.
ه. مینویسند مردم در کنار آن درخت و در آن مکانی که بیعت رضوان انجام یافته بود نماز میگزاردند. عمر بن خطّاب دستور داد آن را بریدند تا منشأ فتنه نشود که مردم به عصر جاهلیت نزدیک بودند و با بتپرستی و پرستش جز خدا، چندان فاصلهای نداشتند.33
_______________________________
30 و 31. روح البیان:9/34.
32. فتح/10.
33. روح المعانی:26/107.________________________________________
و از طارق بن عبدالرحمان منقول است که او گفت: در سفر حج مردمی را دیدم نماز میگزاردند، گفتم: این چه مسجدی است؟ گفتند: همان درختی است که رسول خدا در زیر آن بیعت رضوان را انجام داد. نزد سعید بن مسیّب آمدم و مطلب را به وی اطلاع دادم، او گفت: پدر من که از جمله بیعتکنندگان با رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم در زیر درخت بوده گفت: وقتی سال بعد آنجا آمدیم فراموش کردیم و آن را نیافتیم. سعید گفت: اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و سلم جای آن را ندانستند و شما دانستید؟! پس شما داناتر هستید!34
در متن مقاله به قصّهی دیگری از عمر بن خطاب اشاره کردیم و همین، نشانهی مخدوشی آن روایات است . محو این اثر به بهانه بیم از گرایش به شرک و عبادت جز خدا نظیر بهانه وهابیان است در محو آثار اسلام و پیامبر اکرم و ائمه اهل بیت علیهم السلام در حالی که اوّلاً: بخاری نقل کرده است که رسول خدا فرمود: «وانّی والله ما أخاف بعدی أن تشرکوا ولکن أخاف أن تنافسوا».35
«به خدا سوگند من بیم آن ندارم که پس از من مشرک شوید از آن میترسم که به یکدیگر حسد ورزید و بر سر به دست آوردن قدرت، رقابت و درگیری به وجود آورید».
و ثانیاً: در قصّه اصحاب کهف وقتی پیشنهاد بنای مسجد بر جایگاه آنان شد و قرآن آن را نقل فرموده چنان چیزی را عمل شرکآلود و یا منتهی به شرک ندانسته است و آن از پندارهای خام قشریهاست که در تاریخ اسلام از دورترین زمان، فاجعه آفریده است. و احتمال میرود محو آثار بیعت رضوان به آن جهت بوده که اگر آن، برجای میماند خاطرهی بیعت یاد میشد و به ویژه انگیزهی بیعت در هر روز و به هر مناسبت ذکر میگردید و موجبات شرمساری فرار کنندهها در غزوات قبل و بعد از آن بیعت، فراهم میگردید پس مصلحت دستگاه خلافت در محو آن آثار بوده است و بیم شرک و امثال آن بهانهای بیش نمیتواند باشد.
و. اصولاً بیعتهای رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چه در عقبه و یا بعدها بر پایهی اطاعت خدا و ترک نافرمانی او، استواری و ثبات در حمایت از رسول خدا و اهل بیت و ذریّهی او بوده است آن گونه که بیعت کنندگان از
_______________________________
34. ابو عبدالله محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، :5/158و 159. دار احیاء التراث، بیروت.
35. همان کتاب:4/240.________________________________________
جان و مال و خانوادههای خود دفاع و حمایت میکنند.36
ر. سخن فخر رازی که طاعت خدا و رسول را نشانه دخول بهشت تصور کرده و آیه دهم سورهی فتح را نشانه خوشنودی مطلق خدا از اصحاب محمدصلی الله علیه و آله و سلم دانسته محلّ تأمّل است؛ زیرا درست است که بیعت مشعر بر طاعت است و آن مقتضی دخول به بهشت میباشد لیکن اوّلاً آن طاعت باید دوام داشته باشد و ثانیاً به مانع برنخورد، همچنانکه رضایت الهی از موءمنان بیعت کننده مطلق نیست و پاداش بهشت مشروط به ایفا و ثبات در عهد وپیمان است که در ذیل آیهی مذکور میباشد.
علاء بن مسیّب از پدرش نقل کرده که او گفت براء بن عازب را ملاقات کردم و به وی گفتم:
«طوبی لک صحبت النبی صلی الله علیه و آله و سلم وبایعته تحت الشجرة فقال یابن أخ انّک لا تدری ماأحدثنا بعده».37
خوشا به حال شما، صحبت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را درک کردید و صحابهی او هستید و با او در زیر درخت بیعت نمودید (بیعت رضوان). براء گفت ای برادر! تو نمیدانی که ما پس از او چه کارهایی کردیم و چه حوادثی تلخ آفریدیم.
