آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

در شماره‏ى پیشین این مقاله با واژه کتاب‏شناسى (و معادل آن در انگلیسى و عربى) و تاریخ پیدایش این فن در میان مسلمانان و نیز نمونه‏هایى از آثار برجسته‏ى دانشمندان اسلامى در این زمینه آشنا شدیم.
در این شماره زاویه‏ى دیگرى از تاریخ کتاب‏شناسى توسط مسلمانان و دیگر مباحث مربوط به آن، مطرح مى‏گردد.
نمونه‏هایى دیگر از کتاب‏شناسى مسلمانان
علاوه بر کتابهاى یاد شده در قسمت نخست مقاله، فهرستهاى دیگرى نیز توسط دانشمندان اسلامى با سبک و روش خاصى به رشته‏ى تحریر در آمده است.چندین قرن قبل از مطرح شدن علم کتابشناسى به صورت امروزى آن، عالمان دین،فهرستى از اساتید و مشایخ خود را همراه با شرح حال و آثار آنان مى‏نوشتند. در این فهرستها، کتابهایى که هر شخص نزد اساتید خود قرائت کرده و یا شنیده و یا اجازه‏ى نقل آنها را گرفته، توصیف شده است. به این گونه کتابها اصطلاحا مشیخات(جمع مشیخه) گفته مى‏شود.
، برامج(جمع برنامج (2) )، معاجم (جمع معجم)، مسلسلات (جمع مسلسل)، تقییدات (جمع تقیید)، اسنادات (جمع اسناد).
امروزه در زبان عربى به این فهرستها «الببلیوجرافیات الحیویة‏» گفته مى‏شود. (3)
آقاى ایرج افشار در مقدمه‏ى فهرست نامه‏ى کتابشناسیهاى ایران، این نوع کتابها را نشانه‏ى کهنسالى فن کتابشناسى در جهان اسلام مى‏داند و مى‏نویسد:
«تدوین فهرست کتب از قرون چهارم و پنجم در پهنه‏ى اسلامى عالم باب بوده است و کتب اختصاصى درین باب از آن ایام به جاى مانده و در کتابهاى رجال و طبقات روات و احوال علما و نویسندگان، فهرست آثار و کتب آنها ذکر مى‏شده است. کتابهاى الفهرست و فهرست طوسى و فهرست منتجب الدین از مراجع مهم کتابشناسى ملل اسلامى و در شمار کتابشناسیهاى قدیمى جهان به شمار مى‏آید». (4)
تدوین این کتابها به سه صورت کلى تقسیم مى‏گردد:
1. به ترتیب کتابهایى که مؤلف از مشایخ خود فرا گرفته و مدخل قرار دادن نام این کتابها. ترتیب کتابها نیز بر اساس اهمیت موضوعات و یا تاریخ و زمان فراگیرى کتاب است.
غالبا ترتیب این کتابها بر اساس اهمیت موضوعات چنین بوده است:1. کتابهاى مربوط به قرآن و علوم قرآن (تفسیر، احکام، ناسخ و منسوخ، قرآن و تجوید); 2. کتابهاى حدیث و علوم حدیث; 3. کتابهاى سیره و انساب و تاریخ; 4.علوم شریعت‏شامل فقه و اصول فقه و کلام و عقاید; 5. علوم لغت و شعر و ادبیات;6. علوم دنیوى و تجربى.
یکى از این نوع فهرستها، فهرست ابن خیر اشبیلى (م‏575ه) است.وى در این فهرست نزدیک به 1045 کتاب را نقل مى‏کند.
2. به ترتیب اساتید و مشایخ صاحب فهرست و مدخل قرار گرفتن نام استاد.ترتیب نامها نیز بر اساس یکى از محورهاى ذیل است:
1. حروف الفبا; 2. تاریخ فوت استاد; 3. زمان اخذ و فراگیرى از استاد; 4. مکان و منطقه‏ى فراگیرى و تلمذ; 5. موضوعاتى که فرا گرفته، یعنى مقدم کردن استاد علوم قرآن سپس علوم حدیث و... تا آخر;6. آمیخته‏اى از روشهاى یاد شده.
این فهرستها نمونه‏هاى فراوانى دارد، مانند: فهرست نجاشى، فهرست‏شیخ طوسى (5) (385-460ه)، فهرست‏شیخ منتجب الدین(ت‏504ه)، معجم ابن جمیع صیداوى(305-402ه)، معجم اسامى مشایخ ابى على الحداد الاصبهانى (م 515ه)، فهرست ابن عطیه المحاربى الاندلسى (م 541ه).
3. ترکیبى از دو روش (1و2)، یعنى یک بخش به ترتیب کتابها و بخشى هم به ترتیب مشایخ، مانند: فهرست و برنامج محمد بن جابر وادى آشى(م 749ه)، و فهرست ابو زکریا یحیى السراج (م 805ه). (6)
باید توجه داشت که هدف اصلى نویسندگان این گونه فهرستها معرفى اساتید و مشایخ و ثبت و ضبط فکر و فرهنگ آنان بوده است; البته در این گذر به ذکر کتابها و تالیفات آنان نیز پرداخته‏اند، لذا هیچ‏گونه توصیف وتوضیحى از قبیل: مکان کتاب، تعداد صفحات، حاشیه‏ها و دیگر مشخصات به جز در مواردى اندک بیان نشده است.
