راهبردهاى تحول در حوزه
آرشیو
چکیده
متن
شناسنامه و چکیده بحث:
موضوع بحث: بررسى چگونگى حرکت از وضعیت موجود در حوزه به وضعیت خوشایند.
هدف بحث: دستیابى به نقطه هاى شروع براى تحول.
کلید واژه ها: حوزه علمیه, تحول, مهارت محورى.
چکیده بحث:
در این مقاله در هفت محور آموزش, تحقیقات, تبلیغ, مدیریت, فضاى عمومى طلاب, فضاى عمومى جامعه, فرهنگ حاکم بر زندگى طلاب, وضعیت موجود و وضعیت خوشایند, به صورت کلید واژه توصیف شده اند و راهبرد کلان پدیدآورى تحول و حرکت از وضعیت موجود به وضعیت خوشایند ارائه شده است.
نقطه مرکزى در وضعیت موجود, کاربردى نبودن کارها و تلاشهاى طلاب و نقطه مرکزى در وضعیت خوشایند, تولید کیفیت در تلاشهاى طلاب معرفى شده است و راهبرد مرکزى براى این تحول نیز مهارت محورى در کلیه تلاشهاست.
پیش نیاز:
مطالب مقاله بر اصول وضع شده و نگرشهاى زیر استوار است:
1. حوزه علمیه, مجموعه مراکز و محافل رسمیِ آموزشى, تحقیقاتى, تبلیغى و مدیریتى که عهده دار فهم, یا روشنگرى, یا دفاع از دین است.
2. دین, برنامه خداوند براى زندگى انسان در دنیا و شبکه هستى به هدف گذر و پیوستن به ابدیت است.
3. شبکه هستى, شبکه معادله هاى وجودى است.
4. معادله وجودى, تعیین کمیت, کیفیت, جهت, زمان, مکان و رتبه اثرگذارى و اثرپذیرى آفریده ها بر یکدیگر است, به گونه اى که به حرکت به سوى هدفى خاص بیانجامد.
5. فهم, کشف این معادله ها و روابط است.
6. ژرفا بخشى فهم, حرکت به سمت کشف روابط بیش تر است.
7. کاربرد, فعال سازى اثرِ یک موضوع براى رفع نقص است.
8. مهارت, توانایى کاربردى کردن اطلاعات است.
9. کیفیت, اثرگذارى و اثرپذیریى است که بیش ترین فعال سازى براى رفع کاستى را داشته باشد.
10. تحول ایجاد تغییر در ساختارها, فرایندها و راهبردهاى حاکم بر یک سیستم به هدف تولید کیفیت برتر است.
11. در مدیریت تحول, باید معادله زیر حل شود: ایجاد تغییر در… از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب, با استفاده از راهبردهاى مورد نظر = تولید کیفیت برتر.
بدنه بحث:
توصیف مبنى و وضعیت موجودِ زندگى:
اگر دین برنامه خداوند براى زندگى انسان است و اگر زندگیِ انسان داراى سطحها و لایه هاى فردى و جمعى, ظاهرى و باطنى, موقت و ابدى است و اگر حرکت به سمت هدفِ دین نیازمند تنظیم کلیه این سطحهاست, آن گاه بدون مهارت براى فهم و ارائه دین به صورتى که توانایى ایجاد این تنظیم را به انسانها بدهد, نمى توان بر اساس دین زندگى کرد.
و از آن جایى که زندگى نمى ایستد و نیازها انسانها را وادار به تلاش براى رفع نیاز مى کنند و از آن جایى که تلاش انسانها در ساختار خلقت انجام مى پذیرد و ساختار خلقت به هم پیوسته, شبکه اى و قاعده مند است, پس تلاش انسانها, ناگزیر, در قالب برنامه و قاعده مند صورت مى پذیرد.
پس اگر دین به صورتى عرضه نشود که توانایى مدیریت زندگى را براى انسان ایجاد کند, انسان به برنامه ها و مدیریتهاى رقیب کشیده خواهد شد.
و از آن جایى که تجربه هاى بشرى در طول قرنهاى اخیر, برنامه ها و مدیریتهاى به طور نسبى اثرگذارى را تولید کرده و آثار تمدنیِ گسترده اى را به جاى گذاشته است و معارف دینى در طولِ این قرنها, به واسطه عوامل برون دینى, انتزاعى تر و فردى تر شده, از حیطه هاى برنامه ریزى و مدیریتى فاصله بیش تر گرفته اند, رقابت طرحها و برنامه ها, تجربه ها و فرهنگهاى بشرى با معارف دینى گسترده تر و عمیق تر شده است.
انسانهایى که مخاطب دین و معارف دینى و حوزه هاى علمیه هستند نیز, در طول دهه هاى اخیر, به واسطه زندگیِ رسانه اى, از موقعیتهاى رقیب, حس ّ بیش تر پیدا کرده و سطح دانایى آنان نیز نسبت به پدیده ها و وقایع افزایش یافته است. پرسش گرى, تحلیل گرى, نقادى, جرأت و جسارت مخالفت نیز از شاخصهاى کسانى است که امروزه مخاطب حوزه ها هستند.
این, توصیفِ وضعیتى است که حوزه هاى علمیه با آن رو به رو هستند, وضعیتى که هرچه زمان رو به جلو مى رود تشدید مى شود.
وضعیت عمومى موجود در حوزه هاى علمیه:
طلاب, کتابهاى زیادى را مى خوانند, مباحثه مى کنند و امتحان مى دهند, ولى کم تر اثربخشى این مطالب در از میان برداشتن دشواریها و کاستیهاى زندگى خودشان و دیگران دیده مى شود.
تحقیقاتى که در فضاى عمومى حوزه در جریان است بر اساسِ تولیدى است که صاحب نظران و متخصصان فن پیش از این انجام داده اند, و حال دوباره بازسازى و عرضه مى شوند. این تحقیقات در قالب برنامه کاربردى نبوده, به صورت مسائلى فردى یا تئوریک ارائه مى شوند.
تلاشِ عمده در مجالس و محافل تبلیغى بر ایجاد وجد و شور معنوى در مخاطب است.
مدیریت کلان حوزه, با تمامى تلاشى که براى بالابردن سطح علمى حوزه ها انجام مى دهد, خروجى عملیِ آن حفظ وضعیت موجود و نظم دهى بیش تر به امور براى نظارت جامع و صحیح بر آن است.
عموم طلاب, خود را مبلغانى که موظف به انتقال پیام دین به مردم هستند, مى بینند و در مقایسه با دیگر اقشار جامعه, دست خود را از امکانات حداقلیِ عموم نیز کوتاه مى بینند.
عموم طلاب, سبک و اسلوب زندگى اى به مانند فرهنگ حاکم بر جامعه دارند, حکومت رسانه بر خانه, ساعتهاى خواب و بیدارى, نوع خوراک و تحرکِ آنان, همانند فضاى عمومى است.
عموم مردم, طلاب را به دلیل بستگى به دین و دینى بودن حکومت, توجیه کننده رفتارها و تصمیمهاى حکومت مى دانند که از امکانات دولتى و زندگى برتر از متوسط برخوردار هستند.
