آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۲

چکیده

متن

یکم
آغازین سخن این شماره زمانی تحریر می‏شود که جهان اسلام را موجی از شادمانی فراگرفته است؛ دهمین روز آخرین ماه قمری، ذی‏الحجّة‏الحرام، یعنی زمانی که حج‏گزاران پس از انجام بخشی از مناسک حج از احرام خارج می‏شوند، عید همه مسلمانان نام گرفته است تا همگان، هرچند بسیاری از آنان در آن آیین‏های عبادی شرکت نجسته‏اند، در این عید الهی و لذت معنوی با حاجیان همراه شوند.
بزرگ‏ترین اعیاد اسلامی، یعنی فطر و قربان، در چند خصیصه چونان یکدیگرند و همین ویژگی‏ها آنها را الهام‏بخش و اثرگذار ساخته است؛ نخست آن‏که به دور از هر نوع صبغه یا شائبه مذهبی یا قومی‏اند و به هیچ نحله خاص یا قومی مشخص تعلّق ندارند. این شمول و فراگیری بهترین فرصت را در اختیار مسلمانان از مذاهب و اقوام گوناگون قرار می‏دهد تا دلهایشان را به یکدیگر نزدیک کرده، در پرتو توحید ناب و معنویت عمیقی که مضمون اصلی این اعیاد و آیین‏های آنهاست، به همگرایی بیشتری نائل آیند.
روی این سخن بیش از همه با ما، داعیه‏داران پیروی از مذهب اهل‏بیت علیهم‏السلام است که این مناسبت‏ها را آنچنان که باید و شاید، گرامی نمی‏داریم و به ویژه نسبت به عیدقربان آن‏گونه که می‏زیبد، اهتمام نمی‏ورزیم. هر کس از نزدیک با دیگر مسلمانان معاشرت داشته باشد، اذعان می‏کند که برای آنان، شادی‏بخش‏ترین و گرامی‏ترین مناسبت‏ها و روزهای سال همین اعیاد هستند؛ بهترین شادباش‏ها را مسلمانان در این روزها به یکدیگر پیشکش می‏کنند. هم‏چنین بسیاری از کشورهای اسلامی تعطیلات طولانی و سالانه‏شان را به همین روزها اختصاص داده‏اند و البته اعیاد و مناسبت‏های خاص مذاهب، اقوام و ملل نیز جایگاه خود را دارند، اما هرگز در جایگاه ویژه اعیاد و مناسبت‏های فراگیر دینی خدشه‏ای وارد نمی‏سازند.
دوم
دیگر ویژگی اعیاد اسلامی و همه آیین‏های دینیِ ادیان شناخته‏شده، معنوی‏بودن آنهاست. در این آیین‏ها همواره التفاتی به درون وجود دارد و بیش از آن‏که چهره‏ها شادان و جوارحْ رقصان باشند، دل‏ها سرشار از شعف و آرامش و رضایت هستند. همین توجه به باطن است که آیین‏های دینی را بی‏نیاز از زرق و برق‏ها و تشریفات زائد ساخته است.
هر دو عید قربان و فطر علاوه بر این، مسبوق به دوره‏ای عبادتِ توأم با رنج و مشقت هستند: روزه و مناسک حج. در همه آیین‏های دینی، نوعی تقیّد، انضباط و کُلْفت و مشقت وجود دارد؛ گویا هیچ معنویتی بدون مرارت و سختی به دست نمی‏آید، یا دست‏کم، عمق و ماندگاری نمی‏یابد. اگر گوهر ادیان را معنویت می‏دانیم، و عبادت‏ها و آیین‏های فارغ از معنویت را نامطلوب، کم‏ارزش و غیرمؤثر تلقی می‏کنیم، همچنین باید اذعان کنیم که توجهات باطنی نیز تنها در پرتو اعمال آیینی و مناسک شرعی‏ای که کم و بیش، محدودیت‏آفرین و مشقت‏زا هستند، به دست می‏آیند یا باقی می‏مانند. هیچ‏گاه و در هیچ مرحله‏ای از مراحل کمال معنوی نمی‏توان شریعت را قربانیِ طریقت یا حقیقت ساخت. کسانی که در اندیشه معنویت و اخلاقی جدا از تقید به دینی خاص و به دور از دشواری‏ها و محدودیّت‏های متعارف ادیان هستند، به زودی و پس از فروکش‏کردن هیجانات و تأثیرات موقت و گذرای برخی رهنمودهای معنوی و ذهنیِ خارج از تعالیم ادیان و شرائع، خود را در خلأ معنوی عمیقی خواهند یافت.
