آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۲

چکیده

متن

یکم
در جست‏وجوی راست‏اندیشی دینی، که پیش‏تر در باب حسن و ضرورت آن سخن گفتیم، چه بسا با تلقی‏های متفاوت و حتی ناسازگاری از دین روبه‏رو شویم. تنوع تلقی‏ها گاه ناشی از تفاوت منابع و مدارکی است که دین‏پژوه بدانهادسترسی و به اعتبارشان اذعان دارد، و گاه ناشی از پیش‏فرض‏ها، استظهارها و استنباط‏های گوناگون است. برداشت‏های مختلف گاهی در محدوده جزئیات و فروع کلامی یا فقهی رخ می‏دهد و گاهی دامنه‏ای وسیع‏تر می‏یابد و به تبیین‏های متفاوتی از کلیت دین می‏انجامد.
انسان‏ها در قبال دین همواره با پرسش‏های زیادی روبه‏رو بوده‏اند. این پرسشها امروزه حجم و عمق بیشتری یافته‏اند. برخی از این پرسش‏ها از این قرارند: آرمان یا آرمان‏های اصلی دین کدام است؟ کدام بخش از دین اصلی است و کدام بخش از آن ارزش تبعی و مقدمی دارد؟ آیا دین را گوهر و صدفی است؟ اگر چنین است گوهر و لباب آن چیست، و صدف و پوسته آن کدام است؟ دین با عقل و علم یا، به تعبیر دیگر، با یافته‏های بشری چه نسبتی برقرار می‏سازد؟ جایگاه واقعی انسان در دین کجاست؟ آیا دین، از نگاهی درونی، کثرت‏گرا یا شمول‏گرا است یا کاملاً انحصارگرا؟ پاسخ به این پرسش‏ها و ده‏ها پرسش مشابه برداشت کلی دین‏پژوه را از دین نشان می‏دهد، برداشتی که آگاهانه یا ناآگاهانه در استنباط‏های جزئی وی اثر می‏گذارد. از این برداشت‏های کلی، امروزه به قرائت‏های مختلف از دین تعبیر می‏شود.
دوم
قرائت‏های مختلف گاه در چارچوب منابع معتبر و روش‏های پذیرفته شده صورت می‏گیرد و اگر احیاناً با رویکرد نوینی در استنباط همراه است، آن رویکرد در منطق فهم متون مقدس آن دین مورد بحث قرار گرفته و از توجیه لازم و دلایل کافی برخوردار شده است. اما گاهی قرائت‏های متفاوت برخاسته از ذوقیات یا خطورات ذهنی یا سست‏اعتقادی یا ناتمام بودن فرآیندِ تتبع و اجتهاد دینی و یا شتابزدگیِ ناشی از هجوم روزافزون داده‏های جدید بشری است. روشن است که چنین قرائت‏هایی نمی‏تواند مورد قبول و اقبال قرار گیرد. کسانی که از قرائت‏پذیری دین دفاع می‏کنند نیز هرگز به چنین برداشت‏های ناتمامی نظر ندارند، و اساساً این‏گونه برداشت‏ها را نمی‏توان قرائت نامید. این قبیل تلقی‏ها بیش از آن‏که حقیقت دین را نشان‏دهند، بیانگر خواست‏ها و تمایلات صاحبان آن تلقی‏ها هستند.
سوم
هستند کسانی که به هیچ وجه دین و متون دینی را قرائت‏بردار نمی‏دانند. به نظر می‏رسد که اینان نیز بیشتر در پی نفی برداشت‏های دلبخواهانه از دین‏اند. در هر حال، این‏که دین قرائت‏پذیر باشد یا نباشد تأثیری در این واقعیت ندارد که ما خواسته یا ناخواسته با قرائت‏های مختلفی روبه‏رو هستیم. ممکن است دین تنها یکی از این قرائت‏ها را برتابد، اما این‏که کدام قرائت با دین انطباق کامل دارد، پرسشی نیست که بتوان به‏آسانی از عهده آن برآمد. آری، چه بسا برخی قرائت‏ها عِدّه و عُدّه بیشتری داشته باشند، یا از پشتوانه تاریخی دیرپایی برخوردار باشند، یا قرائت غالب و حاکم تلقی شوند، اما هیچ کدام از این امتیازات نمی‏تواند ما را از درنگ جدی در دیگر قرائت‏ها باز دارد. غالب آمدن قرائت‏های خاص در سنت ادیان مختلف اغلب دلایلی غیرمعرفتی داشته است؛ گذشته از آن‏که سنت دینی و مذهبی ما دوران‏هایی را پشت سر گذاشته که در آنها برداشت‏ها و قرائت‏های دیگری در میان متدینان و حتی مراکز علوم دینی صاحب نفوذ بوده است.
چهارم
اگر روزگار طرد و نفی قطعی و نهایی دیگر قرائت‏ها را سپری‏شده بدانیم، ناگزیر باید راه گریز مناسبی از تنگنای قرائت‏های مختلف بیابیم. (البته چه بسا تنوع قرائت‏ها را تنگنا ندانیم؛ زیرا فراهم شدن امکان گزینش، به ویژه آن‏جا که دین در پی فرهنگ‏سازی و تمدن‏آفرینی است، مزیت درخور توجهی به شمار می‏آید.)
برای سنجش قرائت‏های گوناگون و گزینش قرائت برتر لازم است در آغاز راه‏های درون‏دینی طی شود. اگر بدین‏سان نتوانیم به گزینه برتر دست یابیم، چاره‏ای جز به کار گرفتن سازوکارهای دیگر و مبنا قرار دادن معیارهای دیگر نیست. برخی از این معیارها عبارت‏اند از: همخوانی با تعالیم و سنت‏های ادیان پیشین (به ویژه آن‏جا که دینی خود را تصدیق‏کننده دین‏های گذشته می‏داند)، انسجام درونی، معقولیت و کارآمدی. این‏که این معیارها تا چه حد کارآمد و مقبول‏اند و نیز از منظر دین، تا چه اندازه معتبر، فرصتی دیگر و بضاعتی بیشتر می‏طلبد.

تبلیغات