آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

در قسمت اول، تشبیه و تنزیه در لغت، تشبیه در اصطلاح کلام، تشبیه، در تورات، انجیل و قرآن، پیدایش تشبیه و مشبهه در اسلام، اشاعره و تشبیه، وهابیت و تشبیه سخن به میان آمد، و اینک دنباله‏ى سخن:
علل گرایش به تشبیه
از دیدگاه امامیه علل گرایش به تشبیه را مى‏توان در موارد زیر بررسى کرد:
1. اخبار جعلى:
اخبار ساختگى و جعلیات الحادى برگرفته به ظاهر از مذاهب یهود و نصارى در این خصوص تاثیر به سزا داشت‏به ویژه که تشبیه بر افکار و اندیشه‏هاى یهود چیره بود.به گفته‏ى شهرستانى اکثر جعلیات به عنوان حدیث پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از یهود اخذ شده و نمونه‏ى از آنها این است که گفته اند: فرشته‏ها از موى سینه و ساعد خدا آفریده شده‏اند. (1)
2. عدم دقت در سند خبر:
این امر ضربه جبران ناپذیرى به اعتقادات مسلمانان وارد ساخت، از میان صحابه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم «ابوهریره‏»، «انس بن مالک‏» و «معاویه‏» از «کعب الاحبار» یهودى روایت‏هاى دروغین بى‏شمارى نقل کردند. به گفته‏ى‏« ابو ریه‏»:کعب الاحبار با دسیسه و شیطنت، دروغها، اوهام و خرافاتى در دین وارد کرد که چهره‏ى تفسیر، حدیث و تاریخ را کریه ساخت، در این میان، امام على علیه السلام فرمود: کعب دروغگو است، و عمر ابوهریره را از نقل خبر ممنوع و به تبعید تهدید کرد. و از دیگر دروغ‏پردازان حدیث، یکى «وهب بن منبه‏» و دیگرى «تمیم بن اوس دارى‏» که از نصاراى یمن بود. تمیم در جنگ تبوک (سال 9ه) ظاهرا به اسلام گروید و نخستین کسى بود که «مسیحیات‏» را وارد اسلام کرد، از میان این گروه، هم‏چنین مى‏توان از «ابن جریج‏» رومى (م/150ه) نام برد. او مى‏گفت: حضرت مسیح علیه السلام جنب خدا بر روى عرش نشسته و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم یازده مرتبه خدا را دیده است، این گروه به اندازه‏اى حدیث جعل کردند که تعداد آنها به صدها هزار مى‏رسد، چنان‏که احمد حنبل (امام حنبلیان) گفت: من احادیث کتاب «مسند» را از میان هفتصد وپنجاه هزار (750000) حدیث برگزیدم. (2)
با این همه دقت، مى‏بینیم کتاب «السنة‏» تالیف عبد الله پسر احمد حنبل که برگرفته از کتاب پدر است داراى تشبیهاتى از این‏گونه است:
خدا در روز قیامت دیده مى‏شود; خدا مى‏خندد; او وقتى سخن مى‏گوید صدایش را اهل آسمانها مى‏شنوند; وقتى بر کرسى مى‏نشیند صداى ناله‏ى کرسى بلند مى‏شود; او هر شب به آسمان دنیا پایین مى‏آید; خداوند داراى انگشت، دست، پا، سینه و ذراع است و آدم را به صورت خود آفرید. (3)
از این رو مذهب حنابله شدیدا آغشته به تشبیه و تجسیم است، و حتى شعراى آنان در این باره اشعارى سروده‏اند که از جمله‏ى آنهاست:
فان کان تجسیما ثبوت استوائه
على عرشه انى اذا لمجسم
و ان کان تشبیها ثبوت صفاته
فمن ذلک التشبیه لا اتکتم
و ان کان تنزیهاجحود استوائه
و اوصافه او کونه یتکلم
فمن ذلک التنزیه نزهت ربنا
بتوفیقه والله اعلى واعظم (4)
یعنى; اگر اعتقاد به تجسیم عبارت از ثبوت استوا و قرار گرفتن خدا بر عرش باشد من به تجسیم معتقدم; و اگر تشبیه عبارت از ثبوت صفات خدا باشد من این تشبیه را پنهان نمى‏دارم; و اگر تنزیه عبارت باشد از انکار استوا و اوصاف و تکلم خدا، من پروردگارمان را به توفیق او از این تنزیه منزه دانسته که خدا برتر و بزرگتر است.