برخی از تعالیم و القائات نادرست و نامقبولی که به نام دین در جامعه پراکنده می‏شود، نباید کسانی را در این توهّم و مغالطه بیندازد که گویا می‏توان به اخلاقی پایدار و معنویتی عمیق و ماندگار بدون دیانت، فقه و شریعت دست‏یافت. ادیان ـ به ویژه اسلام که از معنوی‏ترین ادیان زنده است ـ همچنان از ظرفیّت‏های معنوی و راه‏گشایی‏های اخلاقیِ ژرف و شگرفی برخوردارند و اگرغبارها از تعالیم آنها زدوده شود و جویندگان معنا و فضیلت بی‏توجه به برخی تبلیغ‏ها و تطبیق‏های ناروا، خود به آن تعالیم ناب، تقرّب معرفتی و عملی بجویند، خواهند دید که چه دارایی‏های گرانبهایی دارند و دیگر، روا نیست که آنچه را خود دارند از بیگانگان بخواهند و تمنّا کنند.
سوم
هجدهمین روز ذی‏الحجّه یادآور یکی دیگر از اعیاد دینیِ ماست که برای شیعیان از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است: عیدغدیر؛ این اهمیّت روزافزون ناشی از نقشی است که این روز و مضمون والای آن، یعنی اعلام ولایت امیر مؤمنان امام علی علیه‏السلام ، در هویت‏بخشی و معنادهی به تشیع دارد و بالاتر این که به تعبیر شیخ عبداللّه‏ علائلی، عالم و ادیب شهیر جهان اسلام، عید غدیر بخشی جدایی‏ناپذیر از اسلام است که منکر آن در واقع، اسلام را انکار کرده است. این روز را باید گرامی داشت و البته می‏توان آن را به گونه‏ای شناخت و شناساند که نه تنها میان مسلمانان مرزی نفوذناپذیر و عبورناشدنی نیفکند و آنان را به دو جبهه متقابل و متخاصم تبدیل نکند؛ که به تفاهمِ میان آنان و نیز به تقرّب ایشان به اهداف والای اسلامی مدد رسانَد. محبت و مودّت امام علی علیه‏السلام و دیگر امامان اهل‏بیت علیهم‏السلام ، مرجعیت علمیِ ایشان و اولویت آنان در زعامت جامعه اسلامی و تصدّی خلافت و حکومت از مؤلفه‏هایی‏اند که کمابیش مورد قبول عموم مسلمانان هستند و دست‏کم، در صورت تبیین درست از زمینه‏های کافی برای مقبولیّت عام برخوردارند.
پرواضح است که پیروان مکتب اهل‏بیت علیهم‏السلام این حق را دارند که علاوه بر سه مؤلفه پیش‏گفته، به آموزه‏های دیگری چون نصب، عصمت و ولایت تکوینی و باطنی معتقد باشند و حتی در مقام دفاع استدلالی از آنها برآیند، اما این حق آشکار و سلب‏ناشدنی نباید ما را از این نکته مهم غافل سازد که تأکید بر مؤلفه‏هایی چون مودّت و مرجعیّت علمی از سه امتیازِ معناداری و کارآمدی در روزگارِما، قابل دسترسی و دستیابی‏بودن و همخوانی با یکپارچگی امت اسلامی که آموزه‏ای اسلامی و از ضرورت‏های این زمان و همه دیگر زمان‏هاست، برخوردار است، پس منطقی و موجّه نیست که تأکید بیشترِ ما بر آموزه‏هایی باشد که مقبولیت کمتری دارند؛ نقش و کارکردِ مؤثر، تعیین‏کننده و بی‏بدیلی در عصر غیبت ندارند و مایه تحریک احساسات و برانگیختن حساسیت‏های دیگر مسلمانان و دستاویزی برای بدخواهان هستند.
با این همه، هرگز نباید نسبت به آنچه در درستی و رواییِ آن تردیدی نداریم و در شمار ضرورت‏های اعتقادی یا فقهی مذهب اهل‏بیت علیهم‏السلام است، اهمال و فروگذاری کنیم بلکه برعکس، باید در مجامع علمی ـ چه درون مذهبی و چه بینا مذهبی ـ آنها را به بحث بگذاریم و مبانی علمیِ آنها را بکاویم و بکوشیم باورهای خود را به آستانِ قبول دیگران نزدیک سازیم و به دور از عوام‏اندیشی و با پرهیز از میان‏داری و سکّان‏داریِ تریبون‏دارانِ محروم از دانش‏کافی یا مصلحت‏اندیشیِ لازم، به تعمیق و تبلیغ دیدگاه‏های مذهبیِ خود همت بگماریم.