ح. خداوند از شخص نمازگزار راضی و خشنود است امّا اگر او گناه کبیرهای انجام داد باز میتوان گفت: خداوند به طور مطلق از او راضی است؟! و چنان که از روایت جابر چنین مستفاد است. او روایت کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«أنتم الیوم خیار أهل الأرض».
«شما امروز بهترین مردم روی زمین هستید».
آوردن کلمهی «الیوم» مشعر به وضع خاص صحابه در آن روز و در آن شرایط بوده نه به طور مطلق و برای همیشهی زمانها و چه نیکو سرود خواجه شیراز:
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود38
_______________________________
36. بحار الأنوار:38/221.
37. صحیح بخاری: 5/159 160.
38. دیوان حافظ، انجمن خوشنویسان، ص 160، سال 1363 تهران.
بیعت رضوان در کتب کلامی نیز مطرح گردیده و احیاناً در اثبات مقاصدی، به آن استناد شده است. ما، در این مقاله آن واقعه را از بُعد تاریخی، تفسیری وحدیثی مورد بحث قرار میدهیم و به بیان برخی انگیزهها و جزئیات ماجرا که مورد توجّه راویان و محدثان بوده، میپردازیم و به تحلیل علمی و عقلی آن، اهتمام میورزیم:
1. اصل ماجرا
مینویسند: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در ماه ذیالقعدهی سال ششم هجرت با جمعی از یاران خود برای زیارت خانه خدا از میقات ذوالحلیفه در نزدیکی مدینه، احرام بست و به سوی مکّه عزیمت کرد. پیامبر خدا در این سفر هرگز قصد جنگ با قریش نداشت و برای اثبات این معنی، هفتاد شتر، إشعار و نشاندار کرد و به عنوان قربانی با خود همراه برد.
در جایی به نام عُسفان به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم گزارش دادند که قریش بالاتّفاق از ورود ایشان به مکه مانع خواهند شد. پیامبر خدا خواست، عمر بن خطاب را نزد قریش بفرستد و آنان را از نیّت خود آگاه کند امّا او از رفتن خودداری کرده و گفت: رسول الله! در شهر مکه از بنیعدی کسی نیست که از من دفاع کند و قریش میزان دشمنی مرا با خود، میداند من بر جانم بیمناکم برای این کار عثمان را بفرستید که نزد قریش عزیز است.
سرانجام عثمان برای این مأموریّت اعزام شد و پس از آن، از درون مکّه خبرهای نگران کنندهای رسید، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مردم را برای بیعت فرا خواند و همگی اصحاب جز جدّ بن قیس که منافق بود در زیر درخت سمره با پیغمبر خدا بیعت کردند.1
2. عظمت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم
در مورد عظمت شخصیّت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم نزد اصحاب و یارانش کافی است به ماجرایی که در همین مورد آوردهاند اشاره کنیم. عروة بن مسعود ثقفی از سوی قریش برای مذاکره با رسول خدا نزد وی آمد و پس از گفتگو و بازگشت به میان قریش گفت: من، کسری، قیصر و نجاشی را دیدهام ولی ملک و سلطان محمدصلی الله علیه و آله و سلم چیز دیگری است و ابّهت و عظمت او را در احدی ندیدهام یاران او در بزرگداشت وی کارهایی شگفت میکنند آنان، ریختهی آب وضوی او را به تیمّن میبرند و از موی افتاده از سر و محاسن وی، تبرّک میجویند و با خود نگاه میدارند.2
3. شمارهی شرکت کنندهها
غالب مورّخان که به واقعهی تاریخی بیعت رضوان اشاره دارند شماره و رقم اصحاب حاضر در آن را نیز یادآوردهاند.
برخی نوشتهاند: تعداد اصحاب رسول خدا که در بیعت رضوان حضور داشتهاند اعمّ از مهاجران و انصار، یکهزار و چهار صد تن بودهاند ؛ یکهزار و پانصد و نیز یکهزار و سیصد هم گفتهاند.3 طبری پس از نقل ارقام مزبور مینویسد: بعضی گفتهاند: تعداد اصحاب شجره یکهزار و پانصد و بیست و پنج تن بوده است.4
و در روایت امام محمد باقر علیه السلام ، راوی پرسیده است که اصحاب شجره چند
_______________________________
1. محمد بن جریر طبری، جامع البیان:26/54، دار المعرفة، بیروت.
2. ابن اثیر جوزی، الکامل: 2/202، دار صادر، بیروت.
