چکیده

سؤال اصلى مقاله آن است که آیا پاسخگویى و مسئولیت پذیرى یک امر دینى است؟ در پاسخ به سؤال، فرضیه دینى بودن مسئولیت پذیرى، بر مبناى آیات، روایات و سیره پیامبر(ص) و حضرت على(ع) و اندیشه و سیره امام اثبات و به روشنى تبیین شده است که از نگاه دین در نظام آفرینش، هیچ انسانى بدون مسئولیت نیست و باید نسبت به تعهدات و عملکردهاى خود در دنیا و آخرت پاسخگو باشد.

متن

 


مقدمه

پایدارى و قوام هر مکتبى متناسب با میزان استوارى بر مبانى فکرى و اعتقادى آن مکتب است. نظریه هایى بدون پشتوانه عقلى و نقلىِ دینى پدید مى آیند در مسیر تحول فکرى بشر دستخوش تغییرات شده به مرور رنگ مى بازند و به موزه تاریخ سپرده مى شوند و یا براى دوام و بقاى خود وامدار سایر اندیشه و مکتب ها مى گردند.

رمز جاودانگى و پویایى و جهان شمولى مکتب حیاتبخش اسلام نیز مبانى عمیق و مستحکم دینىِ منطبق با فطرت انسانى آن است. مبانى خلل ناپذیر دین اسلام، زیرساخت هاى فرهنگ، سیاست و مدیریت نظام دینى را بنیان مى نهد. بنابراین بیشتر عناوین و موضوعات در نظام اسلام از متن دین و آموزه هاى دینى پدید مى آید و به قلمرو و حوزه موضوعات و علوم تخصصى وارد مى گردد.

موضوع «مسئولیت پذیرى» و «پاسخگویى» در ساختار مدیریتى نظام اسلامى و حاکمیت دینى نیز بر مبناى آموزه هاى دینى تفسیر و تحلیل مى گردد و این نوشتار مختصر با بهره گیرى از آیات، روایات و سیره پیامبر(ص) و حضرت على(ع) درصدد بیان مبانى دینى مسئولیت پذیرى و پاسخگویى است. همچنین درصدد اثبات این مطلب است که اندیشه و دیدگاه هاى امام و رهبرى بر بینش صحیح دینى و اسلامى بنا نهاده شده و بیانات آنها از پشتوانه عظیم و گرانقدر اعتقادى و دینى بهره مند است.

طرح موضوع

نام گذارى سالهاى شمسى به عناوین و موضوعات کاربردى و راهبردى، سنت حسنه و رسم جاودانه اى است که مقام معظم رهبرى (مدظله العالى) به انگیزه تحرک و پویایى سیستم مدیریتى کشور و اثبات کارآمدى حاکمیت دینى آن را مطرح مى سازند.

سالى را که گذراندیم (1382) به نام نهضت خدمت رسانى به مردم مزین گردید و امسال (1383) را سال پاسخگویى مسئولان نام نهادند که مکمّل و متمّم نهضت خدمت رسانى به مردم است.

آنچه که در این سال مناسب و لازم است که انجام بگیرد، این است که مسئولان بخش هاى مختلف به مردم گزارش بدهند که در دوران مسئولیتى که در حال پایان یافتن است یا پایان یافته، چه خدمت بزرگى و چه کار شایسته اى را براى مردم انجام داده اند.

تبیین موضوع

هجوم گسترده اندیشه هاى سکولار و لیبرال غرب به فرهنگ و ارزشهاى اسلامى شرایطى را فراهم ساخته تا خودباختگان و غرب گرایانى که از آبشخور اندیشه و افکار غیر دینى سیراب شده اند، موضوعات را از زاویه اندیشه هاى بیگانگان تحلیل و تفسیر کنند و تا آنجا پیش رفته اند که اندیشه ها و دیدگاه هاى رهبرى نظام اسلامى هم از کژاندیشى هاى آنان در امان نمانده، «پاسخگویى» را به عنوان دستاورد فرهنگ و تمدن غرب به جامعه معرفى مى کنند. مقام معظم رهبرى براى پیشگیرى از این گونه برداشتهاى ناصواب، قلمرو موضوع را به اجمال تبیین مى نماید:

پاسخگویى یک مفهوم غربى نیست، یک مفهوم اسلامى است. بعضى ها از هر چیزى خوششان بیاید، سعى مى کنند آن را به گونه اى به فرآورده هاى افکار و مدنیت غربى منسوب کنند. «نه»؛ پاسخگویى یک «حقیقت اسلامى» است، این همان «مسئولیت» است. مسئولیت، یعنى هر انسانى در هر مرتبه اى که هست در درجه اول از خود سؤال کند. ببیند رفتار و گفتار و تصمیم گیرى او تحت تأثیر چه بود... مسئولان بلند پایه کشور، قواى سه گانه از خود رهبرى تا آحاد مأموران و مدیران، همه باید پاسخگو باشند، پاسخگوى کار خود باشند، پاسخگوى تصمیم خود، پاسخگوى سخنى که بر زبان آورده اند و تصمیمى که گرفته اند. این معناى پاسخگویى است. این یک حقیقت اسلامى است و همه باید به آن پایبند باشیم.

گستره مفهومى

«مسئول»، نعتِ مفعولى از مصدر سؤال و کسى است که از وى سؤال کنند و «مسئولیت»، مصدر صناعى به معنى ضمان و تعهد و مؤاخذه است. مسئول یعنى شخصى که کارى بر عهده اوست و اگر بر آن عمل نکند از او بازخواست مى شود؛ توانا در جوابگویى و مسئولیت یعنى موظف بودن به انجام امرى.

معمولاً واژه مسئولیت با یک پسوند ترکیب مى شود مانند: مسئولیت سیاسى (یعنى کاربرد صحیح قدرت)، مسئولیت اخلاقى (یعنى انسان در مقابل وجدانش پاسخگوى خطاهاى ارتکابى باشد)، مسئولیت حقوقى (یعنى شخص نسبت به اعمال ارتکابى خود در مقابل دیگران پاسخگو باشد).

مقام معظم رهبرى پاسخگویى را در یک واژه عام و گسترده ترى تحت عنوان «مسئولیت پذیرى» تبیین نمودند. با توجه به تعاریف ذکر شده، مى توان مسئولیت پذیرى را از نظر مفهومى به مراتب مختلف تقسیم کرد:

1 ـ اداى تکلیف

2 ـ تعهد در انجام کار

3 ـ پاسخگو بودن در برابر مطالبات

4 ـ گزارش دهى از کارکردهاى مدیریتى

مسئولیت پذیرى و پاسخگویى در قرآن

برجسته ترین امتیاز مکتب حیاتبخش و انسان ساز اسلام بر دیگر مکاتب و ادیان، به هم پیوستگى آموزه هاى آن است. در دین اسلام، اخلاق با سیاست، عرفان با حماسه و دنیا با آخرت، پیوند دارند و این نشانه جامع نگرى این دین در هدایت انسانهاست.