چهارم
ایران اسلامی درست در همین روزها پس از برگزاری جشن‏های سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، بیست و پنجمین بهار انقلاب را آغاز می‏کند. سالگشت انقلاب و آیین‏های ویژه آن فرصت مغتنمی را پیش‏روی همه کسانی قرار می‏دهد که دل‏مشغول دین و معنویت، میهن، و علم و فرهنگ هستند؛ چه، این جنبش عظیم آن‏گاه که پاگرفت و آن‏گاه که به بار نشست و اینک که تثبیت و نهادینه شده است، همواره در این اندیشه بوده است که دین و مفاهیم والای آن را از انزوا، بدفهمی و تک‏ساحتی‏بودن رهایی بخشد؛ ایران را از دخالت بیگانگان و خودکامگیِ حاکمان نجات دهد و مردم را بر سرنوشت خود مسلّط سازد و عزت و کرامت پایمال‏شده آنان را به ایشان برگرداند؛ به علم و فرهنگ رونقی دوباره ببخشد و با تصحیح فرهنگ عمومیِ مردم، زمینه توسعه همه جانبه کشور را فراهم کند و جامعه عملیِ جامانده از کاروانِ شتابانِ علم و فن‏آوری را به خیزش علمی و مشارکت فعال در فرآیند تولید علم و اندیشه وادارد.
این‏که انقلاب اسلامی ونظامِ برآمده از آن تا چه اندازه توانسته است به این آرمان‏ها دست یابد، فرصت مناسب و داده‏های علمیِ قابل استنادی می‏خواهد که هیچ کدام هم‏اینک در اختیار صاحب این قلم نیست و شاید در نشریه‏ای تخصصی چون هفت‏آسمان جای پرداختن به آنها نباشد. آنچه در این فرصت محدود و با این بضاعت اندک می‏توان گفت، این است که همچنان آرمان‏های انقلاب آرمان‏های کنونی و همیشگی ما است و خواهد بود و بی‏تفاوتی نسبت به آنها در شأن ملّتی بزرگ و باسابقه درخشان و با این همه فداکاری و وفاداری نیست و اصحاب علم و فرهنگ نیز هرگز نباید در خواسته‏های شخصی یا صنفی و حتی در حوزه‏های تخصصی و کاری خود به گونه‏ای غرق شوند که دیگر برایشان انگیزه و مجالی برای اهتمام به سرنوشت دین، سرزمین و فرهنگ ایران زمین باقی نماند.
و دیگر آن‏که همچنان که نمی‏توان به بزرگ‏نمایی‏ها و خام‏اندیشی‏های برخی خوش‏باور و ساده‏اندیش دل داد که گویا انقلاب به همه آرمان‏هایش دست‏یافته یا همواره در مسیر آن آرمان‏ها و در حال تقرّب به آنها بوده و هیچ تخطّی و تخلّفی صورت نگرفته است، همچنین نمی‏توان پذیرای وسوسه‏های بداندیشانی شد که انقلاب را پایان‏یافته و همه چیز را بر بادرفته تلقی می‏کنند و انگار، باقی‏ماندن بر وضع گذشته و ادامه‏دادن به روال حاکم در قبل از انقلاب یا تن‏دادن به نسخه‏های بیگانگان گزینه برتر و نیک‏فرجام‏تری است. در میان آن خوش‏خیالی و این تاریک‏اندیشی باید راهی میانه را جست که همان برگشت به ارزش‏های اصلی انقلاب است که برخاسته از ضمیر روشن امام خمینی(ره) و جوشیده از ذهن و دل توده مردم و منطبق با آموزه‏های دینی و منافع ملّی است و البته در این راه باید از تفسیرهای محدودنگر و استفاده‏های ابزاری پرهیز کرد و از روش‏ها و شیوه‏هایی که هیچ‏گاه نتیجه‏بخش نبوده‏اند، دوری جست و این راهی است که همگان جوینده و پوینده آنند و جز آن را نمی‏خواهند و برنمی‏تابند.

تبلیغات