آموزش قرآن در سیره رسول خدا (ص) (1)
آرشیو
چکیده
یکی از هدفهای نزول قرآن، هدایت و راهبری انسان است(بقره، 185).رسول گرامی اسلام(ص) در اجرای این هدف و به مصداق:«و اوحی الی هذا القرآن لا نذرکم به و من بلغ»(انعام، 19)قرآن را بر عامه مردم به ویژه مؤمنان عرضه داشت.سیاست رسول خدا (ص)از طریق«اسماع»و«اقراء»قرآن دنبال شد. در نتیجه دو دهه فعالیت قرآنی آن حضرت، هزاران نفر با قرآن و مفاهیم آن آشنا شدند و صدها قاری و حافظ قرآن با بینش فقهی و تفسیری به ظهور رسیدند.متن
قرائت قرآن و موضوعیت آن
قرآن به طوری که از معنای لغوی آن نیز به دست میآید، کتابی است خواندنی و قرائت آن موضوعیت ویژهای دارد.اکثر دانشمندان علوم قرآنی، قرآن را مصدری میدانند مترادف با قرائت که البته در معنای اسم مفعول خود استعمال شده است؛یعنی کتابی خواندنی (رامیار، 16).چنان که این مطلب از آیات:«ان علینا جمعه و قرآنه فاذا قراناه فاتّبع قرآنه»(قیامت، 17 و 18)، «یعنی:در حقیقت، گردآوردن و خواندن آن بر(عهده) ماست.پس چون آن را برخواندیم، (همانگونه) خواندن آن را دنبال کن، به دست میآید.»کلمه قرائت طبق نقل راغب عبارت است از:ضمیمهسازی حروف و کلمات به یکدیگر؛آن هم ضمیمهسازی در حوزه
طبق شواهد تاریخی، در سالهای ابتدای رسالت، رسول خدا(ص)در مسجد الحرام مینشست و به تلاوت قرآن میپرداخت
ترتیل.زیرا به هر گونه ضمیمهسازی، قرائت اطلاق نمیشود، بلکه تنها به ضمیمهسازی حروف و کلمات به یکدیگر قرائت گویند.(همو، ذیل قرأ)«قرائت»در باب افعال به معنای«تعلیم قرائت»است و از همین باب است سخن خداوند متعال که:«سنقرئک فلا تنسی» (اعلی، 6)یعنی:به زودی آیات خود را(از طریق نزول) به تو میآموزیم؛به طوری که فراموش نکنی.طبرسی در تفسیر این آیه نوشته است:«الاقراء اخذ القرائة علی القاری بالاستماع لتقویم الزلل و القاری التالی» (همو، 10/719)یعنی:اقراء به مفهوم تحویل قرائت قاری است با استماع قرائت وی؛تا خطاهای او اصلاح شود و قاری همان تلاوت کننده است.البته اقراء در آیه: «سنقرئک...»که فاعل آن خداوند است، ضرورتا به معنای متداول در بین بشر نیست.به این صورت که رسول خدا(ص)قرآن را بخواند و خداوند غلطهای او را تصحیح کند، بلکه مفهوم آیه به این صورت است که: ما چنان قدرتی به تو بدهیم که قرآن را درست بخوانی و آن را به همان صورت که نازل شده، بدون کم و کاست و غلط و تحریف، قرائت کنی(طباطبایی، 20/443).
نکته دیگر در پی بردن به واقعیت«اقراء»آنکه، همواره در کنار نزول عبارات قرآن، حقایقی از مفاهیم آن نیز بر رسول خدا(ص)نازل میشد و این موضوع از آیات زیر مستفاد است:«ثمّ انّ علینا بیانه»(قیامت، 19) یعنی:سپس توضیح آن(نیز)بر عهده ماست و حدیث «الا انّی اوتیت القرآن و مثله معه»(قاسمی، 50)یعنی: آگاه باشید که به من قرآن و حقایقی مثل آن داده شد. همچنین شواهد روایی-که خواهد آمد-نشان میدهد که «اقراء»در عصر رسول خدا(ص)، به معنای تعلیم لفظ و معنای قرآن به صورت توأمان بود.هر چند که پس از رسول خدا(ص)، این اصطلاح بیشتر در معنای آموزش الفاظ و عبارات قرآن و تحویل قرائت قاری به منظور اصلاح قرائت وی، محدود شد.