با آنکه عنوان هاى «مسئولیت پذیرى» و «پاسخگویى» در قلمرو مدیریت به شمار مى آیند، با سایر آموزه هاى دینى نیز کاملاً مرتبط اند؛ زیرا دیدگاه اسلام به مسئولیت و مدیریت و پاسخگویى یک نگرش توحیدى و هدایتگرایانه است.

گستره و قلمرو مسئولیت پذیرى و پاسخگویى در مبانى دینى چنین است:

1 ـ مسئولیت انسان در برابر خداوند

2 ـ مسئولیت انسان براى انجام تکالیف دینى

3 ـ مسئولیت در اجراى قوانین

4 ـ مسئولیت و پاسخگویى نسبت به مطالبات و نیازهاى جامعه

آیات فراوانى به موضوع مسئولیت پذیرى و پاسخگویى اشاره دارند که به برخى اشاره و از ورود به مباحث عمیق و گسترده تفسیرى پرهیز مى کنیم.

1. مسئولیت پذیرى انسان در نظام آفرینش

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً (احزاب / 72)

ما امانت [الهى و بار تکلیف] را بر آسمان ها و زمین و کوهها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند و[لى] انسان آن را برداشت، راستى او ستمگرى نادان بود.

2 ـ همه پاسخگو هستند

قرآن کریم به جز خداوند متعال، همه انسانها رانسبت به عملکردشان پاسخگو مى داند.

لاَ یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْئَلُونَ (انبیاء / 23)

در آنچه [خدا] انجام مى دهد، چون و چرا راه ندارد، ولى آنان [= انسان ها] سؤال خواهند شد.

در آیه اى دیگر درباره پرسشگرى خداوند از کسانى که عملکردهاى نامطلوب در اجراى احکام دین داشتند، مى فرماید:

فَوَ رَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ (حجر / 92 و 93)

پس سوگند به پروردگارت که از همه آنان از آنچه انجام داده اند خواهیم پرسید!

3 ـ پاسخگویى اعضاى بدن در تحصیل علم و عمل

وَلاَتَقْفُ مَالَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَ الْسَّمْعَ وَالْفُؤَادَ کُلُ أُوْلئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُول(اسراء/ 36)

و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.

4 ـ پاسخگویى درباره استفاده از نعمتهاى الهى

در وجود انسان نعمتهایى است که باید در این جهان به ثمر و بهره ورى برسد و در راه صحیح که همان مسیر تکامل انسانى است استفاده شود. با یک نگرش عمیق و وسیع، تمام امکانات مادى و معنوى در دنیا و استعدادهاى نهفته انسان از نعمات الهى هستند که در قیامت از آنها سؤال مى شود.

ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ(تکاثر / 8)

سپس در همان روز است که از نعمت [روى زمین] پرسیده خواهید شد.

5 ـ مسئولیت سرپرست خانواده

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ(تحریم / 6)

اى کسانى که ایمان آورده اید، خودتان و کسانتان را از آتشى که سوخت آن، مردم و سنگهاست حفظ کنید.

6 ـ پاسخگویى امت ها و پیامبران

نمایان ساختن گوهرهاى کمال انسانى، دمیدن روح توحید در کالبد فسرده کافران و مشرکان و برافراشتن پرچم هدایت براى نجات گمگشتگان وادى ضلالت، از روشن ترین مصادیق رسالت انبیاى الهى است. از این رو، خداوند هم از پیامبران چگونگى عملکردشان را خواهد پرسید و هم از امت هاى هدایت شده:

فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَلَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ (اعراف / 6)

پس قطعاً از کسانى که [پیامبران] به سوى آنان فرستاده شده اند خواهیم پرسید و قطعاً از [خود [فرستادگان [نیز [خواهیم پرسید.

مسئولیت پذیرى و پاسخگویى پیامبران در جهت انگیزه بعثت و مأموریت الهى آنان قابل تحلیل و تفسیر است. قرآن کریم نیز احساس مسئولیت الهى پیامبران در انجام رسالت دینى و پاسخگویى آنان را به امت هاى خود در آیات فراوان تبیین فرموده است. مسئولیت پذیرى و پاسخگویى انبیا، خود چند محور و مرتبه دارد:

1 ـ مسئولیت و تکلیف الهى در بعثت و ابلاغ پیام الهى

2 ـ مسئولیت و تلاش در هدایت انسان ها

3 ـ پاسخگویى به خداوند

4 ـ پاسخگویى به مردم در تبیین احکام و موضوعات مختلف اعتقادى و دفع شبهات

5 ـ پاسخگویى به کافران و مشرکان و گمراهان جهت کشف حقایق دینى

همان گونه که درباره پیامبر اسلام حدود پانزده مرتبه واژه «یسئلونک» بیان شده است که به پرسشگرى مردم و پاسخگویى پیامبر درباره مسائل اخلاقى، اعتقادى، حقوقى و... اشاره دارد. اکنون ابتدا چند آیه درباره مسئولیت پذیرى و پاسخگویى پیامبر اسلام (ص) و سپس آیاتى درباره پاسخگویى سایر انبیا ذکر مى کنیم.

7 ـ مسئولیت پیامبر(ص) و امت اسلامى در برابر قرآن

فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ وَإِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَلِقَوْمِکَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ(زخرف / 43 و 44)

پس به آنچه به سوى تو وحى شده است چنگ بزن که تو بر راهى راست قرار دارى، و به راستى که [قرآن] براى تو و براى قوم تو [مایه] تذکرى است، و به زودى [در مورد آن [پرسیده خواهید شد.

8 ـ پاسخ گویى پیامبر(ص) به مردم (تقویت معارف دینى مردم)

یَسْئَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَرِیباً(احزاب / 63)

مردم از تو درباره رستاخیز مى پرسند؛ بگو: «علم آن فقط نزد خداست.» وچه مى دانى؟ شاید رستاخیز نزدیک باشد!

9 ـ پاسخ گویى پیامبر(ص) به اهل کتاب

وَقَالُوا کُونُوا هُودَاً أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ(بقره / 135)

و [اهل کتاب] گفتند: یهودى یا مسیحى باشید تا هدایت یابید. بگو: نه، بلکه [بر] آیین ابراهیم حق گرا [هستم] و وى از مشرکان نبود.

وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَن یُنکِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلاَ أُشْرِکَ بِهِ إِلَیْهِ أَدْعُوا وَإِلَیْهِ مَآبِ(رعد / 36)

و کسانى که به آنان کتاب [آسمانى] داده ایم، از آنچه به سوى تو نازل شده شاد مى شوند. و برخى از دسته ها کسانى هستند که بخشى از آن را انکار مى کنند. بگو: جز این نیست که من مأمورم خدا را بپرستم و به او شرک نورزم. به سوى او مى خوانم و بازگشتم به سوى اوست.

