علم کلام و عقاید در عصر رسالت (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
پیشینهى علم عقاید و خاستگاه آن در اسلام
گرچه علم کلام و عقاید به صورت مدون و کلاسیک سابقهاى به درازاى عمر بشر ندارد ولى از آنجا که بشر همواره با دین و تعالیم مذهبى سر و کار داشته، این علم هم کم و بیش در میان انسانها رواج داشته است; چه این که مسلما بشر در حدود سنجش خود، منطقى براى اثبات عقیدهاش داشته، و از آن استفاده مىکرده است.
اولین و اصلىترین خاستگاه مباحث کلامى در جهان اسلام، قرآن کریم (معجزهى جاوید پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله و سلم) است که با دعوت همگان به پذیرش حق و گردن نهادن به اصول اعتقادى (که نوعا در فطرت آدمى نهفته و سرشت انسانها با آن آمیخته است) جایگاه طرح این مباحث را در میان مسلمانان میسر ساخت و اعتقادات دینى مسلمانان با گسترش اسلام و رویارویى با افکار و اندیشههاى دیگر مذاهب، بحثهاى طولانىاى را در دامنش به وجود آورد.
با نزول وحى و ابلاغ پیام الاهى، جانهاى تشنه، از دریاى معارف دینى سیراب مىشدند.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم باحضورش در جمع مؤمنان هرگونه پرسشهاى اعتقادى مردم را یا از طریق وحى و یا با سخنان خویش، پاسخ مىفرمود.
نمونههایى از بیان مسایل اعتقادى توسط پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم(غیر از مجموعه وحى قرآنى) در ضمن خطبهاش آمده است (1) که اصول توحید ومسایل مختلف صفات الهى را بیان فرموده است.
عدم اختلاف مسلمانان عصر رسالت در مباحث اعتقادى
اگر این نظریهى دانشمندان جامعه شناسى معرفت را بپذیریم که: «همهى آراى کلامى و فلسفى داراى زمینهاى سیاسى و اجتماعىاند» (2) ، در عصر رسالت مدنى، با وجود حکومتى که آن حضرت تشکیل داد و گسترش و وسعت آن در سال نهم هجرى (جنگ تبوک) و فراهم آورى سى هزار مرد جنگى، چنان وحدت ویکپارچگى را در میان مسلمانان ایجاد کرده بود که تقریبا اکثریت قبایل بادیه نشین جزیرة العرب با آن حضرت اتحاد داشتند، لذا در این عصر (علاوه بر عواملى که گفته شد) عاملى براى اختلاف فکرى کلامى وجود نداشت.
آنچه که مایهى عدم اختلاف مسلمانان در مبانى اعتقادى زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بود، علاوه بر دریافت مستقیم رهنمودهاى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و برخوردارى از متن کتاب وحى، و توجه به آیات قرآن است که همه را به همسویى و الگو قرار دادن پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرا مىخواند:
«و لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنة» (احزاب/21).
و دستور مىدهد: آنچه را پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم آورده، گردن نهید و بدان چه شما را از آن برحذر داشته، دورى جویید:
«ما آتیکم الرسول فخذوه و ما نهیکم عنه فانتهوا» (حشر/7).
در عصر پیامبر (3) مسلمانان با مراجعهى مستقیم به پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و مرجع قرار دادن آن حضرت در امور کلى اعتقادات و احکام، هرگونه ابهام و تشکیک احتمالى در دین را رفع مىکردند و در بیشتر مواقع با اجتماع در محضر آن حضرت و با طرح پرسشهاى گوناگون دینى پاسخهاى آنها را دریافت مىکردند، و مجموعهى سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم همراه با فعل و تقریرش«سنت» را تشکیل داده است.
شاید به خاطر جلوگیرى از انحرافات عقیدتى و ممانعت از رواج عقاید شخصى در دین، روایات نبوى، جدال در دین را نهى کرده است. (4)
نمونههایى از پرسشهاى عصر رسالت
از سوى دیگر، پرسشهاى مسلمانان و دیگر مردم، در باب مباحث کلامى و معارف دینى نوعا در حد توضیح خواستن و روشنگرى بوده تا انتقاد وخردهگیرى. لذا، سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به عنوان فصل الخطاب موجب پذیرش همگان قرار مىگرفت.
نمونههایى از این پرسشها در کتب روایى نقل شده است که اینک به ذکر فهرست و موضوعات کلى چند پرسش اکتفا مىکنیم:
1. پرسش حضرت خدیجهعلیها السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم درباره اطفالى که در جاهلیت از دنیا رفتهاند. (5)
2. سؤال جابر انصارى از آن حضرت دربارهى «اولى الامر» و... (6)
3. سؤال اعرابى ازپیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دربارهى : «صلیعاء»، «قریعاء»، اولین خونى که بر روى زمین ریخته شد و بهترین و بدترین مکان زمین. (7)
4. سؤال ابن عباس از «الکلمات التى تلقى آدم من ربه فتاب علیه...». (8)
5. پرسش امام على علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دربارهى ایمان. (9)
6. و نیز سؤال دربارهى تفسیر «المقالید». (10)
7. پرسش ابوهریره از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دربارهى آیه «لکل قوم هاد» . (11)
8. پرسش یهود از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دربارهى «رعد» (12)
و....
اصول اعتقادى دعوت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در مکه
از طریق نزول آیات و سور مکى قرآن به خوبى استفاده مىشود که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم ماموریت داشت در نخستین سالهاى رسالت و نبوت خویش، مردم را به سه اصل مهم اعتقادى فرا خواند که مجموعهى رسالت پیامبران پیشین را تشکیل مىداد:
الف) ابلاغ رسالت و نبوت
اولین گام، ابلاغ رسالت و وحى الاهى به مردمى بود که در میان آنان نشانههایى از آیینها و مرامهاى گوناگون وجود داشت.
در سورهى فصلت که مکى است، چنین آمده :
«قل انما انا بشر مثلکم یوحى الى...» (فصلت/6).
ب) دعوت به توحید و ابطال هرگونه شرک و دوگانه پرستى
وجود آداب و رسوم جاهلى، راه یابى انحراف و تحریف در ادیان توحیدى و ...از جمله عواملى بودند که غالب مردم مکه را در دام دوگانه پرستى و پرستش بتان و... فرو برده بود.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم پس از ابلاغ رسالتخویش، مردم را به توحید و عبودیتحق تعالى دعوت نموده، از آنان خواسته بود که دست از شرک بردارند و از گناهان گذشتهشان توبه کنند:
«انما الهکم اله واحد فاستقیموا الیه و استغفروه و ویل للمشرکین» (فصلت/6).
ج) اعتقاد به معاد و زندگى پس از مرگ
گستردگى جهل و نادانى، هواپرستى و اشتغال به امور دنیوى، عرب جاهلى را در زندان دنیا گرفتار ساخته بود وبسیارى از آنان، « زندگى را منحصر در این دنیا دانسته، زندگى پس از مرگ را انکار مىکردند» (انعام/9).