کتابشناسى در ایران
در بخش پیشین با نمونه‏هایى از کتابشناسیها و فهرست نگاریهاى مسلمانان آشنا شدیم. سهم بزرگ آن مقوله از آن ایرانیان است. در پایان قسمت پیشین این مقاله از آقا بزرگ تهرانى وکتاب نام‏آور او نام برده شد. این کتابشناس بزرگ پیشگام و معلم کتابشناسى در عصر کنونى ایران است. (7)
در این بخش به معرفى برخى از کتابشناسیهاى مختص به ایران و زبان فارسى مى‏پردازیم.
«اگرما "بیبلوگرافى"را معادل "فهرست" بگیریم، در آن صورت معلوم مى‏شود که کاربرد کتابشناسى در زبان فارسى نمى‏تواند واژه‏ى جدیدى باشد. تاریخ ایران و ادبیات آن نشان دهنده‏ى این است که این کشور قبل و بعد از آمدن عربها و تهاجم مغول ازکتابخانه‏هاى متعددى برخوردار بوده است. البته جاى هیچ‏گونه شبهه‏اى نیست که کتابخانه‏هاى مزبور نمى‏توانستند بدون نوعى"فهرست" و یا "کتابشناسى" به فعالیت‏خود ادامه دهند». (8)
«اما تالیف کتابشناسى فارسى به شیوه‏اى که امروز رایج است، در ایران سابقه‏ى چندانى ندارد و نخستین قدم را در این زمینه ایرج افشار با تالیف "کتابشناسى ایران" برداشت، وى در سال 1333 ش موفق شد با همکارى حسین بنى آدم نخستین کتابشناسى علمى و روز آمد زبان فارسى را به چاپ برساند. از آن زمان این کتابشناسى با عناوین تقریبا مشابهى از سوى انتشارات ابن سینا و انجمن کتاب چاپ شد. از سال 1342 کتابخانه‏ى ملى ایران عهده‏دار چاپ کتابشناسى سالانه‏ى ایران شد و خدمتى بس بزرگ به امر گسترش مطالعات و فرهنگ ایران و زبان فارسى کرد.نقص عمده و بزرگ کتابشناسى کتابخانه‏ى ملى در برنداشتن نام بسیارى از انتشارات بنگاههاى دولتى و برخى ناشران خصوصى به واسطه‏ى نبودن قانون اهداى یک نسخه از هر کتابى به آن کتابخانه است.
دومین گام را در این زمینه مرحوم خانبابا مشار با تالیف «فهرست کتابهاى چاپى فارسى‏» برداشت که نخستین جلد آن به سال 1337 چاپ شد. این هرست‏بعدها با افزودگى‏هایى به وسیله‏ى بنگاه ترجمه و نشر کتاب در سال 1352 در سه جلد چاپ شد. همزمان با آن نیز خود مشار به تکمیل کارش پرداخت و به چاپ دوره‏ى پنج جلدى آن در سال 1358-1350همت گماشت. از مزایاى برجسته‏ى این کتاب، در برداشتن نام بسیارى از کتابهاى چاپ شده‏ى سراسر ایران است که به واسطه‏ى مسافرتهاى مکرر مؤلف به شهرهاى ایران و عراق میسر گردیده است‏». (9)
«مشار یک تنه به این کار پرداخته و با شوقى وافر سراسر خاک ایران و عراق را زیر پا گذارده و در طى سى سال به هر کتابخانه و دکه‏ى کتابفروشى در تهران و قم و اصفهان و مشهد و تبریز و نجف و کربلا سر زده، هر کجا یادداشت‏برداشته و مجموع این عرق‏ریزى روح را در دو مجلد در 1337-1342 منتشر کرده است... کتاب مشار مهمترین ماخذ شناخت کتابهاى چاپى فارسى است‏». (10)
همان‏طور که روشن شد فهرست نگارى در ایران از سابقه‏ى کهنى برخوردار است، اما کتابشناسى بخصوص کتابشناسى موضوعى پیشینه‏ى کمترى دارد. البته تاکنون قدمهاى استوارى در این زمینه برداشته شده است. فهرستهایى از این گونه کتابشناسیها وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:«فهرست نامه کتابشناسیهاى ایران، اثر ایرج افشار;نگرشى جامع بر جهان کتابشناسیهاى ایران، اثر غلامحسین تسبیحى; کتابشناسى کتابشناسیهاى موضوعى، اثر على آقا بخشى.
در پایان این بخش با استفاده ازکتابهاى یاد شده، دو کتابشناسى علم کلام که در ایران تدوین شده است، معرفى مى‏گردد:
1. علم کلام در اسلام، اثر سعید نفیسى در مجله دانشکده‏ى ادبیات سال 2، شماره‏ى 1، 1333.
2. کتابشناسى کتب کلامى و منابع تحقیق در تاریخ علم کلام و سرگذشت و آراء متکلمان، اثر مظفر بختیار، معارف اسلامى، شماره‏ى 10، 1348، ص 8678.