3. همان، ص 200 و نگاه کنید به تفسیر مراغی:26/90، مصر.
4. جامع البیان:26/55.و در مصادر دیگر ارقام بیشتر و کمتر هم آمده است.________________________________________
نفر بوده است؟ امام در پاسخ فرمود: یکهزار و دویست نفر و سپس سوءال کرده آیا علی بن ابیطالب علیه السلام در میان ایشان بوده است؟ حضرت باقر علیه السلام فرمود: «نعم سیّدهم و شریفهم»: آری او سرور و آقای آنان بوده است.5
4. انگیزهی فراخوانی به بیعت
در بیان سبب و انگیزهی فراخوانی به بیعت، لسان روایات، مختلف است قبلاً مناسب است به حدیثی شیوا و تربیتی اشاره کنم.
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: مردی نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت آمدهام با شما بر اسلام بیعت کنم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: با تو بیعت میکنم که پدرت را بکشی! آن مرد گفت آری چنان کنم. پیامبر فرمود: به خدا سوگند ما شما را به چنان کاری دستور نمیدهیم ولی اکنون دانستم که تو در دعوی ایمان و وصول به حقیقت، صادق هستی و جز به خدا توجّه نداری و چیزی را بر او بر نمیگزینی. از پدرانتان اطاعت کنید و فرمانهای ایشان به جان بخرید ولی در معصیت خدا از ایشان اطاعت مکنید.6
امّا انگیزهی بیعت در سخن راویان و گزارشگران تاریخ اسلامی:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، عثمان را برای توجیه قریش به داخل مکّه گسیل کرد، عثمان در بازگشت، اندکی تأخیر نمود و حضرت تصوّر فرمودند که عثمان به قتل رسیده است و اصحاب را برای تجدید بیعت فرا خواندند و یاران محمدصلی الله علیه و آله و سلم برای جنگ با قریش با آن حضرت بیعت کردند و این همان بیعتی است که، بیعت رضوان نامیده میشود.
و برخی گفتهاند: بیعت برای آن بوده که مردم ازجلو قریش فرار نکنند و مقاومت نمایند. طبری مینویسد: اصحاب محمدصلی الله علیه و آله و سلم با وی بر این اساس بیعت کردند که فرار نکرده و پشت به دشمن نکنند.
_______________________________
5. محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار:24/93، چاپ جدید افست موءسسة الوفاء، بیروت.
6.بحارالأنوار:68/281.________________________________________
و به روایت سوم، پس از آن که عثمان پیام رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را به مکّیان رساند به او گفتند اگر خودت بخواهی، طواف کعبه کن. او گفت به طواف کعبه نپردازم مگر آن که رسول خدا طواف کند. قریش عثمان را حبس کردند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گزارش رسید که عثمان به قتل رسیده است. رسول خدا فرمود: با قریش مبارزه میکنم و به پیکار برمیخیزم و اصحابش را به بیعت فرا خواند.
جابر بن عبدالله گوید: برای کشته شدن در رکاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بیعت نکردیم بلکه بیعت کردیم که فرار نکنیم و استوار بمانیم و همگی اصحاب، بیعت کردند جز منافقی به نام جدّ بن قیس. به خدا سوگند! او خود را به سینهی شتر چسبانده و از مردم پنهان شده بود تا او را نبینند. امّا بعداً به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خبر رسید که قتل عثمان صحّت ندارد.
روایت چهارم: از بکیر بن اشجّ نقل شده که تصوّر میشد مردم برای مرگ، با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بیعت کردند لیکن پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «علی من استطعتم»:بر هر آنچه توان دارید.7
5. مکان بیعت
کلام مورخان و ارباب حدیث در محل و مکانی که بیعت در آنجا، انجام یافت مختلف است. مجلسی نقل میکند: بیعت رضوان، بیعتی عمومی بوده که در زیر درخت سمره و یا اراک در کنار چاه حدیبیّه صورت گرفت و به سبب نزول آیهی هیجدهم سورهی فتح به بیعت رضوان شهرت یافت. موضع مجهول و درخت مفقود است. و گویند: آن، در روحاء بوده است و دانسته نیست که آیا مقصود روحاء مکّه است نزد حمام و یا روحاء واقع در جاده و راه مکه؟ و برخی گفتهاند: سیل، آن درخت را برده است.8
و از سعید بن مسیّب منقول است که او گفت: سال بعد همانجا آمدیم، درخت را ندیدیم و به نقل دیگر، درختی که در زیر آن، بیعت انجام یافت در فج بوده به سوی مکّه. و میپندارند عمربن خطاب از آنجا گذر کرد و آن پس از فقدان آن درخت بوده و پرسید محل درخت کجا بوده است برخی گفتند:اینجا و برخی دیگر گفتند: آنجا؛ و چون اختلاف زیاد شد دستور حرکت داد و
_______________________________
7. جامع البیان:26/54 و 47.