این وضعیت در هفت محور در جدول زیر ترسیم شده است:
ردیف محور توصیف وضعیت موجود
آموزش
تحقیقات
تبلیغ
مدیریت
فضاى عمومى
طلاب
فرهنگ حاکم
بر زندگى
طلاب
تصور فضاى
عمومى جامعه
نسبت به
حوزه
انبوه خوانى و حافظه محورى
جمع آورى اطلاعات
احساس محورى
حفظ و گسترش وضعیتِ موجود
احساس هویت تبلیغیِ خطابه اى
و نارسایى در زندگى
فرهنگ زندگى عمومى روزمره
توجیه کننده رفتارهاى نظام و
برخوردار از امکانات
توصیف وضعیت خوشایند در حوزه هاى علمیه:
جدول زیر وضعیت خوشایند را در محورهاى هفت گانه یاد شده ارائه کرده است:
ردیف محور توصیف وضعیت خوشایند موجود
آموزش
تحقیقات
تبلیغ
مدیریت
فضاى عمومى
طلاب
فضاى عمومى
جامعه
فرهنگ حاکم
بر زندگى طلاب
طلابِ داراى مهارتهاى کیفى
(توانایى استفاده از اطلاعات در عمل براى بالا بردن کیفیت زندگى)
تولید سیستمها و مدلهاى دینیِ قابل رقابت با سیستمهاى بشرى
طلابِ داراى مهارت فعال سازى تفکر براى افزایش مدیریت احساس در مخاطب
برنامه ریزى و اجراء براى تولید کیفیت (کیفیت سازى)
گسترده بودن احساس عبودیت و هویّت آموزشى و مشاوره اى و تبلیغى
شناخته شدن حوزه به عنوان مشاور برتر براى ارتقاء زندگى در سطح خُرد و کلان
فرهنگ زندگى علمى
در حوزه مطلوب, طلاب نه فقط مى دانند, بلکه مى توانند. مى توانند از اطلاعاتِ خود در عمل براى حل مسائل و کاستیهاى زندگى استفاده کنند.
تحقیقات در این حوزه, تنها امورى انتزاعى نیستند, بلکه در جهت شکل دهى به جریان زندگى فردى و جمعى, بر اساس نگرش اسلام طراحى مى شوند.
در این حوزه, طلاب تلاش دارند هنگام تبلیغ, فضایى آموزشى پدید آورند, تا مخاطبان نه فقط بدانند که تفکر, گرایش و رفتار برتر چیست, بلکه برنامه قدم به قدم براى عملیاتى کردن آن را هم در دست داشته باشند.
مدیریتِ حوزه مطلوب, به طور مستمر به دنبال بهبود کیفیت و پدید آوردن اثر عمیق تر و پایدارتر است.
فضاى این حوزه به گونه اى است که عموم طلاب, سال به سال روحیه بندگى را در خود قوى تر مى یابند و موقعیت و نقش خود را در اجتماع, نقشى آموزشى, مشاوره اى و در نهایت تبلیغى مى یابند و مهارت آموزش و مشاوره را از خود بروز مى دهند. و به همین ترتیب فضاى عمومى جامعه, با احساس تلاشها و شایستگیهاى مهارتیِ طلاب, آنان را مشاورانى برتر براى بهبود کیفیت زندگى و از میان برداشتن دشواریهاى خود مى یابند. سازمانها و دستگاه هاى کلان, نه فقط براى اقامه نماز یا مدیریت امور عقیدتى و مناسبتها, بلکه براى بهبود کیفیت سازمان و رفتارهاى سازمانى, خود را به مشاوره طلاب نیازمند مى بینند.
هنگامى که ناظر بیرونى به زندگى طلابِ حوزه مطلوب نگاه مى کند, زندگى مالى یا اجرایى یا بازنشستگى را در آنان نمى بیند, بلکه نشاط یک زندگى علمى را مى بیند که از صبح تا شب در تلاش براى آگاهیِ کاربردیِ بیش تر است.
راهبردهاى حرکت تحول آفرین از وضعیت موجود به وضعیت خوشایند
راهبرد کلان:
از آن جایى که دانایى محورى, به تنهایى تحول آفرین نیست, به استناد (العلم یُرشِدُک و العمل یَبلُغُ بک الغایه)1, آن چه مى تواند وضعیت موجود را به سوى وضعیت مطلوب حرکت دهد, مهارت محورى است که عنصر اصلى تحول آفرینى قرار گرفته است.
ییعنى براى حرکت به سمت وضعیت خوشایند, باید هدفهاى آموزشى, تحقیقاتى, فرهنگى, از محور نگرشى و دانشیِ صِرف, ارتقاء یافته به محور مهارتى برسند و در محور نگرشى و دانشى, اهداف از سطح فهم حافظه اى ارتقاء یافته و به سطح فهم کاربردى تعالى پیدا کنند و در محور مهارتى و رفتارى, هدفها از سطح توانایى به سطح مهارت در اجراء برسند.
چنین حوزه اى, مهارت محور است و تلاش استادان و شاگردان براى تولید اطلاعات لازم براى به کارگیرى در عمل است. طلاب چنین حوزه اى را تنها در حال شنیدن سخنرانى استاد در کلاس و سپس شنیدن تکرار این سخنرانى از سوى هم بحث مشاهده نخواهید کرد; بلکه طلاب را بیش تر در حال تفکر و حل تمرین و همفکرى و گفت و گوهاى علمى و نوشتن خواهید یافت. این طلاب در رو به رو شدن با مردم, از بیسواد گرفته تا متخصصان رشته هاى علمى و تجربى, مى توانند به سوالِ (نظر اسلام در مورد…. چیست؟) پاسخ بگویند و در برابر درخواستِ منطقِ چنین نظرى, استدلال کنند و نسبت به نقد و شبهه هاى وارده به این نظر, دفاع علمى نمایند.2 این طلاب وقتى جایى از قرآن, یا نهج البلاغه باز مى شود مى توانند محتواى متن را براى مخاطب به گونه اى بیان کنند که گویا الان مورد خطاب خداوند است و مقصود و منظور او را حس ّ مى کند; اخلاقِ یک عالم دینى در این طلاب نهادینه شده است3 و به زندگى علمی4 علاقه وافر دارند.
ایجاد مهارتهاى کیفى
ترویج فرهنگ (زندگى علمى)
مهارت کِیفى را بر اساس نیازهاى زندگى و محورهایى که علوم و معارف اسلام عهده دارند, مى توان با ده شاخص توصیف کرد:
مهارت ترجمه بلاغى گزاره هاى دین (یعنى توانایى انتقال حسِّ موجود در عبارات به مخاطب).
مهارت کشف مغالطات در گفتارهاى روزمره و در گفتارهاى علمى.
مهارت ارائه استدلالها به صورت قالبهاى منطقیِ پایه.
مهارت تبیینِ نگرش, قانون و فرهنگ اسلام به صورت سیستمهاى ملموس در زندگى.
مهارت تنظیم قراردادهاى مورد نیاز مردم بر اساس معیارهاى شرعى و قانونى.
مهارت مشاوره براى حل و فصل اختلافهاى رایج حقوقى.
مهارت اثبات به هم پیوستگى و خردمندانه بودن و کارآمدى سیستمهاى دینى.
مهارت اثبات برترى سیستمهاى دینى نسبت به سیستمهاى مشابه.
مهارت مشاوره فرهنگى و رفتارى براى حل مشکلات زندگى.
مهارت عبودیت.
مهارت در دو سطح گفتارى و نوشتارى و در چهار حوزه داخلى, بین المذاهب, بین الادیان و بین الملل.
راهبردهاى خاص:
در جنبه ها و زاویه هاى گوناگون تلاشهاى حوزه, جدول زیر, نمونه هاى راهبردهاى حرکت از وضعیت موجود به وضعیت خوشایند را ارائه کرده است.