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم اعتقاد به معاد را (که همهى پیامبران پیشین، مردم رابه آن فرا خوانده بودند) مطرح فرمود.
مروى اجمالى به موضوعات اعتقادى قرآن به ترتیب نزول سورههاى مکى و
مدنى
توجه به چگونگى طرح مسایل اعتقادى و مباحث کلى عقاید دینى در قرآن، ما را سبتبه وضعیت تاریخ کلام اسلامى در عصر رسالتبیشتر آشنا مىکند و ضمنا در مىیابیم که قرآن کریم چقدر به اهمیت و تکرار آن پرداخته است.
ترتیب نزول - سورههاى مکى - عناوین مسایل اعتقادى و معارف دینى
2 یا 5 - قلم (68) - تبرئهى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از طعنهى دشمنان اسلام (مانند نسبت جنون و...) مساله امهال مهلت دادن به کافران و ستمگران که در نهایتبه زیان آنان خواهد بود.
3 یا 4 - مزمل (73) - مسالهى معاد و رستاخیز; چند دستور براى مسلمانان...
4 - مدثر (74) - فرمان قیام، انذار کافران، تکبیر پروردگار...، اشارات شدیداللحنى به یکى از منکران و مخالفان( ولید بن مغیره) و پاسخ به طعن و تکذیب او; مسایل مربوط به معاد و علایم و خصوصیات بهشتیان و دوزخیان.
5 - فاتحة الکتاب (13) - خداشناسى و اوصاف خدا، اوصاف و نشانههاى بندگان صالح خدا، تبیین مساله هدایت و صراط مستقیم در قالب دعا و ابراز تنفر از کجروى و گمراهى.
7 - تکویر (81) - توصیف آغاز قیامتبه تغییراتى که در آستانهى وقوع رستاخیز در جهان خلقت اتفاق مىافتد.
8 - اعلى (87) - بیان احوال سخت دلان در آخرت، و بشارت به رستگارى پاکدلان .
10 - فجر (89) - اشاره به فرا رسیدن روز جزا که در آن روز بىایمانان با مشاهدهى آثار جهنم پند مىگیرند و متنبه مىشوند اما چه جاى پند گرفتن که بىفایده و دیر هنگام است.
18 - کافرون (109) - اتمام حجتبر کافران و سخن از عدم سازش; نفى التقاط و آمیختگى میان آیین توحید و آیین شرک و بتپرستى.
22 - اخلاص (112) - توحید، معرفت و شناختخدا و صفات او.
23 - نجم (53) - اشاره به گوشههایى از معراج حضرت محمدصلى الله علیه و آله و سلم و مقام قرب او که از «قاب قوسین» هم فراتر و نزدیکتر بوده است. توصیف اعمال، افکار و عقاید خرافاتى بت پرستان و مشرکان.
24 - عبس (80) - شمارش بخشى از نعمتهاى الهى به منظور شکر نعمت و سپاسگزارى و توجه انسانها به سوى خدا... تاکید بر وقوع قیامت و توصیف دوزخیان و بهشتیان.
27 - بروج (85) - سوگند به آسمان و روز قیامت و تاکید بر وقوع آن به عنوان روز موعود... اشاره به علم خدا و احاطهى علمى او به اعمال و حرکات و نیات انسانها و بیان عظمت قرآن و اصالت و اعتبار آن.
30 - قارعه (101) - بیان حادثهى قیامت، شداید و احوال آن روز، سرنوشت نهایى انسان....
31 - قیامت (75) - حتمیت وقوع معاد و اوضاع و احوال روز قیامت، توصیف انسانها در جهان آخرت در دو گروه: گروهى تازه رو و نورانى و گروهى با قیافههاى غمگین و ترشرو; روز حسرت بودن آخرت; خطاب به منکران جهان آخرت: خدایى که انسان را از نیستى صرف، از نطفه و سپس از خون بسته آفرید، آیا توانا نیست که مردگان را زنده کند؟
33 - مرسلات (77) - تاکید بر وقوع قیامت و نشانهها و علایم وقوع آن، ذکر مواهب عظیم الهى براى بشر، توصیف اعمال و نشانههاى مجرمان و متقیان و سرنوشت هر دو گروه.
34 - ق (50) - مساله معاد و تعجب کافران از این که چگونه بعد از مردن و پوسیده شدن دوباره زنده مىشوند... منکران نبوت و پاسخگویى به توهمات واهى آنان... نشانههاى توحید و قدرت الهى....
35 - بلد(90) - بیان اصحاب میمنه(بهشتیان) و اصحاب مشئمه(دوزخیان)
36 - طارق (86) - توانایى خدا بر بازگرداندن انسان در قیامت (روز آشکار شدن رازها و نهانیها).
37 - قمر(54) - توصیف و تصورهایى از قیامت و معجزهى «شق القمر» به منظور اتمام حجتبا منکران و پیروان هوس; ترسیم عناد و مخالفت آنان با حق و اشاره به کیفیتحشر و...
38 - ص (38) - مسایلى مربوط به توحید، مسایلى دربارهى قرآن و نزول آن، احوال منکران و اظهارات مشرکان در مورد قرآن...
39 - اعراف (7) - داستان و احوال «اصحاب اعراف» جهت عبرتانگیزى و پند آموزى; کتاب هدایتبودن قرآن، اشاره به عالم ذر یا میثاق اول یا عهد الست در آیه 172.
40 - جن (72) - صالح یا مؤمن بودن بعضى از طایفههاى جن; بیان بعضى از عقاید خرافى مردم دربارهى جن، عمومیت دعوت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم براى طایفهى جن و انس.
41 - یس (36) - مباحث معاد و رستاخیز و کیفیت زنده شدن مردگان در قیامت و به سخن درآمدن اعضا و جوارح انسان و شهادت دادن آنها علیه انسان....
42 - فرقان (25) - احتجاج با منکران دربارهى حقانیت رسالت و دعوت انبیا; پاسخ به آنان که به بشریت پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم و فقرا طعنه مىزدند و تجسم حالبد این گونه مردم در قیامت.
43 - فاطر(35) - ذکر شمهاى از نعمتهاى خدا، و ذکر مساله معاد و رستاخیز و بعضى از احوال قیامت، اشاره به ندامت و پشیمانى کفار و آرزوى بازگشت آنان به دنیا جهت جبران گذشته.
44 - مریم (19) - تاکید بر مسالهى «حشر»(معاد) با سوگند به پروردگار; تنزیه خداوند از فرزند و شریک; بیان وحدانیتخدا و شرح شمهاى از احوال قیامت.
45 - طه(20) - گوساله پرستى بنىاسرائیل; مجادلهى فرعون با موسى علیه السلام .