8. بحارالأنوار:38/217.________________________________________
گفت: چنین کاری، تکلّف و زحمت بیفایده است و به هر حال آن درخت، درخت سمره بوده و در اثر سیل و یا جز آن از میان رفته است.9
6. نخست بیعت کننده
در این که در بیعت رضوان و در مبایعت و در زیر درخت، نخست کس که پا جلو گذاشته و با رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بیعت کرده چه شخصی بوده است؟ میان روایات اهل تسنن و تشیّع تفاوت وجود دارد. طبری مینویسد: نخست بیعتکننده، مردی بوده از بنیاسد به نام ابوسنان بن وهب.10 ولی در مصادر شیعی آمده است که امیرموءمنان علی بن ابیطالب علیه السلام در این بیعت نیز بر همگانِ صحابه، سبقت گرفته است. و جابر بن عبدالله میگوید: نخست کسی که برای بیعت پیشدستی کرد علی علیه السلام بود سپس ابوسنان عبدالله بن وهب اسدی آنگاه سلمان فارسی. و برخی گفتهاند دومین بیعتکننده پس از علی علیه السلام ، عمّار بوده است.11
و در شأن نزول آیهی هیجدهم سورهی فتح مینویسند: در اهل حدیبیّه نازل شده است و جابر گفت: ما در آن روز هزار و چهارصد تن بودیم، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «أنتم الیوم خیار أهل الأرض»: شما امروز بهترین مردم روی زمین هستید.
و ما با رسول خدا در زیر درخت، بر مرگ بیعت کردیم و کسی این بیعت و پیمان را نشکست جز جدّ بن قیس که منافق بود. و شایستهترین مصداق این آیه علیبن ابیطالب علیه السلام میباشد؛ زیرا خداوند فرمود: «فَاگثابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً» :«خداوند به آنان فتح و پیروزی نزدیکی، پاداش داد». و چنان فتح و پیروزی به دست علی بن
_______________________________
9. جامع البیان:26/54.
10. همان کتاب، و نگ: الکامل:2/203.
11. بحارالأنوار:38/217.________________________________________
ابیطالب صورت گرفت.12
7. بیعت رضوان در قرآن
در سورهی فتح از بیعت زیر درخت، سخن به میان آمده و رضایت الهی از آن جماعت موءمن اعلام شده است و اهل تفسیر در آن باره سخنها دارند و روایاتی سودمند آوردهاند «لَقَدْ رَضِیَ اللهُ عَنِالْمُوءْمِنینَ اِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَاگنْزَلَ السَّکِینَة عَلَیْهِمْ وَ اگثابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً» .
«همانا خداوند از آن مردمان با ایمان راضی و خوشنود گردید آن هنگام که در زیر درخت با تو بیعت میکنند و پیمان میبندند و خداوند از دل آنان آگاه بود و آنچه را در قلبها داشتند میدانست پس سکینه و آرامش به ایشان نازل فرمود و فتح و غلبهی نزدیکی به ایشان پاداش داد. آنان که با تو بیعت میکنند و با تو عهد میبندند در حقیقت با خدا بیعت کرده و عهد میبندند دست خدا بالای دستهای ایشان است و هر کس عهد بشکست جز این نیست که به ضرر خود عهد میشکند و آن که بر عهد و پیمان الهی وفادار ماند خداوند پاداش عظیمی به وی خواهد داد».13
طبری مینویسد: یاران محمدصلی الله علیه و آله و سلم با آن حضرت بیعت کردند که در موقع رویارویی به دشمن پشت نکرده و فرار نکنند. و ای محمدصلی الله علیه و آله و سلم! هر که پیمانی را که با تو بسته، بشکند و تو را در مقابل دشمن یاری نرساند و با وعدهی الهی مخالفت ورزد به ضرر و زیان خود اقدام کرده که از ردهی بهشتیان خارج گشته است؛ زیرا خداوند بهشت را به کسانی وعده داده که با محمدصلی الله علیه و آله و سلم بیعت کرده و بر آن وفادار و پایدار بمانند.14
جابر گفت: از آنان که در زیر درخت بیعت کردند کسی به دوزخ نرود.15 و ابن عباس گفت: «إنّما أنزلت السکینة علی من علم منه الوفاء»16: جز این نیست سکینه بر کسی فرود آمده است که وفاداری او
_______________________________
12. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه:1/305، اسم آن منافق در این کتاب جزء بن قیس آمده و در بحار که از کشف الغمه نقل کرده حرّ بن قیس یاد شده، ولی در مصادر تاریخی تحقیق شده جدّ بن قیس، ذکر گردیده است.