بجز این دوکتابشناسى علم کلام که بسیار مختصر است، تا به حال هیچ‏گونه کتابشناسى جامع و گسترده‏اى در خصوص این علم که شامل کتابهاى خطى و چاپى و هر دو بخش قدیم وجدید کلام گردد، تدوین نشده است.
البته کتابشناسى بعضى از اصول عقاید نیز مانند اصل امامت‏به طور خاص وجداگانه تدوین شده است. آقاى عبدالجبار رفاعى دو اثر در این زمینه دارد:
1. الامامة تعریف بمصادر الامامة عند الاسلامیین 2. الامامة تعریف بمصادر الامامة فی التراث الشیعی. (11)
کتابشناسى علوم اسلامى در غرب
اصولا کتابشناسى و فهرست‏نگارى در غرب بعد از ظهور صنعت چاپ در قرن پانزدهم میلادى آغاز شد. در اواخر قرن هیجدهم بخصوص پس از دستیابى به آثار و تالیفات اسلامى به جایگاه نسبتا مناسبى رسید. در سال 1878م اولین مؤسسه‏ى فهرست نگارى در لندن آغاز به کار کرد. در همین سال یکى از مسؤولان این مؤسسه به نام هنرى وتیلى (12) اولین اثر این مؤسسه را به نام «فهرست چیست‏» منتشر کرد. در این اثر آمده است که وظیفه‏ى فهرست اشاره به مکان کتاب است. و ارزش و کمال فهرست در مقدار دقتى است‏که در تعبیر و فراگیرى و شمول آن وجود دارد.
ایرج افشار درباره‏ى کتابشناسى نوین اروپا مى‏نویسد:
«نخستین کتابشناسى اروپایى در سال 1494 یعنى پس از 37 سال که از ایجاد صنعت چاپ مى‏گذشت، به نام Liber de ecclesiasticis Scriptoribus محتوى بر فهرست آثار مؤلفان کلیسا انتشار یافت.... اولین کتابشناسى جهانى از نوع عمومى فهرستى است که Conard Gesner زبانشناس زوریخى به نام Biblio theca universalis به سال 1545 به طبع رسانید و در آن فهرست پانزده هزار کتاب لاتینى، عبرى و یونانى به ترتیب الفبایى اسم شخصى مؤلفان جمع آورى شده بود.
در سال 1548 نخستین کتابشناسى مربوط به تالیفات نویسندگان یک مملکت که آن را باید اولین «کتابشناسى ملى‏»نامید توسط John Bale در انگلستان منتشر شد». (13)
سالهاست که در غرب اقدامهایى جهت تهیه‏ى فهرستهایى براى فرهنگ و علوم اسلامى صورت گرفته و مى‏گیرد.
مستشرقان اروپایى در قرن نوزدهم تلاشهایى براى تالیف تاریخ علوم و ادبیات اسلامى داشته‏اند.
گذشته از تاریخ ادبیات هفت جلدى مرپور گشتال که در سالهاى 1850و 1856م چاپ شد و داراى خطاها ونارساییهاى بسیار بود، و نیز اثر ویکتور شوفان مستشرق بلژیکى به نام «بلیوغرافیا الکتب العربیة او المتعلقة بالعرب المطبوعة فی اروبة المسیحیة من عام 1810 الى عا م 1885م‏»، و فهرست مخطوطات اسلامى در ایتالیا و مستعمرات آن، اثر مستشرق ایتالیایى ج. جبرائیلى در سال 1930م،و فهرست مستشرق فرانسوى جورج فاجرا در سال 1949، معروف‏ترین اثر در این زمینه تاریخ ادبیات عرب، تالیف کارل بروکلمان آلمانى است که در سالهاى 1898-1902 م در دو جلد منتشر شد. وپس از آن سه جلد دیگر به عنوان ذیل در سالهاى 1937-1942م بدان افزوده شد.
اثر پنج جلدى بروکلمان مرجع مهمى در تاریخ علوم و تراجم و نسخه شناسى عربى اسلامى به شمار مى‏رود. اما گسترش تحقیقات در تاریخ علوم و فرهنگ و ادبیات اسلامى در قرن بیستم و نشر وسیع متون مهم عربى و فارسى و فهارس کتابخانه‏هاى مختلف اروپا و خاورمیانه، نقایص بسیارى را در اثر بروکلمان نمایان ساخت.
پورفسور محمد فؤاد سزگین، مسلمان و اهل ترکیه و استاد تاریخ علوم طبیعى دانشگاه فرانکفورت آلمان جهت تکمیل کار بروکلمان و گسترش تحقیقات در تاریخ علوم اسلامى و تداوم طرحهاى پژوهشى در این حوزه و نیز تربیت پژوهندگان جوان و استفاده‏ى بیشتر از محققان در سال 1982 مؤسسه‏ى تاریخ علوم عربى و اسلامى را در دانشگاه فرانکفورت تاسیس کرد.