46 - واقعه(56) - اعلام حتمى بودن وقوع روز قیامت و چگونگى پیدایش آن، توصیف احوال دوزخیان و بهشتیان ...
47 - شعراء (26) - توحید، خوف از آخرت، تصدیق به وحى حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم...
48 - نمل (27) - مساله خداشناسى و نشانههاى توحید; احوال حشر و معاد....
50 - غافر(40) - بیان بعضى از صفات الهى; دعا در درگاه خداوند; مساله معاد، رستاخیز و حشر و نشر.
50 - اسراء (17) - معراج پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و بیان احکام فقهى چند موضوع....
51 - یونس(10) - دلایل اثبات وجود خدا، مساله وحى، نبوت و بعثت پیامبران; بیان مظاهر قدرت خداوند.
52 - هود(11) - اثبات حقانیت وحى و قرآن و عظمت و شکوه و اعجاز آن، مساله علم خدا به تمام امور.
54 - حجر(15) - جاودانگى قرآن، مصونیت آن از تحریف و تغییر و گزند دشمنان.
55 - صافات(37) - فرشتگان، معاد، احوال قیامت، شرح حال بندگان مخلص خدا.... ذکر سرنوشت کافران....
56 - انعام(6) - نهى از شرک به خدا; مساله وحى; نبوت و رسالت; مساله معاد و حشر و نشر.
57 - لقنان(31) - پس از وصف حال متقیان، احوال و خصوصیات منکران و مستکبران را بیان مىکند و از مشرکان مىپرسد که در مقابل آسمانهایى که خدا بىستون نگاه داشته، شریکان خداى شما چه چیز آفریدهاند؟
58 - سبا(34) - محاجه و مناظرهى مستضعفان با مستکبران در قیامت، موضوع معاد و احوال قیامت...
59 - زمر(39) - بیان آثار توحید و تنزیه خداوند از داشتن فرزند و بر شمردن عبادتهاى خالصانه; مساله معاد و رستاخیز و مسایل مربوط به احوال آن جهانى مؤمنان و کافران...
61 - فصلت(41) - مساله نزول قرآن; معاد و احوال قیامت و شهادت دادن چشم و گوش و پوست و تمام اعضا و جوارح دوزخیان بر علیه او.
62 - شورى(42) - نزول وحى، وحدت ادیان آسمانى و نهى مردم از تفرقه و اختلاف در دین خدا، مباحث توحید و معاد...
63 - زخرف (43) - پاسخ به ایرادهاى بیجاى مشرکان; مساله معاد و ترسیم صحنهى رستاخیز; توصیف بهشتى که براى نیکوکاران و وارثان آماده است.
64 - دخان(44) - اشاره به منکران قیامت و عدم بیهودگى آفرینش; دیدن جزاى کارها در قیامت; آثار و نشانههاى وقوع قیامت و احوال گناهکاران در آن روز.
65 - جاثیه(45) - نزول قرآن از سوى پروردگار، مایههاى عبرت در آفرینش...
66 - احقاف(46) - معاد و تعیین جایگاه و وضعیت آن جهانى مؤمنان وکافران; توانایى خداوند بر زنده کردن مردگان.
67 - ذاریات(51) - راستى و درستى وعدههاى الهى و قطعى و واقعى بودن جزاى اخروى; نشانههاى توحید.
68 - غاشیه(88) - توصیفى از بهشت و دوزخ; احوال و عاقبت کار منکران; شادابى و رستگارى مؤمنان.
69 - کهف(18) - تشریح و تبیین مبدا و معاد و مسایل خداشناسى; نزول قرآن جهت اصلاح جامعه و...
70 - نحل(16) - ایمان و الوهیت و وحى و بعث و معاد.
71 - نوح (71) - اطاعت از خدا و پیامبر او; شمارش نعمتهاى خدا و آثار و نشانههاى توحید، ذکر اصول عقیدتى و....
72 - ابراهیم(14) - موضوع اساسى آن: توحید و توصیف قیامت و حساب و جزا...; وحدت و یکپارچگى تمام ادیان آسمانى.
73 - انبیاء(21) - این سوره از موضوعات اساسى مربوط به عقیده، یعنى توحید و نبوت و احوال معاد سخن مىگوید. و نیز مساله شفاعت و... مساله «حدوث و قدم قرآن»(مربوط به آیهى دوم این سوره) یکى از بحثهاى کلامى عقیدتى است که در اطراف قرآن مجید میان فرقههاى اسلامى مطرح شده و با ارایهى نظریات گوناگون، جنگ و جدال لفظى و عملى درگرفته است.
74 - مؤمنون(33) - مساله معاد و محاجه قرآن و اقامهى برهان علیه منکران معاد.
75 - سجده(32) - مساله توحید، معاد و اوضاع قیامت و هشدار به ناباوران و این که بدکاران تقاضاى بازگشتبه دنیا مىکنند.
76 - طور(52) - قطعى بودن وقوع عذاب در قیامت، تهدید دروغ انگاران به عذاب جهنم.
77 - ملک(67) - تحسین و تبریک خداوند در مورد فرمانروایى و حاکمیت و قدرت مطلقهى او; آفرینش مرگ و حیات; پرسش نگهبانان جهنم از جهنمیان که آیا در زندگى دنیوى هشدار دهندهاى براى شما نیامده بود؟...
78 - حاقه(69) - «حاقه» یکى از نامهاى روز قیامت است، با شرح احوال قیامت و دوزخیان و عذابهاى آنان، احوال دو گروه (اصحاب یمین و اصحاب شمال) را بیان مىکند.
79 - معارج(70) - عذاب اخروى، اوصاف و احوال مؤمنان، بیان وضعیت کافران در قیامت.
80 - نبا(78) - با طرح یک سؤال از یک خبر و حادثه بزرگ یعنى قیامت و با تاکید بر وقوع و عظمت آن آغاز مىشود. وصف بهشت، یادآورى عذاب جهنم و شدت آن و ندامت دوزخیان.
81 - نازعات(79) - تاکید بر وقوع حتمى روز جزا و قیامت و شرح حالات انسان در آن روز...
82 - انفطار(82) - وقوع قیامت و شرایط و نشانههاى آن، سرنوشت وجایگاه «ابرار» و «فجار».
83 - انشقاق(84) - اشاره به دگرگون شدن نظم کیهانى که پیش درآمد روز قیامت است و از آن میان،اشاره به شکافتن یا شکافته شدن آسمان; حال مردم در قیامت: اصحاب یمین، اصحاب شمال.
85 - عنکبوت(29) - بیان سرگذشت کافران و تکذیب کنندگان; بحث از ایمان و آزمایشهایى که در راه آن است...
86 - مطففین(83) - توصیف معاد و اوضاع رستاخیز و جهان آخرت; معرفى دو گروه «مقربین»و «مجرمین»; اشاره به لبخندهاى تمسخر آمیز کافران به مؤمنان در این جهان، و نیز خندیدن مؤمنان به کافران در روز قیامت.
