بعد عرفانی قرآن در بینش امام خمینی قدس سره (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
قرآن مجید یکی از دو ثقلی است که پیامبر گرامی از خود به یادگار گذارده است. محدثان اسلامی از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم نقل کردهاند که آن حضرت فرمود:
«اِنِّی تارِک فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ: کِتاب الله وَعِترتِی لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الْحَوضَ».1
«من در میان شما دو چیز سنگین و گرانبها را به یادگار میگذارم و آن دو عبارتند از کتاب خدا و خاندانم، و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند، تا روز قیامت در حوض به من بپیوندند».
بنابر این، قرآن و عترت، دو رکن رکین و دو اصل اصیل، برای زندگی سعادتمندانه در دنیا و آخرت به شمار میروند.
سخن در این مقاله پیرامون بینش امامقدس سره در جلوههای مختلف قرآن است. امّا بینش امام در بارهی عترت و ارج و ارزشی که گفتار و رفتار آنان در هدایت انسانها دارد، از موضوع بحث ما بیرون است وعلاقهمندان میتوانند بینش امامقدس سره را در بارهی عترت و اهل بیت
_______________________________
1. مسند احمد:2،صص14 و 17و26 و59 ؛ ج4، ص 366 و 371 ؛ ج5، ص 182 و 189؛ و نیز رجوع کنید به سنن ترمذی: 2/ 308 ؛ صحیح مسلم:7/122.
________________________________________
پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم از مقدمهای که در وصیتنامهی سیاسی خود نوشته، به دست آورند. خوشبختانه، این یادگار ارزشمند امام به زبانهای مختلف ترجمه شده و موضع امام را دربارهی هر دو اصل، روشن میسازد.
ما در میان ابعاد مختلف قرآن، که امام در دروس و یا سخنرانیهای خود پیرامون آنها سخن گفته است، چند مسئله را برگزیده و به توضیح دیدگاههای او دربارهی آنها میپردازیم. مأخذ ما برای تبیین نظریههای وی، مدارک یاد شده در زیر است:
1. دروس علمی که امام در حوزهی علمیهی قم القا مینمود و نگارنده از سال 1369 هجری قمری تا سال 1383 که امام از ایران به ترکیه تبعید شد، خوشهچین خرمن علوم ایشان در زمینههای فلسفه، فقه، اصول و تفسیر بوده است.
2. صحیفهی نور: مجموعهی رهنمودهای امام که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بیست جلد چاپ و منتشر شده است.
3. بحثهای امام پیرامون تفسیر سوره حمد که از طریق تلویزیون پخش میشد و سپس از طرف انتشارات جامعه مدرسین، به صورت مجموعهای چاپ و پخش گردید.
مسائلی که دیدگاههای امامقدس سره دربارهی آنها در این مقاله مطرح شده، عبارتند:
1. ابعاد گسترده قرآن.
2. تبیین بُعد فلسفی وعرفانی قرآن.
3. پرهیز از تفسیر به رأی و تفسیر مادی قرآن.
4. افسانه تحریف قرآن که ساخته و پرداخته روایتهای مجعول و بی اساس است.
5. ارزش قرائات مختلف که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت میدهند.
اینک هر یک از این مسائل را که از زبان امام یا خامهی او شنیده و میخوانیم در این جا مطرح میکنیم.
نخست به عنوان تیمن وتبرک دو حدیث را که یکی از رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و دیگر ازوصی گرامی او است، نقل میکنیم.
پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«إذا التَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الفِتََنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ المُظْلِم فَعَلَیْکُمْ بِالقُرآنِ فَاِنَّهُ شافِع مُشَفَّع وَماحل مُصدَّق من جَعَلأمامه قاده اِلَی الجَنّة...».2
هرگاه فتنهها مانند پارههای شب به شما روی آورد، به قرآن چنگ زنید. آن شفیعی است که شفاعتش پذیرفته و مدعی است که گفتار او پذیرفته میشود. هرکس قرآن را فرا روی خود
_______________________________
2. الکافی، ج2، ص 238.________________________________________
قرار دهد، اورا به بهشت رهنمون میگردد.
امیر موءمنان علیه السلام فرمود:
«واعْلَمُوا اگنَّهُ لَیْسَعَلی اگحَدٍ بَعْدَ الْقُرآنِ مِنْ فاقَةٍ وَلا لاگحَدٍ قَبْلَ القُرآنِ مِنْ غِنی».3
بدانید که برای هیچ کس پس از داشتن قرآن، فقر فکری و معنوی وجود ندارد وهمچنین برای هیچ کس پیش از اخذ به قرآن، بی نیازی نیست.
ابعاد گستردهی قرآن
قرآن به عنوان خاتم کتابهای آسمانی بر قلب مبارک پیامبر فرو فرستاده شد، تا وی آن را بر مردم تلاوت کند، و در جامعه پیاده سازد. این کتاب از آنجا که آخرین برنامهی آسمانی را در بردارد، باید کاملترین آنها را به جامعهی بشری عرضه نماید، برنامهای که مزایای کتب پیشینیان را دربرگیرد و تکمیل کنندهی آنها باشد.
حضرت امام قدس سره در دروس خود روی این سه آیه تکیه میکرد و میفرمود:
«وانّهُ لَتَنْزِیل رَبِّ الْعالَمینَ*نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاگمْین* عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ المُنْذَرِینَ».4
این، تنزیل خداوند جهانیان است که روح الأمین آن را بر قلب تو فرود آورده، تا از بیم دهندگان باشی.
او پیوسته یادآور میشد که قرآن، پیش از آنکه در لباس الفاظ در آید و به صورت مفاهیم بر قلب پیامبر نازل گردد؛ واقعیت بالاتری داشته است که در نتیجهی نزول، از آن مقام بزرگ، حالت لفظ و معنا به خود گرفت، ولی حقیقت این نزول چیست؟ و چگونه از آن مراتب بلند وبالا به چنین مراتب پایین تنزّل پیدا کرد؟ برای ما روشن نیست، هرچند اهل معرفت در اینجا بیاناتی دارند.5
در عظمت قرآن همین بس که خدا آن را بر تمام کتب پیشینیان «مهیمن» و یگانه داور در بازشناسی مطالب صحیح عهد قدیم و جدید قرار داد.
در این مورد میفرماید:
«وَاگنْزَلْنا اِلَیْکَ الکِتاب بِالحَقّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الکِتابِ وَمُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَآحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما اگنْزَلَ اللهُ».6
ما کتاب را به حق بر تو فرو فرستادیم که تصدیق کننده کتابهای پیشین و حاکم و داور میان آنهاست.دربارهی آنان با آنچه که به تو فرو فرستاده شده است، حکم بنما.