استاد سزگین کتابخانه‏ى 16 هزار جلدى وجوایز دریافتى‏اش را وقف آنجا کرد. این مؤسسه هنوز هم تنها مؤسسه‏ى علمى معروفى است که در اروپا اختصاص به تحقیق در تاریخ علوم و فرهنگ اسلامى اشتغال دارد. (14)
گذشته از مجله‏ى تحقیقى سالانه‏ى مؤسسه به نام «مجله‏ى تاریخ علوم عربى اسلامى‏» مؤسسه موفق شده با انتشار آثارى ارزشمند خدمت ارزنده‏اى به محققان عرضه کند. استاد سزگین در سال 1965 موفق به تالیف دو جلد از اثر گرانسنگ خود «تاریخ نوشته‏هاى عربى اسلامى (15) » شد. نخستین جلد این کتاب در سال 1967 در چاپخانه‏ى بریل به چاپ رسید، و پس از آن جلدهاى بعدى، چاپ و در اختیار دانش‏پژوهان قرار گرفت. هر یک از این مجلدات به علوم خاصى اختصاص دارد و در یکى از آنها کتابهاى مربوط به علم کلام معرفى شده است.
یکى از کارهایى که مؤسسه استاد سزگین در دست اقدام دارد، فهرست جامع و توصیفى از کلیه تالیفات اسلامى است که تاکنون به زبان آلمانى منتشر شده است.
فهرستهایى نیز از پایان‏نامه‏هاى دانشگاهها در کشورهاى غربى و مقالاتى که در مجلات غرب پیرامون اسلام نوشته شده است وجود دارد، مانند: فهرست اسلامى Index Islamicus . اولین جلد این فهرست که شامل سالهاى 1906-1955 است در 1958 منتشر گردید.
و نیز فهرستى توسط کلودکاهین تنظیم و منتشر شد. (16)
اهمیت و فواید کتابشناسى
در اهمیت کتابشناسى همین بس که آن را به منزله‏ى نقشه‏ى جغرافیا براى جغرافیدان و نقشه‏ى دریایى براى دریا نورد مى‏دانند.
«کتابشناسى هر علمى براى آن علم به منزله‏ى نقشه براى جغرافیاست، همان‏گونه که نقشه، ابزار دست جغرافیدان است و بدون آن در امر تحقیق با مشکل مواجه مى‏گردد، کتابشناسى علوم مختلف نیز همین نقش را براى محققین آن دارد». (17)
«بنابرگزارشها و آمارهاى یونسکو در سال، پانصد هزار عنوان کتاب در سراسر دنیا به زبانهاى گوناگون منتشر مى‏شود. نرخ رشد صنعت نشر بین المللى بسیار بالاست و تقریبا سه برابر سریعتر از رشد جمعیت دنیا افزایش مى‏یابد و تازه مردم مى‏میرند، در حالى که کتابها باقى مى‏مانند. به علاوه مقالات، نشریات ادوارى و گزارشات و جزوات چاپ شده و همچنین مواد دیدارى و شنیدارى را نیز باید به این ارقام اضافه کرد. با در نظر گرفتن چنین دریاى عظیمى آیا هیچ محققى را توانایى آن هست که از آنچه در زمینه‏ى کارش منتشر مى‏شود آگاهى پیدا کند؟ براى محققان و پژوهشگران، در این دنیاى عظیم انتشارات، کتابشناسى در حکم نقشه‏ى دریایى است. همچنان که هیچ دریانورد هوشیارى بدون داشتن نقشه‏ى دریایى حرکت نمى‏کند، هیچ کتابخانه‏ى نوینى نیز بدون راهنماهاى کتابشناختى امیدى به کارآیى نخواهد داشت. کتابشناسى ابزار کار، یار و یاور کتابدار است‏». (18)
براى آشنایى بهتر و بیشتر اهمیت و فواید کتابشناسى، نکاتى از نوشته‏هاى کتابشناسان خبره‏ى ایران و جهان بیان مى‏شود.
ایرج افشار: «امروز تحقیق و تتبع در حدى که وقوف کامل بر موضوع حاصل شود بدون مراجعه به کتابشناسى میسر نیست. فن کتابشناسى چندان اهمیت‏یافته است که بسیارى ازمؤسسات جهانى مانند سازمان ملل متحد و یونسکو و غالب مجامع علمى و دانشگاهى درین باب کوششهاى مداوم و مؤثر مى‏کنند و انتشارات مخصوص و مفید دارند». (19)
«یکى از کارهاى لازم که باید در هر زبانى انجام بشود گردآورى فهرست کتابها و رساله‏ها و مجله‏هایى است که در آن زبان انتشار مى‏یابد...فایده‏ى این کار تنها آن نیست که هم اکنون علاقمندان به نام ونشان کتب آشنا مى‏شوند; بلکه سود بیشتر آن است که کار ارباب تحقیق و مطالعه را براى جستجوى نام کتاب یا نام مؤلف یا تاریخ چاپ و سایر مشخصات آن در آینده آسان مى‏سازد». (20)
علامه سید عبد العزیز طباطبایى: «فکر نمى‏کنم کسى در اهمیت کتابشناسى وفهرست نگارى شک کند، در حالى که آن علمى است که امروز کارشناس و متخصص دارد، یکى از رشته‏هاى تحصیلى در دانشگاههاى جهان است، کلید علوم و چراغ راه محققان، و راهنمایى است که دست محققان را گرفته و مکانهاى پنهان مورد نظرشان را نشان مى‏دهد». (21)
دکتر ابوالقاسم راد فر: «بر ارباب پژوهش و رهروان وادى تحقیق، هیچ گاه ارزش و اهمیت کتابشناسى پوشیده نبوده است. همچنین این نکته که زمانى اثرى ارزشمند است که در نوع خود تازه و سودمند و از خطاهاى آثار مشابه خود مبرا باشد، بر همگان روشن است.