پس از نزول قرآن که به تدریج صورت گرفت، قرائت قرآن از دو جهت در دستور کار رسول خدا(ص) قرار گرفت.نخست آنکه حضرت، قرآن را در نمازهای خود به ویژه عبادات شبانه قرائت میکرد(مزّمّل، 2 تا 4) و این کار در تقویت روحی پیامبر(ص)و آمادهسازی وی برای مواجهه با مشکلات تبلیغ رسالت تأثیر زیادی داشت.چنان که عدهای از مؤمنان نیز در همین دوره به آن حضرت تأسّی میکردند(همان، 20). و دیگر آن که همزمان با علنی شدن بعثت و به مصداق: «و اوحی الی هذا القرآن لا نذرکم به و من بلغ»(انعام، 19)، یعنی:و این قرآن به من وحی شده است تا به وسیله آن شما و هر کس را(که این پیام به او)برسد، هشدار دهم؛ رسول خدا(ص)مأمور شد تا قرآن را بر مردم تلاوت کند و از این طریق آنان را در جریان رسالت خود قرار دهد.از قرائن تاریخی به دست میآید که پیامبر اسلام(ص)در اجرای این وظیفه خود و به تناسب مخاطبان قرآن، از دو طریق به شرح زیر استفاده کرده است:
الف)اسماع قرآن
«اسماع»در لغت به معنای شنواندن است و این کار به همین معنا در قرآن به کار رفته است.(روم، 52)مراد از اسماع قرآن، شنواندن آن به گوش مردم است که معمولا در مکه و نسبت به مشرکان قریش، حاجیان و رهگذران صورت میپذیرفت.
طبق شواهد تاریخی، در سالهای ابتدای رسالت، رسول خدا(ص)در مسجد الحرام مینشست و به تلاوت قرآن میپرداخت و یا به نماز میایستاد و سورههایی را قرائت میکرد و به این ترتیب آیات قرآن را به گوش رهگذران میرساند.به عبارت دیگر، رسول خدا(ص)در قالب عبادات روزانه خود، رسالت تبلیغی خویش را نیز دنبال میکرد.
واضح است که در این موارد، آیات قرآن بدون هیچ توضیحی به گوش مردم میرسید و اشکالی هم در کار رسول خدا(ص)که ابلاغ کلام وحی بود، به وجود نمیآورد.زیرا آیات و سورههای مکی بر محور عقاید از جمله مبدأ و معاد دور میزد و به دلیل تکرار مضامین آن در سورهها، درک آنها آسان بود.علاوه بر آن، مخاطبان این آیات قوم عرب و آشنا به زبان قرآن بودند و برای فهم آن آیات و به ویژه اخطار و انذارهای قرآن، مشکلی احساس نمیکردند.چنان که عتبة بن ربیعه (ابن اهشام، 1/313)و ولید بن مغیره، به همین صورت در جریان انذارهای قرآن قرار گرفتند و تحت تأثیر واقع شدند.از آنجا که اسماع قرآن به تدریج موجب جذب مردم به قرآن میشد، مشرکان تصمیم گرفتند، علاوه بر خودداری از استماع قرآن(لقمان، 7)، مانع نمازخوانی یا تلاوت قرآن رسول خدا(ص)شوند.