93 - زلزله(99) - توصیف روز قیامت...
95 - محمد(47) - حبط یا احباط (در آیات 9و32) به این معنى که اعمال ناروا، کارنامهى اعمال نیک را تباه مىکند که از مسایل مهم کلام اسلامى است.
عقاید درعصر رسالت و زمینههاى پیدایش علم کلام
حکیم ملا عبدالرزاق فیاض لاهیجى (...1072ه.ق) وضعیت کلامى عصر بعثت و هجرت، چگونگى پاسخگویى به معارف الاهى در عصر امامت و نیز زمینهها و علل پیدایش «علم کلام» را چنین بیان نمود:
از زمان بدو ظهور ملت اسلام تا آخر زمان حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام مقرر نبود که صحابه و تابعین در معارف الهى وسایر مسایل دین گفتگو کنند و بر سبیل درس و بحث و تدوین و تالیف در افاده و استفاضهى علوم خوض نمایند; بلکه در زمان حضرت رسالت صلى الله علیه و آله و سلم بنابر آیاتى که مشتمل بر امر به نظر و فکر و تدبر و تامل در آیات آفاق و انفس عزصدور و شرف نزول مىیافت مدار عقلا و مستعدان اهل اسلام بر تامل و نظر بود و در سوانح مشکلات، مقربان مسند، رسالت را رجوع به استکشاف از زبان وافى بیان آن حضرت و سایر مردم را استعلام از خدمت مقربان درگاه رسالت میسر و مقدور مىگشت. و همچنین بعد از زمان رسالت، خواص امت را استفاده از خدمتحضرت امیرالمؤمنین صلوات الله وسلامه علیه و عوام را از خدمتخواص مقرر بود و مسلمانان ممنوع بودند از گفتگو کردن در امور دینى و مجادله نمودن در معارف یقینى; و آن حضرت در اکثر زمان اگر چه از مقرخلافت و امامت ظاهرى بنابر مصلحتى که مىدانست و مامور بدان بود ممنوع بود، اما در امور دینى و مسایل علمى مسلمیتى نداشت که احدى را یاراى مخالفت صریح تواند بود. و بعد از زمان حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله وسلامه علیه طغیان ارباب عدوان به نوعى بالا نگرفت که علماى اهل بیت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم را، که اوصیاى آن سرور بودند، میسر شود اظهار علوم دین کردن و اجراى احکام شرع مبین نمودن; و بدین سبب عموم [عوام] الناس محروم شدند از تحقیق و تفتیش مسایل علمى و مطالب نظرى، مگر قلیلى از نیک بختان شیعه که مستعد به معرفت ائمه دین و موفق به ملازمت علماى طاهرین بودند و خدمت ایشان را بر نفس و اهل و مال برگزیده و کمر اطاعت وبندگى محکم بر میان اعتقاد صادق بسته، در خفیه تحقیق علوم دین مىنمودند.
و سایر مسلمانان که به سبب اغوا و طغیان ائمه جور و اقتضاى هواى نفس اماره توفیق اهتدا نیافتند، محتاج شدند که به فکرها و راىهاى ناآزموده ناپرورده به منطق ناسنجیده، به میزان نظر، خوض در مسایل علمى و معالم دینى نمایند، چه تحصیل معارف اگر چه نظرى است وعقل عقلا در تحقیق آن مستقل، لیکن هر آینه نظر صحیح مشروط به شرایط و موقوف به قوانین و ضوابط چند است که حکماى سلف به ارشاد انبیاى ماضى علیهم السلام به تدریج و تعاقب ایام ترتیب آن نمودهاند و در استکمال آن سعىهاى بلیغ به ظهور رسانیده و بدون ممارست آن، دریافتحق و اصابت صواب به غایت متعسر بل متعذر.
وبالجمله چون مسلمانان در تحقیق حقایق رجوع به راىهاى ناصواب خود نمودند، از هر گوشه ناقصى به صورت کاملى سربرآورده در اضلال اهل اسلام فتنهى گوسالهى سامرى، شیوع تمام یافت.
و اعظم میان آنها حسن بصرى بود که در مسجد بصره به راهزنى اهل اسلام علم لالتبلند ساخته، رایت اضلال برافراخت. و در مجلس او گفتگو وجدال در مسایل دین بسیار شد، و تلامذه و شاگردان جمع آورده و اختلاف در میان شاگردان وى به هم رسید، نخستین کسى که از تلامذه او کمر مخالفتبست، واصل بن عطا بود، که در مسالهاى از مسایل راى او را مرجوح داشته، خلاف آن در نظرش رجحان یافت و بعد از مباحثه و گفتگوى بسیار از مجلس او گوشه گرفته ، از صحبت او اعتزال جست و در پیش اسطوانهاى از اسطوانات مسجد معرکهاى در برابر معرکهى استاد خود آراسته ، جمعى که در آن راى با اوموافقت داشتند بر سر او گرد آمده هنگامه اختلاف آرا گرم گشت. وبالجمله گفتگو در اصول توحید و سایر معارف دینیه نفیا و اثباتا متعارف شده، از گفتن به نوشتن رسید و به تدوین و تصنیف انجامید و مدارسه و مباحثه کتب مؤلفه شایع شد و اصول و قوانین موضوع شده، و فن حاصل شده از این گفتگو را مسمى به علم کلام گردانیدند».
البته بازگویى همهى اختلافات (کمى و کیفى) در این سلسله مقال، میسر نخواهد بود ولى ان شاء الله در ادامهى مقال به ذکر طوایف کلامى و مبادىء خلاف و اختلاف اصحاب آرا به ویژه آنچه پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم تا شهادت امام على علیه السلام رخ داده است، مىپردازیم.
پىنوشتها:
1. ر.ک: تحف العقول، ص 31.
2. فلسفه و کلام اسلامى، ص 20، مونتگمرى وات، ترجمه ابوالفضل عزتى، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى.
3. سنن دارمى:1/108; اصول کافى:2/300; ملل و نحل (شهرستانى):1/85و 95.
4. ر.ک: بحار:8/350، باب 26، روایت 12.
5. ر.ک: بحار:23/289،باب 17،روایت 16.
6. ر.ک: بحار:9/281، روایت 4، باب 1.
7. ر.ک: بحار:11/176، روایت 22، باب 3، و نیز جلد 26، ص 324 و جلد 94، ص 20.
8. ر.ک: بحار: 69/68، روایت 21، باب 30.
9. ر.ک: بحار: 86/281روایت 42، باب 45.
10.ر.ک: بحار:35/399، روایت 8.
11. ر.ک: بحار: 59/375.
12. گوهرمراد، ص 44 46، چاپ اول، بهار 1372.
13. فاتحة الکتاب دوبار نازل شد وچون نخستین بار در مکه نازل شد، آن را مکى دانند.