ضرورت تحقیق در رشته‏اى خاص وقتى پیش مى‏آید که در آن موضوع کارى درخور، صورت نگرفته باشد. اینجاست که محقق راستین و صاحب ابتکار وارد میدان مى‏شود و به تحقیق و تفحص مى‏پردازد تا کمبودهایى را که اهل پژوهش و تشنگان جرعه‏ى زلال دانش در پى آن هستند به نوبه‏ى خودجبران کند. پژوهشگر متتبع باید از کم و کیف کارهاى انجام گرفته در زمینه‏ى مورد تحقیق خود اطلاع حاصل کند و این کار جز از طریق مراجعه به کتابشناسى‏ها، فهرست‏ها و مآخذ کتابخانه‏اى امکان پذیر نیست. در اینجاست که ارزش کار کتابشناسى و کاربرد آن مشخص مى‏شود و ضرورت طرح و توسعه‏ى این رشته که به حق بازوى تواناى اهل تتبع و تحقیق است، روشن مى‏گردد و لزوم تدوین و تنظیم کتابشناسى در زمینه‏هاى گوناگون به‏ویژه در زمینه‏ى ادب و موضوعهاى مهم علمى و ادبى معلوم مى‏شود». (22)
عبدالحسین فرج پهلو: «امروزه دیگر ضرورت وجود کتابشناسیها و مدارکى از این دست‏بر هیچ کس پوشیده نیست و به ویژه در عصرى که وسعت روز افزون دانش مسئله‏ى «انفجار اطلاعات‏» را به میان کشیده و به دنبال آن سخن از «انفجار جهل‏» مى‏رود; همه‏ى اهل علم و پژوهش نیک مى‏دانند که سرعت و سهولت تحقیق در جهان امروز تا چه حد به وجود کتابشناسیها از هر نوع آن بستگى دارد. و این گونه موارد تا چه حد از اتلاف وقت و دوباره‏کاریهاى علمى پیشگیرى مى‏نماید». (23)
مفتخرى نظرى پور: «در فرآیند تحقیق... با شیوه‏هاى متعارف امروزى، گرد آورى اسناد و مدارک (منابع و مآخذ) از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است. به واقع، ارزش و اعتبار هر پژوهشى، بستگى به حدود و ابعاد شناسایى مدارک و مآخذ دارد.
پراکندگى سازمانهاى تولیدکننده‏ى اطلاعات و نهادها و مؤسسات نگهدارنده‏ى مدارک عملا مانع تحقق امر شناسایى و دسترسى به مدارک براى پژوهشگران است. بدین جهت امر تدوین فهرستها و کتابنامه‏ها به جهت راهنمایى محققین در شناسایى مدارک، خود بخشى از فرایند پژوهش است‏». (24)
محسن صبا: «در زبان لاتین جمله‏اى مشهور است که گفته شده است: کسى که مى‏داند علمى در کجا یافت مى‏شود به آن کسى که عالم آن است نزدیک مى‏شود». (25)
ساموئل جانسون محقق و فرهنگ نویس انگلیسى مى‏نویسد:
«دانش بر دو قسم است: یا موضوعى را مى‏دانیم و یا مى‏دانیم در کجا مى‏توانیم اطلاعاتى درباره‏ى آن بیابیم. وقتى ما راجع به هر موضوعى مى‏خواهیم تحقیق کنیم نخستین کارى که باید انجام دهیم آن است که بدانیم چه کتابهایى در آن موضوع بحث مى‏کند». (26)
اولیور وندل هلمز: «هیچ‏گاه سابقه‏ى حقایق آن قدر کهنه نمى‏شود که خالى از فایده باشد، مشروط بر این‏که طریق مطمئن و آماده‏اى براى دسترسى به حقیقت‏یا حقایق جدیدى که در جستجوى آنها هستیم داشته باشیم. این مطلب مرا بر آن مى‏دارد تا درباره‏ى چیزى که به نظر من یکى از کارهاى اساسى است که باید توسط دانشمندان نسل حاضر و آینده انجام گیرد گفتگو کنم.... منظور من تهیه‏ى کتابشناسى مختلف است‏». (27)
از مطالبى که در اهمیت کتابشناسى گذشت، مى‏توان اهداف این فن را نیز به دست آورد. و از آنجا که کتابشناسى علم کلام، کتابشناسى تخصصى است، لازم است‏با اهداف این نوع از کتابشناسى(تخصصى) آشنا شویم.
1. شناسایى مطالعات و تحقیقاتى که تا زمان تدوین هر کتابنامه یا تا زمان شروع هر تحقیق صورت گرفته است.