راهبردهاى محورهاى خاص:
ردیف
محورها
کتابهاى درسى
شیوه تدریس
شیوه امتحانات
و ارزیابیها
استادان
مدارک و مدارج علمى
مدرسه هاى علمى
تحقیقات
پایان نامه ها
تبلیغ
تألیف
نخبگان
مدیریت
خدمات
امور مالى و شهریه
فرهنگ عمومى طلاب
نمایه وضع موجود
حرکت به سوى
ساده سازى براى حفظ
انتقال مطالب کتاب به علم آموزان
ارزیابى حافظه در انتهاى هر سال
سخنرانان علمى
معیار پرداخت در استخدام
محل خدمات آموزشى و خوابگاهى
علم محورى
ابزار اخذ مدرک
سخنرانى اخلاقى
ارائه کلیات و مبانى
انتخاب با معیارهاى کمّى و حافظه اى
روزمره و مساله محور
مراجعه اى
پرداخت چهره به چهره و یکسان
تلاش براى تبلیغ و اصلاح مردم
استراتژى وضعیت خوشایند
حرکت به سوى کاربردى سازى براى عمل
تولید مطالب کتاب توسط علم آموزان
ارزیابى کارآمدى و کارآیى در انتهاى هر علم
راهنمایان تحقیقات علمى
معیارِ کیفیت علمى
مرکز مطالعات و تحقیقات علوم و معارف اسلام
تولید مدل و سیستم
حلال مشکلات زندگى فردى و جهانى
فعال سازى تفکر
تولید مدل هاى اجرایى مستند به مبانى
انتخاب بر اساس معیارهاى کیفى و تحلیلى
آینده ساز و شاخص محور
شهرک هاى علمى یا خدمات متحرک
واریز به حساب و متفاوت بر اساس تولیدات علمى و فعالیت هاى مرتبط
تلاش براى تولید مدل هاى زندگى اسلامى
از آن جایى که مرکز و محور عمده در حوزه, تلاشها و کارهاى آموزشى است, بر اساس راهبرد کلانِ (مهارت محورى) براى ایجاد تحول در حوزه هاى علمیه, راهبردهاى تحول در نظام آموزشى حوزه با تطبیق بر مصادیق, در قسمت بعد ارائه مى گردد.
برنامه راهبردى تحول در نظام آموزشى حوزه
بخش مقطع بندى علمى تحصیلات بر اساس شاخصها و هدفهاى مقطع عمومى
مقطع بندى تحصیلات بر اساس شاخصهاى سه گانه سطحهاى فهم و ادراک, سطحهاى احساس و گرایش, سطحهاى عمل و مهارت به شرح زیر پیشنهاد مى گردد:
مقطع عمومى: بداند, علاقه به زندگى علمى را ابراز کند, بتواند تبیین کند و به گونه اى شرح دهد که مخاطب از عهده تصور مطلب بربیاید. برترى مطالب موردنظر را بر موارد همانند احساس کند, بتواند در برابر چراها, استدلال منطقى ارائه کند و در برابر نقدها از منطق خود به دفاع برخیزد.
, مقطع تخصصى: تحلیل کند, مدل بدهد, بتواند براى عملیاتى شدن یک نظر برنامه بدهد, در برابر نظریه پردازان و متخصصان دیگر از ادعاى خود دفاع کند و ادعاى آنان را نقد نماید.
, مقطع فوق تخصصى یا نظریه پردازى: نظریه بدهد, خلاقیت را در مسیر فعالیت خود احساس کند, بتواند دستگاه فکرى به هم بافته اى را در کرسیهاى نقد و نظر به اثبات برساند.
از آن جایى که هویت حوزه از جهت علمى, رشته اسلام شناسى است, پیشنهاد مى گردد عنوان مقاطع به صورت زیر عنوان بندى شود:
مقطع اسلام شناسى عمومى = اسلام شناس عمومى (با عموم5 مردم رو به روست)
مقطع اسلام شناسى تخصصى = اسلام شناس تخصصى (با نخبگان و اهل تخصص6 در علوم انسانى, تصمیم گیران و برنامه ریزان رو به روست).
مقطع اسلام شناسى فوق تخصصى(نظریه پردازى) = اسلام شناس نظریه پرداز (با متخصصان اسلام شناس رو به روست).
تعریف مقطع اسلام شناسى عمومى در حوزه علمیه:
از آن جایى که برنامه ریزیها بر اساس نیازها و هدفها صورت مى گیرد در تعریف مقطع عمومى نیز ابتدا باید نیاز موجود به علوم و معارف اسلام در سطح عمومى بررسى شود.
نیاز موجود:
جامعه معاصر و آینده, نیاز به کسى دارد که نگرش, قانون و فرهنگ اسلام را بداند و بتواند به آن عمل کند و به گونه اى انتقال دهد که عموم مردم, که سطح اطلاعات گسترده دارند و پرسش گر و مقایسه گر و نقاد هستند, به آن عمل کنند.7 یعنى از عموم طلاب که در دیروز انتظار مى رفت بتوانند تنها انتقال دانش داشته باشند و بگویند تا مخاطب بشنود و بپذیرد, امروزه و فردا انتظار مى رود بتوانند با مخاطبى با خصوصیات پرسش گرى و مقایسه گرى و نقادى طورى رفتار کنند که با علاقه به اسلام عمل کند.
پس, اسلام شناس عمومى کسى است که داراى شاخصهاى زیر است:8
1. نگرش, قانون و فرهنگ اسلام را در امور گوناگون زندگى مى داند و مى تواند دانش خود را به گونه اى ارائه دهد (هم گفتارى و هم نوشتارى) که:
ا. مخاطب بتواند مفاهیم و مطالب را تصور کند.
ب. منطقى بودن آن را احساس کند.
ج. برترى آن را بر موارد همانند دریابد.
د. فراگیر بتواند چرایى مطلب را ارائه بدهد.
هـ. بتواند در برابر نقدها پاسخ گو باشد.
و. بتواند به سؤالِ: (بر اساس چه دلیل و مدرکى این مطلب را به اسلام نسبت مى دهید؟) با استناد به منابع دست دوم که باید مقبولیت نسبى عمومى آنها را اثبات کند, پاسخ بگوید.
2. بتواند متون دست اول اسلام را براى مخاطب عصر خود, به گونه اى ترجمه کند که احساس کند در فضاى متن قرار گرفته است و بتواند مقصود و مراد گوینده را با استناد به منابع تخصصى توضیح دهد.
3. اخلاق حرفه اى مربوط به عالم دینى را مى شناسد و رعایت مى کند.
4. پیش نیازهاى علمى و مهارتهاى لازم براى ورود به مقطع تخصصى را احراز کرده است.
براساس نیاز و شاخصهاى یاد شده, هدفهاى مقطع عمومى به شرح زیر پیشنهاد مى شود:9
هدفهاى مقطع تحصیلى اسلام شناسى عمومى در حوزه هاى علمیه:
این هدفها در سه واحد آموزشى توزیع مى شوند:10
1. هدفهاى واحدهاى آموزشیِ زبان دانى.
2. هدفهاى واحدهاى آموزشیِ روش شناسى.
3. هدفهاى واحدهاى آموزشیِ دین شناسى.
أ. هدفهاى واحدهاى آموزشیِ دستیابى به کلیّت و منابع دین.
ب. هدفهاى واحدهاى آموزشیِ دستیابى به نگرش و عقاید دین.
ج. هدفهاى واحدهاى آموزشیِ دستیابى به قانون دین.
د. هدفهاى واحدهاى آموزشیِ دستیابى به فرهنگ و اخلاق دین.
هدفهاى واحدهاى آموزشیِ زبان دانى (ادبیات عرب و ادبیات فارسى)
هدف مرکزى و حداقل لازم:
ایجاد مهارت انتقال پیام خداوند به مخاطب امروز
به گونه اى که مخاطب بتواند علاوه بر تصور اولیه مفاهیم, غرض متکلم را دریابد.
(مهارت ترجمه به بلاغى قرآن و حدیث)
شاخص اندازه گیرى:
, فراگیر باید بتواند نمونه ترجمه اى از قرآن بنویسد به گونه اى که خواننده پس از خواندن, ابراز کند گویا مستقیماً مخاطب خداوند بوده است و معانى آیات را به روشنى دریافته است.
هدفهاى تکمیلى در واحدِ آموزشیِ ادبیات عرب و ادبیات فارسى:
1. بتواند متون علمى عربى قدیم و جدید را با کمک گرفتن از کتابهاى لغت ترجمه کند و در صورت نقد شدن, از ترجمه خود به دفاع علمى بپردازد.
2. بتواند براى تشخیص ریشه ها و وزنها و ترکیبها و سیاقهاى همانند استدلال بیاورد و تفاوت آنها را در ترجمه آشکار سازد.