مفسّران در ذیل:«ارایت الذی ینهی عبدا اذا صلی» (علق، 9 و 10)آوردهاند که:ابو جهل در نوبتی رسول خدا(ص)را تهدید کرد که اگر او به نماز خواندن خود نزد کعبه و مقام ابراهیم ادامه دهد، گردن پیامبر(ص)را خرد کند(طبرسی، 10/782.ابن کثیر، 4/565)؛که البته موفق به این کار نشد.مشرکان همچنین به مردم توصیه میکردند که به تلاوت قرآن گوش فراندهند.یا به هنگام شنیدن قرآن همهمه به پا کنند(فصّلت، 26). اما خداوند ضمن پشتیبانی از رسول خدا، به او فرمان داد تا همچنان به نمازخوانی یا تلاوت قرآن خود ادامه دهد.آیات زیر در همین ارتباط نازل شده است:«کلا لا تطعه و اسجدو...»(علق، 19)و«و لا تمنن تستکثر» (مدّثّر، 6 و نیز بهبودی، 583).روشن است که اسماع قرآن کاری مؤثر به شمار میرفت، خاصّه که نخستین سورههای نازل شده از لحاظ نظم و آهنگ و ایجاز و بلاغت بسیار پر جاذبه بود.لذا استماع قرآن برای مردم مکه لذتبخش بود و به تدریج آنان را به اسلام متمایل کرد.از جمله کسانی که پس از استماع آیاتی از قرآن، به اسلام گرویدند، میتوان از عثمان بن مظعون، عمر بن خطّاب، ضماذبن ثعلبه، جبیر بن مطعم، طفیل بن عمرو دوسی و عدّاس غلام عتبه(رامیار، 214 تا 219) نام برد.عده دیگری هم بودند که گرچه با استماع قرآن مسلمان نشدند، اما زبان به ستایش قرآن گشودند و آن را
رسول خدا(ص)در مقابل مؤمنان، سیاست اقراء قرآن را پیش گرفت که به معنای تعلیم همه جانبه قرآن است
عبد الله بن مسعود نخستین کسی است که در مکه قرآن را به شکل علنی به گوش مشرکان رساند و به همین دلیل مورد تعرّض آنان قرار گرفت
کلامی مافوق هر کلام دیگر توصیف کردند.از جمله میتوان به اعترافات ولید بن مغیره(ابن هشام، 1/283) و عتبة بن ربیعه(همو، 1/313)اشاره کرد.
ابن هشام در یک گزارش تاریخی آورده است:شبی ابو سفیان و ابو جهل و اخنس، بدون اطلاع از وجود یکدیگر، به کنار خانه رسول خدا(ص)آمده بودند و به استماع تلاوت آن حضرت مشغول شدند.آنان به هنگام مراجعت به یکدیگر برخوردند و پس از ملامت خود، عهد کردند که دیگر برای استماع قرآن به خانه پیامبر(ص) نزدیک نشوند.اما شب بعد نیز هر کدام جدا از دیگری به کنار خانه پیامبر(ص)رفتند و به استماع قرآن پرداختند. در پایان شب و هنگام بازگشت، مجددا به یکدیگر برخوردند و زبان به ملامت خود گشودند و مجددا عهد شب قبل را تجدید کردند.لکن، در شب بعد نیز هر کدام جدا از دیگری خود را به منزل رسول خدا(ص)رساندند و به استماع قرآن آن حضرت روی آوردند.صبحگاهان چون باز با یکدیگر روبرو شدند، ضمن ملامت یکدیگر، پیمان محکمی بین خود منعقد کردند که دیگر برای استماع قرآن نزدیک خانه پیامبر(ص)نشوند(همو، 1/337).
تنها بتپرستان نبودند که چنین تحت تأثیر قرار میگرفتند، اهل کتاب نیز در اقبال و روی آوردند به قرآن شرکت داشتند.بودند کسانی که با شنیدن آیات قرآنی اشک از چشمانشان سرازیر میشد(مائده، 83، رامیار، 230).در این میان تنها کسانی که تیرگی و قساوت بر دلهایشان چیره شده بود، از آیات قرآن رویگردان بودند. آیات زیر و امثال آن، ترجمان حال معاندان غافل و مبیّن تأثیر قرآن بر افراد سلیم النفس است:«فانّک لا تسمع الموتی و لا تسمع الصّمّ الدّعاء اذا و لّوا مدبرین...ان تسمع الا من یؤمن بایاتنا فهم مسلمون»(روم، 52 و 53) یعنی:و تو مردگان را نمیشنوانی و(نیز)این(پیام)را به کران، آنگاه که پشت میگردانند، نمیتوانی بشنوانی...تو تنها کسانی را میشنوانی که به آیات ما ایمان میآورند و خود تسلیم هستند.