_______________________________
3. نهج البلاغه، خطبؤ 176.
4. شعراء/ 192 194.
5. اسفار:7/ 3022.بنابر این نظریه، قرآن دارای وجود عقلانی بوده، به هنگام نزول در عالم مثال، وجود مثالی، سپس در عالم حس به صورت الفاظ مسموع در آمده است.
6. مائده/ 48.________________________________________
و در آیهی دیگر میفرماید:
«اِنَّ هذَا الْقُرآن یَقُصُّ عَلی بَنِی اِسرائیِل اگکْثَرَ الَّذِی هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ».7
این قرآن بسیاری از آنچه را که بنی اسرائیل دربارهی آن اختلاف دارند، برای آنان بازگو میکند.
چنین کتابی با این مزایا که خاتم کتب و حاکم بر آنها و به هنگام اختلاف، داور است؛ باید ابعاد گستردهای داشته باشد و تا روز رستاخیز، مورد توجه اندیشهها باشد.
حضرت امامقدس سره در سخنرانی مورخ 6/7/1356(پیش از پیروزی انقلاب) در نجف اشرف به ابعاد گستردهی قرآن اشاره نموده ولی ابراز تأسف مینماید که بسیاری از مفسران به تبیین بعد خاصی گرایش پیدا کرده و از تبیین ابعاد دیگر آن، باز ماندهاند. ایشان بارها جامعیت قرآن را یادآور شده است.8
فلاسفه و عرفا و متکلمان، به ابعاد معنوی و مسائل فلسفی و کلامی آن، توجه نموده و تفاسیری نوشتهاند، تو گویی قرآن تنها برای همین جهت فرستاده شده است و دیگر، کتاب سیاست و تربیت نیست، در حالی که فقهای بزرگ، به آیات فقهی آن توجه نموده و از سعی و کوشش در جهات دیگر، باز ماندهاند و همچنین مفسران دیگر هر یک مطابق ذوق وفن خود از قبیل قصص و تاریخ، ادب و بلاغت و فصاحت، کار کرده و ابعادی را روشن کردهاند.
ما، ضمن سپاسگزاری و قدردانی از مساعی جمیل و زیبای هر یک از این گروهها، یادآور میشویم که محصور کردن قرآن در یک بُعد، و بی توجهی به ابعاد دیگر آن، با هدف قرآن منطبق نیست.
قرآن، در حالیکه کتاب عقیده و عرفان، و بیانگر ظریفترین معانی عرفانی وفلسفی است، کتاب انسان ساز و مربی بشر در قلمرو اخلاق و اجتماع و سیاست است، و باید مسلمانان به قرآن به عنوان یک کتاب جامع و کامل که برطرف کنندهی نیازها و درخواستهاست، بنگرند و البته در این مورد از بیانات خاتم پیامبران و عترت پاکش به عنوان مبین و راهنمای فهم معانی قرآن بهره بگیرند، چنانکه میفرماید:
«وَاگنْزَلنْا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ».9
ما ذکر (قرآن) را بر تو فرو فرستادیم ت
_______________________________
7. نمل/76.
8. صحیفه نور:1/ 233 242؛ صحیفه نور:5/168، سخنرانی 16/12/1357.
9. نحل/ 44.________________________________________
آنچه را که بر تو نازل شده، برای آنها بیان کنی، تا شاید بیندیشند.
بُعد عرفانی قرآن در بینش امام قدس سره
بُعد عرفانی وفلسفی و عقیدتی قرآن، یکی از ابعاد جاودان آن است که پیوسته مورد توجه اندیشمندان بزرگ بوده و هم اکنون به عنوان عالیترین محک برای شناخت عقیدهی صحیح از ناصحیح به شمار میآید. قرآن دربارهی معارف، مطالبی را مطرح نموده است که مرغ اندیشهی هیچ فیلسوفی به بلندای آن نرسیده و گاهی در کوتاهترین عبارت، نکتهای را یادآور شده است که متفکران بعد از قرنها به آن رسیدهاند.
امامقدس سره، در تفسیری که بر سورهی حمد دارد، به این بعُد از ابعاد قرآن کاملاً توجه نموده و در حقیقت، این بُعد فراموش شده را به صحنه بازگردانیده است. تفاسیری که در این چند قرن نوشته شده، غالباً به بُعد ادبی و یا تاریخی و یا فقهی قرآن، توجه بیشتری نمودهاند، امّا بُعد روح افزای عرفانی آن، تنها مورد توجه عدهی کمی قرار گرفته است.
حضرت امامقدس سره، در سال 1369 هجری قمری در درس خود، چنین فرمود:
قرآن پاسخگوی کلیهی نیازها، بالأخص خواستههای عقل و خرد میباشد. ما در حالی که از یکسونگری پرهیز داریم ولی باید به این بخش از قرآن، عنایت بیشتری نشان دهیم، و اصولاً اختلاف الهیون در بارهی ذات خدا نیست. همگان وجود خدا را پذیرفتهاند و اختلاف بیشتر دربارهی اسما و صفات و دیگر معارف عقلی است، و اگر محققان اسلامی، بدون پیش داوری وبدون تأثر از مکاتب دیگر به قرآن باز گردند، گمشدهی خود را در باب معارف و بالأخص صفات خدا، باز مییابند.
این بخش از معارف در قرون نخستین، جنجال عظیمی میان اهل حدیث، معتزله و اشاعره برانگیخته است.
آنگاه حضرت امامقدس سره، حدیثی را از امام علی بن الحسین علیمها السلام یادآور شد که آن حضرت طبق نقل شیخ کلینی متوفای 329ه.ق چنین فرمود:
إنّ الله عزّ وجلَّ علم انّه یکون فی آخر الزمان أقوام متعمقون فأنزل الله سورة التوحید والاعلیها السلامیات الست من سورة الحدید «سَبَّحَ للهِ ما فِی السَّماواتِ وَالاگرْض وَهُوَ الْعَزِیزُ الحَکیم* لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَالاگرْض یُحْیی وَیُمِیتُ وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیر*هُوَ الاگوَّلُ وَالاعلیها السلامخِر وَالظّاهِر وَالْباطِن وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیم* هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَالاگرْض فِی سِتَّةِ اگیّامٍ ثُمَّ آسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الاگرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَما یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ وَما یَعْرُجُ فِیها وَهُوَ مَعَکُمْ اگیْنما کُنْتُمْ وَ اللهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیر* لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَالاگرْض وَاِلَی اللهِ ترجعُ الاُمُور* یُولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَیُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ وَهُوَ عَلِیم بِذاتِ الصُّدُور».