3. جدول لغت معنیِ دقیق11 از تمام ریشه هاى کلمات قرآن و ادعیه تهیه کند.
4. بتواند مَثَلها و تشبیه ها و استعاره ها و کنایه هاى قرآن و نهج البلاغه و ادعیه رایج را بر اساس معادله هاى ادبى تحلیل و تفسیر کرده, معادل فارسى براى آنها عرضه نماید.
5. بتواند تحلیلهاى ادبى در تفاسیر12 و مباحث فقهى را با مراجعه به منابع ادبى, ارزیابى کند.
6. بتواند بررسى تطبیقى میان سبک گفتارى و محتوایى قرآن و گفتارهاى بشریِ در موضوعات همانند, انجام دهد و مخاطب را قادر به مقایسه و قضاوت نماید.
7. بتواند مقاله اى علمى را, در موضوعات علوم دینى, که حاوى آیات و روایات و نصوص تاریخى, تفسیرى, فقهى و اسامى اشخاص و اماکن, کتب و اشعار است در یک مجمع علمى بدون غلط و با لحن متناسب با معانى جملات به عربى و فارسى قراءت کند و در صورت ایرادِ نقد به درست خوانیِ او, بتواند با استناد به قواعد ادبى, عملکرد خود را اثبات کند.
8. بتواند مقاله اى به زبان فارسى یا عربى دربردارنده موارد بالا را که در چنین مجامعى قراءت مى شود بفهمد و به پرسشهایى که درباره آن مقاله مى شود پاسخ بگوید.
9. بتواند از دیوانها, دائره المعارفها و پایگاه هاى اطلاعاتى فارسى و عربى استفاده کند و به پرسشهایى که درباره آنها مى شود پاسخ بگوید.
10. بتواند یادداشتهاى درسى, محتویات وبلاگ, تبادلهاى نوشتارى را در اتاقهاى گفت و گو و نامه هاى الکترونیکى, بدون غلط در دستور زبان و در املا به فارسى و عربى بنویسد.
11. بتواند در تبادلهاى گفت و گویى در اتاقهاى گفت و گو و در گفت و گوهاى غیررسمى با افراد, نگرش, قانون و فرهنگ تشیع و شیعیان ایرانى را به فارسى و عربى توصیف کند.
12. در استفاده از کلمه هاى فارسى هنگام صحبت یا کتابت و معادل گذارى هنگام ترجمه, از کلمه هایى استفاده کند که بیش ترین انس را با مخاطب و با ادبیات دین دارد. (برآیندى از تناسب با انس مخاطب و تناسب با کلمه ها و تعبیرهاى به کار رفته در منابع دینى عربى).
13. بتواند اشعار را بخواند و بفهمد و از اشعار و ضرب المثلهاى فارسى و عربى در کلام و نوشتار خود استفاده کند.
14. بتواند مقاله اى علمى در هریک از موارد زیر بنویسد:
أ. هویّت زبان و ادبیات
ب. علم زبان شناسى
ج. سبکها و ساختارهاى زبانى
د. معجم شناسى و اعتبارسنجى آنها
هـ. دستور زبان
و. دلالت
ز. نشانه شناسى
ح. معنى شناسى
طـ. نقد ادبى
یى. هویّت بلاغت
ک. بلاغت و اعجاز قرآن
ل. ویژگیها و تمایزهاى زبان عربى
م. هویت ترجمه و تئوریهاى ترجمه
ن. نقد ترجمه متون دینى
س. کتابشناسى ادبى
ع. شخصیت شناسى ادبى
15. بتواند براى محافل علمى و رسمى, نامه خطى با خط تحریرى بنویسد, به گونه اى که بیننده خطِ نامه احساس کند با فردى تحصیل کرده و آراسته رو به روست.
هدفهاى واحدهاى آموزشیِ روش شناسى
(روش تحصیل در حوزه, روش تحقیق در علوم انسانى, منطق و معرفت شناسى)
هدف مرکزى و حداقل لازم: (به ترتیب واحدهاى فوق)
ایجاد مهارت یادگیرى به گونه اى که بتواند از اطلاعات در عمل استفاده کند
دستیابى به مهارت کشف اطلاعات لازم براى حل مسأله و ارائه آنها
ایجاد مهارت استدلال و نقد یک دستگاه فکرى و اجزاى آن
شاخص اندازه گیرى:
فراگیر باید بتواند براى تصمیمها و رفتارهاى تحصیلیِ خود استدلال آموزشى بیاورد.
, فراگیر باید بتواند در برابر هر مجهولى که به او داده مى شود, نقشه و برنامه و راه حل تهیه کند و اجرا نماید.
, فراگیر باید بتواند ادعاى خود را با استفاده از قالبهاى منطقى اثبات نماید و مغالطات موجود در ادعاى رقیب را نشان دهد.
هدفهاى تکمیلى در واحد آموزشیِ روش تحصیل در حوزه و واحد آموزشى. روش تحقیق در علوم انسانى:
1. بتواند هویت حوزه و طلبگى را (هم به صورت نوشتارى و هم به صورت گفتارى) به گونه اى روشن کند که ضرورت و کارآمدى آن در دنیاى معاصر, براى مخاطبى که پیش ذهنیتهاى غلط دارد, درخور درک شود.13
2. فراگیر باید بتواند از انتخاب خود نسبت به طلبه شدن دفاع خردمندانه بکند.
3. تحصیل در حوزه و قرار گرفتن در جایگاهِ طالب علوم و معارف اسلام و انتخاب یک زندگى علمى, براى او از یک انتخاب اولیه به یک فرهنگ برتر تبدیل شود.
4. اهمیّت حرکت آگاهانه و قدم به قدم براى تحصیل را احساس کند, به طورى که اقدام به برنامه ریزى براى زندگى علمى و عملى خود نماید و در برنامه ریزى تحصیلى بتواند برنامه کاربردى و درازمدت داشته باشد.
5. بتواند ضرورت حرکت آگاهانه و قدم به قدم بر اساس نقشه علمى, براى تحقیق را اثبات کند, به طورى که مخاطب بتواند نسبت به محتواى مطالعاتى که دارد اعتبارسنجى کند.14
6. بتواند بر اساس فرآیند و روش انجام یک تحقیق علمى موجّه در زمینه علوم و معارف اسلام بازتولید15 علم کند.
7. بتواند هندسه و شبکه به هم پیوسته علوم و معارف اسلام را به صورت یک دستگاه فکرى و رشته علمى تبیین کند, به گونه اى که مخاطب بتواند به پرسشهایى که راجع به موقعیت هر علم و محورهاى ارتباطى علوم با یکدیگر و با زندگى معاصر مى شود, پاسخ بگوید.
8. بتواند در مسیر تحصیل, مهارتهاى زیر را کم کم به دست آورد و به کار ببرد:
1. مهارت سوال پردازى و نیازشناسى.
2. مهارت تفکر و نفوذ به مسأله و تولید اولیه اطلاعات (بدون مراجعه به منابع و اطلاعات موجود).
3. مهارت کشف ذرات و معادله هاى بنیادین در هر علم و مسأله اى.
4. مهارت جست و جوى پیوندها و متغیرهاى درونى و بیرونیِ موضوعات (مهارت نگرش شبکه اى).
5. مهارت جست و جوى منابع و اطلاعاتِ موجود در مورد موضوع و مسأله.
6. مهارت مطالعه.
7. مهارت انتخاب و تصفیه اطلاعات بر اساس کارآمدى.
8. مهارت ثبت, طبقه بندى, ذخیره سازى و بازیابى اطلاعات.
9. مهارت مطالعات تطبیقى.
10. مهارت شبیه سازى عملیاتى اطلاعات و مدل سازى.
11. مهارت آینده نگرى و تصمیم سازى.
12. مهارت مباحثه و گفت و گوى علمى.
13. مهارت جذب و دریافت علم.