ب)اقراء قرآن
رسول خدا(ص)در مقابل مؤمنان، سیاست اقراء قرآن را پیش گرفت که به معنای تعلیم همه جانبه قرآن است.ضرورت این کار از آنجا بود که مؤمنان پس از وارد شدن به دایره مسلمانی، نیازمند آموزش احکام دینی بودند.اما آیات قرآن غالبا فاقد جزئیات احکام و مقررات دینی بود.لذا رسول خدا(ص)در کنار تعلیم قرآن، گاه با توضیحات شفاهی و گاه به شکل عملی، مؤمنان را در جریان جزئیات احکام و شرایع قرار میداد و به تدریج با تفسیر بسیاری از آیات قرآن آشنا میکرد.در سالهای ابتدای بعثت، رسول خدا(ص)در خانه ارقم بن ابی ارقم -واقع در کوه صفا-سکنی گزید.حضرت در همین مکان، نو مسلمانان را به حضور میطلبید و به آنان قرآن و مسائل دینی را آموزش میداد(عسکری، 1/133) علاوه بر این، مراکز دیگری نیز وجود داشتند که در آن مؤمنان دور از چشم مشرکان به تعلیم و تعلّم قرآن میپرداختند و در واقع مطالبی را که از رسول خدا(ص) فرامیگرفتند، به یکدیگر آموزش میدادند.
عمر بن خطّاب که خود در یکی از این مراکز حضور داشت گوید:رسول خدا(ص)گاه یک یا دو نفر از مسلمانان را به شخصی از اصحاب خود که در فهم دین قوّت و بصیرت داشتند، میسپرد.این عده با او زندگی میکردند و حتی در طعام و غذا با وی شریک میشدند. پیامبر(ص)به همین ترتیب دو نفر را به همسر خواهر من ملحق ساخت.در یکی از روزها به منزل خواهر خود رفتم.صدایی از پشت در شنیده شد که تو کیستی؟گفتم: پسر خطابم.در این موقع عدهای نشسته و در حال قرائت قرآن بودند.چون صدای مرا شنیدند به خود آمدند ومخفی شدند.اما فراموش کردند که نسخه قرآنی خود را مخفی کنند و...، (همو، 1/133 و ابن اثیر، 4/147). مطابق این حدیث، همسر خواهر عمر یعنی سعید بن زید، در شمار معلمان قرآن قرار داشت.اما از برخی روایات به دست میآید که در آن خانه خباب بن ارت حضور داشته و او سرگرم آموزش قرآن به خواهر عمر و همسر او بوده است(ابن هشام، 1/366).
به این ترتیب، عدهای از اصحاب پیامبر(ص) قرآن را در مکه از رسول خدا(ص)فراگرفتند و سپس خود به تعلیم آن پرداختند.از تعداد آنان آمار دقیقی در دست نیست(سیوطی، 1/251:فی المشتهرین بالاقراء).اما از معلمان اولیه قرآن میتوان از جعفر بن ابی طالب، عبد الله بن مسعود، عبد الله بن ام مکتوم، مصعب بن عمیر و خباب بن ارت، سالم مولی ابی حذیفه یاد کرد.
جعفر بن ابی طالب در سفر به حبشه، قرآن را در حضور نجاشی قرائت کرد و با این کار جواز حضور و اقامت مسلمانان را در این کشور به دست آورد(ابن هشام، 1/361 و 362).عبد الله بن مسعود نخستین کسی است که در مکه قرآن را به شکل علنی به گوش مشرکان رساند و به همین دلیل مورد تعرّض آنان قرار گرفت(ابن اثیر، 3/256).عبد الله بن ام مکتوم و مصعب بن عمیر، به عنوان طلایهداران هجرت مسلمانان به مدینه، به این شهر وارد شدند و به کار تعلیم قرآن و آموزش احکام به مردم مدینه پرداختند(ابن هشام، 2/76).
طبق روایتی چون اوس و خزرج نتوانستند درباره تعیین امام جماعت به توافق برسند، مصعب امامت آنان را نیز بر عهده گرفت(رامیار، 228 به نقل از ابن هشام). این موضوع اولویت معلمان قرآن نسبت به دیگران در احراز مقام امامت نماز، نشان میدهد.مصعب در مدینه به مقری شهرت یافت(ابن هشام، 2/76).