10. پاسخگویى پیامبر(ص) به کافران

وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ(رعد / 27)

و کسانى که کافر شده اند مى گویند: چرا از جانب پروردگارش معجزه اى بر او نازل نشده است؟ بگو: در حقیقت خداست که هرکس را بخواهد بى راه مى گذارد و هر کس را که [به سوى او [بازگردد، به سوى خود راه مى نماید.

وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ(رعد / 43)

و کسانى که کافر شدند مى گویند: «تو فرستاده نیستى.» بگو: کافى است خدا و آن کس که نزد او علم کتاب است، میان من و شما گواه باشد.

11. مسئولیت پذیرى حضرت نوح(س)

خطاب به قوم خود فرمود:

أُبَلِّغُکُمْ رِسَالاَتِ رَبِّی وَأَنْصَحُ لَکُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَتَعْلَمُونَ(اعراف / 62)

پیامهاى پروردگارم را به شما مى رسانم و اندرزتان مى دهم و چیزهایى از خدا مى دانم که [شما [نمى دانید.

12. مسئولیت پذیرى حضرت هود(س)

خطاب به قوم خود فرمود:

أُبَلِّغُکُمْ رِسَالاتِ رَبِّی وَأَنَا لَکُمْ نَاصِحٌ أَمِینٌ(اعراف / 68)

پیامهاى پروردگارم را به شما مى رسانم و براى شما خیرخواهى امینم.

13. مسئولیت پذیرى حضرت صالح(س)

یَاقَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلکِن لاَتُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ(اعراف/ 79)

اى قوم من، براستى من پیام پروردگارم را به شما رساندم و خیر شما را خواستم؛ ولى شما [خیرخواهان و نصیحت گران] را دوست نمى دارید.

14. مسئولیت پذیرى حضرت شعیب(س)

یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالاَتِ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ(اعراف / 93)

اى قوم من، به راستى که پیامهاى پروردگارم را به شما رسانیدم و پندتان دادم.

15 ـ مسئولیت پذیرى و پاسخگویى حضرت عیسى(ع)

وَإِذْ قَالَ اللّهُ یَاعِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ ءَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلهَیْنِ مِن دُونِ اللّهِ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِن کُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ وَکُنتُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً مَا دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهیدٌ (مائده / 116 و 117)

و[یاد کن] هنگامى راکه خدا فرمود: اى عیسى پسر مریم، آیاتو به مردم گفتى من ومادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستید؟ گفت: منزهى تو، مرا نزیبد که [درباره خویشتن [چیزى راکه حق من نیست بگویم. اگر آن را گفته بودم قطعاً آن رامى دانستى، آنچه درنفس من است تومى دانى وآنچه درذات توست من نمى دانم، چراکه توخود، داناى رازهاى نهانى. جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چیزى [به آنان نگفتم؛ [گفته ام [که: خدا، پروردگار من و پروردگار خود راعبادت کنید، و تا وقتى در میانشان بودم بر آنان گواه بودم، پس چون روح مراگرفتى، تو خود بر آنان نگهبان بودى و تو بر هرچیز گواهى.

علامه طباطبایى ذیل این آیات مى نویسد:

این آیات گفت وگوى خداى تعالى را با مسیح بن مریم (ع) درباره آنچه که نصارى در حق وى گفته اند حکایت مى کند و گویا غرض از نظم و نسق این آیات، بیان اعترافاتى است که عیسى(ع) به زبان خود نموده و وضع زندگى دنیوى خویش را حکایت کرده باشد، که حق او نبوده درباره خود ادعایى کند که حقیقت ندارد، چرا او در برابر چشم خدا بوده، چشمى که نه خواب دارد و نه ضعیف مى شود و این که حضرت عیسى از آنچه خداوند برایش تحدید و معین نموده، تجاوز نکرده است، چیزى جز آنچه مأمور به گفتنش بوده نگفته و کارى جز آنچه خداوند مأمور به انجامش نموده نکرده است و آن کار همان شهادت است. خداوند هم او را در این اعترافات و در آنچه که درباره حق ربوبیت خدا و عبودیت بندگان ذکر نموده تصدیق فرموده است.

16. فرعون، نماد بى مسئولیتى

رفتارهاى خارج از فطرت الهى انسان و عدم پایبندى به میثاق ازلى، عامل گردن فرازى و دیکتاتورى و ظلم مى گردد و در فرهنگ قرآن فرعون به عنوان سمبل و مظهر استبداد و یک انسان سرکش از او یاد مى شود که در برابر خداوند متعال و مردم خود احساس مسئولیت نمى کند و پاسخگوى رفتارهایش نیست.

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِی الْأَرْضِ...(قصص / 4 )

فرعون در سرزمین [مصر] سربرافراشت.

...وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ(هود / 97)

و فرمان فرعون صواب نبود.

یعنى: فرعون رشد نداشت که به حق هدایت کند بلکه امر او با گمراهى و جهالت همراه بود.

مسئولیت پذیرى و پاسخگویى در روایات
1 . مسئولیت همگانى نسبت به یکدیگر

پیامبر (ص) فرمود:

کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُم مَسئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ، فَالأمیرُ الَّذى عَلَى النّاسِ راعٍ وَ هُوَ مَسئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ وَ الرَّجُلُ راعٍ عَلى اَهل بَیْتِهِ وَ هُوَ مَسئُولٌ عَنْهُمْ وَ المَرْأةُ راعِیَةٌ عَلى بَیْتِ بَعْلِها وَ وَلَدِها وَ هِىَ مَسْئُولَةُ عَنْهُمْ وَ الْعَبدُ راعٍ عَلى مالِ سَیِّدِهِ وَ هُوَ مَسئُولٌ عَنْهُ، اَلا کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُم مَسئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ

همه شما نگهبان و مسئول [عملکرد و رفتار] یکدیگر هستید. حاکمان نگهبان مردم و [نسبت به عملکرد مدیریتى خود و رفتارهاى مردم] مسئول اند. مرد نگهبان [خانواده اش] و [نسبت به رسیدگى امور زندگى خانواده [مسئول است. و زن نگهبان [اموال زندگى] منزل همسر و [مراقب تربیت] فرزندانش است و [نسبت به رسیدگى به امور خانه و شوهردارى و تربیت فرزندان] مسئول است. و غلام (خدمتکار) نگهبان اموال صاحب و مولایش و [نسبت به حفظ و مصرف صحیح آن] مسئول است. پس آگاه باشید همه شما نگهبان و [نسبت به رفتارهاى مدیریتى خود و عملکرد[ کسانى که تحت نظر شما هستند مسئولید.