14. مهارت تدوین نگارشهاى علمى.
15. مهارت توسعه افقهاى علمى.
16. مهارت مدیریت زمان و برنامه ریزى.
17. مهارت بهبود مستمر.
18. مهارت عبودیت (با شاخصهاى یاد شده در روایت عُنوان بصرى)
حداقلى قطعى:
بتواند سطح یادگیرى خود را از فهم اولیه به فهم کاربردى بالا ببرد.
و بتواند مقاله اى علمى بر اساس قاعده ها و معیارهاى یک تحقیق معیار بنویسد.
هدفهاى تکمیلى در واحد آموزشیِ منطق و معرفت شناسى:
1. ذهن و فکر و چگونگى تولید و تکثّر افکار را بشناسد و ضرورت تفکر خودآگاه و قدم به قدم را احساس کند.
2. بتواند مفاهیم و تصورات خود و دیگران را به گونه اى بازسازى کند که از تصور اجمالى و کلى خارج شده و منشاء تصمیم و رفتار شوند.16
3. دستگاه فکرى را بشناسد و چگونگى پدید آمدن یک دستگاه فکرى را بداند و بتواند با مهندسى معکوس به ذرات بنیادین آن برسد17 و دستگاه را دوباره بازسازى نماید.
4. بتواند وجود پل و پیوند میان ذهن و خارج از ذهن را ثابت کند و صدق دستگاه فکرى مورد نظر خود را مستدل نماید.
5. توانایى تجزیه و ترکیب گفتارهاى روزمره, بویژه آیات و روایات را به قالبهاى منطقى داشته باشد و مقدمات مخفى و غیرمذکور در آنها را آشکار سازد و بررسى نماید.
6. توانایى بازشناخت و ارائه لوازم منطقى گفتارها و ادعاها را داشته باشد.
7. بتواند رابطه منطق و ادبیات را در ضمن دستور زبان نشان دهد.
8. بتواند رابطه منطق و قضایاى اعتبارى را در ضمن امرها و نهى ها و خوب و بدهاى روزانه نشان دهد و چگونگى تولید اعتباریات از حقایق را در قالب قیاس هاى منطقى ارائه کند.
9. بتواند در کوتاه ترین مسیر, استدلال و استدلالهاى متفاوتى براى یک موضوع تولید کند.
10. بتواند در هنگام رو به رو شدن با یک تفکر و ادعاى غلط, نهَ فقط مخاطب را ساکت کند, بلکه نسبت به اشتباه موجود در تفکرش اقناع نماید.
11. منطق جدید را بشناسد و بتواند علت پیدایش و وجوه تمایز آن را با منطق قدیم توضیح دهد و قلمرو اعتبار منطق ارسطویى را در برابر نقدهاى منطق جدید مشخص کند.
12. بتواند از منطق احتمالات و منطق فازى در تحلیل گزاره ها و قضایاى روزمره استفاده کند.
حداقلى قطعى:
بتواند گفتارها را به قالبهاى منطقى تبدیل کند و برهان یا مغالطه را استخراج نماید.
هدفهاى واحدهاى آموزشیِ دین شناسى
(کلیّت و منابع دین18, نگرش و عقائد دین, قانون دین, فرهنگ و اخلاق دین)
هدف مرکزى و حداقل لازم:(به ترتیب واحدهاى فوق)
1. بتواند دین به معنى عام و دین اسلام به معنى خاص و تشیع به معنى اخص را با ارائه شواهد و مستندات19 به گونه اى معرفى کند که مخاطب در فضاى رقابت اندیشه ها و برنامه ها, علاقه به دیندار شدن20, مسلمان شدن21, شیعه شدن22 را ابراز کند و برنامه قدم به قدم براى عملیاتى کردن این علاقه را در دست داشته باشد.
2. بتواند دستگاه فکرى دین و نگرش دین نسبت به هستى و اجزاء آن را با استدلال عقلی23 و با اثبات عقلانیتِ مستندات نقلی24 طورى معرفى کند که مخاطب بتواند کل هستى و موقعیت خود در آن و اهمیت این موقعیت سنجى را احساس کند.25
3. بتواند براى هر موضوعى در زندگى, در درون دستگاه26 قانونى و فرهنگى دین, قانون دین27 و فرهنگ دین28 را با استفاده از گزاره هاى دین تبیین کند29 و با استفاده از فتاوا مستند سازد و شیوه اجراى آن را به صورت قدم به قدم ارائه نماید.
شاخص اندازه گیرى:
فراگیر باید بتواند از عقیده خود در برابر عقاید دیگر در یک جمع عمومى دفاع کند و حداقلِ نصف به علاوه یک از هیأت منصفه, حقانیت او را اذعان کنند.
فراگیر باید کتابى با عنوانِ (اسلام چه مى گوید؟30 دفتر اول: نگرشها) براى مخاطبِ عام بنویسد که هیأت داوران راى به صحت استناد مطالب به اسلام و راى به قابلیت ایجاد (احساس عقلانیت و انسجام, احساس اجرایى بودن و احساس برترى اسلام بر موارد رقیب) بدهند.
فراگیر باید شاخص فوق را به صورت (دفتر دوم: قوانین) و (دفتر سوم: فرهنگ) نیز عملیاتى سازد.
هدفهاى تکمیلى در واحد آموزشیِ (دین شناسى و کلام جدید):
1. بتواند هویّت دین, هدفهاى دین, قلمرو دین, کارکرد دین را به گونه اى توصیف کند (هم گفتارى و هم نوشتارى) که مخاطب با تصورِ آن, تصدیق به ضرورت دین دارى و مراجعه به دین در زوایاى مختلف زندگى بنماید.
2. بتواند علت بسیاریِ ادیان را روشن کند و شاخصهاى یک دین صحیح و حق را به گونه اى عرضه بدارد که مخاطب بتواند براى بازشناختِ درستى و نادرستى نمونه موردنظرش, به کار ببرد.
3. بتواند با ذکر شاهدها و مثالها, سبک گفتارى و ویژگیهاى زبانى دین را در یک بررسى تطبیقى با سبکهاى گفتاریِ دیگر مقایسه کند و دستورالعمل اجرایى براى فهم اولیه گزاره هاى دین و شرائط لازم براى فهم تحلیلى آنها را ارائه دهد.
4. بتواند جدولى تطبیقى از نگرش, قانون, فرهنگ و کارکرد ادیان و مذاهبِ جریان ساز در تاریخ بشر تهیه کند و در یک سمینار دانشجویى, نقاط ضعف و قوت هر کدام را ارائه دهد و با استناد به نظر کارشناسان, نگرشها, قانونها و فرهنگهاى رقیب اسلام و تشیع را در زمان حال و آینده عرضه نماید.
5. بتواند پاسخ شبهه هاى داراى فراوانى در سطح دانشجویى, اتاقهاى گفت و گو و وبلاگها را به گونه اى بیان کند که مخاطب نَه فقط ساکت, بلکه قانع شود و تصحیح نگرشى براى او صورت پذیرد.
6. بتواند راجع به مطالبى که در مباحث دین شناسى عرضه مى کند, منابع اطلاعاتى (اعم از چاپى, شفاهی31, الکترونیکی32 و شخصیتهاى علمی33) معرفى کند و اعتبارسنجى نماید.
حداقلى قطعى:
بتواند دین را به گونه اى معرفى کند که مخاطب علاقه مند به بررسى آن شود.