ثمّ قال الإمام السجاد علیه السلام: «فمن رام وراء ذلک فقد هلک».10
آنگاه حضرت امامقدس سره از میان معارف وارد در سورهی حدید روی دو بخش تکیه کرد:
1. «هُوَ الاگوّلُ وَ الاعلیها السلامخِر وَ الظّاهِرُ وَالباطِن».
2. «وَ هُوَ مَعَکُمْ اگیْنَما کُنْتُمْ».
آنگاه فرمود:
اندیشهی فلاسفه پس از بحثهای گسترده به اینجا رسیده است که وجود حق تعالی، وجود نامتناهی است و لازم نامتناهی بودن، حضور او در همه جاست و هرگز نمیتوان ممکنی را از واجب تهی دید.
افراد دور از معارف عقلی و قرآنی میاندیشند که این آیات ناظر به حلول واجب در ممکنات است، گروهی دیگر برای گریز از حلول، احاطهی گسترده او را بر ممکنات به صورت «احاطهی علمی» تفسیر میکنند، یعنی وجود او محیط برممکنات نیست، بلکه احاطهی علمی دارد و از همه چیز آگاه است، ولی باید گفت هر دو گروه (چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند).
حلول از صفات موجود امکانی و از ویژگیهای اجسام است و خدای واجب، خالق اجسام است، نه جسم است و نه در جسمی حلول میکند.
تفسیر این آیات، از طریق احاطهی علمی یک نوع تفسیر به رأی است؛ زیرا او به صورت روشن میفرماید:«وَ هُوَ مَعَکُمْ اگیْنَما کُنْتُمْ» «او با شماست هر کجا باشید»، و این مطلب غیر از آن است که بگوید: «او از همه چیز آگاه است».
نه تنها این آیه، از چنین احاطهی وجودی و تسلط بر ممکنات حکایت میکند، بلکه آیات دیگر نیز گواه بر این اندیشه است مانند:
«ما یَکُونُ مِنْ نَجْوی ثَلاثَة اِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسة اِلاّهُوَ سادِسُهُمْ وَلا اگدْنی مِنْ ذلِکَ وَ لا اگکْثرَ اِلاّ هُوَ مَعَهُمْ اگیْنَ ما کانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا یَومَ القِیامَة...».11
اکنون باید با یک دید عمیق به قرآن نگریست، موجود نامتناهی را در همه جا حاضر دید و حضور او را نه به صورت حضور جسمی در کنار جسمی دیگر، بلکه به سان حضور علت الهی در کنه معلول امکانی دانست و این حضور، جز احاطه قیومی خدا بر اشیا و قیام ممکنات به واجب چیز دیگری نیست و این قیام، آن چنان ظریف و دقیق است که بالاتر از قیام صور علمیه به نفس
_______________________________
10. نور الثقلین:5/ 231.
11. مجادله/ 7.________________________________________
است وحضور خدا در جهان ممکنات، بالاتر از حضور او در کنار قوای قایم به نفس است.
درست است که نفس مجرد، یک نوع حضور در کنار صور علمی دارد. وبالاتر از آن حضور نفس در کنار قوای فعّاله او است که اگر ارتباط این صور و یا قوای فعّاله با نفس قطع شود، نابودی برای آنها قطعی است، ولی حضور واجب نزد ممکنات و قیام ممکنات به واجب از قیام قوا و صور با نفس، دقیقتر و ظریفتر است؛ زیرا مسئله، در این مورد، قیام ممکن به واجب است، نه قیام ممکن به ممکن. اینجاست که بشر باید در برابر توحید قرآن و عرفان ظریف آن، سر تعظیم فرود آورد وخود را عاجز و ناتوان از درک کنه آن بداند.12
پاداش کیفر اخروی، تجسم عمل است
حضرت امامقدس سره، در بحثهای اخلاقی و تربیتی که به مناسبتهایی پس از درس رسمی، القا مینمود، دربارهی پاداش و کیفر اعمال، به مسئلهی تجسم عمل عنایت بیشتری ابراز میداشت و ما در اینجا خلاصهی آنچه را که در کتاب «تهذیب الاُصول» به مناسبتی مطرح شده است، میآوریم.
گروهی تصور کردهاند که پاداش و کیفرهای اخروی جنبهی قرار دادی دارد، درست بسان پاداش و کیفرهای دنیوی که درمیان بشر رایج است، در حالی که در اینجا مطلب دیگری هست که قرآن یادآور میشود و تنها این کتاب آسمانی پرده از روی آن برداشته است، و آن این که عمل انسان از خیر وشر، دو نوع وجود دارد:
«وجود دنیوی» آن عمل ماست، و وجود اخروی آن، پاداش و کیفر ما خواهد بود، و از آنجا که بشر فاقد حس برزخی و اخروی است، فقط عمل را با لباس دنیوی میبیند و از درون آن که به نوعی حاکی از وجود اخروی آن است، غافل است، در روز قیامت پوست و قشر عمل فرو میریزد، و مغز و واقعیت آن به صورت پاداش و کیفر تجلی میکند، دقت در این آیات، گواه این حقیقت است، آنجا که میفرماید:
«یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍمُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَو اگنَّ بَیْنها وَبَیْنَهُ اگمَداً بَعِیداً».13
روزی که هر نفسی، خیر و شر کار خود را حاضر میبیند و میخواهد میان او و کار بدی که انجام داده، راه درازی باشد.
در آیه دیگر میفرماید:
_______________________________
12.امام قدس سره در تفسیر سوره حمد به طور کم رنگ به این حقیقت علمی اشاره نموده است.
13. آل عمران/30.________________________________________
«وَوَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لایَظْلِمُ رَبُّکَ اگحَداً».14
آنچه را که انجام دادهاند حاضر و آماده میبینند و پروردگار تو، به کسی ستم نمیکند.
در اینجا آیهی سومی است که به گونهای روشنتر، واقعیت را حکایت میکند، آنجا که میفرماید:
«اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ اگلِیم* یَوْمَ یُحْمی عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوی بها جِباهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لاگنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ».15
گروهی را که طلا و نقره را اندوخته و آن را در راه خدا انفاق نمیکنند به عذاب دردناک بشارت ده، روزی اندوختههای آنان را با آتش دوزخ سرخ میکنند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان، داغ مینهند، سپس به آنان گفته میشود این همان است که برای خود ذخیره کرده بودید، اکنون آنچه را که میاندوختید، بچشید.