گرچه علم کلام و عقاید به صورت مدون و کلاسیک سابقهاى به درازاى عمر بشر ندارد ولى از آنجا که بشر همواره با دین و تعالیم مذهبى سر و کار داشته، این علم هم کم و بیش در میان انسانها رواج داشته است; چه این که مسلما بشر در حدود سنجش خود، منطقى براى اثبات عقیدهاش داشته، و از آن استفاده مىکرده است.
اولین و اصلىترین خاستگاه مباحث کلامى در جهان اسلام، قرآن کریم (معجزهى جاوید پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله و سلم) است که با دعوت همگان به پذیرش حق و گردن نهادن به اصول اعتقادى (که نوعا در فطرت آدمى نهفته و سرشت انسانها با آن آمیخته است) جایگاه طرح این مباحث را در میان مسلمانان میسر ساخت و اعتقادات دینى مسلمانان با گسترش اسلام و رویارویى با افکار و اندیشههاى دیگر مذاهب، بحثهاى طولانىاى را در دامنش به وجود آورد.
با نزول وحى و ابلاغ پیام الاهى، جانهاى تشنه، از دریاى معارف دینى سیراب مىشدند.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم باحضورش در جمع مؤمنان هرگونه پرسشهاى اعتقادى مردم را یا از طریق وحى و یا با سخنان خویش، پاسخ مىفرمود.
نمونههایى از بیان مسایل اعتقادى توسط پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم(غیر از مجموعه وحى قرآنى) در ضمن خطبهاش آمده است (1) که اصول توحید ومسایل مختلف صفات الهى را بیان فرموده است.
عدم اختلاف مسلمانان عصر رسالت در مباحث اعتقادى
اگر این نظریهى دانشمندان جامعه شناسى معرفت را بپذیریم که: «همهى آراى کلامى و فلسفى داراى زمینهاى سیاسى و اجتماعىاند» (2) ، در عصر رسالت مدنى، با وجود حکومتى که آن حضرت تشکیل داد و گسترش و وسعت آن در سال نهم هجرى (جنگ تبوک) و فراهم آورى سى هزار مرد جنگى، چنان وحدت ویکپارچگى را در میان مسلمانان ایجاد کرده بود که تقریبا اکثریت قبایل بادیه نشین جزیرة العرب با آن حضرت اتحاد داشتند، لذا در این عصر (علاوه بر عواملى که گفته شد) عاملى براى اختلاف فکرى کلامى وجود نداشت.
آنچه که مایهى عدم اختلاف مسلمانان در مبانى اعتقادى زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بود، علاوه بر دریافت مستقیم رهنمودهاى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و برخوردارى از متن کتاب وحى، و توجه به آیات قرآن است که همه را به همسویى و الگو قرار دادن پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرا مىخواند:
«و لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنة» (احزاب/21).
و دستور مىدهد: آنچه را پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم آورده، گردن نهید و بدان چه شما را از آن برحذر داشته، دورى جویید:
«ما آتیکم الرسول فخذوه و ما نهیکم عنه فانتهوا» (حشر/7).
در عصر پیامبر (3) مسلمانان با مراجعهى مستقیم به پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و مرجع قرار دادن آن حضرت در امور کلى اعتقادات و احکام، هرگونه ابهام و تشکیک احتمالى در دین را رفع مىکردند و در بیشتر مواقع با اجتماع در محضر آن حضرت و با طرح پرسشهاى گوناگون دینى پاسخهاى آنها را دریافت مىکردند، و مجموعهى سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم همراه با فعل و تقریرش«سنت» را تشکیل داده است.
شاید به خاطر جلوگیرى از انحرافات عقیدتى و ممانعت از رواج عقاید شخصى در دین، روایات نبوى، جدال در دین را نهى کرده است. (4)
نمونههایى از پرسشهاى عصر رسالت
از سوى دیگر، پرسشهاى مسلمانان و دیگر مردم، در باب مباحث کلامى و معارف دینى نوعا در حد توضیح خواستن و روشنگرى بوده تا انتقاد وخردهگیرى. لذا، سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به عنوان فصل الخطاب موجب پذیرش همگان قرار مىگرفت.
نمونههایى از این پرسشها در کتب روایى نقل شده است که اینک به ذکر فهرست و موضوعات کلى چند پرسش اکتفا مىکنیم:
1. پرسش حضرت خدیجهعلیها السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم درباره اطفالى که در جاهلیت از دنیا رفتهاند. (5)
2. سؤال جابر انصارى از آن حضرت دربارهى «اولى الامر» و... (6)
3. سؤال اعرابى ازپیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دربارهى : «صلیعاء»، «قریعاء»، اولین خونى که بر روى زمین ریخته شد و بهترین و بدترین مکان زمین. (7)
4. سؤال ابن عباس از «الکلمات التى تلقى آدم من ربه فتاب علیه...». (8)
5. پرسش امام على علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دربارهى ایمان. (9)
6. و نیز سؤال دربارهى تفسیر «المقالید». (10)
7. پرسش ابوهریره از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دربارهى آیه «لکل قوم هاد» . (11)
8. پرسش یهود از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دربارهى «رعد» (12)
و....
اصول اعتقادى دعوت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در مکه
از طریق نزول آیات و سور مکى قرآن به خوبى استفاده مىشود که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم ماموریت داشت در نخستین سالهاى رسالت و نبوت خویش، مردم را به سه اصل مهم اعتقادى فرا خواند که مجموعهى رسالت پیامبران پیشین را تشکیل مىداد:
الف) ابلاغ رسالت و نبوت
اولین گام، ابلاغ رسالت و وحى الاهى به مردمى بود که در میان آنان نشانههایى از آیینها و مرامهاى گوناگون وجود داشت.
در سورهى فصلت که مکى است، چنین آمده :
«قل انما انا بشر مثلکم یوحى الى...» (فصلت/6).
ب) دعوت به توحید و ابطال هرگونه شرک و دوگانه پرستى
وجود آداب و رسوم جاهلى، راه یابى انحراف و تحریف در ادیان توحیدى و ...از جمله عواملى بودند که غالب مردم مکه را در دام دوگانه پرستى و پرستش بتان و... فرو برده بود.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم پس از ابلاغ رسالتخویش، مردم را به توحید و عبودیتحق تعالى دعوت نموده، از آنان خواسته بود که دست از شرک بردارند و از گناهان گذشتهشان توبه کنند:
«انما الهکم اله واحد فاستقیموا الیه و استغفروه و ویل للمشرکین» (فصلت/6).
ج) اعتقاد به معاد و زندگى پس از مرگ
گستردگى جهل و نادانى، هواپرستى و اشتغال به امور دنیوى، عرب جاهلى را در زندان دنیا گرفتار ساخته بود وبسیارى از آنان، « زندگى را منحصر در این دنیا دانسته، زندگى پس از مرگ را انکار مىکردند» (انعام/9).