2. واسطه، محمل، و ابزار انتقال اطلاعات در باره‏ى یک موضوع.
3. تعمیم و گسترش ابعاد مطالعاتى که در حال حاضر و در آینده صورت خواهد گرفت‏». (28)
«هدف تهیه‏ى کتابشناسى، تنها راهنمایى پژوهشگر به محتواى یک مجموعه نیست. بلکه کمک به او براى پیدا کردن راه خود در میان انبوه انتشارات روز افزون است. لذا با تمامى فرآورده‏هاى مکتوب فکر انسانى، در هر جایى که بتواند از آن اطلاع یابد و یا به آن دسترسى پیدا کند، سر و کار دارد». (29)
یا به عبارت دیگر: «هدف کتابشناسى باید یارى دادن به پژوهشگر در باز یافتن مواد یا کمک به تصمیم گیرى براى شناسایى کتاب‏ها ومدارک مکتوب دیگرى باشد که مطلوب او است‏». (30)
و آخرین سخن آن که:
«به طور کلى کتابشناسیها براى یکى از سه منظور و یا ترکیبى از آنها گردآورى مى‏شود:
1. به عنوان سیاهه‏اى از آثار که در باره‏ى یک موضوع، یا یک مکان و یا یک شخص معین باشد.
2. به عنوان صورتى از آثارى که بتواند جوابگوى پرسش خاصى باشد.
3. براى تعیین محل، دستیابى وبازشناسى آثار خاص‏». (31)
نتیجه و جمع‏بندى (اهمیت و فواید کتابشناسى) (32)
1. تقویت و پربار کردن تالیفات و تحقیقات در صورت کافى نبودن پیشینه، و اجتناب از دوباره کاریها و هرز رفتن و اتلاف نیروها در صورت کافى بودن پیشینه.
2. آشنا شدن با تاریخ فرهنگ و آثار پیشینیان. آیندگان وارثان فرهنگ پیشینیانند، و حق هر وارثى است که میراث خود را بشناسد. این شناخت عامل مهمى براى اعتماد به نفس، و نمایه‏اى گویا از افتخارات یک ملت است.
3. با توجه به ذکر تاریخ وسال تالیف و وفات و مانند آن در بسیارى از کتابشناسیها، نماى کلى از سیر تحول و تکامل مباحث ارائه مى‏گردد.
4. مشخص شدن نسبت کتابهاى چاپى به خطى، و این‏که چه مقدار از تالیفات، تحقیق و چاپ نشده است.
5. چه بسیار کتابهایى که از بین رفتن آنها تصور مى‏شود، و با تدوین کتابشناسیها مکان آنها مشخص مى‏گردد.این فایده اختصاص به کتابهاى خطى ندارد و شامل کتابهاى چاپى کمیاب که در حکم نسخه‏ى خطى است نیز مى‏گردد.
6. در صورتى که نسخه‏اى مفقود و یا تلف شده باشد، اوصاف و خصوصیات آن در اختیار علاقمندان قرار مى‏گیرد. چنان‏که بسیارى از کتابهاى مذکور در فهرست‏شیخ طوسى و مانند آن، امروزه وجود ندارد، ولى اطلاعات داده شده براى بررسى سیر فرهنگى دوره‏هاى تاریخى مفید و گرانبهاست.
7. کتابشناسیها به کتابخانه‏ها کمک مى‏کند که نسخه‏هاى موجود در کتابخانه‏هاى دیگر را شناسایى و آنها را به صورتهاى متداول تهیه و در اختیار خود قرار دهند. و نیز کمک به کتابخانه‏ها در انتخاب و خرید کتاب.
شاخص‏هاى کتابشناسى علم کلام
1. این کتابشناسى از نظر هدف: تحلیلى و نیمه توصیفى است. (33)
2. این کتابشناسى اختصاصى (تخصصى) Allocated است، و اختصاص به علم کلام دارد اعم ازبخش قدیم کلام و بخش جدید آن، و شامل کتابهاى فلسفى، تصوف و مانند آن نمى‏باشد.البته براى تفکیک و تمییز مباحث کلامى از سایر مباحث عقلى ضوابطى وجود دارد که ذکر آنها از حوصله‏ى این نوشتار خارج است.
3. زبان کتابشناسى عربى، با قابلیت ترجمه به زبانهاى دیگر.
4. کتابشناسى شامل هر نوشته‏ى کلامى است که به چهار زبان اصلى اسلامى (به ترتیب اهمیت: عربى، فارسى، ترکى، اردو) نوشته شده باشد. اعم از چاپى و خطى(رحلى، وزیرى، خشتى، نیم خشتى، ربعى، رقعى، جیبى، بغلى) و جزوات، رساله‏ها وپایان‏نامه‏هاى دانشگاهى و حوزوى، درسنامه‏هاى مدرسان، مقالات و مجلات.
بنابر این پروژه‏ى در دست اقدام به دو بخش کلى تقسیم مى‏گردد:1. کتابشناسى علم کلام، 2. مقاله نامه علم کلام.
5. از نظر شیوه‏ى تنظیم الفبایى [یا فرهنگى] است، و به ترتیب نام کتاب مى‏باشد. البته فهرستهاى متعددى نیز از زوایاى مختلف تهیه وتدوین خواهد شد. ان شاء الله تعالى.