دقت در این آیه،حقیقت تجسم عمل را روشن میکند و این که طلاهای احتکار شده در دو موطن، دونوع وجود دارند، در اینجا به صورت طلا و نقرهی دلربا و در آنجا به صورت فلزات داغ شدهی جانکاه.16
تفسیر به رأی، در بینش امام قدس سره
تفسیر به رأی به اتفاق علمای اسلام، حرام و ممنوع است، و کثرت مذاهب و این که هر مذهبی برای خود از قرآن شاهد و گواه میآورد، نشانهی این است که همگی به قرآن با پیش داوری خاصی مراجعه کردهاند.
امام، در یکی از سخنرانیهای خود، نکوهش خاصی از تفسیر به رأی نموده، ویادآور شده است که اکنون گروهی پیدا شدهاند که پیشاپیش، یک سلسله عقاید و مسائل را پذیرفتهاند و از آن نظر به قرآن مینگرند که شاهدی بر گفتار خود بجویند و اگر هم نجستند با تأویل و ارتکاب خلاف ظاهر، قرآن را بر سخن خود تطبیق میکنند.
«مادیگرایی» در عصر حاضر بر بسیاری از اندیشهها سیطره یافته و سبب شده است که حتی برخی از الهیون نیز حقایق علمی و معنوی قرآن را بر همین امور پست مادی تطبیق کنند، ما چنین تفسیر به رأیها را در تفسیر برخی از نویسندگان مصری و هم اکنون در نوشتههای مبتذل گروهکها، میبینیم. هدف اینان پرده برداری از معارف غیبی قرآن نیست آنان به دنبال
_______________________________
14. کهف/ 49.
15. توبه/ 34، 35.
16. تهذیب الاُصول، ج1، ص 248.________________________________________
تأیید بینش خود هستند، از این جهت به این سو و آن سو، دست میافکنند.
امام در سخنرانی مورخ 23/3/1358 کسانی را که با پیش داوری از قرآن برداشت میکنند، نکوهش فرموده است، و یادآور میشود که کار این گروه مشکلتر از همه است، اینها در پی آنند که هرچه دلشان میخواهد، به گردن قرآن بگذارند.17
افسانهی تحریف قرآن
مسئلهی تحریف قرآن که مدتی است از طرف مبلغان مسیحی مطرح میشود، چیز تازهای نیست، بلکه اصل اندیشهی تحریف قرآن در همان قرن دوم و سوم به وسیلهی احبار و رهبان در میان مسلمانان مطرح شد، آنان برای جبران نقیصهی کتاب آسمانی خود، سعی کردند که کتاب آسمانی مسلمانان را نیز تحریف شده جلوه دهند.
حضرت امامقدس سره در سال 1374هجری قمری برابر 1334 هجری شمسی روزی در بارهی تهمت تحریف قرآن سخن میگفت، متن بیانات امام به زبان عربی در «تهذیب الاُصول» آمده است اینک دیدگاه امام را در بارهی این اتهام یادآور میشویم، ایشان چنین فرمود:
«انّ عنایةَ المسلمین بجمعِ کتابهِم وحفظِه و ضبطِه فی مجالی القراءة و الکتابة، یدفع الإنسان إلی الیقین ببطلان مزعمة التحریف و انّه أمر لا ینبغی أن یرکن إلیه ذو مسکة».18
امامقدس سره در این فراز، از عنایت مسلمانان به حفظ وگردآوری آیات قرآن سخن میگوید ویادآور میشود که عنایت مسلمانان صدر اسلام به قرآن، مانع از آن بود که کلمهای از آن حذف گردد ویا افزایش پیدا کند، و قرآن نشانهی موجودیت و کیان اسلام وعظمت مسلمانان بود. چگونه امکان داشت، قرآن با آن همه حافظان و قاریان و نویسندگان، تحریف شود؟
آنگاه امام دربارهی روایات مختلفی که در کتب فریقین پیرامون تحریف وارد شده، سخن میگوید و آنها را به چهار دسته تقسیم میکند و میفرماید:
و ما وردت فیه من الأخبار:
1. بین ضعیف لا یُستدلُّ به.
2. إلی مجعول تلوحُ منها آثار الجعل.
3. إلی غریب یقضی منه العجبُ.
4. إلی صحیح یدلّ علی أنّ مضمونه تفسیر الکتاب وتبیین معنی الاعلیها السلامیة.
_______________________________
17. روح خدا در ولایت فقیه (مجموعه سخنرانیها وبیانات امام) چاپ ارشاد، ص 51.
18. تهذیب الاُصول:2/ 96.
________________________________________
روایات مربوط به تحریف به چهار دسته تقسیم میشود که سه گروه از آن مردود و گروه چهارم آن که پذیرفته است، ارتباطی به تحریف ندارد.
1. گروه نخست، روایاتی است که راویان آنها ضعیف هستند. این روایات غالباً به صورت مرسل نقل شدهاند.
2. گروه دوم، روایاتی است که متن آنها، گواه بر جعل آنهاست.
3. گروه سوم، روایات شاذّی است که خرد و وجدان از آنها در شگفت و تعجب است.
4. روایاتی که از تفسیر قرآن سخن میگویند و هرگز مدعی آن نیستند که الفاظ آنها جزء قرآن است.
آنگاه امام یادآور میشود که اگر برای بررسی این روایات وقتی پیدا میکرد؛ روشن مینمود که چگونه مسئلؤ «تحریف» افسانهای بیش نیست، او میفرماید:
«ولولا خوف الخروج عن طور البحث لارخینا عنان البیان إلی تبیین تاریخ القرآن وما خدم به المسلمون القرآن طیلة القرون،و لاوضحنا لک انّ کتاب الله هو الموجود مابین الدفتین».19
او در درس خود از مرحوم محدّث نوری تجلیل میکرد ولی میافزود، علاقهی او به جمع روایات شاذ سبب شده که کتاب «فصل الخطاب» را بنویسد در صورتی که لازم بود او از گردآوری شواذ اعراض نماید.
اختلاف قراءات در بینش امام قدس سره
امام در طول بحث خود،معتقد بود که قرآن، یک نص ویک قرائت بیش نداشته، و پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم نیز تنها یک قرائت را به مردم آموخته است و اگر در دوران خلیفهی سوم کاری انجام گرفته، مربوط به یکدست سازی تلفظ مفردات قرآن، آن هم مطابق لهجهی قریش بوده است، زیرا قرآن به لهجهی «ام القری» نازل شده و طبعاً باید همان لهجه محفوظ بماند.
موضع امام دربارهی قراءات سبع کاملاً منفی بود، و در حدیث امام صادقعلیه السلام وارده شده است که قرآن «واحد نزل من عند واحد» و نیز میفرمود: روشنترین گواه بر این که این قراءات به جز یکی از آنها ساختهی اندیشهی قاریان و اجتهاد آنان است؛ اینکه، هر یک از صاحبان قرائت بر حقانیت قرائت خود اقامهی حجت و برهان میکند و میگوید: به این
_______________________________
19. تهذیب الاُصول: ج2، ص 96.