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم اعتقاد به معاد را (که همهى پیامبران پیشین، مردم رابه آن فرا خوانده بودند) مطرح فرمود.
مروى اجمالى به موضوعات اعتقادى قرآن به ترتیب نزول سورههاى مکى و
مدنى
توجه به چگونگى طرح مسایل اعتقادى و مباحث کلى عقاید دینى در قرآن، ما را سبتبه وضعیت تاریخ کلام اسلامى در عصر رسالتبیشتر آشنا مىکند و ضمنا در مىیابیم که قرآن کریم چقدر به اهمیت و تکرار آن پرداخته است.
ترتیب نزول - سورههاى مکى - عناوین مسایل اعتقادى و معارف دینى
2 یا 5 - قلم (68) - تبرئهى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از طعنهى دشمنان اسلام (مانند نسبت جنون و...) مساله امهال مهلت دادن به کافران و ستمگران که در نهایتبه زیان آنان خواهد بود.
3 یا 4 - مزمل (73) - مسالهى معاد و رستاخیز; چند دستور براى مسلمانان...
4 - مدثر (74) - فرمان قیام، انذار کافران، تکبیر پروردگار...، اشارات شدیداللحنى به یکى از منکران و مخالفان( ولید بن مغیره) و پاسخ به طعن و تکذیب او; مسایل مربوط به معاد و علایم و خصوصیات بهشتیان و دوزخیان.
5 - فاتحة الکتاب (13) - خداشناسى و اوصاف خدا، اوصاف و نشانههاى بندگان صالح خدا، تبیین مساله هدایت و صراط مستقیم در قالب دعا و ابراز تنفر از کجروى و گمراهى.
7 - تکویر (81) - توصیف آغاز قیامتبه تغییراتى که در آستانهى وقوع رستاخیز در جهان خلقت اتفاق مىافتد.
8 - اعلى (87) - بیان احوال سخت دلان در آخرت، و بشارت به رستگارى پاکدلان .
10 - فجر (89) - اشاره به فرا رسیدن روز جزا که در آن روز بىایمانان با مشاهدهى آثار جهنم پند مىگیرند و متنبه مىشوند اما چه جاى پند گرفتن که بىفایده و دیر هنگام است.
18 - کافرون (109) - اتمام حجتبر کافران و سخن از عدم سازش; نفى التقاط و آمیختگى میان آیین توحید و آیین شرک و بتپرستى.
22 - اخلاص (112) - توحید، معرفت و شناختخدا و صفات او.
23 - نجم (53) - اشاره به گوشههایى از معراج حضرت محمدصلى الله علیه و آله و سلم و مقام قرب او که از «قاب قوسین» هم فراتر و نزدیکتر بوده است. توصیف اعمال، افکار و عقاید خرافاتى بت پرستان و مشرکان.
24 - عبس (80) - شمارش بخشى از نعمتهاى الهى به منظور شکر نعمت و سپاسگزارى و توجه انسانها به سوى خدا... تاکید بر وقوع قیامت و توصیف دوزخیان و بهشتیان.
27 - بروج (85) - سوگند به آسمان و روز قیامت و تاکید بر وقوع آن به عنوان روز موعود... اشاره به علم خدا و احاطهى علمى او به اعمال و حرکات و نیات انسانها و بیان عظمت قرآن و اصالت و اعتبار آن.
30 - قارعه (101) - بیان حادثهى قیامت، شداید و احوال آن روز، سرنوشت نهایى انسان....
31 - قیامت (75) - حتمیت وقوع معاد و اوضاع و احوال روز قیامت، توصیف انسانها در جهان آخرت در دو گروه: گروهى تازه رو و نورانى و گروهى با قیافههاى غمگین و ترشرو; روز حسرت بودن آخرت; خطاب به منکران جهان آخرت: خدایى که انسان را از نیستى صرف، از نطفه و سپس از خون بسته آفرید، آیا توانا نیست که مردگان را زنده کند؟
33 - مرسلات (77) - تاکید بر وقوع قیامت و نشانهها و علایم وقوع آن، ذکر مواهب عظیم الهى براى بشر، توصیف اعمال و نشانههاى مجرمان و متقیان و سرنوشت هر دو گروه.
34 - ق (50) - مساله معاد و تعجب کافران از این که چگونه بعد از مردن و پوسیده شدن دوباره زنده مىشوند... منکران نبوت و پاسخگویى به توهمات واهى آنان... نشانههاى توحید و قدرت الهى....
35 - بلد(90) - بیان اصحاب میمنه(بهشتیان) و اصحاب مشئمه(دوزخیان)
36 - طارق (86) - توانایى خدا بر بازگرداندن انسان در قیامت (روز آشکار شدن رازها و نهانیها).
37 - قمر(54) - توصیف و تصورهایى از قیامت و معجزهى «شق القمر» به منظور اتمام حجتبا منکران و پیروان هوس; ترسیم عناد و مخالفت آنان با حق و اشاره به کیفیتحشر و...
38 - ص (38) - مسایلى مربوط به توحید، مسایلى دربارهى قرآن و نزول آن، احوال منکران و اظهارات مشرکان در مورد قرآن...
39 - اعراف (7) - داستان و احوال «اصحاب اعراف» جهت عبرتانگیزى و پند آموزى; کتاب هدایتبودن قرآن، اشاره به عالم ذر یا میثاق اول یا عهد الست در آیه 172.
40 - جن (72) - صالح یا مؤمن بودن بعضى از طایفههاى جن; بیان بعضى از عقاید خرافى مردم دربارهى جن، عمومیت دعوت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم براى طایفهى جن و انس.
41 - یس (36) - مباحث معاد و رستاخیز و کیفیت زنده شدن مردگان در قیامت و به سخن درآمدن اعضا و جوارح انسان و شهادت دادن آنها علیه انسان....
42 - فرقان (25) - احتجاج با منکران دربارهى حقانیت رسالت و دعوت انبیا; پاسخ به آنان که به بشریت پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم و فقرا طعنه مىزدند و تجسم حالبد این گونه مردم در قیامت.
43 - فاطر(35) - ذکر شمهاى از نعمتهاى خدا، و ذکر مساله معاد و رستاخیز و بعضى از احوال قیامت، اشاره به ندامت و پشیمانى کفار و آرزوى بازگشت آنان به دنیا جهت جبران گذشته.
44 - مریم (19) - تاکید بر مسالهى «حشر»(معاد) با سوگند به پروردگار; تنزیه خداوند از فرزند و شریک; بیان وحدانیتخدا و شرح شمهاى از احوال قیامت.
45 - طه(20) - گوساله پرستى بنىاسرائیل; مجادلهى فرعون با موسى علیه السلام .