هدفهاى تکمیلى در واحد آموزشیِ علوم قرآنى و تفسیر: (از واحدهاى منبع شناختى)
1. بتواند در یک چکیده توصیفى (گفتارى و نوشتارى), کل قرآن و تک تک سوره ها را معرفى کند, به گونه اى که دست کم پاسخ به پرسشهاى زیر باشد:
ا. این سوره پاسخ به چه پرسشهایى است؟
ب. هدف اصلى این سوره چیست؟
ج. براى رسیدن به هدفِ بالا از چه نقطه اى آغاز شده و چه مراحلى پیموده شده است؟
د. موقعیت این سوره در کل قرآن چگونه است؟
هـ. تمایز این سوره با سوره هاى همانند چیست؟
و. چگونه از این سوره براى رشد در زندگى استفاده کنیم؟
2. بتواند قرآن و ویژگیهاى آن را با کتابهاى ادیان دیگر, مقایسه کند به گونه اى که مخاطب تصویرى را که پیروان هریک از این کتابها در ذهن دارند, حس ّ کند و بتواند برترى قرآن را خود نتیجه بگیرد.
3. بتواند اثبات کند قرآنى که در دست دارد, تحریف ندارد و همان وحى الهى به پیامبر اسلام است.
4. بتواند ویژگیهاى گفتارى و زبانى قرآن را به گونه اى تشریح کند که مخاطب از سویى علاقه مند به مراجعه مستقیم و تدبر در آیات بشود34 و از سوى دیگر خود را نیازمند مراجعه به تفسیر و متخصص ببیند.35
5. بتواند به سؤالِ انتقادیِ (مطالب چندین قرن گذشته چگونه مى تواند زندگى پیچیده امروز و فردا را مدیریت کند؟) با ذکر شواهد و مستندات پاسخ بگوید.
6. بتواند با استفاده از منابع تفسیرى با سبکهاى مختلفِ روش مند و معتبر, معنى آیات را از زوایاى مختلف به دست آورد و به صورت یک جمع بندیِ به هم پیوسته ارائه کند.
7. بتواند براى سطوح و گرایشهاى مختلفِ مردم منابع تفسیرى مناسب براى مطالعه معرفى کند و شیوه بهره بردارى بهنیه از آن تفسیر را توضیح دهد.
8. بتواند تفاوت میان آیات همانند در یک موضوع را توضیح دهد به گونه اى که مخاطب دو تصویر متفاوت در ذهن خود ترسیم کند.
9. بتواند پاسخ شبهه هاى داراى فراوانى در سطح دانشجویى, اتاقهاى گفت و گو و وبلاگها را به گونه اى بیان کند که مخاطب نَه فقط ساکت, بلکه قانع شود و تصحیح نگرشى براى او صورت پذیرد.36
10. منشور راهبردى ایجاد تمدن اسلام را بر اساس آیات قرآن تدوین کند.
11. بتواند براى فهرستى از موضوعاتِ موردنیاز در زندگى, دست کم یک آیه را از حفظ بخواند.
12. بتواند به سرعت مجموعه هاى موضوعى از آیات را از قرآن بازیابى کند.
13. بتواند از نرم افزارهاى قرآنى براى مطالعات تطبیقى میان آیات و میان تفاسیر استفاده نماید.
14. در قراءت روزانه قرآن, صحیح و حزین بخواند و کم کم خود را مخاطب کلام الهى احساس نماید و واسط زبانى را حس ّ نکند و در هر سال نسبت به سال قبل, برداشت و دریافت معنایى بیش تر نسبت به آیات در خود بیابد.
15. با حسّى که از آیات پیدا کرده است, براى قراءت سور مختلف در نمازهاى یومیه اشتیاق داشته باشد.
حداقلى قطعى:
بتواند وقتى موضوعى مطرح مى شود, آیات راجع به آن موضوع را به سرعت بازیابى کند و پیام خداوند را در آن آیات به گونه اى توضیح دهد که مخاطب بتواند در زندگى به کار ببرد.
هدفهاى تکمیلی37 در واحد آموزشیِ (علوم حدیث)38: (از واحدهاى منبع شناختى)
1. بتواند در یک چکیده توصیفى (گفتارى و نوشتارى) فهرستى از کتابهاى حدیثى شیعه و عامّه را معرفى کند, به طورى که دست کم پاسخ به پرسشهاى زیر باشد:
أ. کتاب به چه انگیزه اى به احادیث پرداخته است؟
ب. ساختار طبقه بندى و دسته بندى احادیث در کتاب چگونه است؟
ج. نقل و مستندسازى احادیث در کتاب چگونه است؟ (ضریب اعتبار کتاب)
د. ویژگى برجسته کتاب از کتابهاى همانند چیست؟
هـ. چگونه مى توان از کتاب بیش ترین بهره بردارى را انجام داد؟
2. بتواند سند یک روایت را پیدا کند و بر اساس نظر متخصصین اعتبارسنجى نماید39 یعنى بتواند به سؤالِ (سندِ این حدیث کجاست؟ و از کجا معلوم اعتبار داشته باشد؟) پاسخ روش مند و مصداقى بدهد به گونه اى که سؤال کننده اعتبار حدیث را دریابد.
3. بتواند هنگام استفاده از یک حدیث معتبر, براى انتقال حس ّ اعتبار حدیث به مخاطب, نکته هاى شخصیت شناسانه از ویژگیهاى شمارى از راویانِ داراى فراوانى در سند احادیث ذکر کند.
4. بتواند هنگام عرضه حدیث غیرمعتبر, نادرستیِ حدیث را حدس بزند و پرسشهاى دربردارنده نشانه هاى لازم بر بى اعتبارى را بر گوینده حدیث عرضه کند.
5. فهرستى از احادیثى را که به اجماع کارشناسان و متخصصان, از اسرائیلیات یا جعلیات عامه هستند, بشناسد و بتواند بى اعتبارى آنها را با ذکر منبع به مخاطب منتقل کند.
6. بتواند براى فهرستى از موضوعاتِ موردنیاز در زندگى, دست کم یک حدیث را از حفظ بخواند.
7. منشور راهبردى ایجاد تمدن اسلام را بر اساس روایات تدوین کند.
8. بتواند به سرعت مجموعه هاى موضوعى از احادیث را از منابع بازیابى کند.
9. بتواند وجه جمع فهرستی40 از احادیث به ظاهر متخالف را ارائه دهد, به گونه اى که مخاطب اذعان به انسجام کند.
10. بتواند تحلیل و تفسیر غریب الحدیث41 را به گونه اى که مخاطب انسجام و منطقى بودن آن را احساس کند, ارائه دهد.42
11. بتواند هنگام استناد به یک حدیث براى ایجاد تغییر در رفتار مخاطب, به سؤال انتقادیِ (از کجا معلوم مطلب این حدیث مربوط به زمان ما هم باشد و اختصاص به زمان صدور آن نداشته باشد؟) پاسخ روش مند و به همراه شواهد بدهد, به گونه اى که مخاطب اذعان به کلیّت و عمومى بودن حدیث بنماید و در به کار بردن سؤال انتقادیِ مذکور براى موارد بعدى تردید کند.
12. بتواند از نسخه هاى خطى استفاده کند و به آنها استناد نماید.
13. سبک گفتارى و نوع کلمات و ترکیبهاى به کار رفته در روایات را در موضوعات مختلف بشناسد به گونه اى که بتواند فهرستى از کلیدواژه هاى صحیح را براى جست و جو به درخواست کننده تحقیق و مطالعه, عرضه نماید.
14. بتواند روایات را به زبان زندگى معاصر ترجمه کند.43
15. بتواند از نرم افزارهاى حدیثى و رجالى خاصه و عامه استفاده کند, به گونه اى که در کوتاه ترین زمان, بیش ترین اطلاعات مرتبط و کم ترین اطلاعات ناخواسته بازیابى شوند.44
حداقلى قطعى:
بتواند احادیث معتبر براى انتقال نظر دین به مخاطب ارائه کند.
به گونه اى که مخاطب را براى ایجاد تغییر در زندگى فعال کند.
هدفهاى تکمیلى در واحدِ آموزشیِ (تاریخ و سیره): (از واحدهاى منبع شناختى)
1. بتواند راجع به موضوعات زیر مقاله علمى بنویسد که این مفاهیم را توضیح داده و اثرگذارى آنها را بر نگرش به تاریخ ارائه کرده باشد:
أ. انسان شناسى شهرى.