«اِنِّی تارِک فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ: کِتاب الله وَعِترتِی لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الْحَوضَ».1
«من در میان شما دو چیز سنگین و گرانبها را به یادگار میگذارم و آن دو عبارتند از کتاب خدا و خاندانم، و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند، تا روز قیامت در حوض به من بپیوندند».
بنابر این، قرآن و عترت، دو رکن رکین و دو اصل اصیل، برای زندگی سعادتمندانه در دنیا و آخرت به شمار میروند.
سخن در این مقاله پیرامون بینش امامقدس سره در جلوههای مختلف قرآن است. امّا بینش امام در بارهی عترت و ارج و ارزشی که گفتار و رفتار آنان در هدایت انسانها دارد، از موضوع بحث ما بیرون است وعلاقهمندان میتوانند بینش امامقدس سره را در بارهی عترت و اهل بیت
_______________________________
1. مسند احمد:2،صص14 و 17و26 و59 ؛ ج4، ص 366 و 371 ؛ ج5، ص 182 و 189؛ و نیز رجوع کنید به سنن ترمذی: 2/ 308 ؛ صحیح مسلم:7/122.
________________________________________
پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم از مقدمهای که در وصیتنامهی سیاسی خود نوشته، به دست آورند. خوشبختانه، این یادگار ارزشمند امام به زبانهای مختلف ترجمه شده و موضع امام را دربارهی هر دو اصل، روشن میسازد.
ما در میان ابعاد مختلف قرآن، که امام در دروس و یا سخنرانیهای خود پیرامون آنها سخن گفته است، چند مسئله را برگزیده و به توضیح دیدگاههای او دربارهی آنها میپردازیم. مأخذ ما برای تبیین نظریههای وی، مدارک یاد شده در زیر است:
1. دروس علمی که امام در حوزهی علمیهی قم القا مینمود و نگارنده از سال 1369 هجری قمری تا سال 1383 که امام از ایران به ترکیه تبعید شد، خوشهچین خرمن علوم ایشان در زمینههای فلسفه، فقه، اصول و تفسیر بوده است.
2. صحیفهی نور: مجموعهی رهنمودهای امام که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بیست جلد چاپ و منتشر شده است.
3. بحثهای امام پیرامون تفسیر سوره حمد که از طریق تلویزیون پخش میشد و سپس از طرف انتشارات جامعه مدرسین، به صورت مجموعهای چاپ و پخش گردید.
مسائلی که دیدگاههای امامقدس سره دربارهی آنها در این مقاله مطرح شده، عبارتند:
1. ابعاد گسترده قرآن.
2. تبیین بُعد فلسفی وعرفانی قرآن.
3. پرهیز از تفسیر به رأی و تفسیر مادی قرآن.
4. افسانه تحریف قرآن که ساخته و پرداخته روایتهای مجعول و بی اساس است.
5. ارزش قرائات مختلف که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت میدهند.
اینک هر یک از این مسائل را که از زبان امام یا خامهی او شنیده و میخوانیم در این جا مطرح میکنیم.
نخست به عنوان تیمن وتبرک دو حدیث را که یکی از رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و دیگر ازوصی گرامی او است، نقل میکنیم.
پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«إذا التَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الفِتََنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ المُظْلِم فَعَلَیْکُمْ بِالقُرآنِ فَاِنَّهُ شافِع مُشَفَّع وَماحل مُصدَّق من جَعَلأمامه قاده اِلَی الجَنّة...».2
هرگاه فتنهها مانند پارههای شب به شما روی آورد، به قرآن چنگ زنید. آن شفیعی است که شفاعتش پذیرفته و مدعی است که گفتار او پذیرفته میشود. هرکس قرآن را فرا روی خود
_______________________________
2. الکافی، ج2، ص 238.________________________________________
قرار دهد، اورا به بهشت رهنمون میگردد.
امیر موءمنان علیه السلام فرمود:
«واعْلَمُوا اگنَّهُ لَیْسَعَلی اگحَدٍ بَعْدَ الْقُرآنِ مِنْ فاقَةٍ وَلا لاگحَدٍ قَبْلَ القُرآنِ مِنْ غِنی».3
بدانید که برای هیچ کس پس از داشتن قرآن، فقر فکری و معنوی وجود ندارد وهمچنین برای هیچ کس پیش از اخذ به قرآن، بی نیازی نیست.
ابعاد گستردهی قرآن
قرآن به عنوان خاتم کتابهای آسمانی بر قلب مبارک پیامبر فرو فرستاده شد، تا وی آن را بر مردم تلاوت کند، و در جامعه پیاده سازد. این کتاب از آنجا که آخرین برنامهی آسمانی را در بردارد، باید کاملترین آنها را به جامعهی بشری عرضه نماید، برنامهای که مزایای کتب پیشینیان را دربرگیرد و تکمیل کنندهی آنها باشد.
حضرت امام قدس سره در دروس خود روی این سه آیه تکیه میکرد و میفرمود:
«وانّهُ لَتَنْزِیل رَبِّ الْعالَمینَ*نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاگمْین* عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ المُنْذَرِینَ».4
این، تنزیل خداوند جهانیان است که روح الأمین آن را بر قلب تو فرود آورده، تا از بیم دهندگان باشی.
او پیوسته یادآور میشد که قرآن، پیش از آنکه در لباس الفاظ در آید و به صورت مفاهیم بر قلب پیامبر نازل گردد؛ واقعیت بالاتری داشته است که در نتیجهی نزول، از آن مقام بزرگ، حالت لفظ و معنا به خود گرفت، ولی حقیقت این نزول چیست؟ و چگونه از آن مراتب بلند وبالا به چنین مراتب پایین تنزّل پیدا کرد؟ برای ما روشن نیست، هرچند اهل معرفت در اینجا بیاناتی دارند.5
در عظمت قرآن همین بس که خدا آن را بر تمام کتب پیشینیان «مهیمن» و یگانه داور در بازشناسی مطالب صحیح عهد قدیم و جدید قرار داد.
در این مورد میفرماید:
«وَاگنْزَلْنا اِلَیْکَ الکِتاب بِالحَقّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الکِتابِ وَمُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَآحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما اگنْزَلَ اللهُ».6
ما کتاب را به حق بر تو فرو فرستادیم که تصدیق کننده کتابهای پیشین و حاکم و داور میان آنهاست.دربارهی آنان با آنچه که به تو فرو فرستاده شده است، حکم بنما.
_______________________________
3. نهج البلاغه، خطبؤ 176.
4. شعراء/ 192 194.