46 - واقعه(56) - اعلام حتمى بودن وقوع روز قیامت و چگونگى پیدایش آن، توصیف احوال دوزخیان و بهشتیان ...
47 - شعراء (26) - توحید، خوف از آخرت، تصدیق به وحى حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم...
48 - نمل (27) - مساله خداشناسى و نشانههاى توحید; احوال حشر و معاد....
50 - غافر(40) - بیان بعضى از صفات الهى; دعا در درگاه خداوند; مساله معاد، رستاخیز و حشر و نشر.
50 - اسراء (17) - معراج پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و بیان احکام فقهى چند موضوع....
51 - یونس(10) - دلایل اثبات وجود خدا، مساله وحى، نبوت و بعثت پیامبران; بیان مظاهر قدرت خداوند.
52 - هود(11) - اثبات حقانیت وحى و قرآن و عظمت و شکوه و اعجاز آن، مساله علم خدا به تمام امور.
54 - حجر(15) - جاودانگى قرآن، مصونیت آن از تحریف و تغییر و گزند دشمنان.
55 - صافات(37) - فرشتگان، معاد، احوال قیامت، شرح حال بندگان مخلص خدا.... ذکر سرنوشت کافران....
56 - انعام(6) - نهى از شرک به خدا; مساله وحى; نبوت و رسالت; مساله معاد و حشر و نشر.
57 - لقنان(31) - پس از وصف حال متقیان، احوال و خصوصیات منکران و مستکبران را بیان مىکند و از مشرکان مىپرسد که در مقابل آسمانهایى که خدا بىستون نگاه داشته، شریکان خداى شما چه چیز آفریدهاند؟
58 - سبا(34) - محاجه و مناظرهى مستضعفان با مستکبران در قیامت، موضوع معاد و احوال قیامت...
59 - زمر(39) - بیان آثار توحید و تنزیه خداوند از داشتن فرزند و بر شمردن عبادتهاى خالصانه; مساله معاد و رستاخیز و مسایل مربوط به احوال آن جهانى مؤمنان و کافران...
61 - فصلت(41) - مساله نزول قرآن; معاد و احوال قیامت و شهادت دادن چشم و گوش و پوست و تمام اعضا و جوارح دوزخیان بر علیه او.
62 - شورى(42) - نزول وحى، وحدت ادیان آسمانى و نهى مردم از تفرقه و اختلاف در دین خدا، مباحث توحید و معاد...
63 - زخرف (43) - پاسخ به ایرادهاى بیجاى مشرکان; مساله معاد و ترسیم صحنهى رستاخیز; توصیف بهشتى که براى نیکوکاران و وارثان آماده است.
64 - دخان(44) - اشاره به منکران قیامت و عدم بیهودگى آفرینش; دیدن جزاى کارها در قیامت; آثار و نشانههاى وقوع قیامت و احوال گناهکاران در آن روز.
65 - جاثیه(45) - نزول قرآن از سوى پروردگار، مایههاى عبرت در آفرینش...
66 - احقاف(46) - معاد و تعیین جایگاه و وضعیت آن جهانى مؤمنان وکافران; توانایى خداوند بر زنده کردن مردگان.
67 - ذاریات(51) - راستى و درستى وعدههاى الهى و قطعى و واقعى بودن جزاى اخروى; نشانههاى توحید.
68 - غاشیه(88) - توصیفى از بهشت و دوزخ; احوال و عاقبت کار منکران; شادابى و رستگارى مؤمنان.
69 - کهف(18) - تشریح و تبیین مبدا و معاد و مسایل خداشناسى; نزول قرآن جهت اصلاح جامعه و...
70 - نحل(16) - ایمان و الوهیت و وحى و بعث و معاد.
71 - نوح (71) - اطاعت از خدا و پیامبر او; شمارش نعمتهاى خدا و آثار و نشانههاى توحید، ذکر اصول عقیدتى و....
72 - ابراهیم(14) - موضوع اساسى آن: توحید و توصیف قیامت و حساب و جزا...; وحدت و یکپارچگى تمام ادیان آسمانى.
73 - انبیاء(21) - این سوره از موضوعات اساسى مربوط به عقیده، یعنى توحید و نبوت و احوال معاد سخن مىگوید. و نیز مساله شفاعت و... مساله «حدوث و قدم قرآن»(مربوط به آیهى دوم این سوره) یکى از بحثهاى کلامى عقیدتى است که در اطراف قرآن مجید میان فرقههاى اسلامى مطرح شده و با ارایهى نظریات گوناگون، جنگ و جدال لفظى و عملى درگرفته است.
74 - مؤمنون(33) - مساله معاد و محاجه قرآن و اقامهى برهان علیه منکران معاد.
75 - سجده(32) - مساله توحید، معاد و اوضاع قیامت و هشدار به ناباوران و این که بدکاران تقاضاى بازگشتبه دنیا مىکنند.
76 - طور(52) - قطعى بودن وقوع عذاب در قیامت، تهدید دروغ انگاران به عذاب جهنم.
77 - ملک(67) - تحسین و تبریک خداوند در مورد فرمانروایى و حاکمیت و قدرت مطلقهى او; آفرینش مرگ و حیات; پرسش نگهبانان جهنم از جهنمیان که آیا در زندگى دنیوى هشدار دهندهاى براى شما نیامده بود؟...
78 - حاقه(69) - «حاقه» یکى از نامهاى روز قیامت است، با شرح احوال قیامت و دوزخیان و عذابهاى آنان، احوال دو گروه (اصحاب یمین و اصحاب شمال) را بیان مىکند.
79 - معارج(70) - عذاب اخروى، اوصاف و احوال مؤمنان، بیان وضعیت کافران در قیامت.
80 - نبا(78) - با طرح یک سؤال از یک خبر و حادثه بزرگ یعنى قیامت و با تاکید بر وقوع و عظمت آن آغاز مىشود. وصف بهشت، یادآورى عذاب جهنم و شدت آن و ندامت دوزخیان.
81 - نازعات(79) - تاکید بر وقوع حتمى روز جزا و قیامت و شرح حالات انسان در آن روز...
82 - انفطار(82) - وقوع قیامت و شرایط و نشانههاى آن، سرنوشت وجایگاه «ابرار» و «فجار».
83 - انشقاق(84) - اشاره به دگرگون شدن نظم کیهانى که پیش درآمد روز قیامت است و از آن میان،اشاره به شکافتن یا شکافته شدن آسمان; حال مردم در قیامت: اصحاب یمین، اصحاب شمال.
85 - عنکبوت(29) - بیان سرگذشت کافران و تکذیب کنندگان; بحث از ایمان و آزمایشهایى که در راه آن است...
86 - مطففین(83) - توصیف معاد و اوضاع رستاخیز و جهان آخرت; معرفى دو گروه «مقربین»و «مجرمین»; اشاره به لبخندهاى تمسخر آمیز کافران به مؤمنان در این جهان، و نیز خندیدن مؤمنان به کافران در روز قیامت.