در پایان ازکلیه‏ى اندیشمندان وصاحب نظران استمداد مساعدتهاى علمى و فکرى و راهنمایى آنان را داریم.
پى‏نوشت‏ها:
1. مانند: ثبث احمد بن على وادى آشى(م‏938ه). ثبث در لغت: به معنى حجت، بینه و برهان است. صاحب تاج العروس آن را یکى از اصطلاحات محدثان دانسته و در تعریف آن مى‏نویسد:«ثبت: الفهرس الذی یجمع فیه المحدث مرویاته و اشیاخه، کانه اخذمن الحجة، لان اسانیده و شیوخه حجة له‏». تاج العروس، ج‏4، ص 477.
2. «برنامج‏» معرب کلمه‏ى فارسى «برنامه‏» است.
3. ر.ک: د. شعبان عبد العزیز خلیفه، الببلیوجرافیا او علم الکتاب: 168، دار المصریة اللبنانیة.
4. ایرج افشار، فهرست‏نامه‏ى کتابشناسیهاى ایران، ایرانشناسى، ش‏1 (بهمن‏1342)، ص 1.
5.و به تعبیر یوسف الیان سر کیس‏«فهرست کتب الشیعه‏» ر.ک: معجم المطبوعات: 2/1248.
6. براى آشنایى بیشتر ر.ک:عبد الحى بن عبد الکبیر الکتانى، فهرس الفهارس والاثبات و معجم المعاجم و المشیخات والمسلسلات. کتانى در این کتاب حدود 1200 فهرست از فهارس اساتید و مشایخ داراى روایت وکتاب را به ترتیب اسامى مؤلفین و عناوین فهارس ذکر مى‏کند، و هر یک را به تفصیل توضیح مى‏دهد.
7. حسین مسرت، کتابشناسى ابوالفضل رشید الدین میبدى، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، ص 48.
8. غلامحسین تسبیحى، نگرشى جامع بر جهان کتابشناسیهاى ایران، تبریز: نیما، 1365، ص 34.
9. حسین مسرت، کتابشناسى ابو الفضل رشید الدین میبدى، همانجا، ص 49.
10. کامران فانى، کتابشناسى موضوعى فارسى، نامه‏ى انجمن کتابداران ایران، س 6، ش 2(تابستان 1352)، ص‏79.
11. ر.ک: مجله تراثنا ع‏18(1410ه)، ص 123 138، و ع‏19(1410ه)، ص 140-184، و ع 20(1410ه)، ص 106-124.
12. H. Wheatley
13. فهرستنامه کتابشناسى‏ها، همانجا، ص 1
14. مؤسسات دیگرى نیز وجود دارد که از شهرت چندانى برخوردار نیستند، مانند: مؤسسه‏ى Etudes Islamiques Revue des و مؤسسه‏ى Der Islam در آلمان.
15.
16. ...........براى آشنایى بیشتر به مطالب این بخش ر.ک: کتاب المؤتمر السنوی السادس عمان، از انتشارات مؤسسه‏ى آل البیت اردن، ص 159-193.
17. بخش طرحها و تحقیقات دفتر مرکزى جهاد دانشگاهى، کتابشناسى توصیفى جغرافیا، تهران، دفتر مرکزى جهاد دانشگاهى، 1369، ص‏1.
18. نور الله مرادى، با کتابهاى مرجع آشنا شویم:1. کتابشناسیها، کتابدار، دوره‏ى 2، ش 1و2(تابستان 59)، ص 4746.
19. فهرست نامه، همانجا، ص 2.
20. ایرج افشار، کتابشناسى دهساله، تهران، انجمن کتاب، 1346، ص 3.
21. سید عبد العزیز طباطبایى، اهل البیت فی المکتبة العربیة، ص 1110. فراموش نمى‏کنم کمکى که این مرحوم به اینجانب در جهت‏شناسایى نسخه‏اى کمیاب فرمودند، که آن نقطه‏اى از دریاى با برکت کتابشناسى وکارشناسان این فن است.
22. ابو القاسم رادفى، حافظ پژوهان و حافظ پژوهى، تهران، گستره، 1368، ص نه ده.
23. عبدالحسین فرج پهلو، کتابشناسى توصیفى انتشارات دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، دانشگاه شهید چمران، 1363، مقدمه.
24. طاهره مفتخرى نظرى پور، کتابنامه‏ى معمارى،تهران: مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن، 1369، مقدمه.
25 و 26و 27. محسن صبا، اهمیت کتابشناسى، کتابدارى، دفتر چهارم، ص 35-36.
28. کتابنامه معمارى، همانجا، مقدمه.
29و30. فیروزه برومند، راهنماى تدوین کتابشناسى، تهران، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، 1368، ص‏6و7.
31. با کتابهاى مرجع آشنا شویم، همانجا، ص 52-53; نیز ر.ک: د. محمد سلمان علی، البیبلیوغرافیا فی الماضی و الحاضر، ص 14، منشورات وزارة الثقافة، سوریة، دمشق.