13.فتح/18و10.
14. جامع البیان:26/47 و48.
15.ابوالمحاسن جرجانی، گازر:9/133، چاپ تهران.
16. محمدحسین طباطبایی، المیزان: 18/218، چاپ نخست ، تهران.________________________________________
معلوم بوده است.پس جملهی عام در صدر آیه با جملهی بعدی تخصیص خورده و در اعطای اجر و پاداش عظیم، شرط است که شخص وفادار بماند چنان که در رضای الهی وفاداری شرط است و پایبندی بر عهد وپیمان، لازم میباشد.
آلوسی در تفسیر آیهی دهم سورهی فتح مینویسد: آیه پس از انعقاد بیعت نازل شده و استعمال فعل مضارع برای احضار گذشته و تمثّل حال ماضی است و از جابر روایت شده است که بیعت رضوان را احدی نقض نکرد مگر جد بن قیس که منافق بود، ولی طیّبی گفته است: او اصلاً بیعت نکرد نه آن که بیعت کرده بود و بعداً عهد بشکست. ومعنای ایفای کامل و تمام کردن عهد و پیمان ، به پایان بردن آن است.17
و حقّی بورسوی مینویسد: ایفای به عهد الهی، ثابت ماندن در آن و تمام کردن آن است.18
و فخر رازی مینویسد: خداوند در آیهی هفده همین سوره فرمود: هر کس از خدا و رسول اطاعت کند و فرمان برَد وارد بهشت شود و در آیهی بعد به تحقّق چنین طاعتی اشاره فرمود. طاعت خدا از جملهی «لَقَدْرَضِیَ الله... » مستفاد است و طاعت رسول از جملهی «اِذْ یُبایِعُونَکَ...» پس میماند آنچه وعده داده شده است که بهشت باشد و آن معلول رضایت الهی است که فرمود: «یدخلهم جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتها الاگنْهار رضی الله عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ» : آنان را به باغها و بهشتهایی وارد میکند که جویها از زیر درختان آنها در جریان است و خداوند از ایشان خوشنود است و آنان از خدا راضیاند.19
جمع بندی و تحلیل قضیه
قضیّه بیعت رضوان را در ابعاد تفسیری، حدیثی و تاریخی هر چند به اختصار آوردیم و آنک برخی نکات مهم را بررسی کرده و به ناگفتههایی میپردازیم.
الف. در نام اولین بیعت کننده که آیا علی بن ابیطالب علیه السلام بوده و یا کس دیگر؟ روایات مختلف است و در برخی کتب اهل سنّت از غیر علی علیه السلام نام برده شده است آن هم باز متفاوت: ابو سنان وهب بن محصّن، سنان بن أبی سنان، ابو سنان
_______________________________
17. آلوسی بغدادی، روح المعانی:26/96 و 7، دار احیاء التراث، بیروت.
18. اسماعیل حقی، روح البیان:9/21.
19. فخر رازی، تفسیر کبیر:28/95، افست تهران.________________________________________
عبدالله بن وهب و هر چند که محتمل است که هر سه نام یک تن باشد و آن مردی از قبیلهی بنیاسد بوده لیکن قدر متیقّن، به قرینه شواهد دیگر آن است که اوّلین بیعتکننده در زیر شجره و در بیعتِ رضوان، علیبن ابیطالب علیه السلام بوده است.
سُدّی و مجاهد گفتهاند: اوّلین کسی که خداوند از وی راضی و خوشنود شد در میان بیعتکنندگان علی علیه السلام بوده است؛ زیرا صدق وفاداری را در دل او دانست20 و پایداری و ثبات در هر امری به ویژه در عهد و پیمان ، شرط است.
«وَ اوفُوا بِعَهْدِ الله اِذا عاهَدتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الایمان بعْد تَوکِیدِها وَ قَدْ جَعَلْتُم اللهعَلَیْکُمْ کَفیلاً اِنَّ الله یَعْلَمُ ما تَفْعَلُون» .21
«عهد و پیمانی را که با خدا بستهاید، وفادار باشید و کامل و تمام کنید و یمینها و عهدها را پس از تأکید، باز نکنید و نقض ننمایید در حالی که شما خدا را کفیل خود قرار دادهاید خداوند آنچه را که انجام میدهید میداند».