طبق این روایت مسئولیت هر راعى نسبت به رعیتش مطلق است. یعنى هم خداوند در قیامت از عملکرد او نسبت به رعیتش سؤال مى کند و هم رعیت باید از راعى سؤال کند و مطالبات خویش را مطرح سازد.
2 . جوهره دیانت اسلام

حضرت على (ع)، ریشه و اصل دین اسلام را تعّهد و مسئولیت پذیرى در انجام فرائض دینى و عمل به دستورات الهى مى داند.

اَلاِسلامُ هُوَ التَّسلیمُ، وَ التَّسلیمُ هُوَ الیَقِینُ، وَالیَقینُ هُوَ التَّصدیقُ، وَ التَّصدیقُ هُوَ الاِقْرارُ، وَ الاِقْرارُ هُوَ الاَداءُ، وَ الاَداءُ هُوَ العَمَل

اسلام همان تسلیم است و تسلیم همان یقین و یقین باور راستین و باور راستین اقرار و اقرار راستین پرداختنى در خور آن اقرار و آن، کارى شایسته
3 . مسئولیت پذیرى و پاسخگویى مدیران و کارگزاران
1 ـ 3. رعایت حقوق مردم

شناخت مطالبات مردم و فراهم آوردن زمینه هاى تحقق آنها یکى از مسئولیت هاى مدیران است. حضرت على(ع) مى فرماید:

اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ لِى عَلَیْکُمْ حَقّاً وَ لَکُمْ عَلَىَّ حَقُّ، فَاَمّا حَقُّکُمْ عَلَىَّ فَالنَّصیحَةُ لَکُمْ وَ تَوفِیرُ فَیْئِکُمْ وَ تَعْلیمُکُمْ کَیْلا تَجْهَلُوا وَ تَأدیبُکُمْ کَیْما تَعْلَمُوا

اى مردم، بى گمان مرا بر شما و شما را بر من حقى است. حق شما بر من خیراندیشى و دلسوزى مخلصانه و فراهم آوردن امکان بهره گیرى کامل از ثروت بازیافته تان است، و نیز آموزشتان تا از جهالت برهید، و تأدیب و تربیتتان تا به آموختن تن دهید.
2 ـ 3. معاشرت با مردم

بهترین شیوه تعامل مسئولان با مردم، ارتباط نزدیک و بدون واسطه با مردم و مراجعان است تا بهتر مشکلات و زحمات آنان را درک کند و سریع تر سؤالات و مطالباتشان را پاسخ گوید. این رفتار پسندیده بهترین راهکار پاسخ گویى مدیران است. حضرت على(ع) خطاب به قُثَم بن عباس مى فرماید:

...فَاَفْتِ الْمُسْتَفْتِى وَ علِّمِ الجاهِلَ وَ ذاکِرِ الْعالِمَ وَ لایَکُنْ لَکَ اِلَى النّاسِ سَفیرٌ اِلاّ لِسانُکَ وَ لاحاجِبٌ اِلاّ وَجْهُکَ وَلاتَحْجُبَّنَّ ذا حاجَةٍ عَنْ لِقائِکَ بِها، فَاِنَّها اِنْ ذِیدَتْ عَنْ اَبْوابِکَ فِى اَوَّلِ وِرْدِها لَمْ تُحْمَدْ فِیما بَعْدُ عَلى قَضائِها

فتواخواهان را با فتواها آشنا کن، ناآگاهان را آگاهى ده و با دانشمندان به گفت وگو بنشین، بین تو و مردم جز زبانت نماینده و سخنگویى نباشد و جز چهره ات هیچ پرده اى از مردم جدایت نکند. هیچ نیازمندى به هیچ روى از دیدارت منع نشود و پشت در نماند، که مراجعه ها و نیازها اگر در اولین لحظه ورود رد شود، برآوردن بعدى شان ستایش انگیز نباشد.
3 ـ 3. اعتماد سازى

مزیّت پاسخگویى این است که اگر مدیران تصمیماتى خارج از اصول کلى گرفته باشند، در حضور مردم مطرح کرده، عذر مى خواهند و مى کوشند آن را جبران کنند. بدین وسیله اعتماد مردم به کارگزاران بیشتر مى گردد.

وَ اِنْ ظَنَّتِ الرَّعِیَّةُ بِکَ حَیفاً فَاَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِکَ وَ اعْدِلْ عَنْکَ ظُنُونَهُمْ بِاِصْحارِکَ

هرگاه رعیت به تو بدگمان گردد، عذر خویش را آشکارا با آنان در میان بگذار و با این کار از بدگمانى نجاتشان ده.
4 ـ 3. هوشیارى و صداقت

از نگاه دین، پاسخگویىِ یک مدیر به مردم یا گزارش به مسئولان بالاتر به عنوان یکى از مؤلفه هاى ارزشى مدیریت اسلامى به شمار مى آید بنابر همین اصل، مدیران باید با زیرکى و هوشیارى بر اساس ضوابط و مقررات اسلامى ساختار مدیریتى خود را شکل دهند و بر مبناى اصول دینى مدیریتى فعالیت نمایند و با شفاف سازى از هر کار پنهانى و خلاف به طور کامل بپرهیزند و بدین وسیله آبروى خود و نظام اسلامى را حفظ کنند.

حضرت على(ع) خطاب به کارگزارانش مى فرماید:

... فَاَقِمْ عَلى ما فى یَدِکَ قِیامَ الحازِمِ الصَّلیبِ... وَ ایّاکَ وَ ما یُعْتَذَرُ مِنْهُ

در اداره امور خود هوشیارانه و سرسختانه استوار باش... مبادا کارى انجام دهى که به عذرخواهى روى آورى!

وَاحْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ اِذا سُئِلَ عَنْهُ صاحِبُهُ اَنْکَرَهُ اَوْ اِعْتَذَرَ مِنْهُ

از هر کار پنهانى که افشایش شرم آورد، بپرهیز و از هر کارى که چون کننده اش بازجویى شود، انکارش کند یا پوزش بخواهد دورى گزین.
5 ـ 3. قلمرو پاسخگویى و گزارش دهى

مدیران باید در هر شرایطى پاسخگوى عملکرد و تصمیمات خود باشند، اما بیان سیاست ها و برنامه هاى مرتبط با مسائل امنیتى نظام و مصالح کلى کشور نظام اسلامى را آسیب پذیر مى کند و اسرار درونى نظامى و امنیتى آن در دست دشمنان قرار مى گیرد. از این رو، برخى مسائل و تصمیمات دفاعى و امنیتى نباید به هیچ وجه در دسترس عموم قرار بگیرد، بلکه باید سر به مُهر باقى بماند. حضرت على(ع) مى فرماید:

أْلا وَ اِنَّ لَکُمْ عِنْدى اَنْ لا اَحْتَجِرَ دُونَکُمْ سَرّاً اِلاّ فِى حَرْبٍ

بدانید که حق شما (مرزداران و نیروهاى مسلح) بر من این است که هیچ رازى را جز اسرار نظامى درباره جنگ از شما پوشیده ندارم.
6 ـ 3. تأمین رفاه عمومى

رسیدگى به تهیدستان و مستمندان و فراهم ساختن امکانات رفاهى، خدماتى و درمانى و معیشتى یکسان براى همه طبقات، از برجسته ترین وظایف مدیران است. حضرت على(ع) خطاب به مالک اشتر مى فرماید:

وَ فِى اللّهِ لِکُلٍّ سَعَةٌ، وَ لِکُلٍّ عَلَى الوالِىَ حَقٌّ بِقَدْرِ مَا یُصْلِحُهُ، وَلَیْسَ یَخْرُجُ الوالِى مِنْ حَقیقَةِ ما اَلْزَمَهُ اللّهُ مِنْ ذلِکَ اِلاّ بِالاِهْتِمامِ وَ الاِْستِعانَةِ بِاللّهِ...

و در نظام خدایى همگان در راحت و گشایش اند و هریک را بر زمامدار حقى باشد برابر آنچه وضع او را سامان دهد. و زمامدار مسلمان نمى تواند از زیر بار وظیفه اى که در این خصوص خداوند بر دوش او نهاده است به شایستگى بیرون بیاید جز با تلاش و کمک گرفتن از خداوند.

ثُمَّ اللّه اللّه فِى الطَّبَقةِ السُّفْلى مِنَ الَّذینَ لاحِیلَةَ لَهُمْ مِّنَ المَساکِینَ وَ الُمحْتاجِینَ وَ اَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنى فَاِنَّ فِى هذِهِ الطَّبَقَةِ قانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَاحْفَظْ لِلّهِ مَااسْتَحْفِظُکَ مِنْ حَقِّهِ فِیهِمْ، وَاجْعَلْ لَّهُمْ قِسْماً مِنْ بَیْتِ مالِکَ

خداى را خداى را، در خصوص فرودستان، زمین گیران، نیازمندان، گرفتاران و دردمندان که دردشان را هیچ چاره اى نیست؛ چه، در میان این قشر کسانى به دریوزگى کشیده مى شوند و کسانى با نیاز آبرودارى مى کنند. پس براى خدا پاسدار حقى باش که خداوند برایشان تعیین کرده است و تو را به رعایتش فرمان داده است و از بیت المال سهمى برایشان در نظر بگیر.
4 . مسئولیت توانگران در برابر مستمندان

اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ فَرَضَ فِى اَمْوالِ الاَْغْنِیاءِ اَقْواتَ الْفُقَرآءِ فَما جاعَ فَقیرٌ اِلاّ بِما مَنَعَ غَنِىٌّ، وَاللّهُ تَعَالى سآئِلُهُمْ عَنْ ذلِکَ

خداوند سبحان، روزى تهیدستان را در خواسته توانگران رقم زده است. پس گرسنگى هر مستمندى جز از کامیابى نامشروع توانگرى نشأت نگرفته است و خداى متعال بازخواستشان خواهد کرد.
5 . مسئولیت در رفع نیازهاى مردم

یا جابِرْ، مَنْ کَثُرَتْ نِعَمُ اللّهِ عَلَیه کَثُرَتْ حَوائجُ الناس الیه فمن قام لِلّهِ فیها بِما یَجِبُ عَرَّضَها لِلدَّوامِ وَ الْبَقاءِ...

اى جابر، هرکس از نعمتهاى خداوندى بیشتر بهره یابد، لاجرم نیازهاى مردم نیز بیشتر نزدش فراز آید. پس هرکس در پاسخ آن نیازها به گونه اى فراخور، براى خدا برخیزد زمینه ماندگارى و تداوم نعمتها را فراهم ساخته باشد.
6 . مسئولیت عالمان دینى

عالمانِ دینى به عنوان متولیان امور دینى جامعه، مسئولیت رشد و توسعه فرهنگ دینى و تعمیق مبانى اعتقادى مردم و ترویج و تبلیغ معارف و ارزشهاى اسلامى را بر عهده دارند. هرگونه کاستى در معرفت دینى مردم و هجوم شبهات و پیدایش بدعتها را باید متعهدانه جبران کنند و پاسخگو باشند.

پیامبر (ص) فرمود:

اِذا ظَهَرتِ البِدَعُ فى اُمَّتى فَلْیَظْهَرِ العالِمُ عِلْمَهُ

چون بدعتها در امت من پدید آید، باید هر عالمى دانش خود را آشکار سازد.

حضرت على (ع) نیز فرمود:

ما اَخَذَ اللّهُ عَلى اَهْلِ الْجَهْلِ اَنْ یَتَعَلَّمُوا حَتّى اَخَذَ عَلى اَهْلِ الْعِلْمِ اَنْ یُعَلِّمُوا

خداوند پیش از آن که بى سوادان را به آموختن تکلیف کند، دانایان را به آموزش دادن متعهد ساخت.
7 . مسئولیت مسلمانان نسبت به جهان اسلام

مسلمانان یک امت واحده اند پس باید شریک درد و رنج یکدیگر باشند، با همیارى مشکلات سیاسى، فرهنگى و اقتصادى یکدیگر را حل کنند و نسبت به حوادثى که در اقصى نقاط کشورهاى اسلامى پدید مى آید حسّاسیت نشان دهند و همچنین در برابر هجوم دشمنان اسلام به مرز و بوم فرهنگى و جغرافیایى جهان اسلام به دفاع برخیزند و همکیشان خود را از چنگال دشمنان و عوامل وابسته به آنان نجات بخشند.

پیامبر گرامى اسلام(ص) مى فرماید:

مَنْ اَصْبَحَ لایَهْتَمَّ بِاُمُورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ

کسى که صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد، مسلمان نیست.

