آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

قرآن مجید یکی از دو ثقلی است که پیامبر گرامی از خود به یادگار گذارده است. محدثان اسلامی از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده‏اند که آن حضرت فرمود:
«اِنِّی تارِک فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ: کِتاب الله وَعِترتِی لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الْحَوضَ».1
«من در میان شما دو چیز سنگین و گرانبها را به یادگار می‏گذارم و آن دو عبارتند از کتاب خدا و خاندانم، و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی‏شوند، تا روز قیامت در حوض به من بپیوندند».
بنابر این، قرآن و عترت، دو رکن رکین و دو اصل اصیل، برای زندگی سعادتمندانه در دنیا و آخرت به شمار می‏روند.
سخن در این مقاله پیرامون بینش امام‏قدس سره در جلوه‏های مختلف قرآن است. امّا بینش امام در باره‏ی عترت و ارج و ارزشی که گفتار و رفتار آنان در هدایت انسانها دارد، از موضوع بحث ما بیرون است وعلاقه‏مندان می‏توانند بینش امام‏قدس سره را در باره‏ی عترت و اهل بیت
_______________________________
1. مسند احمد:2،صص14 و 17و26 و59 ؛ ج4، ص 366 و 371 ؛ ج5، ص 182 و 189؛ و نیز رجوع کنید به سنن ترمذی: 2/ 308 ؛ صحیح مسلم:7/122.
________________________________________
پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم از مقدمه‏ای که در وصیت‏نامه‏ی سیاسی خود نوشته، به دست آورند. خوشبختانه، این یادگار ارزشمند امام به زبانهای مختلف ترجمه شده و موضع امام را درباره‏ی هر دو اصل، روشن می‏سازد.
ما در میان ابعاد مختلف قرآن، که امام در دروس و یا سخنرانی‏های خود پیرامون آنها سخن گفته است، چند مسئله را برگزیده و به توضیح دیدگاههای او درباره‏ی آنها می‏پردازیم. مأخذ ما برای تبیین نظریه‏های وی، مدارک یاد شده در زیر است:
1. دروس علمی که امام در حوزه‏ی علمیه‏ی قم القا می‏نمود و نگارنده از سال 1369 هجری قمری تا سال 1383 که امام از ایران به ترکیه تبعید شد، خوشه‏چین خرمن علوم ایشان در زمینه‏های فلسفه، فقه، اصول و تفسیر بوده است.
2. صحیفه‏ی نور: مجموعه‏ی رهنمودهای امام که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بیست جلد چاپ و منتشر شده است.
3. بحثهای امام پیرامون تفسیر سوره حمد که از طریق تلویزیون پخش می‏شد و سپس از طرف انتشارات جامعه مدرسین، به صورت مجموعه‏ای چاپ و پخش گردید.
مسائلی که دیدگاههای امام‏قدس سره درباره‏ی آنها در این مقاله مطرح شده، عبارتند:
1. ابعاد گسترده قرآن.
2. تبیین بُعد فلسفی وعرفانی قرآن.
3. پرهیز از تفسیر به رأی و تفسیر مادی قرآن.
4. افسانه تحریف قرآن که ساخته و پرداخته روایتهای مجعول و بی اساس است.
5. ارزش قرائات مختلف که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت می‏دهند.
اینک هر یک از این مسائل را که از زبان امام یا خامه‏ی او شنیده و می‏خوانیم در این جا مطرح می‏کنیم.
نخست به عنوان تیمن وتبرک دو حدیث را که یکی از رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و دیگر ازوصی گرامی او است، نقل می‏کنیم.
پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«إذا التَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الفِتََنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ المُظْلِم فَعَلَیْکُمْ بِالقُرآنِ فَاِنَّهُ شافِع مُشَفَّع وَماحل مُصدَّق من جَعَل‏أمامه قاده اِلَی الجَنّة...».2
هرگاه فتنه‏ها مانند پاره‏های شب به شما روی آورد، به قرآن چنگ زنید. آن شفیعی است که شفاعتش پذیرفته و مدعی است که گفتار او پذیرفته می‏شود. هرکس قرآن را فرا روی خود
_______________________________
2. الکافی، ج2، ص 238.________________________________________
قرار دهد، اورا به بهشت رهنمون می‏گردد.