و ابن عباس گفت: بسیاری ظاهراً در قول و یا عمل، عهد و پیمان شکستند.22
«لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللهُفی مَواطِنَ کَثیرَة وَیَوْمَ حُنین اِذْ اگعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَضاقَتْ عَلَیْکُمُ الاگرْض بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلّیْتُمْ مُدْبِرینَ» .23
«همانا خداوند شما را در چند جا یاری فرمود و روز حنین که زیادی نفرات، شما را به شگفتی واداشت ولی چیزی به
_______________________________
20.بحارالأنوار:38/219.
21. نحل/91.
22. بحار:38/219.
23.توبه /25.
________________________________________
شما سود نرساند و زمین با گنجایش فراوانش برای شما تنگ گردید آنگاه پشت به دشمن نموده فرار کردید».
«اِنَّ الّذینَ تَولّوا مِنْکُمْ یَوْمَ التَقَی الْجَمْعان اِنَّما استزلّهم الشَّیْطان بِبَعْضِما کَسَبُوا وَلَقَدْعَفی الله عَنْهُمْ اِنَّ اللهَ غَفُور حَلیم».24
«البته کسانی از شما آن روز که دو گروه با هم برخورد کردند، پشت کردند، شیطان ایشان را بلغزانید به سبب بعضی عملکردشان و خداوند آنان را بخشید و همانا خداوند بخشندهی حلیم است».
«وَلَقَدْ کانُواعاهَدُوا اللهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّونَ الاگدْبارَ وَکانَ عَهْدُ اللهِ مَسوءولاً» .25
«هر آینه آنان با خدا عهد کرده و پیمان بستند که پشتها به دشمنان نکنند و فرار برقرار ترجیح ندهند و عهد و پیمان الهی مسئولیّتآور است و از آن سوءال خواهد شد.
و چنان که خاطر نشان ساختیم، موضوع در بیعت رضوان به گفتهی اکثر مفسّران و تاریخنگاران، استوار ماندن و فرار نکردن از جلو دشمن بوده است و با ملاحظهی آن و برخی ماجراهای تاریخی و انطباق آیات قرآنی، نکتهی مبهمی باقی نمیماند.
در غزوهی حنین که در سال هشتم پس از فتح مکه رخ داد فقط هشت تن در زیر پرچم اسلام استوار ماندند و بقیّه فرار کردند. ابن قتیبه مینویسد: آنان که بعد از هزیمت مردم، با رسول الله ثابت ماندند و فرار نکردند عبارت بودند از علیبن ابیطالب، عبّاس بن عبدالمطلب که افسار استر رسول الله را به دست داشت و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب و پسر او و فضل بن عباس بن عبدالمطلب و ایمن بن عبید که همان پسر اُمّ ایمن دایه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده و همانروز شهید شد و ربیعة بن حارث و اسامة بن زید. و عباس چنین سرورده است:
و ثامنُنا لاقی الحِمامَ بسیفه
بما مسَّه فی اللهِ لا یَتَوجّعُ
«ما، در جنگ هشت تن بودیم که رسول الله را یاری کردیم، بقیّه فرار کردند وپراکنده گشتند و هشتمین ما با شمشیر
_______________________________
24. آل عمران/155.
25. احزاب/15.________________________________________
کشته شد و در راه خدا آنچه به وی رسید احساس درد نکرد».26
و در ماجرای غزوهی خیبر نوشتهاند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ابوبکر را فرا خواند و پرچم برای او برافراشت و با جمعی به میدان فرستاد او هزیمت شد و برگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عمر را خواست پرچم برای او برافراشت و به میدان گسیل داشت او نیز هزیمت شد و آمد. آنگاه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: فردا پرچم را به مردی دهم که خدا و رسولِ وی، او را دوست میدارند و او نیز خدا و رسولِ او را، دوست میدارد و خداوند فتح و پیروزی نصیب او کند که او فرار کننده نیست. فردا، پرچم برای علی برافراشت و به دستش سپرد.27
و عونی در این زمینه به صراحت چنین سروده است:
و هل بیعة الرضوان إلاّ أمانة
فأوّل من قد خانها السّلفانِ28
و آیا بیعت رضوان جز یک امانت الهی بود؟ که نخستین عهدشکن در آن زمینه، آن دو سلَف ، بودهاند.