و در حدیثى دیگر درباره مسئولیت مسلمانان نسبت به پاسخگویى به استغاثه دیگران مى فرماید:

مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِى یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ

کسى که صداى مردى را که مسلمانان را به کمک فرا مى خواند بشنود و جواب نگوید، مسلمان نیست.
8 . شِکوه حضرت على(ع) از بى مسئولیتى برخى از یاران و اطرافیان

سست عنصرى، بى تعهدى و دنیاگرایى برخى از یاران و مسلمانانِ دوران حکومت علوى سبب شده بود تا بخشى از قلمرو حکومت اسلامى جولانگاه غارتگرى دشمنان در کمین نشسته قرار گیرد و این امر باعث شد تا حضرت على(ع) آنان را به دلیل عدم واکنش متعهدانه و غیرتمندانه و فرار از انجام مسئولیت دینى شان مورد نکوهش قرار دهد:

به من گزارش رسیده است که «بُسْر» [از سرداران معاویه] بر یمن چیره شده است. به خدا سوگند که با چنین اوضاع و احوالى، به گمان خویش، آینده را چنین مى بینم که آنان، با استفاده از نقطه هاى ضعف شما، دولت را در اختیار گیرند؛ چرا که آنان بر محور باطل خویش فراهم اند و شما از محور حقتان پراکنده اید، آنان در راه باطلشان مطیع رهبر خویش اند، اما شما در راه حق خود از رهبرتان سر مى تابید؛ آنان در کشور و شهرهاى خود به عمران و آبادى پرداخته اند و شما حوزه حاکمیت خویش را به تباهى کشیده اید و هم بدین سبب است که آنان در رابطه با فرماندهانشان، نسبت به اداى امانت ها و مسئولیتهاشان تعهد دارند، اما شما خیانت مى ورزید.

مسئولیت پذیرى و پاسخگویى در سیره پیامبر(ص)

پیامبر گرامى اسلام(ص) براى نجات انسان هاى عصر جاهلیت از شرک و بت پرستى و هدایت آنان از ظلمات جهل به نور ایمان و توحید، رسالت سنگین و مسئولیت خطیرى را بر دوش خود احساس مى کرد و زحمات طاقت فرسایى را متحمل مى شد و آنچنان دلسوزانه و مشفقانه به هدایت مردم همت مى گماشت که خداوند در وصفِ حالِ تبلیغى او مى فرماید:

لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ(شعراء / 3)

شاید تو از این که [مشرکان] ایمان نمى آورند، جان خود را تباه سازى!

سران ثروتمند و بت پرست قریش براى فرو نشاندن فروغ هدایتگرانه پیامبر اسلام و مهار گسترش روزافزون اسلام به چاره اندیشى نشستند و براى بازداشتن پیامبر(ص) از تداوم تبلیغ دین و استقامت در انجام رسالت و تکلیف الهى، چند پیشنهاد را به منظور تطمیع به ایشان ارائه نمودند. اما پیامبر اسلام در پاسخ این پیشنهادهاى فریبکارانه فرمود:

من نه به مال شما نظر دارم و نه خواستار ریاست و سلطنت بر شما هستم. خداوند مرا به پیامبرى برگزیده و بر من کتاب نازل فرموده و از جانب او مأمورم که شما را بیم و بشارت دهم. من مأموریت خود را انجام دادم، اگر از من پیروى کنید در دنیا و آخرت سعادتمند خواهید شد و اگر دعوتم را نپذیرید صبر مى کنم تا خداوند میان من و شما حکم کند.

سران قریش نزد ابوطالب آمدند و با او اتمام حجت کردند و گفتند برادرزاده ات به خدایان ما عیب مى گیرد و آنان را ناسزا مى گوید و پدران ما را گمراه مى داند، یا خود مانع تبلیغ او باش یا با تو نبرد مى کنیم. ابوطالب سخنان سران قریش را با پیامبر در میان گذاشت. آن حضرت فرمود: «آیا آنان را به کلمه اى که از هر جهت برایشان بهتر است و در سایه آن سیادت پیدا خواهند کرد دعوت نکنم...» سران قریش گفتند ما حاضریم ده کلمه بگوییم آن کلمه چیست؟ حضرت فرمود: «بگویید لا اله الا اللّه ».

سران قریش خشمگین برخاستند و رفتند. ابوطالب به پیامبر گفت: برادرزاده، مرا به انجام چیزى خارج از توانایى ام وادار مکن. پیامبر فرمود: «به خدا سوگند اگر خورشید در دست راست من و ماه در دست چپ من گذاشته شود از این سخن دست بر نخواهم داشت تا یا جارى اش سازم یا در این راه کشته شوم.»

و در واپسین روزهاى حیات طیبه اش که خود را براى وصول به لقاء اللّه و پاسخگویى در پیشگاه الهى آماده مى ساخت، در یک روز جمعه خطاب به مردم فرمود: «اى مردم! خداوند دقیق و آگاه به من خبر داد که هر پیامبرى نصف عمر پیامبر قبلى زندگانى مى کند؛ گمان مى کنم که باید بزودى دعوت الهى را اجابت کنم. پس همانا من [نسبت به ابلاغ رسالت الهى] مسئول هستم در حالى که شما هم [نسبت به پذیرش رسالت و عملکرد خود] مسئولید. آیا رسالت الهى را به شما ابلاغ کردم، پس در این باره شما چه مى گویید؟» مردم پاسخ دادند: «گواهى مى دهیم که رسالت الهى را ابلاغ فرمودى و در این راه از اندرزگویى و کوشش دریغ نکردى پس خداى تو را جزاى خیر دهد.»

مسئولیت پذیرى و پاسخگوئى در سیره حضرت على(ع)

سراسر زندگى حضرت على(ع)، بخصوص دوران امامت و رهبرى ایشان، چه در اجراى حدود و رعایت عدالت الهى و چه در موضع گیرى با مخالفان همه از مسئولیت پذیرى حضرتش حکایت دارد. در این بخش به اختصار به نمونه هایى اشاره مى کنیم.
1 ـ پذیرش رهبرى جامعه

آن گاه که پس از قتل خلیفه سوم، انبوه جمعیت مشتاق و بى سرپرست براى بیعت با حضرت به منزلش هجوم آوردند، به مردم چنین فرمود:

اَمَا وَ الَّذى فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَءَ النَّسَمَةَ، لَوْلا حُضُوُر الْحاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِر وَ مآ اَخَذَ اللّهُ عَلَى الْعُلَماءِ اَنْ لاَّ یُقآرُّواْ عَلَى کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظْلُومٍ، لَّالْقَیْتُ حَبْلَها عَلَى غارِبِها وَ لَسَقَیْتُ اخِرَها بِکَأْسِ اَوَّلِها...

هشدارید! به آفریدگار زندگى، از جوانه تا جان سوگند، اگر چنین نبود که حضور این انبوهه مردم را حرمتى است، بودن یاوران که اتمام حجتى است، و خدا را با عالمان در بى تفاوت نبودن نسبت به شکمبارگى ظالمان و گرسنگى مظلومان تعهدى است، مهار شتر خلافت را بر کوهانش فرو مى افکندم و آخرین اشتر این کاروان را سیراب همان جام اولین مى کردم!
2 ـ پاى بند به تعهدات

پذیرش مسئولیت سخنان و پاى بندى به تعهدات و گفته ها و پاسخگو بودن نسبت به عملکردها و برنامه هاى ترسیم شده، از برجسته ترین شاخصه هاى حکومت علوى است. از این رو، حضرت على(ع) پس از بیعت مردم مدینه با ایشان، مسئولیت پذیرى خود را چنین بیان داشت:

ذِمَّتِى بِمآ اَقُولُ رَهِینَةٌ وَ اَنَا بِه زعیمٌ

آنچه مى گویم در عهده خویش مى دانم و خود به آن پاى بندم.
3 ـ مشکل گشایى

سعید بن قیس هَمْدانى نقل مى کند که در یک روز بسیار گرم حضرت على(ع) را دیدم که در سایه دیوارى نشسته است. از ایشان سؤال کردم چرا در این ساعت و هواى گرم اینجا نشسته اید؟ فرمود: «بیرون نیامده ام مگر این که ستمدیده اى را زودتر دادرسى نموده و گرفتارى او را رفع نمایم.»