امیر موءمنان علیه السلام فرمود:
«واعْلَمُوا اگنَّهُ لَیْسَ‏عَلی اگحَدٍ بَعْدَ الْقُرآنِ مِنْ فاقَةٍ وَلا لاگحَدٍ قَبْلَ القُرآنِ مِنْ غِنی».3
بدانید که برای هیچ کس پس از داشتن قرآن، فقر فکری و معنوی وجود ندارد وهمچنین برای هیچ کس پیش از اخذ به قرآن، بی نیازی نیست.
ابعاد گسترده‏ی قرآن
قرآن به عنوان خاتم کتابهای آسمانی بر قلب مبارک پیامبر فرو فرستاده شد، تا وی آن را بر مردم تلاوت کند، و در جامعه پیاده سازد. این کتاب از آنجا که آخرین برنامه‏ی آسمانی را در بردارد، باید کاملترین آنها را به جامعه‏ی بشری عرضه نماید، برنامه‏ای که مزایای کتب پیشینیان را دربرگیرد و تکمیل کننده‏ی آنها باشد.
حضرت امام قدس سره در دروس خود روی این سه آیه تکیه می‏کرد و می‏فرمود:
«وانّهُ لَتَنْزِیل رَبِّ الْعالَمینَ*نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاگمْین* عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ المُنْذَرِینَ».4
این، تنزیل خداوند جهانیان است که روح الأمین آن را بر قلب تو فرود آورده، تا از بیم دهندگان باشی.
او پیوسته یادآور می‏شد که قرآن، پیش از آن‏که در لباس الفاظ در آید و به صورت مفاهیم بر قلب پیامبر نازل گردد؛ واقعیت بالاتری داشته است که در نتیجه‏ی نزول، از آن مقام بزرگ، حالت لفظ و معنا به خود گرفت، ولی حقیقت این نزول چیست؟ و چگونه از آن مراتب بلند وبالا به چنین مراتب پایین تنزّل پیدا کرد؟ برای ما روشن نیست، هرچند اهل معرفت در اینجا بیاناتی دارند.5
در عظمت قرآن همین بس که خدا آن را بر تمام کتب پیشینیان «مهیمن» و یگانه داور در بازشناسی مطالب صحیح عهد قدیم و جدید قرار داد.
در این مورد می‏فرماید:
«وَاگنْزَلْنا اِلَیْکَ الکِتاب بِالحَقّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الکِتابِ وَمُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَ‏آحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما اگنْزَلَ اللهُ».6
ما کتاب را به حق بر تو فرو فرستادیم که تصدیق کننده کتابهای پیشین و حاکم و داور میان آنهاست.درباره‏ی آنان با آنچه که به تو فرو فرستاده شده است، حکم بنما.
_______________________________
3. نهج البلاغه، خطبؤ 176.
4. شعراء/ 192 194.
5. اسفار:7/ 3022.بنابر این نظریه، قرآن دارای وجود عقلانی بوده، به هنگام نزول در عالم مثال، وجود مثالی، سپس در عالم حس به صورت الفاظ مسموع در آمده است.
6. مائده/ 48.________________________________________
و در آیه‏ی دیگر می‏فرماید:
«اِنَّ هذَا الْقُرآن یَقُصُّ عَلی بَنِی اِسرائیِل اگکْثَرَ الَّذِی هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ».7
این قرآن بسیاری از آنچه را که بنی اسرائیل درباره‏ی آن اختلاف دارند، برای آنان بازگو می‏کند.
چنین کتابی با این مزایا که خاتم کتب و حاکم بر آنها و به هنگام اختلاف، داور است؛ باید ابعاد گسترده‏ای داشته باشد و تا روز رستاخیز، مورد توجه اندیشه‏ها باشد.