5. اسفار:7/ 3022.بنابر این نظریه، قرآن دارای وجود عقلانی بوده، به هنگام نزول در عالم مثال، وجود مثالی، سپس در عالم حس به صورت الفاظ مسموع در آمده است.
6. مائده/ 48.________________________________________
و در آیهی دیگر میفرماید:
«اِنَّ هذَا الْقُرآن یَقُصُّ عَلی بَنِی اِسرائیِل اگکْثَرَ الَّذِی هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ».7
این قرآن بسیاری از آنچه را که بنی اسرائیل دربارهی آن اختلاف دارند، برای آنان بازگو میکند.
چنین کتابی با این مزایا که خاتم کتب و حاکم بر آنها و به هنگام اختلاف، داور است؛ باید ابعاد گستردهای داشته باشد و تا روز رستاخیز، مورد توجه اندیشهها باشد.
حضرت امامقدس سره در سخنرانی مورخ 6/7/1356(پیش از پیروزی انقلاب) در نجف اشرف به ابعاد گستردهی قرآن اشاره نموده ولی ابراز تأسف مینماید که بسیاری از مفسران به تبیین بعد خاصی گرایش پیدا کرده و از تبیین ابعاد دیگر آن، باز ماندهاند. ایشان بارها جامعیت قرآن را یادآور شده است.8
فلاسفه و عرفا و متکلمان، به ابعاد معنوی و مسائل فلسفی و کلامی آن، توجه نموده و تفاسیری نوشتهاند، تو گویی قرآن تنها برای همین جهت فرستاده شده است و دیگر، کتاب سیاست و تربیت نیست، در حالی که فقهای بزرگ، به آیات فقهی آن توجه نموده و از سعی و کوشش در جهات دیگر، باز ماندهاند و همچنین مفسران دیگر هر یک مطابق ذوق وفن خود از قبیل قصص و تاریخ، ادب و بلاغت و فصاحت، کار کرده و ابعادی را روشن کردهاند.
ما، ضمن سپاسگزاری و قدردانی از مساعی جمیل و زیبای هر یک از این گروهها، یادآور میشویم که محصور کردن قرآن در یک بُعد، و بی توجهی به ابعاد دیگر آن، با هدف قرآن منطبق نیست.
قرآن، در حالیکه کتاب عقیده و عرفان، و بیانگر ظریفترین معانی عرفانی وفلسفی است، کتاب انسان ساز و مربی بشر در قلمرو اخلاق و اجتماع و سیاست است، و باید مسلمانان به قرآن به عنوان یک کتاب جامع و کامل که برطرف کنندهی نیازها و درخواستهاست، بنگرند و البته در این مورد از بیانات خاتم پیامبران و عترت پاکش به عنوان مبین و راهنمای فهم معانی قرآن بهره بگیرند، چنانکه میفرماید:
«وَاگنْزَلنْا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ».9
ما ذکر (قرآن) را بر تو فرو فرستادیم ت
_______________________________
7. نمل/76.
8. صحیفه نور:1/ 233 242؛ صحیفه نور:5/168، سخنرانی 16/12/1357.
9. نحل/ 44.________________________________________
آنچه را که بر تو نازل شده، برای آنها بیان کنی، تا شاید بیندیشند.
بُعد عرفانی قرآن در بینش امام قدس سره
بُعد عرفانی وفلسفی و عقیدتی قرآن، یکی از ابعاد جاودان آن است که پیوسته مورد توجه اندیشمندان بزرگ بوده و هم اکنون به عنوان عالیترین محک برای شناخت عقیدهی صحیح از ناصحیح به شمار میآید. قرآن دربارهی معارف، مطالبی را مطرح نموده است که مرغ اندیشهی هیچ فیلسوفی به بلندای آن نرسیده و گاهی در کوتاهترین عبارت، نکتهای را یادآور شده است که متفکران بعد از قرنها به آن رسیدهاند.
امامقدس سره، در تفسیری که بر سورهی حمد دارد، به این بعُد از ابعاد قرآن کاملاً توجه نموده و در حقیقت، این بُعد فراموش شده را به صحنه بازگردانیده است. تفاسیری که در این چند قرن نوشته شده، غالباً به بُعد ادبی و یا تاریخی و یا فقهی قرآن، توجه بیشتری نمودهاند، امّا بُعد روح افزای عرفانی آن، تنها مورد توجه عدهی کمی قرار گرفته است.
حضرت امامقدس سره، در سال 1369 هجری قمری در درس خود، چنین فرمود:
قرآن پاسخگوی کلیهی نیازها، بالأخص خواستههای عقل و خرد میباشد. ما در حالی که از یکسونگری پرهیز داریم ولی باید به این بخش از قرآن، عنایت بیشتری نشان دهیم، و اصولاً اختلاف الهیون در بارهی ذات خدا نیست. همگان وجود خدا را پذیرفتهاند و اختلاف بیشتر دربارهی اسما و صفات و دیگر معارف عقلی است، و اگر محققان اسلامی، بدون پیش داوری وبدون تأثر از مکاتب دیگر به قرآن باز گردند، گمشدهی خود را در باب معارف و بالأخص صفات خدا، باز مییابند.
این بخش از معارف در قرون نخستین، جنجال عظیمی میان اهل حدیث، معتزله و اشاعره برانگیخته است.
آنگاه حضرت امامقدس سره، حدیثی را از امام علی بن الحسین علیمها السلام یادآور شد که آن حضرت طبق نقل شیخ کلینی متوفای 329ه.ق چنین فرمود:
إنّ الله عزّ وجلَّ علم انّه یکون فی آخر الزمان أقوام متعمقون فأنزل الله سورة التوحید والاعلیها السلامیات الست من سورة الحدید «سَبَّحَ للهِ ما فِی السَّماواتِ وَالاگرْض وَهُوَ الْعَزِیزُ الحَکیم* لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَالاگرْض یُحْیی وَیُمِیتُ وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیر*هُوَ الاگوَّلُ وَالاعلیها السلامخِر وَالظّاهِر وَالْباطِن وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیم* هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَالاگرْض فِی سِتَّةِ اگیّامٍ ثُمَّ آسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الاگرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَما یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ وَما یَعْرُجُ فِیها وَهُوَ مَعَکُمْ اگیْنما کُنْتُمْ وَ اللهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیر* لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَالاگرْض وَاِلَی اللهِ ترجعُ الاُمُور* یُولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَیُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ وَهُوَ عَلِیم بِذاتِ الصُّدُور».