مسئولیت پذیرى و پاسخگویى در اندیشه و سیره امام خمینى(ره)

امام خمینى از بزرگ فقیهانى است که جرعه نوش زلال کوثر اسلام ناب و تربیت یافته مکتب قرآن و عترت است؛ اندیشه هاى تحول آفرین و سیره نجات بخش او بر مبناى ثقلین قوام یافت و نظام جمهورى اسلامى را با الهام از وحى و الگوگیرى از سیره پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع)، طرح ریزى و بنیان گذارى نمود.

سیره نظرى و اندیشه هاى تابناک امام، فرهنگ جامع انقلاب اسلامى است که با تار و پود اعتقادات دینى مردم درهم تنیده است و در لحظه هاى زندگى آنان حضور مستمر دارد. سیره عملى وى میراث گرانسنگ و گنجینه پایان ناپذیرى است که همواره محور ترسیم سیاست گذارى ها و تعیین اهداف و استراتژى نظام اسلامى قرار دارد.

از نظر امام تمام افراد جامعه در نظام مردم سالارى دینى مسئولیت پذیر، تکلیف نگر و پاسخگوى عملکرد خویش اند. در این قسمت به بخش هایى از دیدگاه امام به مسئولیت پذیرى و پاسخگویى اشاره مى شود:
1 ـ مسئولیت همگانى در نظام اسلامى

امام با استفاده از حدیث کلکم راع مى فرماید:

الان مکلفیم ما، مسئولیم همه مان، همه مان مسئولیم، نه مسئول براى کار خودمان، مسئولِ کارهاى دیگران هم هستیم،... هم باید نسبت به همه رعایت بکنند... مسئولیت من هم گردن شماست، شما هم گردن من است. اگر من پایم را کج گذاشتم، شما مسئولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتى.

همه مسئول هستیم، همه باید مراقب این باشیم که این مکتب محفوظ باشد.

مهم این است که افراد، هریک خودشان را مسئول بدانند. هم مسئول خودشان بدانند، هم مسئول کارهاى دیگران... هرکارى که محول به هر فردى است، منتظر این نشود که یک کس دیگرى کار بکند، این باید کار خودش را خوب انجام بدهد. و اگر چنانچه دید آن برادرش، آن رفیقش کارش را خوب انجام نمى دهد، مسئول او هم هست.
2 ـ حفظ نظام اسلامى

اسلام و کشور اسلامى امانت است پیش ما، این امانت را هریک از ما اگر بخواهیم یک خلافى در آن بکنیم خیانت است و باید جواب بدهیم!

... به اندازه اى که از ما کار مى آید مسئول هستیم، یعنى امروز وضع طورى است، به طورى حساس است وضع مملکت ما که اگر قصور بکنیم در اداى تکلیفمان مسئولیم.

همه ما درمقابل اسلام مسئولیم؛ این اسلامى که با خون اولیا و بزرگان به دست ماسپرده شده است و الان ما مسئول او هستیم، این اسلام را ما باید به نسل آتیه بسپاریم.
3 ـ درصد مسئولیت پذیرى بر اساس جایگاه مدیریتى و رأى مردم

معیار ورود به رده هاى مدیریتى در نظام مردم سالارى دینى، توانمندى در اداره امور، شایستگى و مسئولیت پذیرى و پاسخگویى است. هرچه رده مدیریتى بالاتر و یا درصد آراء و پذیرش مردمى بیشتر باشد، قلمرو مسئولیتى نیز بیشتر مى گردد و مدیران بالاتر وظایف و مسئولیت بیشترى نسبت به سایر مدیران در برابر ملت و پیشگاه الهى خواهند داشت. امام نیز معتقد بود که هرچه جایگاه شغلى و مدیریتى بالاتر و یا درصد آراء مردم براى مسئولین منتخب بیشتر باشد، باید بیشتر از دیگران احساس مسئولیت کنند و مراقب عملکرد خود باشند.

هرکس در هر مقامى که هست، مسئولیت به اندازه حجم آن مقام دارد، حجم مسئولیت به اندازه حجم مقامى است که شخصیت ها دارند یا گروه ها دارند.

هرچه آراء زیادتر باشد، مسئولیت زیادتر است.
4 ـ پاسخگویى عملى

در اندیشه امام، عملکرد مثبت مدیران نظام، بهترین شیوه پاسخگویى به مطالبات مردم است:

... مردم دَیْنِ خودشان را به جمهورى اسلامى تا کنون ادا کردند، به تکلیف خودشان مردم عمل کردند، اشکال در ماهاست، باید ماها جواب مردم را بدهیم.

به همین دلیل معتقد بودند که علل نقص در کارآیى سیستم مدیریتى نظام در حل مشکلات را باید با مردم در میان گذاشت و عملاً در رفع آنها کوشید.

من در هر روزى که از این انقلاب مى گذرد توجه به این معنا بیشتر پیدا مى کنم که ملت ما انقلابى عمل کردند و ما نکردیم! ما یا مقصریم یا قاصر، و در هر دو جهت آن، در پیشگاه ملت جواب باید بدهیم.
5 ـ پاسخگویى به خداوند و ملت در دنیا و آخرت

همه ما مسئولیم و همه باید در پیشگاه خدا و خلق خدا جواب تهیه کنیم.

تمام آنچه در باطن ما مى گذرد، در مغز ما مى گذرد، در محضر حق تعالى است و ما باید برگردیم به محضر حق تعالى و آنجا در آن محضر حساب پس بدهیم... یکى یکى از این افرادى که به شما رأى دادند و شما را به عنوان رئیس جمهور اسلام، رئیس جمهورى کشور اسلامى تعیین کردند هریک از اینها فردا مى آیند [جلوى [شما را مى گیرند! جواب از شما مى خواهند!

کج روى ها در محضر خداست و راست روى ها هم در محضر اوست. ما باید [در] فکر این باشیم که این کارهایى که به عهده ما قرار داده شده است، این کارها را طورى انجام بدهیم که مرضى خداى تبارک و تعالى باشد. و ما اگر اینجا بتوانیم از مسئولیت [پاسخگویى به [مقامات اینجا یک وقت شانه تهى کنیم یا کارى بکنیم که آنها توجه نکنند، ملائکة اللّه هستند و ثبت مى کنند و یک روزى سؤال مى شود از ما.