ب. در بیعت رضوان همهی اصحاب حاضر در حدیبیّه، شرکت کردند جز جدّ بن قیس منافق و از عبدالله بن أبیّ سلول نیز نام برده شده است.29
لیکن در بعضی گفتهها آمده است که جدّ بن قیس تنها کسی بوده که بیعت رضوان را شکست! در حالیکه بنابر تحقیق، او اصلاً بیعت نکرد نه آن که دست بیعت داد و سپس نقض کرد. پس برای موضوع نکث بیعت، به دنبال مصادیق دیگر باید رفت و احتمالاً برخی جیرهخواران حدیث پرداز برای پرده پوشی ضعف و بیوفایی آنان که از جلو دشمن فرار کردند و بعداً صاحب قدرت و حاکمیت گشتند چنان اغتشاشی به وجود آوردند تا ردّ پا گم کنند به ویژه آن که در بیعت رضوان، پیمان بر عدم فرار، بسته شده بوده است.
ج. بیعت رضوان اندکی قبل از صلح حدیبیّه، بسته شده است که برخی از صحابه رسول صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به آن کراهت داشته و آن را خوش نداشتهاند و خواهان جنگ با قریش بودند و بعد از گفتگوهایی، آرام شدند و از احرام بیرون آمدند.
حقی مینویسد: «فعلم ما فی قلوبهم
_______________________________
26. ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص 71، چاپ کراچی پاکستان.
27. حافظ هیثمی، مجمع الزوائد:9/124، دار الکتب العلمیة، بیروت. و نگ: حاکم نیشابوری، مستدرک:3/37.
28. بحارالأنوار:38/220.
29. همان کتاب، ص 218.________________________________________
من صدق النیة فی القتال، و الکراهة له».30
«خدا دانست آنچه را که در دلهای ایشان بود از صداقت در قتال و کراهت نسبت به آن که برخی چنین و برخی دیگر چنان بودهاند».
و در معنای آیه گفتهاند: خداوند دانست یقین، صبر و وفای شما را.
ولی چنان که توضیح دادیم این معنا در مورد همهی صحابه صادق نمیباشد. و در جمع بین احادیث که آیا بیعت برای جنگ و کارزار بوده و یا پایداری و ثبات قدم و عدم فرار از جلو دشمن؟! ابوعیسی گفت هر دو معنا صحیح است جماعتی به آن نیّت و جمعی دیگر بدیننیّت بیعت کردند.31 همچنان که همهی صحابه، بر پیمان بیعت رضوان استوار و وفادار نماندند و آن را به اتمام نرساندند.
د. در هر دو آیه برای کاری که در گذشته انجام شده، فعل مضارع به کار برده شده است «یبایعون» و «ینکث» و فعل مضارع بر تجدّد و حضور دلالت دارد چنان که برخی مفسّران به این نکته توجّه کردهاند پس معلوم میشود که اصولاً بیعت چه در مورد رضوان و یا عقبه و جز آن، باید دوام داشته باشد و تجدید گردد چنان که فرمود:
«...وَمَنْ اگوفی بِما عاهَدَ عَلیه الله فَسَیُوءْتِیهِ اگجْراً عَظِیماً» .32
«و هر کس به آنچه با خدا عهد کرده و پیمان بسته، وفا کند و آن را به پایان برد خداوند به او اجر و پاداش عظیم خواهد داد».
و تعقیب جمله «...ینکث» نیز مشعر بر امکان چنان چیزی است و تلاش برخی راویان در زمینهی تعیین مصداق برای آیه و یاد کردن نام جدّ بن قیس به عنوان ناقض بیعت، تلاش مذبوحانهای بیش نیست؛ زیرا گفتیم که او بیعت نکرد تا نکث و نقض کند و تاریخ در مورد کسانی که در غزوات رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از جلو دشمن فرار کردهاند و یکدیگر را متّهم به جبن و ترسویی نمودهاند، خاطرهها دارد.
ه. مینویسند مردم در کنار آن درخت و در آن مکانی که بیعت رضوان انجام یافته بود نماز میگزاردند. عمر بن خطّاب دستور داد آن را بریدند تا منشأ فتنه نشود که مردم به عصر جاهلیت نزدیک بودند و با بتپرستی و پرستش جز خدا، چندان فاصلهای نداشتند.33
_______________________________
30 و 31. روح البیان:9/34.
32. فتح/10.