3. عدم کتابت‏حدیث:
برخى از اندیشمندان اسلامى منع کتابت‏حدیث از سوى خلفا را عاملى در جهت گرایش تشبیه برشمردند. ممنوعیت نوشتن حدیث تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز (100ه) در دستور کار خلفا و زمامداران بنى امیه قرار داشت، وبرخى سال 120 هجرى را سال آغاز تدوین حدیث دانسته‏اند، و برخى تا اواخر عهد بنى امیه زمان منع نگارش حدیث را نگاشته‏اند، ولى شیعه معتقد است نخستین کسى که به نگارش حدیث پرداخت، ابو رافع غلام رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بود و برخى گفته‏اند نخستین کس امیرمؤمنان على بن ابى‏طالب علیه السلام بوده است. (5)
4. عدم دقت در قرآن:
قرآن این حقیقت را بازگو مى‏کند که سرتاسر آن به منزله‏ى یک کلمه است و اگر از غیر خدا صادر گشته بود در آن اختلاف فراوان مى‏یافتند (نساء/82) بر این پایه مى‏بینیم آیات فراوانى خداوند را از تشبیه و جسمیت منزه دانسته است. سوره‏ى اخلاص دربردارنده‏ى معارف بى‏شمارى از جمله نفى ترکیب، نیاز، جهت، حیز، جوهریت و جسمیت است و مفهوم آیه «لیس کمثله شی‏ء» (شورى/11) مى‏گوید: اگر خداوند داراى جسم باشد که مثل و مانندى بر او متصور خواهد بود، همچنین آیه‏«انتم الفقراء الى الله والله هو الغنی الحمید» (محمد/38) و سایر آیاتى که در زمینه تنزیه حق‏تعالى وجود دارد.
مشبهه، همه‏ى آیات را نادیده گرفته و در مقام تفسیر و تاویل نابجا برآمده و به خود حق دادند طبق هواهاى نفسانى و عقول کوتاه خود آن‏گونه که خواهند آنها را تاویل کنند. (6)
شایان ذکر است که کتب و صحیفه‏هاى آسمانى به زبان محاوره‏اى مردم و در محدوده‏ى فهم آنان نازل شده است. پیامبران نیز که وظیفه‏ى تبلیغ فرمان خدا را برعهده دارند و بار سنگین رسالت را بردوش مى‏کشند از میان همین مردم برگزیده و به زبان آنان انجام وظیفه کرده‏اند:«و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم‏» (ابراهیم/4) و بدیهى است که در زبان مردم، تمثیل و تشبیه، نقش عمده ایفا مى‏کنند، و در جاى خود ثابت است که تشبیه یکى از فنون بلاغت و زیباسازى سخن است، در این فن،محسوس به جاى معقول قرار مى‏گیرد تا در نفوس و قلوب تاثیر بهترى داشته باشد، همان‏گونه که کنایه و استعاره نیز از جایگاهى ویژه برخوردارند و قرآن از همه‏ى این زیبایى‏ها بهره گرفته و سود جسته است. (7)
به نوشته‏ى «وجدى‏»، مشبهه را چیزى به این مذهب نکشید جز جمود آنان بر ظواهر الفاظ و مجازات قرآن، اگر در قرآن مى‏خوانیم‏«ید الله فوق ایدیهم‏» در این آیه «ید» به معناى قدرت به کار گرفته شده است، تشبیه یکى از فنون بلاغت عربیت است مانند مجاز و کنایه. (8)
دیدگاه امامیه
در مکتب امامیه که خاستگاه آن سخنان پیامبر و اهل بیت اوست هم تعطیل و نفى صفات، ناقص است و هم تشبیه محکوم است، و اگر آیات تنزیه در کنار آیات تشبیه قرار گیرد و از کلمات اهل بیت کسب نور شود کسى در این گرداب دچار تحیر نخواهد گشت امیر توحید پیشگان على بن ابى طالب علیه السلام فرموده است: کسى که تو را به چیزى از آفریده‏هایت تشبیه سازد، با عضوهاى جدا از هم و مفصل‏هاى پیوسته، ضمیر پنهانش از معرفت و شناخت تو بى‏خبر است، و قلبش یقین به بى‏همتایى تو را حس نکرده است (9) شبیه بودن آفریده‏ها به همدیگر در بسیارى چیزها نشان مى‏دهد که مانندى براى او نیست و حسها نتوانند او را شناخت (10) یعنى مشاعر و حواس مادى انسان مانند چشم و دست، ومشاعر معنوى او مانند عقل نمى‏توانند حق‏تعالى را لمس و مس کنند، تنها عقل به وسیله آفریده‏ها و آثارش مى‏تواند او را بشناسد. (11)
على علیه السلام وقتى مى‏فرماید: خداى ندیده را نپرستیدم فورا با توجه به مقام تنزیه مى‏افزاید: چشمها نتوانند او را به وسیله‏ى مشاهده بنگرند«ولکن راته القلوب بحقائق الایمان...لا یشبه بالناس‏»; بلکه دل‏ها به حقیقت ایمان مى‏توانند او را دید ... او مانند مردم نیست. (12)