ب. جامعه شناسى و معادله هاى کلى آن.
ج. فرهنگ و تمدن.
د. سیاست و معادله هاى حکومت دارى.
هـ. استعمار و شیوه هاى عملکرد آن.
و. روشهاى تاریخ نگارى.
ز. فلسفه جغرافیا.
ح. شیوه هاى تحلیل و تفسیر اسناد, اشیاء و عکسهاى تاریخى.
2. بتواند تجزیه و ترکیب45 درونمایه هاى تاریخى را انجام دهد و ابزار تحلیل محتوا را در مواد تاریخى به کار ببرد تا توانایى آن را بیابد که تفاوت تحلیلهاى تاریخى انجام شده از سوى کارشناسان و متخصصان را بازشناسد و اثرگذارى این تفاوت را در نتیجه گیرى نهایى نشان دهد.46
3. بتواند در برابر سؤالِ انتقادیِ (با توجه به تحولات بسیار گسترده زندگى امروزه, مطالعات تاریخى کاربرد چندانى ندارد و بیش تر باید به آینده پرداخت!) با ذکر شواهد, اثرگذارى عمیق دستیابى به اسباب و علل و روند حوادثِ گذشته را, در برنامه هاى امروز و آینده نشان دهد.47
4. بتواند در تفسیر آیات و روایاتى که مربوط به پیامبران, اقوام و ملل و تمدنهاى گذشته هستند, گزارشها و مستندات تاریخى ارائه کند و یک جدول تطبیقى از ویژگیها و تمایزهاى آنها عرضه نماید, به گونه اى که تصویرى دقیق و شفاف از آیات و روایات مربوط, به دست آید.48
5. بتواند شخصیت و فرهنگ49 هریک از انبیاء یاد شده در قرآن و هریک از معصومان50 را در یک مقاله علمى, بشناساند و دست کم, ده دقیقه در مورد هریک از آنان سخن بگوید و کارنامه آنان را ارائه کند, به گونه اى که مخاطب پس از شنیدن, نگرشى جدید و معادله هایى تازه براى تصمیم گیرى در خود احساس نماید.
6. بتواند فیلم هایى مانند فیلم: محمد رسول اللّه, موسى(ع), امام على(ع) را با ارائه شواهد و مستندات نقد کند.
7. بتواند افکار و نگرشها و گرایشهاى جریان ساز در طول تاریخ اسلام را در جدولى تطبیقى ارائه دهد و چگونگى اثرگذارى آنها را بر ایجاد حوادث تشریح کند.
8. بتواند هنگام نقل یک واقعه و حادثه معتبر, با توصیف شاخصهاى اعتبارسنجى شده در آن, حس ّ معتبر بودنِ صحنه را به مخاطب منتقل کند. (بویژه در واقعه کربلا و شهادت هریک از معصومان).
9. بتواند هنگام نقل یک واقعه تاریخیِ غیرمعتبر, نادرستیِ نقل را حدس بزند و پرسشهاى دربردارنده نشانه هاى لازم را بر واقعى نبودن مطلب, بر گوینده عرضه کند.
10. بتواند نقلهاى غیرمعتبر قطعى در مراثى معصومان(ع) را با مستندات عرضه کند, به گونه اى که مخاطب از نقل آنها بپرهیزد.
11. بتواند علت اختلاف نقلهاى تاریخى را به گونه اى براى مخاطب شرح دهد که منطقى بودن آن را احساس کند و راه حل دستیابى به حداقلهاى قطعى از تاریخ را نیز به دست بیاورد.
12. بتواند, دست کم, پنج نمونه از تحریفهاى تاریخ را که از سوى کفار, اهل کتاب, عامه, در گذشته و حال, در کتابهاى تاریخى و دائره المعارفها, انجام گرفته, با مستندات ارائه کند.51
13. بتواند براى فهرستى از موضوعاتِ مورد نیاز در زندگى, دست کم یک صحنه تاریخى از زندگى انبیاء و ائمه را از حفظ نقل کند.
14. بتواند به سرعت قضایا و حوادث تاریخى را از منابع بازیابى کند.
15. بتواند تقویم موالید و وفیات و شهادت معصومان(ع) و شمارى از شخصیتهاى مطرح تاریخ ادیان و اسلام52 را تنظیم نماید تا بزرگداشت و توجه سالیانه به آنها انجام شود.
16. بتواند تقویم تطبیقى درون جهان اسلام با بیرون جهان اسلام را تنظیم نماید, تا موقعیت مسلمانان و چگونگى عملکرد رسول خدا و معصومان با مقایسه با موقعیت کلان جهانى شفاف تر و دقیق تر قابل تصور و ترسیم باشد.53
حداقلى قطعى:
بتواند حقایق تاریخى را به گونه اى کشف کند که براى ایجاد تغییر در آینده بهره بردارى شود.
هدفهاى تکمیلى در واحد آموزشیِ (نگرش و عقائد دین)54: (از واحدهاى دین شناختى)
ابتدا هدفهاى واحد آموزشى فلسفه, سپس کلام و عرفان
1. بتواند ثابت کند واقعیتهایى هستند. (خارج از خیال و توهم ما)
2. بتواند ثابت کند این واقعیتها, یک شبکه و دستگاه منسجم و یکپارچه وجودى را تشکیل داده اند و تصادفى و از هم گسسته نیستند.
3. بتوانند پیوند55 بین موجودات و ساختار کلان هستى را ترسیم کند و براى مدعیات خود دلیل بیاورد.
4. بتواند به پرسشهاى هفت گانه: چه هستیم؟ از کجا آمده ایم؟ چگونه آمده ایم؟ به کجا مى رویم؟ در کجا هستیم؟ با چه موجوداتى هستیم؟ چگونه حرکت مى کنیم؟ پاسخ عقلانى بدهد.56
5. بتواند وجود خدا و ویژگیهاى وجودى او را با برهان عقلى اثبات کند.57
6. بتواند چگونگى ربط موجودات با خداوند را توضیح دهد و براى مدعاى خود استدلال بیاورد.
7. بتواند چگونگى خلقت جهان را توصیف کند و استدلال بیاورد و با فرضیات فیزیک جدید مقایسه کند.
8. بتواند تصویر فلسفى با استدلال از جهان مادى, ماده, فضا, زمان, نور, انرژى ارائه دهد و با فرضیات فیزیک جدید مقایسه کند.
9. بتواند توصیفى از جهانهاى ماوراء ماده ارائه دهد و بر آن استدلال بیاورد و با توصیفهاى عرفانى (صادق و کاذب) مقایسه کند و اعتبارسنجى نماید.
10. بتواند حقیقت نفس و روح و ذهن و رابطه آنها با یکدیگر و با بدن را با استدلال توصیف کند و با فرضیات روان شناسى و توصیفهاى عرفانى مقایسه کند.
11. بتواند نگرشهاى مطرح در فلسفه اسلامى را در یک جدول تطبیقى عرضه کند و اثرگذارى انواع نگرشها را در زندگى, به هستى و شبکه موجودات, به تصویر بکشد, به گونه اى که مخاطب اهمیت دستیابى به نگرشى صحیح و جامع از هستى (داشتن اطلاعات فلسفیِ درست) را دریابد.
12. بتواند اثرگذارى مبانى فلسفى را در تعلیم و تربیت, برنامه ریزى و مدیریت, دین شناسى, تصمیم گیرى و معنى زندگى, با شواهد و مستندات نشان دهد.
13. مدعاى فلسفه هاى الحادى و فلسفه هاى شرقى و غربى را بشناسد و بتواند حداقل یک نقد نسبت به آنها ارائه کند.
14. فهرستى از برهانهاى عقلى و استدلالهاى فلسفى به کار رفته در قرآن و روایات را در دست داشته باشد و بتواند تبیین هاى فلسفیِ متخصصین از این آیات و روایات را تحلیل و تشریح کند.58 (مثلاً بیانهاى موجود در کتاب المیزان و کتاب بحارالانوار)59
15. بتواند سخنرانیها و مقاله هاى تخصصى فلسفى را درک کند و به پرسشهایى که در مورد محتواى آنها طرح مى شود, پاسخ بدهد.