حضرت امام‏قدس سره در سخنرانی مورخ 6/7/1356(پیش از پیروزی انقلاب) در نجف اشرف به ابعاد گسترده‏ی قرآن اشاره نموده ولی ابراز تأسف می‏نماید که بسیاری از مفسران به تبیین بعد خاصی گرایش پیدا کرده و از تبیین ابعاد دیگر آن، باز مانده‏اند. ایشان بارها جامعیت قرآن را یادآور شده است.8
فلاسفه و عرفا و متکلمان، به ابعاد معنوی و مسائل فلسفی و کلامی آن، توجه نموده و تفاسیری نوشته‏اند، تو گویی قرآن تنها برای همین جهت فرستاده شده است و دیگر، کتاب سیاست و تربیت نیست، در حالی که فقهای بزرگ، به آیات فقهی آن توجه نموده و از سعی و کوشش در جهات دیگر، باز مانده‏اند و همچنین مفسران دیگر هر یک مطابق ذوق وفن خود از قبیل قصص و تاریخ، ادب و بلاغت و فصاحت، کار کرده و ابعادی را روشن کرده‏اند.
ما، ضمن سپاسگزاری و قدردانی از مساعی جمیل و زیبای هر یک از این گروه‏ها، یادآور می‏شویم که محصور کردن قرآن در یک بُعد، و بی توجهی به ابعاد دیگر آن، با هدف قرآن منطبق نیست.
قرآن، در حالی‏که کتاب عقیده و عرفان، و بیانگر ظریفترین معانی عرفانی وفلسفی است، کتاب انسان ساز و مربی بشر در قلمرو اخلاق و اجتماع و سیاست است، و باید مسلمانان به قرآن به عنوان یک کتاب جامع و کامل که برطرف کننده‏ی نیازها و درخواستهاست، بنگرند و البته در این مورد از بیانات خاتم پیامبران و عترت پاکش به عنوان مبین و راهنمای فهم معانی قرآن بهره بگیرند، چنان‏که می‏فرماید:
«وَاگنْزَلنْا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ».9
ما ذکر (قرآن) را بر تو فرو فرستادیم ت
_______________________________
7. نمل/76.
8. صحیفه نور:1/ 233 242؛ صحیفه نور:5/168، سخنرانی 16/12/1357.
9. نحل/ 44.________________________________________
آنچه را که بر تو نازل شده، برای آنها بیان کنی، تا شاید بیندیشند.
بُعد عرفانی قرآن در بینش امام قدس سره
بُعد عرفانی وفلسفی و عقیدتی قرآن، یکی از ابعاد جاودان آن است که پیوسته مورد توجه اندیشمندان بزرگ بوده و هم اکنون به عنوان عالی‏ترین محک برای شناخت عقیده‏ی صحیح از ناصحیح به شمار می‏آید. قرآن درباره‏ی معارف، مطالبی را مطرح نموده است که مرغ اندیشه‏ی هیچ فیلسوفی به بلندای آن نرسیده و گاهی در کوتاهترین عبارت، نکته‏ای را یادآور شده است که متفکران بعد از قرنها به آن رسیده‏اند.
امام‏قدس سره، در تفسیری که بر سوره‏ی حمد دارد، به این بعُد از ابعاد قرآن کاملاً توجه نموده و در حقیقت، این بُعد فراموش شده را به صحنه بازگردانیده است. تفاسیری که در این چند قرن نوشته شده، غالباً به بُعد ادبی و یا تاریخی و یا فقهی قرآن، توجه بیشتری نموده‏اند، امّا بُعد روح افزای عرفانی آن، تنها مورد توجه عده‏ی کمی قرار گرفته است.