ثمّ قال الإمام السجاد علیه السلام: «فمن رام وراء ذلک فقد هلک».10
آنگاه حضرت امامقدس سره از میان معارف وارد در سورهی حدید روی دو بخش تکیه کرد:
1. «هُوَ الاگوّلُ وَ الاعلیها السلامخِر وَ الظّاهِرُ وَالباطِن».
2. «وَ هُوَ مَعَکُمْ اگیْنَما کُنْتُمْ».
آنگاه فرمود:
اندیشهی فلاسفه پس از بحثهای گسترده به اینجا رسیده است که وجود حق تعالی، وجود نامتناهی است و لازم نامتناهی بودن، حضور او در همه جاست و هرگز نمیتوان ممکنی را از واجب تهی دید.
افراد دور از معارف عقلی و قرآنی میاندیشند که این آیات ناظر به حلول واجب در ممکنات است، گروهی دیگر برای گریز از حلول، احاطهی گسترده او را بر ممکنات به صورت «احاطهی علمی» تفسیر میکنند، یعنی وجود او محیط برممکنات نیست، بلکه احاطهی علمی دارد و از همه چیز آگاه است، ولی باید گفت هر دو گروه (چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند).
حلول از صفات موجود امکانی و از ویژگیهای اجسام است و خدای واجب، خالق اجسام است، نه جسم است و نه در جسمی حلول میکند.
تفسیر این آیات، از طریق احاطهی علمی یک نوع تفسیر به رأی است؛ زیرا او به صورت روشن میفرماید:«وَ هُوَ مَعَکُمْ اگیْنَما کُنْتُمْ» «او با شماست هر کجا باشید»، و این مطلب غیر از آن است که بگوید: «او از همه چیز آگاه است».
نه تنها این آیه، از چنین احاطهی وجودی و تسلط بر ممکنات حکایت میکند، بلکه آیات دیگر نیز گواه بر این اندیشه است مانند:
«ما یَکُونُ مِنْ نَجْوی ثَلاثَة اِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسة اِلاّهُوَ سادِسُهُمْ وَلا اگدْنی مِنْ ذلِکَ وَ لا اگکْثرَ اِلاّ هُوَ مَعَهُمْ اگیْنَ ما کانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا یَومَ القِیامَة...».11
اکنون باید با یک دید عمیق به قرآن نگریست، موجود نامتناهی را در همه جا حاضر دید و حضور او را نه به صورت حضور جسمی در کنار جسمی دیگر، بلکه به سان حضور علت الهی در کنه معلول امکانی دانست و این حضور، جز احاطه قیومی خدا بر اشیا و قیام ممکنات به واجب چیز دیگری نیست و این قیام، آن چنان ظریف و دقیق است که بالاتر از قیام صور علمیه به نفس
_______________________________
10. نور الثقلین:5/ 231.
11. مجادله/ 7.________________________________________
است وحضور خدا در جهان ممکنات، بالاتر از حضور او در کنار قوای قایم به نفس است.
درست است که نفس مجرد، یک نوع حضور در کنار صور علمی دارد. وبالاتر از آن حضور نفس در کنار قوای فعّاله او است که اگر ارتباط این صور و یا قوای فعّاله با نفس قطع شود، نابودی برای آنها قطعی است، ولی حضور واجب نزد ممکنات و قیام ممکنات به واجب از قیام قوا و صور با نفس، دقیقتر و ظریفتر است؛ زیرا مسئله، در این مورد، قیام ممکن به واجب است، نه قیام ممکن به ممکن. اینجاست که بشر باید در برابر توحید قرآن و عرفان ظریف آن، سر تعظیم فرود آورد وخود را عاجز و ناتوان از درک کنه آن بداند.12
پاداش کیفر اخروی، تجسم عمل است
حضرت امامقدس سره، در بحثهای اخلاقی و تربیتی که به مناسبتهایی پس از درس رسمی، القا مینمود، دربارهی پاداش و کیفر اعمال، به مسئلهی تجسم عمل عنایت بیشتری ابراز میداشت و ما در اینجا خلاصهی آنچه را که در کتاب «تهذیب الاُصول» به مناسبتی مطرح شده است، میآوریم.
گروهی تصور کردهاند که پاداش و کیفرهای اخروی جنبهی قرار دادی دارد، درست بسان پاداش و کیفرهای دنیوی که درمیان بشر رایج است، در حالی که در اینجا مطلب دیگری هست که قرآن یادآور میشود و تنها این کتاب آسمانی پرده از روی آن برداشته است، و آن این که عمل انسان از خیر وشر، دو نوع وجود دارد:
«وجود دنیوی» آن عمل ماست، و وجود اخروی آن، پاداش و کیفر ما خواهد بود، و از آنجا که بشر فاقد حس برزخی و اخروی است، فقط عمل را با لباس دنیوی میبیند و از درون آن که به نوعی حاکی از وجود اخروی آن است، غافل است، در روز قیامت پوست و قشر عمل فرو میریزد، و مغز و واقعیت آن به صورت پاداش و کیفر تجلی میکند، دقت در این آیات، گواه این حقیقت است، آنجا که میفرماید:
«یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍمُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَو اگنَّ بَیْنها وَبَیْنَهُ اگمَداً بَعِیداً».13
روزی که هر نفسی، خیر و شر کار خود را حاضر میبیند و میخواهد میان او و کار بدی که انجام داده، راه درازی باشد.
در آیه دیگر میفرماید:
_______________________________
12.امام قدس سره در تفسیر سوره حمد به طور کم رنگ به این حقیقت علمی اشاره نموده است.
13. آل عمران/30.________________________________________
«وَوَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لایَظْلِمُ رَبُّکَ اگحَداً».14
آنچه را که انجام دادهاند حاضر و آماده میبینند و پروردگار تو، به کسی ستم نمیکند.
در اینجا آیهی سومی است که به گونهای روشنتر، واقعیت را حکایت میکند، آنجا که میفرماید:
«اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ اگلِیم* یَوْمَ یُحْمی عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوی بها جِباهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لاگنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ».15
گروهی را که طلا و نقره را اندوخته و آن را در راه خدا انفاق نمیکنند به عذاب دردناک بشارت ده، روزی اندوختههای آنان را با آتش دوزخ سرخ میکنند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان، داغ مینهند، سپس به آنان گفته میشود این همان است که برای خود ذخیره کرده بودید، اکنون آنچه را که میاندوختید، بچشید.
دقت در این آیه،حقیقت تجسم عمل را روشن میکند و این که طلاهای احتکار شده در دو موطن، دونوع وجود دارند، در اینجا به صورت طلا و نقرهی دلربا و در آنجا به صورت فلزات داغ شدهی جانکاه.16
تفسیر به رأی، در بینش امام قدس سره
تفسیر به رأی به اتفاق علمای اسلام، حرام و ممنوع است، و کثرت مذاهب و این که هر مذهبی برای خود از قرآن شاهد و گواه میآورد، نشانهی این است که همگی به قرآن با پیش داوری خاصی مراجعه کردهاند.
