آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

درگذشت پیامبر گرامی‏صلی الله علیه و آله و سلم، با تند باد حوادث همراه بود؛ حوادثی که خود وی از آن سخت بیمناک بود و از وقوع نزدیک آن گزارش می‏داد. حتی روزی در حالی که حضرت در آتش تب می‏سوخت و بیماری شدیداً او را رنج می‏داد، با کمال سختی به مسجد آمد و با صدای بلند فرمود:
«أیّها النّاسُ سُعِّرت النّار و اُقبلتِ الفِتَن کَقِطَعِ اللَّیلِ المُظْلِمِ...».1
«ای مردم آتش (فتنه) بر افروخته شده، و فتنه‏ها بسان پاره‏های شب تاریک به سوی شما روی آورده است...».
آگاهی از واقعیتِ آتش فتنه‏ای که پیامبر از هجوم نابهنگام آن خبر می‏داد، حایز اهمیت است. این فتنه و آتش، جز آتش تفرقه و فتنه‏ی دو دستگی، چیز دیگری نبود و متأسفانه، در اندک زمانی دامن امت اسلامی را گرفت و افق را تیره ساخت و دود آن به چشم همگان رفت و هنوز که هنوز است جامعه اسلامی از آن رنج می‏برد.
بر اثر این فتنه‏ها، جانشین با کفایت پیامبر که دو ماه و اندی قبل در سرزمین غدیر به فرمان الهی توسط پیامبر برای زعامت بر امت اسلامی منصوب شده بود، خانه‏نشین شد و متحصنان در خانه‏ی او نیز که به هیچ قیمت حاضر به ترک خانه او نبودند، به انفجار بیت و انهدام و سوختن تهدید شدند و آنچه که نباید رخ بدهد رخ داد.
سپس، بعد از 25 سال سکوت شکوهمند، بر اثر فشار افکار عمومی، زمام امر امّت در دست زعیم واقعی قرار گرفت ولی طولی نکشید که با شهادت وی در مسجد کوفه، حزب اموی زعیم مسلمانان گردید و تا سال 132 بر جان و مال مسلمانان تاخت، و هاشمیان و علاقمندان بیت علوی را بر سر هر کوی و برزن به دار آویخت، و به عناوین گوناگون سر به نیست کرد، تا آن‏که مرگ حزب اموی با قیام مسلمانان فرا رسید و می‏رفت تا کار زعامت در دست حاکمان واقعی و وارستگان جامعه قرار گیرد، امّا این بار نیز فرزندان عباس با خدعه و نیرنگ در پوشش وابستگان بیت نبوی، گوی خلافت را ربوده و تا سال 656ه بر مسند حکومت قرار گرفتند.
تصور می‏رفت که با آمدن فرزندان بنی عباس پیروان اهل بیت علیهم السلام نفس راحتی بکشند امّا بر خلاف انتظار، ستم این گروه اگر افزون بر امویها نبود، کمتر از آنها نبود.
به تعبیر شاعر:
یا لیتَ جورَ بنی مروان دامَ‏لنا
ولیتَ عدلَ‏بنی العباس فی النار
طومار خلافت بنی‏عباس با حمله‏ی مغول بت‏پرست درهم پیچیده شد و متجاوز از دو قرن و اندی، کشورهای اسلامی دچار هرج و مرج گردید و ثبات و آرامش را از دست داد.
در اواخر قرن نهم حدود 875ه خلفای عثمانی در اناضولی منطقه‏ی گسترده‏ای از قطر اسلامی را زیر سلطه‏ی خود در آوردند. این بار فتنه‏گریهای طایفی، آتش تندی را بر ضد شیعه بر افروخت تا آنجا که سلطان سلیم عثمانی در مدتی کوتاه چهل هزار شیعه را در اناضولی سربرید....
روند حوادث و محاسبات اجتماعی ایجاب می‏کرد که مرام تشیع در این گردبادها از بیخ و بن کنده شده و اثری از آن باقی نماند، امّا بر خلاف این تصور، نهال تشیع در تاریکْنای قرون از رشد و تکامل باز نایستاد و شاخه‏های آن در غالب کشورهای اسلامی و غیره گسترش یافت و آمار پیروان این مکتب که هنگام درگذشت پیامبر از 50 نفر تجاوز نمی‏کرد، امروز به لطف الهی و به برکت منطق استوار و نیرومند آن، از مرز سیصد میلیون می‏گذرد، وبه گفته‏ی مسئول محترم مرکز جهانی علوم اسلامی در قمْ در آغاز سال جاری درسی (137677) متجاوز از بیست هزار دانشجو از شرق و غرب جهان، خواهان تحصیل در آن مرکز بودند، که به علت کمی امکانات، تنها با ثبت‏نام دو هزار نفر از آنان موافقت گردید.
آری، آنچه که واقعاً مکتب اهل بیت علیهم السلام را در برابر طوفان حوادث، تاکنون مقاوم وپایدار نگاه داشته بلکه بر شکوه و گستره‏ی آن افزوده است، جز غنای مکتب غنای فکری و علمی و فلسفی چیز دیگری نبوده و نیست. منطق استوار مکتب، همواره به پیروانش درس ایمان و جانبازی آموخته و آنان را در عرصه‏ی گفتمان فرهنگها و پیکار اندیشه‏ها، به پیشرفته‏ترین سلاح فکری و فرهنگی مجهز ساخته است، و بی‏گمان اگر این عامل اساسی که خود جلوه‏ای از لطف خداوند منّان به جهان انسانیت است نبود، تاکنون اثری از تشیّع باقی نمانده بود. و این، همان، اجابت درخواست رسول گرامی اسلام‏صلی الله علیه و آله و سلم از خدای متعال در غدیر است که فرمود:«مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَهذا علیٌّ مَولاهُ، اللّهمّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَآنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَآخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».

تبلیغات