حضرت امام‏قدس سره، در سال 1369 هجری قمری در درس خود، چنین فرمود:
قرآن پاسخگوی کلیه‏ی نیازها، بالأخص خواسته‏های عقل و خرد می‏باشد. ما در حالی که از یکسونگری پرهیز داریم ولی باید به این بخش از قرآن، عنایت بیشتری نشان دهیم، و اصولاً اختلاف الهیون در باره‏ی ذات خدا نیست. همگان وجود خدا را پذیرفته‏اند و اختلاف بیشتر درباره‏ی اسما و صفات و دیگر معارف عقلی است، و اگر محققان اسلامی، بدون پیش داوری وبدون تأثر از مکاتب دیگر به قرآن باز گردند، گمشده‏ی خود را در باب معارف و بالأخص صفات خدا، باز می‏یابند.
این بخش از معارف در قرون نخستین، جنجال عظیمی میان اهل حدیث، معتزله و اشاعره برانگیخته است.
آنگاه حضرت امام‏قدس سره، حدیثی را از امام علی بن الحسین علیمها السلام یادآور شد که آن حضرت طبق نقل شیخ کلینی متوفای 329ه.ق چنین فرمود:
إنّ الله عزّ وجلَّ علم انّه یکون فی آخر الزمان أقوام متعمقون فأنزل الله سورة التوحید والاعلیها السلام‏یات الست من سورة الحدید «سَبَّحَ للهِ ما فِی السَّماواتِ وَالاگرْض وَهُوَ الْعَزِیزُ الحَکیم* لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَالاگرْض یُحْیی وَیُمِیتُ وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیر*هُوَ الاگوَّلُ وَالاعلیها السلام‏خِر وَالظّاهِر وَالْباطِن وَهُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیم* هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَالاگرْض فِی سِتَّةِ اگیّامٍ ثُمَّ آسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الاگرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَما یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ وَما یَعْرُجُ فِیها وَهُوَ مَعَکُمْ اگیْنما کُنْتُمْ وَ اللهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیر* لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَالاگرْض وَاِلَی اللهِ ترجعُ الاُمُور* یُولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَیُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ وَهُوَ عَلِیم بِذاتِ الصُّدُور».
ثمّ قال الإمام السجاد علیه السلام: «فمن رام وراء ذلک فقد هلک».10
آنگاه حضرت امام‏قدس سره از میان معارف وارد در سوره‏ی حدید روی دو بخش تکیه کرد:
1. «هُوَ الاگوّلُ وَ الاعلیها السلام‏خِر وَ الظّاهِرُ وَالباطِن».
2. «وَ هُوَ مَعَکُمْ اگیْنَما کُنْتُمْ».
آنگاه فرمود:
اندیشه‏ی فلاسفه پس از بحثهای گسترده به اینجا رسیده است که وجود حق تعالی، وجود نامتناهی است و لازم نامتناهی بودن، حضور او در همه جاست و هرگز نمی‏توان ممکنی را از واجب تهی دید.
افراد دور از معارف عقلی و قرآنی می‏اندیشند که این آیات ناظر به حلول واجب در ممکنات است، گروهی دیگر برای گریز از حلول، احاطه‏ی گسترده او را بر ممکنات به صورت «احاطه‏ی علمی» تفسیر می‏کنند، یعنی وجود او محیط برممکنات نیست، بلکه احاطه‏ی علمی دارد و از همه چیز آگاه است، ولی باید گفت هر دو گروه (چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند).
حلول از صفات موجود امکانی و از ویژگیهای اجسام است و خدای واجب، خالق اجسام است، نه جسم است و نه در جسمی حلول می‏کند.
تفسیر این آیات، از طریق احاطه‏ی علمی یک نوع تفسیر به رأی است؛ زیرا او به صورت روشن می‏فرماید:«وَ هُوَ مَعَکُمْ اگیْنَما کُنْتُمْ» «او با شماست هر کجا باشید»، و این مطلب غیر از آن است که بگوید: «او از همه چیز آگاه است».