33. روح المعانی:26/107.________________________________________
و از طارق بن عبدالرحمان منقول است که او گفت: در سفر حج مردمی را دیدم نماز میگزاردند، گفتم: این چه مسجدی است؟ گفتند: همان درختی است که رسول خدا در زیر آن بیعت رضوان را انجام داد. نزد سعید بن مسیّب آمدم و مطلب را به وی اطلاع دادم، او گفت: پدر من که از جمله بیعتکنندگان با رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم در زیر درخت بوده گفت: وقتی سال بعد آنجا آمدیم فراموش کردیم و آن را نیافتیم. سعید گفت: اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و سلم جای آن را ندانستند و شما دانستید؟! پس شما داناتر هستید!34
در متن مقاله به قصّهی دیگری از عمر بن خطاب اشاره کردیم و همین، نشانهی مخدوشی آن روایات است . محو این اثر به بهانه بیم از گرایش به شرک و عبادت جز خدا نظیر بهانه وهابیان است در محو آثار اسلام و پیامبر اکرم و ائمه اهل بیت علیهم السلام در حالی که اوّلاً: بخاری نقل کرده است که رسول خدا فرمود: «وانّی والله ما أخاف بعدی أن تشرکوا ولکن أخاف أن تنافسوا».35
«به خدا سوگند من بیم آن ندارم که پس از من مشرک شوید از آن میترسم که به یکدیگر حسد ورزید و بر سر به دست آوردن قدرت، رقابت و درگیری به وجود آورید».
و ثانیاً: در قصّه اصحاب کهف وقتی پیشنهاد بنای مسجد بر جایگاه آنان شد و قرآن آن را نقل فرموده چنان چیزی را عمل شرکآلود و یا منتهی به شرک ندانسته است و آن از پندارهای خام قشریهاست که در تاریخ اسلام از دورترین زمان، فاجعه آفریده است. و احتمال میرود محو آثار بیعت رضوان به آن جهت بوده که اگر آن، برجای میماند خاطرهی بیعت یاد میشد و به ویژه انگیزهی بیعت در هر روز و به هر مناسبت ذکر میگردید و موجبات شرمساری فرار کنندهها در غزوات قبل و بعد از آن بیعت، فراهم میگردید پس مصلحت دستگاه خلافت در محو آن آثار بوده است و بیم شرک و امثال آن بهانهای بیش نمیتواند باشد.
و. اصولاً بیعتهای رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چه در عقبه و یا بعدها بر پایهی اطاعت خدا و ترک نافرمانی او، استواری و ثبات در حمایت از رسول خدا و اهل بیت و ذریّهی او بوده است آن گونه که بیعت کنندگان از
_______________________________
34. ابو عبدالله محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، :5/158و 159. دار احیاء التراث، بیروت.
35. همان کتاب:4/240.________________________________________
جان و مال و خانوادههای خود دفاع و حمایت میکنند.36
ر. سخن فخر رازی که طاعت خدا و رسول را نشانه دخول بهشت تصور کرده و آیه دهم سورهی فتح را نشانه خوشنودی مطلق خدا از اصحاب محمدصلی الله علیه و آله و سلم دانسته محلّ تأمّل است؛ زیرا درست است که بیعت مشعر بر طاعت است و آن مقتضی دخول به بهشت میباشد لیکن اوّلاً آن طاعت باید دوام داشته باشد و ثانیاً به مانع برنخورد، همچنانکه رضایت الهی از موءمنان بیعت کننده مطلق نیست و پاداش بهشت مشروط به ایفا و ثبات در عهد وپیمان است که در ذیل آیهی مذکور میباشد.
علاء بن مسیّب از پدرش نقل کرده که او گفت براء بن عازب را ملاقات کردم و به وی گفتم:
«طوبی لک صحبت النبی صلی الله علیه و آله و سلم وبایعته تحت الشجرة فقال یابن أخ انّک لا تدری ماأحدثنا بعده».37
خوشا به حال شما، صحبت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را درک کردید و صحابهی او هستید و با او در زیر درخت بیعت نمودید (بیعت رضوان). براء گفت ای برادر! تو نمیدانی که ما پس از او چه کارهایی کردیم و چه حوادثی تلخ آفریدیم.
ح. خداوند از شخص نمازگزار راضی و خشنود است امّا اگر او گناه کبیرهای انجام داد باز میتوان گفت: خداوند به طور مطلق از او راضی است؟! و چنان که از روایت جابر چنین مستفاد است. او روایت کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«أنتم الیوم خیار أهل الأرض».
«شما امروز بهترین مردم روی زمین هستید».
آوردن کلمهی «الیوم» مشعر به وضع خاص صحابه در آن روز و در آن شرایط بوده نه به طور مطلق و برای همیشهی زمانها و چه نیکو سرود خواجه شیراز:
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود38
_______________________________
36. بحار الأنوار:38/221.
37. صحیح بخاری: 5/159 160.
38. دیوان حافظ، انجمن خوشنویسان، ص 160، سال 1363 تهران.