امام، در یکی از سخنرانیهای خود، نکوهش خاصی از تفسیر به رأی نموده، ویادآور شده است که اکنون گروهی پیدا شدهاند که پیشاپیش، یک سلسله عقاید و مسائل را پذیرفتهاند و از آن نظر به قرآن مینگرند که شاهدی بر گفتار خود بجویند و اگر هم نجستند با تأویل و ارتکاب خلاف ظاهر، قرآن را بر سخن خود تطبیق میکنند.
«مادیگرایی» در عصر حاضر بر بسیاری از اندیشهها سیطره یافته و سبب شده است که حتی برخی از الهیون نیز حقایق علمی و معنوی قرآن را بر همین امور پست مادی تطبیق کنند، ما چنین تفسیر به رأیها را در تفسیر برخی از نویسندگان مصری و هم اکنون در نوشتههای مبتذل گروهکها، میبینیم. هدف اینان پرده برداری از معارف غیبی قرآن نیست آنان به دنبال
_______________________________
14. کهف/ 49.
15. توبه/ 34، 35.
16. تهذیب الاُصول، ج1، ص 248.________________________________________
تأیید بینش خود هستند، از این جهت به این سو و آن سو، دست میافکنند.
امام در سخنرانی مورخ 23/3/1358 کسانی را که با پیش داوری از قرآن برداشت میکنند، نکوهش فرموده است، و یادآور میشود که کار این گروه مشکلتر از همه است، اینها در پی آنند که هرچه دلشان میخواهد، به گردن قرآن بگذارند.17
افسانهی تحریف قرآن
مسئلهی تحریف قرآن که مدتی است از طرف مبلغان مسیحی مطرح میشود، چیز تازهای نیست، بلکه اصل اندیشهی تحریف قرآن در همان قرن دوم و سوم به وسیلهی احبار و رهبان در میان مسلمانان مطرح شد، آنان برای جبران نقیصهی کتاب آسمانی خود، سعی کردند که کتاب آسمانی مسلمانان را نیز تحریف شده جلوه دهند.
حضرت امامقدس سره در سال 1374هجری قمری برابر 1334 هجری شمسی روزی در بارهی تهمت تحریف قرآن سخن میگفت، متن بیانات امام به زبان عربی در «تهذیب الاُصول» آمده است اینک دیدگاه امام را در بارهی این اتهام یادآور میشویم، ایشان چنین فرمود:
«انّ عنایةَ المسلمین بجمعِ کتابهِم وحفظِه و ضبطِه فی مجالی القراءة و الکتابة، یدفع الإنسان إلی الیقین ببطلان مزعمة التحریف و انّه أمر لا ینبغی أن یرکن إلیه ذو مسکة».18
امامقدس سره در این فراز، از عنایت مسلمانان به حفظ وگردآوری آیات قرآن سخن میگوید ویادآور میشود که عنایت مسلمانان صدر اسلام به قرآن، مانع از آن بود که کلمهای از آن حذف گردد ویا افزایش پیدا کند، و قرآن نشانهی موجودیت و کیان اسلام وعظمت مسلمانان بود. چگونه امکان داشت، قرآن با آن همه حافظان و قاریان و نویسندگان، تحریف شود؟
آنگاه امام دربارهی روایات مختلفی که در کتب فریقین پیرامون تحریف وارد شده، سخن میگوید و آنها را به چهار دسته تقسیم میکند و میفرماید:
و ما وردت فیه من الأخبار:
1. بین ضعیف لا یُستدلُّ به.
2. إلی مجعول تلوحُ منها آثار الجعل.
3. إلی غریب یقضی منه العجبُ.
4. إلی صحیح یدلّ علی أنّ مضمونه تفسیر الکتاب وتبیین معنی الاعلیها السلامیة.
_______________________________
17. روح خدا در ولایت فقیه (مجموعه سخنرانیها وبیانات امام) چاپ ارشاد، ص 51.
18. تهذیب الاُصول:2/ 96.
________________________________________
روایات مربوط به تحریف به چهار دسته تقسیم میشود که سه گروه از آن مردود و گروه چهارم آن که پذیرفته است، ارتباطی به تحریف ندارد.
1. گروه نخست، روایاتی است که راویان آنها ضعیف هستند. این روایات غالباً به صورت مرسل نقل شدهاند.
2. گروه دوم، روایاتی است که متن آنها، گواه بر جعل آنهاست.
3. گروه سوم، روایات شاذّی است که خرد و وجدان از آنها در شگفت و تعجب است.
4. روایاتی که از تفسیر قرآن سخن میگویند و هرگز مدعی آن نیستند که الفاظ آنها جزء قرآن است.
آنگاه امام یادآور میشود که اگر برای بررسی این روایات وقتی پیدا میکرد؛ روشن مینمود که چگونه مسئلؤ «تحریف» افسانهای بیش نیست، او میفرماید:
«ولولا خوف الخروج عن طور البحث لارخینا عنان البیان إلی تبیین تاریخ القرآن وما خدم به المسلمون القرآن طیلة القرون،و لاوضحنا لک انّ کتاب الله هو الموجود مابین الدفتین».19
او در درس خود از مرحوم محدّث نوری تجلیل میکرد ولی میافزود، علاقهی او به جمع روایات شاذ سبب شده که کتاب «فصل الخطاب» را بنویسد در صورتی که لازم بود او از گردآوری شواذ اعراض نماید.
اختلاف قراءات در بینش امام قدس سره
امام در طول بحث خود،معتقد بود که قرآن، یک نص ویک قرائت بیش نداشته، و پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم نیز تنها یک قرائت را به مردم آموخته است و اگر در دوران خلیفهی سوم کاری انجام گرفته، مربوط به یکدست سازی تلفظ مفردات قرآن، آن هم مطابق لهجهی قریش بوده است، زیرا قرآن به لهجهی «ام القری» نازل شده و طبعاً باید همان لهجه محفوظ بماند.
موضع امام دربارهی قراءات سبع کاملاً منفی بود، و در حدیث امام صادقعلیه السلام وارده شده است که قرآن «واحد نزل من عند واحد» و نیز میفرمود: روشنترین گواه بر این که این قراءات به جز یکی از آنها ساختهی اندیشهی قاریان و اجتهاد آنان است؛ اینکه، هر یک از صاحبان قرائت بر حقانیت قرائت خود اقامهی حجت و برهان میکند و میگوید: به این
_______________________________
19. تهذیب الاُصول: ج2، ص 96.