نه تنها این آیه، از چنین احاطه‏ی وجودی و تسلط بر ممکنات حکایت می‏کند، بلکه آیات دیگر نیز گواه بر این اندیشه است مانند:
«ما یَکُونُ مِنْ نَجْوی ثَلاثَة اِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسة اِلاّهُوَ سادِسُهُمْ وَلا اگدْنی مِنْ ذلِکَ وَ لا اگکْثرَ اِلاّ هُوَ مَعَهُمْ اگیْنَ ما کانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا یَومَ القِیامَة...».11
اکنون باید با یک دید عمیق به قرآن نگریست، موجود نامتناهی را در همه جا حاضر دید و حضور او را نه به صورت حضور جسمی در کنار جسمی دیگر، بلکه به سان حضور علت الهی در کنه معلول امکانی دانست و این حضور، جز احاطه قیومی خدا بر اشیا و قیام ممکنات به واجب چیز دیگری نیست و این قیام، آن چنان ظریف و دقیق است که بالاتر از قیام صور علمیه به نفس
_______________________________
10. نور الثقلین:5/ 231.
11. مجادله/ 7.________________________________________
است وحضور خدا در جهان ممکنات، بالاتر از حضور او در کنار قوای قایم به نفس است.
درست است که نفس مجرد، یک نوع حضور در کنار صور علمی دارد. وبالاتر از آن حضور نفس در کنار قوای فعّاله او است که اگر ارتباط این صور و یا قوای فعّاله با نفس قطع شود، نابودی برای آنها قطعی است، ولی حضور واجب نزد ممکنات و قیام ممکنات به واجب از قیام قوا و صور با نفس، دقیق‏تر و ظریفتر است؛ زیرا مسئله، در این مورد، قیام ممکن به واجب است، نه قیام ممکن به ممکن. اینجاست که بشر باید در برابر توحید قرآن و عرفان ظریف آن، سر تعظیم فرود آورد وخود را عاجز و ناتوان از درک کنه آن بداند.12
پاداش کیفر اخروی، تجسم عمل است
حضرت امام‏قدس سره، در بحثهای اخلاقی و تربیتی که به مناسبتهایی پس از درس رسمی، القا می‏نمود، درباره‏ی پاداش و کیفر اعمال، به مسئله‏ی تجسم عمل عنایت بیشتری ابراز می‏داشت و ما در اینجا خلاصه‏ی آنچه را که در کتاب «تهذیب الاُصول» به مناسبتی مطرح شده است، می‏آوریم.
گروهی تصور کرده‏اند که پاداش و کیفرهای اخروی جنبه‏ی قرار دادی دارد، درست بسان پاداش و کیفرهای دنیوی که درمیان بشر رایج است، در حالی که در اینجا مطلب دیگری هست که قرآن یادآور می‏شود و تنها این کتاب آسمانی پرده از روی آن برداشته است، و آن این که عمل انسان از خیر وشر، دو نوع وجود دارد:
«وجود دنیوی» آن عمل ماست، و وجود اخروی آن، پاداش و کیفر ما خواهد بود، و از آنجا که بشر فاقد حس برزخی و اخروی است، فقط عمل را با لباس دنیوی می‏بیند و از درون آن که به نوعی حاکی از وجود اخروی آن است، غافل است، در روز قیامت پوست و قشر عمل فرو می‏ریزد، و مغز و واقعیت آن به صورت پاداش و کیفر تجلی می‏کند، دقت در این آیات، گواه این حقیقت است، آنجا که می‏فرماید:
«یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍمُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَو اگنَّ بَیْنها وَبَیْنَهُ اگمَداً بَعِیداً».13
روزی که هر نفسی، خیر و شر کار خود را حاضر می‏بیند و می‏خواهد میان او و کار بدی که انجام داده، راه درازی باشد.
در آیه دیگر می‏فرماید:
_______________________________
12.امام قدس سره در تفسیر سوره حمد به طور کم رنگ به این حقیقت علمی اشاره نموده است.
13. آل عمران/30.________________________________________
«وَوَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لایَظْلِمُ رَبُّکَ اگحَداً».14
آنچه را که انجام داده‏اند حاضر و آماده می‏بینند و پروردگار تو، به کسی ستم نمی‏کند.