ما مسئولیم پیش خدا، ما امروز که کشور دستمان افتاد و شما آقایان دارید اداره اش مى کنید مسئولید پیش خدا. اینطور خیال نکنید که ما حالا هر کارى بکنیم شده است. نه؛ همه کارهاى شما در محضر [خدا] است و مسئولید و از شما سؤال مى شود، از آن چیزهایى که عمل مى کنید سؤال مى شود، همه اش سؤال شدنى است.
6 ـ عقوبت عملکردهاى خلاف

اگر یک مطلبى را در مجلس بگذرانید و خداى نخواسته متخلف باشد از اسلام، نمى توانید شما عذر براى خودتان پیدا بکنید و اگر یک قدم قضات محترم و شوراى قضایى ـ خداى نخواسته ـ بر خلاف آنچه مقرر است بردارد، آن هم معذور نیست و مؤاخذ است. و اگر ائمه جمعه و ائمه جماعت و کسانى که در این جمهورى اسلامى از روحانیین مشغول یک کارى هست ـ اگر خداى نخواسته ـ یک قدمى، یک کلامى بر خلاف مصالح اسلام بردارد ومعاقب است،همه معاقب هستیم، وهمه مسئول هستیم.
7 ـ گزارش دهى به مردم

امام همواره مسئولان و کارگزاران نظام را به انعکاس عملکرد خود به مردم فرا مى خواند تا مردم از چگونگى اجراى طرح ها و سیاست هاى ابلاغى مطلع شوند و نقشه هاى دشمن در ناکارآمد جلوه دادن حاکمیت دینى خنثى شود و مسئولان نیز مقید به انجام وظیفه در قلمرو مسئولیتى خود باشند و از اجراى برنامه خارج از اصول کلى نظام خوددارى کنند:

شما آقایان هر کارى که مى کنید عرضه کنید به مطبوعات. در رادیو، تلویزیون، در رادیو، در مطبوعات عرضه کنید... کار زیاد شده است. باید این کارها را به مردم گفت که خیال نکنند [کارى نشده] شیاطین هى نیایند بگویند کارى نشده.

هرکسى بگوید مسائل خودش را که ما این کارها را کردیم، در تلوزیون، در رادیو اعلام کند.

سیره عملى امام نیز از آغاز قیام و مبارزات تا پایان حیات طیبه خویش که مقتدرترین نظام مردم سالارى دینى را پایه گذارى و رهبرى نمود بر مسئولیت پذیرى، عمل به تکلیف الهى و پاسخگویى استوار بود. امام، مصداق کامل عالمان مجاهد و راستینى است که با خداوند میثاق بسته اند تا بندگان محروم و مظلوم را از چنگالِ ستمگران برهانند و در همان اولین سال شروع مبارزه با بیان «اللهم قد بلغت»، مسئولیت پذیرى خود را اعلام مى نماید. هنگامى که فشارهاى سیاسى پنهان و آشکار داخلى و خارجى و فعالیت هاى دیپلماسى سازشکارانه براى سازش با رژیم ستمشاهى، پذیرش صلح تحمیلى با رژیم بعث و مماشات با استکبار جهانى از سوى مخالفان یا سازشکاران مطرح مى شد، امام در پاسخ به این گونه فعالیت ها مسأله مهم مسئولیت پذیرى و پاسخگویى به خداوند و ملت را مطرح مى ساخت.

امام پیام ها وسخنانش رابراساس اداى وظیفه الهى وانجام مسئولیت مهم رهبرى جامعه صادر مى کرد و حتى در یکى از پیام هایش به صراحت به ملت ایران اعلام مى کند که:

این جانب خود را مسئول اسلام و ملت محترم مى دانم.

و هیچ گاه در زمینه پاسخگویى به عملکردها، براى خود امتیاز ویژه قائل نبود، بلکه خود را همطراز سایر مسئولان همواره آماده پاسخگویى مى دانست و این را دلیل عدالت نظام اسلامى بر مى شمرد.

دیگر ویژگى امام در مسئولیت پذیرى و پاسخگویى، پرهیز از پنهان کارى هایى بود که با سیاست و اصول کلى نظام و اطلاع رسانى صحیح به مردم منافات داشت و مسئولان را نیز از این عمل بر حذر مى داشت. یکى از مسئولان در خاطرات خود مى گوید:

یک بار بحث درباره مسائل سیاسى خارجى بود و احتیاج به مقدارى کارهاى دیپلماتیک پنهان داشت، با ایشان مشورت شد و ایشان مطلبى را فرمودند که من فکر مى کنم یک اصل جاودانى براى همه سیاستمدارانى باشد که مى خواهند با روش ماکیاولیستى عمل نکنند، بلکه صادقانه عمل کنند. ایشان فرمودند: «کارى نکنید که نتوانید به مردم توضیح بدهید!»

نتیجه گیرى

در نظام سیاسى اسلام کلیه موضوعات با آموزه هاى دینى پیوند دارد، یکى از آن ها مسئولیت پذیرى و پاسخگویى است که پشتوانه و مبانى متقن و محکم قرآنى و روایى دارد و بیان این موضوعات از زبان امام و رهبرى نیز از منابع دینى نشأت مى گیرد این از امتیازات نظام اسلامى و مردم سالارى دینى است که مدیران و کارگزاران نظام را در تمام سطوح نسبت به فرایند تصمیم گیرى و شیوه مدیریت و نتایج و پیامدهاى آن شرعاً مسئول و پاسخگو مى داند. هرچند در نظام و علم مدیریتى غرب به مسأله پاسخگو بودن و مسئولیت پذیر بودن کارکنان و مدیران اشاره اى شده است اما بیشتر از دیدگاه سکولاریسم یا لیبرالیسم و اومانیسم به آن نگریسته اند و هیچ پیوندى میان این موضوعات و آموزه هاى دینى وجود ندارد.

مسئولیت پذیرى و پاسخگویى در نظام اسلامى داراى مزایایى است که برخى از آن ها بدین قرارند:

1 ـ انسان ها بر اساس ضوابط و مقررات رفتار مى کنند.

2 ـ مدیران کاستى ها را مى شناسند و جبران مى کنند.

3 ـ قدرت تصمیم گیرى را بر اساس نیازها و واقعیت ها افزایش مى دهد.

4 ـ مشارکت پذیرى مردم را در بهبود سیستم مدیریتى آسان تر مى سازد.

5 ـ مردم نیز نسبت به اجراى تصمیمات وابلاغیه هاى مسئولان احساس وظیفه مى کنند.

پدیدآورنده: حسین شیدائیان

تبلیغات