زیرنویس
(*)این مقاله در شماره سوم فصلنامه پژوهش دینی، زمستان 1380 به چاپ رسیده است.
منابع
1.قرآن مجید، ترجمه محمد مهدی فولادوند.سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزش و پرورش.1378 ه.ش.
2.ابن کثیر، اسماعیل.تفسیر القرآن العظیم.بیروت.دارالمعرفة.1409 ه.ق. ط 3.
3.ابن هشام، محمد.السیرة النبویه.به تحقیق مصطفی سقا.بیروت.دارالقلم.
4.ابن اثیر، عز الدین.اسد الغابة فی معرفة الصحابه.تصحیح علی بن محمد جزری. بیروت.دارالفکر.1409 ه.ق.
5.ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید.السنن.به تحقیق فؤاد عبد الباقی.بیروت. دار الکتب العلمیه.
6.بهبودی، محمد باقر.معانی القرآن.چاپ اسلامیه.1372.ط 2.
7.بخاری، محمد بن اسماعیل.الصحیح.تحقیق قاسم شماعی.بیروت. دارالقلم.1407 ه.ق.
8.حر عاملی، محمد بن حسن.تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه. تحقیق عبد الرحیم ربانی شیرازی.بیتا.
9.خوشنویس، جعفر.قرآن در روایات اسلامی.دارالتحفیظ.1361 ه.ش.
10.دارمی، عبد الله بن عبد الرحمن.السنّن.نشر استانبول.1401 ه.ق.
11.ذهبی، محمد حسین.التفسیر و المفسرون.بیروت.بیتا.
12.رامیار، محمود.تاریخ قرآن.امیر کبیر.1362 ه.ش.ط 2.
13.زرقانی، عبد العظیم.مناهل العرفان فی علوم القرآن.بیروت.دارالحیاء التراث العربی.بیتا.
14.سیوطی، جلال الدین.الاتقان فی علوم القرآن.به تحقیق محمد ابوالفضل ابراه¾م.افست قم.منشورات رضی.1363 ه.ش.
15.سجستانی، ابو داود.السنن.به تحقیق محمد محیی الدین عبد الحمید.بیروت. داراحیاء التراث العربی.ب¼تا.
16.طبرسی، فضل بن حسن.مجمع البیان لعلوم القرآن.به تحقیق سید هاشم رسولی.بیروت.دارالمعرفة.1408 ه.ق.
17.طباطبایی، محمد حسین.المیزان فی تفسیر القرآن.بیروت.مؤسسه اعلمی للمطبوعات.1403 ه.ق.
18.عاملی، سید جعفر مرتضی.حقایق هامة حول القرآن الکریم.مؤسسه النشر الاسلامی.1410 ه.ق.
19.عسکری، سید مرتضی.القرآن الکریم و روایات المدرستین.شرکة التوحید للنشر 1415 ه.ق.
20.قشیری نیشابوری، محمد بن مسلم.صحیح مسلم.به تحقیق محمد فؤاد عبد الباقی.بیروت دارالحیاء التراث العربی.
21.قاسمی، جمال الدین.قواعد التحدیث.بیروت.دارالکتب العلمیه.1399 ه.ق.
22.کلینی، محمد بن یعقوب.الکافی.به تحقیق علی اکبر غفاری.دارالکتب الاسلامیه.1365.ط 4.
23.معارف، مجید.پرسش و پاسخهایی در شناخت تاریخ و علوم قرآن.کویر. 1376.
24.مجلسی، محمد باقر.بحار الانوار الجامعة لدر اخبار الائمة اطهار.بیروت. مؤسسه الوفاء.1403 ه.ق.
25.نسایی، احمد بن شعیب.السنن.بیروت.دارالکتب العلمیه.بیتا.
26.نووی، یحیی بن شرف الدین.التبیان فی آداب حملة القرآن.بیروت.دارالکتاب العربی.1417.
27.نقی پور، ولی الله.پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن.انتشارات اسوه.1374.ط 2.