در اینجا آیه‏ی سومی است که به گونه‏ای روشنتر، واقعیت را حکایت می‏کند، آنجا که می‏فرماید:
«اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ اگلِیم* یَوْمَ یُحْمی عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوی بها جِباهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لاگنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ».15
گروهی را که طلا و نقره را اندوخته و آن را در راه خدا انفاق نمی‏کنند به عذاب دردناک بشارت ده، روزی اندوخته‏های آنان را با آتش دوزخ سرخ می‏کنند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان، داغ می‏نهند، سپس به آنان گفته می‏شود این همان است که برای خود ذخیره کرده بودید، اکنون آنچه را که می‏اندوختید، بچشید.
دقت در این آیه،حقیقت تجسم عمل را روشن می‏کند و این که طلاهای احتکار شده در دو موطن، دونوع وجود دارند، در اینجا به صورت طلا و نقره‏ی دلربا و در آنجا به صورت فلزات داغ شده‏ی جانکاه.16
تفسیر به رأی، در بینش امام قدس سره
تفسیر به رأی به اتفاق علمای اسلام، حرام و ممنوع است، و کثرت مذاهب و این که هر مذهبی برای خود از قرآن شاهد و گواه می‏آورد، نشانه‏ی این است که همگی به قرآن با پیش داوری خاصی مراجعه کرده‏اند.
امام، در یکی از سخنرانیهای خود، نکوهش خاصی از تفسیر به رأی نموده، ویادآور شده است که اکنون گروهی پیدا شده‏اند که پیشاپیش، یک سلسله عقاید و مسائل را پذیرفته‏اند و از آن نظر به قرآن می‏نگرند که شاهدی بر گفتار خود بجویند و اگر هم نجستند با تأویل و ارتکاب خلاف ظاهر، قرآن را بر سخن خود تطبیق می‏کنند.
«مادیگرایی» در عصر حاضر بر بسیاری از اندیشه‏ها سیطره یافته و سبب شده است که حتی برخی از الهیون نیز حقایق علمی و معنوی قرآن را بر همین امور پست مادی تطبیق کنند، ما چنین تفسیر به رأیها را در تفسیر برخی از نویسندگان مصری و هم اکنون در نوشته‏های مبتذل گروهکها، می‏بینیم. هدف اینان پرده برداری از معارف غیبی قرآن نیست آنان به دنبال
_______________________________
14. کهف/ 49.
15. توبه/ 34، 35.
16. تهذیب الاُصول، ج1، ص 248.________________________________________
تأیید بینش خود هستند، از این جهت به این سو و آن سو، دست می‏افکنند.
امام در سخنرانی مورخ 23/3/1358 کسانی را که با پیش داوری از قرآن برداشت می‏کنند، نکوهش فرموده است، و یادآور می‏شود که کار این گروه مشکل‏تر از همه است، اینها در پی آنند که هرچه دلشان می‏خواهد، به گردن قرآن بگذارند.17
افسانه‏ی تحریف قرآن
مسئله‏ی تحریف قرآن که مدتی است از طرف مبلغان مسیحی مطرح می‏شود، چیز تازه‏ای نیست، بلکه اصل اندیشه‏ی تحریف قرآن در همان قرن دوم و سوم به وسیله‏ی احبار و رهبان در میان مسلمانان مطرح شد، آنان برای جبران نقیصه‏ی کتاب آسمانی خود، سعی کردند که کتاب آسمانی مسلمانان را نیز تحریف شده جلوه دهند.