93 - زلزله(99) - توصیف روز قیامت...
95 - محمد(47) - حبط یا احباط (در آیات 9و32) به این معنى که اعمال ناروا، کارنامهى اعمال نیک را تباه مىکند که از مسایل مهم کلام اسلامى است.
عقاید درعصر رسالت و زمینههاى پیدایش علم کلام
حکیم ملا عبدالرزاق فیاض لاهیجى (...1072ه.ق) وضعیت کلامى عصر بعثت و هجرت، چگونگى پاسخگویى به معارف الاهى در عصر امامت و نیز زمینهها و علل پیدایش «علم کلام» را چنین بیان نمود:
از زمان بدو ظهور ملت اسلام تا آخر زمان حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام مقرر نبود که صحابه و تابعین در معارف الهى وسایر مسایل دین گفتگو کنند و بر سبیل درس و بحث و تدوین و تالیف در افاده و استفاضهى علوم خوض نمایند; بلکه در زمان حضرت رسالت صلى الله علیه و آله و سلم بنابر آیاتى که مشتمل بر امر به نظر و فکر و تدبر و تامل در آیات آفاق و انفس عزصدور و شرف نزول مىیافت مدار عقلا و مستعدان اهل اسلام بر تامل و نظر بود و در سوانح مشکلات، مقربان مسند، رسالت را رجوع به استکشاف از زبان وافى بیان آن حضرت و سایر مردم را استعلام از خدمت مقربان درگاه رسالت میسر و مقدور مىگشت. و همچنین بعد از زمان رسالت، خواص امت را استفاده از خدمتحضرت امیرالمؤمنین صلوات الله وسلامه علیه و عوام را از خدمتخواص مقرر بود و مسلمانان ممنوع بودند از گفتگو کردن در امور دینى و مجادله نمودن در معارف یقینى; و آن حضرت در اکثر زمان اگر چه از مقرخلافت و امامت ظاهرى بنابر مصلحتى که مىدانست و مامور بدان بود ممنوع بود، اما در امور دینى و مسایل علمى مسلمیتى نداشت که احدى را یاراى مخالفت صریح تواند بود. و بعد از زمان حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله وسلامه علیه طغیان ارباب عدوان به نوعى بالا نگرفت که علماى اهل بیت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم را، که اوصیاى آن سرور بودند، میسر شود اظهار علوم دین کردن و اجراى احکام شرع مبین نمودن; و بدین سبب عموم [عوام] الناس محروم شدند از تحقیق و تفتیش مسایل علمى و مطالب نظرى، مگر قلیلى از نیک بختان شیعه که مستعد به معرفت ائمه دین و موفق به ملازمت علماى طاهرین بودند و خدمت ایشان را بر نفس و اهل و مال برگزیده و کمر اطاعت وبندگى محکم بر میان اعتقاد صادق بسته، در خفیه تحقیق علوم دین مىنمودند.
و سایر مسلمانان که به سبب اغوا و طغیان ائمه جور و اقتضاى هواى نفس اماره توفیق اهتدا نیافتند، محتاج شدند که به فکرها و راىهاى ناآزموده ناپرورده به منطق ناسنجیده، به میزان نظر، خوض در مسایل علمى و معالم دینى نمایند، چه تحصیل معارف اگر چه نظرى است وعقل عقلا در تحقیق آن مستقل، لیکن هر آینه نظر صحیح مشروط به شرایط و موقوف به قوانین و ضوابط چند است که حکماى سلف به ارشاد انبیاى ماضى علیهم السلام به تدریج و تعاقب ایام ترتیب آن نمودهاند و در استکمال آن سعىهاى بلیغ به ظهور رسانیده و بدون ممارست آن، دریافتحق و اصابت صواب به غایت متعسر بل متعذر.
وبالجمله چون مسلمانان در تحقیق حقایق رجوع به راىهاى ناصواب خود نمودند، از هر گوشه ناقصى به صورت کاملى سربرآورده در اضلال اهل اسلام فتنهى گوسالهى سامرى، شیوع تمام یافت.
و اعظم میان آنها حسن بصرى بود که در مسجد بصره به راهزنى اهل اسلام علم لالتبلند ساخته، رایت اضلال برافراخت. و در مجلس او گفتگو وجدال در مسایل دین بسیار شد، و تلامذه و شاگردان جمع آورده و اختلاف در میان شاگردان وى به هم رسید، نخستین کسى که از تلامذه او کمر مخالفتبست، واصل بن عطا بود، که در مسالهاى از مسایل راى او را مرجوح داشته، خلاف آن در نظرش رجحان یافت و بعد از مباحثه و گفتگوى بسیار از مجلس او گوشه گرفته ، از صحبت او اعتزال جست و در پیش اسطوانهاى از اسطوانات مسجد معرکهاى در برابر معرکهى استاد خود آراسته ، جمعى که در آن راى با اوموافقت داشتند بر سر او گرد آمده هنگامه اختلاف آرا گرم گشت. وبالجمله گفتگو در اصول توحید و سایر معارف دینیه نفیا و اثباتا متعارف شده، از گفتن به نوشتن رسید و به تدوین و تصنیف انجامید و مدارسه و مباحثه کتب مؤلفه شایع شد و اصول و قوانین موضوع شده، و فن حاصل شده از این گفتگو را مسمى به علم کلام گردانیدند».
البته بازگویى همهى اختلافات (کمى و کیفى) در این سلسله مقال، میسر نخواهد بود ولى ان شاء الله در ادامهى مقال به ذکر طوایف کلامى و مبادىء خلاف و اختلاف اصحاب آرا به ویژه آنچه پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم تا شهادت امام على علیه السلام رخ داده است، مىپردازیم.
پىنوشتها:
1. ر.ک: تحف العقول، ص 31.
2. فلسفه و کلام اسلامى، ص 20، مونتگمرى وات، ترجمه ابوالفضل عزتى، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى.
3. سنن دارمى:1/108; اصول کافى:2/300; ملل و نحل (شهرستانى):1/85و 95.
4. ر.ک: بحار:8/350، باب 26، روایت 12.
5. ر.ک: بحار:23/289،باب 17،روایت 16.
6. ر.ک: بحار:9/281، روایت 4، باب 1.
7. ر.ک: بحار:11/176، روایت 22، باب 3، و نیز جلد 26، ص 324 و جلد 94، ص 20.
8. ر.ک: بحار: 69/68، روایت 21، باب 30.
9. ر.ک: بحار: 86/281روایت 42، باب 45.
10.ر.ک: بحار:35/399، روایت 8.
11. ر.ک: بحار: 59/375.
12. گوهرمراد، ص 44 46، چاپ اول، بهار 1372.
13. فاتحة الکتاب دوبار نازل شد وچون نخستین بار در مکه نازل شد، آن را مکى دانند.