32.عمده مواردى که ذکر مى‏شود از فواید اکثر انواع کتابشناسى هاست، و برخى از آنها اختصاص به کتابشناسى تحلیلى و توصیفى دارد وشامل همه انواع آن نمى‏گردد.
33. براى آشنایى بهتر با این شاخصه، لازم است‏بدانیم که: کتابشناسى داراى اقسام مختلفى است، و از نظر هدف به دو دسته تقسیم مى‏گردد:
الف. تحلیلى Analytical
«نوع نخستین کتابشناسى که عموما به نامهاى تحلیلى، انتقادى و یا تاریخى نامیده مى‏شود تنها براى متخصصان سودمند مى‏افتد. در کتابشناسى تحلیلى یک اثر از هر نظر، به‏ویژه از دو زاویه مورد مطالعه قرار مى‏گیرد:
1. ویژگیهاى طبیعى چون نوع کاغذ، صحافى، تصاویر.
2. خصوصیات متن براى تعیین اختلافات یک اثر با اثر دیگر. از این رو یک چنین کتابشناسى که مثلا ممکن است‏براى آثار ادبى کلاسیک باشد، بیشتر به کار پژوهشگران مى‏آید».(هوشنگ ابرامى، شناختى از دانش شناسى، تهران: انجمن کتابداران ایران، 1356، ص 154).
«کتابشناسى تحلیلى بیشتر با جنبه‏هاى مادى کتاب سر و کار دارد و در حقیقت نماینده‏ى جنبه‏ى علمى کتابشناسى است. کوشش کتابشناسى تحلیلى بر این است که اطلاعات حاصله از خصوصیات مادى کتابها راسازمان بخشد و از این طریق شواهد و مدارکى براى تاریخ کتابها و به خصوص متونى که این کتابها در زمره‏ى نهاست‏به دست آورد. این روش مطالعه، همزمان با پیدایش صنعت چاپ آغاز شد و بعدها محرکى شد تا با مطالعه‏ى ویرایشهاى جدید کتابهاى چاپى قدیمى در باره‏ى کیفیت چاپ و انتشار و سایر مسایل آن تحقیق کنند. همچنین در کتابشناسى تحلیلى مسایلى از قبیل مؤلفان گمنام یا با نامهاى مستعار وتالیفات جعلى و مخصوصا تحقیق و تتبع در اقتباسها و منابع متون، مورد بحث قرار مى‏گیرد».(با کتابهاى مرجع آشنا شویم، همانجا، ص 48).
«در این نوع کتابشناسى، منابع مربوط به یک موضوع، رشته یا شخص خاصى توسط کتابشناس خبره یا متخصص موضوعى با دقت‏بررسى، توصیف، معرفى، تحلیل و نقادى مى‏شود. کتابشناسى تحلیلى یکى از بهترین و مفیدترین ابزار پژوهشهاى علمى است‏». (راهنماى تدوین کتابشناسى، همانجا، ص 8).
ب. توصیفى Descriptive
«در کتابشناسى توصیفى بیشتر جنبه‏هاى هنرى کتابشناسى در نظر است وهدف مستقیم آن شناساندن‏ز ثوتوصیف مرتب و منظم کتابهایى است که براى تحقیق در منظور خاصى ممکن است‏به آنها نیاز باشد، وبا کتابهایى که خصوصیات مشترک دیگرى با یکدیگر دارند. کتابنامه نیز در حقیقت محصول برجسته‏ى این روش است‏».(با کتابهاى مرجع آشنا شویم، همانجا، ص 48).
«کتابشناسى توصیفى داراى سه وظیفه‏ى اساسى است:1. تعیین کتابهایى که درباره‏ى هر موضوع وجود دارد; 2. توصف یکایک آنها; 3. تنظیم آنها به شکلى که بتواند براى مطالعه یا ارجاع مفید واقع شود. تفاوت کتابشناسى شمارشى و توصیفى در این است که در کتابشناسى شمارشى اطلاعات کتابشناسى بسته به هدف تنظیم به حداقل ممکن کاهش مى‏یابد. وحال آن که در کتابشناسى توصیفى، کلیه اطلاعات کتابشناسى که مربوط و متعلق به کتاب است‏بر اساس ضوابط ازپیش تعیین شده ذکرمى‏شود. «باورز»، کتابشناسى توصیفى را «پلى به سوى نقد ادبى‏» مى‏داند».(عباس حرى، وحدت در کتابشناسى، نامه انجمن کتابداران، دوره‏ى 9، ش‏2، تابستان 1355، ص 212).
«نوعى از کتابشناسى گزارمانى است که در آن علاوه بر مشخصات اصلى کتاب، نسخه‏ى مورد نظر را از لحاظ کاغذ، جلد وچاپ، تصاویر و دیگر جنبه‏هاى فیزیکى مورد بررسى قرار گرفته، ویژگیهاى آن ذکر مى‏شود و در مورد کتب چاپى معمولى نیزموضوع و محتواى کتاب را به طور خلاصه وصف و معرفى مى‏کند. کتابشناسى نسخ خطى را از نوع کتابشناسى توصیفى مى‏دانند».(راهنماى تدوین کتابشناسى، همانجا، ص 10).

تبلیغات