حضرت امام‏قدس سره در سال 1374هجری قمری برابر 1334 هجری شمسی روزی در باره‏ی تهمت تحریف قرآن سخن می‏گفت، متن بیانات امام به زبان عربی در «تهذیب الاُصول» آمده است اینک دیدگاه امام را در باره‏ی این اتهام یادآور می‏شویم، ایشان چنین فرمود:
«انّ عنایةَ المسلمین بجمعِ کتابهِم وحفظِه و ضبطِه فی مجالی القراءة و الکتابة، یدفع الإنسان إلی الیقین ببطلان مزعمة التحریف و انّه أمر لا ینبغی أن یرکن إلیه ذو مسکة».18
امام‏قدس سره در این فراز، از عنایت مسلمانان به حفظ وگردآوری آیات قرآن سخن می‏گوید ویادآور می‏شود که عنایت مسلمانان صدر اسلام به قرآن، مانع از آن بود که کلمه‏ای از آن حذف گردد ویا افزایش پیدا کند، و قرآن نشانه‏ی موجودیت و کیان اسلام وعظمت مسلمانان بود. چگونه امکان داشت، قرآن با آن همه حافظان و قاریان و نویسندگان، تحریف شود؟
آنگاه امام درباره‏ی روایات مختلفی که در کتب فریقین پیرامون تحریف وارد شده، سخن می‏گوید و آنها را به چهار دسته تقسیم می‏کند و می‏فرماید:
و ما وردت فیه من الأخبار:
1. بین ضعیف لا یُستدلُّ به.
2. إلی مجعول تلوحُ منها آثار الجعل.
3. إلی غریب یقضی منه العجبُ.
4. إلی صحیح یدلّ علی أنّ مضمونه تفسیر الکتاب وتبیین معنی الاعلیها السلام‏یة.
_______________________________
17. روح خدا در ولایت فقیه (مجموعه سخنرانیها وبیانات امام) چاپ ارشاد، ص 51.
18. تهذیب الاُصول:2/ 96.
________________________________________
روایات مربوط به تحریف به چهار دسته تقسیم می‏شود که سه گروه از آن مردود و گروه چهارم آن که پذیرفته است، ارتباطی به تحریف ندارد.
1. گروه نخست، روایاتی است که راویان آنها ضعیف هستند. این روایات غالباً به صورت مرسل نقل شده‏اند.
2. گروه دوم، روایاتی است که متن آنها، گواه بر جعل آنهاست.
3. گروه سوم، روایات شاذّی است که خرد و وجدان از آنها در شگفت و تعجب است.
4. روایاتی که از تفسیر قرآن سخن می‏گویند و هرگز مدعی آن نیستند که الفاظ آنها جزء قرآن است.
آنگاه امام یادآور می‏شود که اگر برای بررسی این روایات وقتی پیدا می‏کرد؛ روشن می‏نمود که چگونه مسئلؤ «تحریف» افسانه‏ای بیش نیست، او می‏فرماید:
«ولولا خوف الخروج عن طور البحث لارخینا عنان البیان إلی تبیین تاریخ القرآن وما خدم به المسلمون القرآن طیلة القرون،و لاوضحنا لک انّ کتاب الله هو الموجود مابین الدفتین».19
او در درس خود از مرحوم محدّث نوری تجلیل می‏کرد ولی می‏افزود، علاقه‏ی او به جمع روایات شاذ سبب شده که کتاب «فصل الخطاب» را بنویسد در صورتی که لازم بود او از گردآوری شواذ اعراض نماید.
اختلاف قراءات در بینش امام قدس سره
امام در طول بحث خود،معتقد بود که قرآن، یک نص ویک قرائت بیش نداشته، و پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم نیز تنها یک قرائت را به مردم آموخته است و اگر در دوران خلیفه‏ی سوم کاری انجام گرفته، مربوط به یکدست سازی تلفظ مفردات قرآن، آن هم مطابق لهجه‏ی قریش بوده است، زیرا قرآن به لهجه‏ی «ام القری» نازل شده و طبعاً باید همان لهجه محفوظ بماند.
موضع امام درباره‏ی قراءات سبع کاملاً منفی بود، و در حدیث امام صادق‏علیه السلام وارده شده است که قرآن «واحد نزل من عند واحد» و نیز می‏فرمود: روشنترین گواه بر این که این قراءات به جز یکی از آنها ساخته‏ی اندیشه‏ی قاریان و اجتهاد آنان است؛ این‏که، هر یک از صاحبان قرائت بر حقانیت قرائت خود اقامه‏ی حجت و برهان می‏کند و می‏گوید: به این
_______________________________
19. تهذیب الاُصول: ج2، ص 96.

تبلیغات