امام سجاد علیه السلام در صحیفه‏ى مبارکه سجادیه، زبور آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم که دریاى ژرف و بى‏کرانه‏اى از معارف ناب را در خود جاى داده، هنگام تنزیه و نفى تجسیم و تشبیه مى‏فرماید:
چشم‏ها از دیدن او کوتاه و کمتر از آن است که بتوانند او را دید:«الحمدلله الذی قصرت عن رؤیته ابصار الناظرین‏» (13) منزهى تو،اى کسى که به کمک حواس درک نخواهى شد، درباره‏ى تو نمى‏توان تجسس کرد، به وسیله اعضا و جوارح قابل مس نیستى، کسى نمى‏تواند تو را فریب دهد، و نمى‏تواند با تو به منازعه برخیزد که تو جدال بردار نیستى:«سبحانک لا تحس ولا تجس‏ولا تمس ولا تکاد و لاتماط (14) ; مضت على ارادتک الاشیاء فهی بمشیتک دون قولک مؤتمرة و بارادتک دون نهیک منزجرة‏». (15)
امام صادق علیه السلام و ترسیم مذهب حق
امام صادق علیه السلام در مقام رد تشبیه و ترسیم چهره‏ى مذهب حق مى‏فرماید: مذهب صحیح در توحید همان است که در قرآن آمده است. قرآن صفاتى را براى خداوند اثبات کرده و نفى آنها از او دور است، تشبیه باطل و خداوند ثابت وموجود است‏«ان المذهب الصحیح فی التوحید ما نزل به القرآن من صفات الله عز وجل، فانف عن الله البطلان و التشبیه فلا نفی ولاتشبیه، هو الله الثابت الموجود». (16) و در مقام توضیح مى‏فرماید: خداوند جسم نیست، صورت نیست، حس‏نمى‏کنند، حس نمى‏شود، با حواس به احساس نمى‏آید، عقول نمى‏توانند او را درک کنند دهرها از او نمى‏کاهد، زمان، او را تغییر نمى‏دهد، او بدون عضو بصیر و سمیع است، بلکه با ذات خود مى‏بیند و مى‏شنود (17) اما آن صورتى که آدم را بر طبق آن آفرید صورتى بود که احداث کرد و آفرید و به خود نسبت داد مانند نسبت دادن کعبه و روح به خود : بیتی‏» (بقره/125) و «روحی‏» (حجر/29). (17)
سایر امامان معصوم علیهم السلام بر همین سبک و سیاق روایات زیادى با تعابیر گوناگون ابراز داشته‏اند از جمله امام رضا، وحضرت جوادالائمه علیمها السلام که ما در بخش منابع به برخى از آنها اشاره خواهیم داشت. (18)
پى‏نوشت‏ها:
1. فخر رازى، اعتقادات فرق مسلمین، صص‏97 و127، نشر کلیات ازهر، 1398ه/1978م; ابن مرتضى، احمد بن یحیى معتزلى، القلائد فی تصحیح العقائد، ص 46، دار شرق بیروت، 1985م;محمد بن عبد الکریم شهرستانى، ملل و نحل:1/106و 173، تحقیق سید کیلانى، بیروت‏1403ه/1982م.
2. محمود ابو ریه، اضواء على السنة المحمدیة، ط‏2، صور لبنان، 1383ه/1964، ص 156 وبعد.
3. عبد الله بن احمد حنبل، السنة، تحقیق زغلول، ط‏1، صص 54، 56، 67، 77، 79، 80، 179، 190، 191و 215، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1405ه/1985م.
4. زهدى جار الله، المعتزله، ص 260،ط 6، مؤسسة العربیة للدراسات و النشر، بیروت، 1410ه/1990م.
5. ابو ریه، همان‏جا، صص 208، 211 و222.
6. حسن امین، دایرة المعارف اسلامى شیعه: 5/317، ط‏1، دار التعارف بیروت، 1410ه/1990م.
7. محمد بن محمد، مفید، تصحیح الاعتقاد، ص 35; مصنفات شیخ مفید: 5/33، ط‏1، نشرکنگره هزاره مفید 1413ه.
8. محمد فرید وجدى، دایرة المعارف، ط 4،(ذیل مشبهه): 5/363.
9، 10، 11. نهج البلاغه، فیض الاسلام، خ‏90و 152; محمد جواد مغنیه، فی ظلال نهج البلاغة، خ‏150.
12. محمد بن یعقوب کلینى، اصول کافى:1/97، 98 و 138، ط‏4، تصحیح غفارى، بیروت، 1401ه.
13، 14، 15. صحیفه سجادیه، نیایش‏هاى: 7، 14، 47.
16. اصول کافى، همان: 1/83، 109 و 110; محمد بن على بن بابویه، التوحید، ص 102 وبعد، تصحیح سید هاشم حسینى، نشر جامعه مدرسین قم، 1398ه/1357ش.
17، 18. همان، توحید صدوق، باب نفى التشبیه، صص، 35، 40، 47، 52، 61، 69، 76، 81و 103; اصول کافى، همان: 1/.11و 132.

تبلیغات