حداقلى قطعى:
بتواند نگرش دین نسبت به هستى و برترى این نگرش بر موارد رقیب را با استدلال عقلى ارائه کند.
هدفهاى تکمیلى در کلام اسلامى:
1. بتواند براى تمامى هدفهاى یاد شده در فلسفه, به جاى برهان عقلى, استدلال نقلى بیاورد. (در مَثَل بگوید: به استناد آیه… نگرش دین نسبت به چگونگى خلقت این گونه است که…. )
2. جدولهاى تطبیقى بین گزاره هاى دین و فرضیه هاى دیگر نگرشها تهیه کند.
3. بتواند در صورت ایراد, سوال و یا نقد نسبت به خردمندانه نبودنِ درونمایه گزاره دین, عقلانى بودن درونمایه را ثابت کند.
4. بتواند دستگاه فکرى دین را به صورت مجموعه اى از گزاره ها (آیات و روایات) به صورت یک شبکه درهم تنیده در یک مقاله, یا سخنرانى علمى با شاهدها و استنادها, ارائه کند. (نگرش اسلام به هستى, انسان و زندگى چیست؟)
5. بتواند فلسفه دین, انسان شناسى, فلسفه جامعه شناسى, فلسفه تاریخ, فلسفه زندگى, بر اساس نگرش اسلام را با ذکر مستندها, ارائه دهد.
6. بتواند ضرورت اختیارِ انسان و عدل الهى, ثواب و عقاب, نبوت, امامت و معاد را بر اساس برهان عقلى اثبات کند و گزاره هاى دینیِ نگرش ساز نسبت به این موضوعات را تبیین کند به گونه اى که به تغییر تصمیم و تغییر رفتار در مخاطب بینجامد.
7. نگرشها و دستگاه هاى فکرى رقیب,60 در زمان حال و آینده را در موضوعات فوق بشناسد و بتواند آنها را دست کم در یک مورد نقد کند.
8. فهرستى از شبهه هاى دینیِ مرتبط با نگرشها را که داراى فراوانى در جامعه و جهان هستند, تهیه کند و بتواند در یک مناظره دانشجویى پاسخ اقناعى بدهد.
9. بتواند با استفاده از منابع تخصصى, عقلانیت موجود در تمام گزاره هاى دین (آیات, روایات صحیح, سیره قطعیه معصوم) را استخراج کرده و به گونه اى به مخاطب ارائه دهد که منطقى بودن آنها نمایانده شود.
10. بتواند شاخصهاى درخور تمایز براى اعتبارسنجى درستى ادعاى یک پیامبر و امام را به گونه اى به مخاطب بشناساند که او بتواند در صورت برخورد با یک مدعى, اعتبارسنجى عملى اولیه را انجام دهد.
حداقلى قطعى:
بتواند دستگاه فکرى دین را ترسیم کند و عقلانیت آن را اثبات نماید.
هدفهاى تکمیلى در عرفان اسلامى:
1. بتواند ثابت کند61 قلب مانند ذهن از منابع شناخت است و دستگاه ادراکى منسجمى دارد.62
2. بتواند بسنده نبودن ذهنیات و نیاز انسان به شهود قلبى را تصویر و ثابت کند.
3. بتواند چگونگى پیوند آفریده هاى محدود با خالق نامحدود, کیفیت حضور و عملکرد خداوند در هستی63 را تبیین و اثبات نماید.64
4. بتواند کیفیت ربط نفس انسان با خداوند را تبیین و اثبات نماید.
5. مراحل و عوالم فیمابین نفس انسان و خداوند65 را توصیف کند و براى مدعاى خود استدلال بیاورد.
6. بتواند ویژگیهاى شهود, واردات و خواطر صادق را در هر مرحله توصیف, مستدل و تطبیق کند.66
7. بتواند چگونگى عبور از هر مرحله و ارتقاء به عالم برتر را توصیف, مستدل و تطبیق نماید.
8. بتواند شهودهاى دروغین و خلاف را حدس بزند و با ارائه شواهد و معیارها, بى اعتبارى آن را اثبات نماید.
9. براى هریک از موردهاى یاد شده, مدعاى نگرشهاى رایج و رقیب را بشناسد و بتواند در یک جدول تطبیقى با نگرش عرفان اسلام, به قضاوت مخاطب بگذارد.
10. تحلیلهاى عرفانى در تفسیر آیات و روایات پیوسته با گزاره هاى عرفانی67 را بفهمد و اعتبارسنجى کند.
11. بتواند از اشعار با مضمونهاى عرفانى در ادبیات فارسى و عربى براى انذار و تبلیغ, وعظ و خطابه استفاده کند و محتواى این اشعار را براى مخاطب توضیح دهد.
12. بتواند (انسان کامل) و (ولى اللّه) را بر اساس نگرش اسلام, بشناساند به گونه اى که مخاطب به روشنى دریابد با بشرى زمینى که محتویات قلبى ملکوتى دارد, رو به روست و تصورى (درخور برقرارى پیوند) از او به دست دهد و بتواند بنمایاند وجود انسان کامل براى هستى ضرورى است و شرح دهد که انسان کامل چگونه در مدیریت هستى نقش دارد؟
13. بتواند راهبردهاى حرکت به سوى این کمال را توصیف, مستدل و تطبیق کند.68
14. عرفانهاى دروغین و ناقصِ داراى طرفداران قابل توجه69 را بشناسد و بتواند در یک جدول تطبیقى به قضاوت مخاطب بگذارد و توانایى آن را داشته باشد که نقدى بر آنها وارد سازد.
حداقلى قطعى:
بتواند امکان رسیدن به شهود خداوند, کیفیت این شهود و مراحل آن را تبیین کند.
هدفهاى تکمیلى در واحد آموزشیِ (قانون دین): (فقه, قواعد فقه و اصول فقه)
1. فلسفه فقه و فلسفه حقوق را به گونه اى بشناسد که بتواند فقه اسلام را در یک دستگاه و نظام حقوقی70 بر اساس معادله هاى عقلانى بیان و در یک جدول تطبیقى با دستگاه هاى حقوقى دیگر مقایسه کند.
2. بتواند فهرستى از قواعد پایه و مبناییِ دستگاه حقوقى اسلام تهیه کند و موقعیت هریک را در دستگاه حقوقى اسلام شرح دهد, به گونه اى که کاربرد قاعده در تصمیمها و رفتارهاى حقوقى براى مخاطب, درخور درک شود.
3. بتواند طبقه بندى و دسته بندیهاى متفاوت در ساختار فقه را در یک جدول تطبیقى ارائه دهد و تفاوت کارکرد و اثرگذارى هریک را با شاهدها و مستندها, عرضه کند.
4. بتواند شبکه کلان زندگى, تمدن, حکومت و زیر سیستمهاى آن را به تصویر بکشد و نیازمندیهاى هر قسمت به قانونها و آیینها را شرح دهد, به گونه اى که مخاطب فهرستى طبقه بندى شده از نیازهاى بشرى را به دست آورد.
5. بتواند عنوانها و گزاره هاى فقهى را با مسائل و نیازها و دشواریهاى امروز زندگى پیوند دهد و ترجمه مناسب از هریک از عنوانهاى فقهى ارائه نماید.71
6. بتواند عملکرد یک مجموعه به هم پیوسته هدف دار (یک سیستم) را تحلیل کند و اجزاى روابط, هدف, نقطه شروع و دست کم, نقاط بحران, نقطه تعادل, خروجى, کیفیت برقرارى روابط و تغییر روابط را توصیف کند و بتواند این تحلیل را بر موضوعات فقهى برابر سازد.
7. بتواند موضوعات فقهى را از جهت موضوع شناسى با مراجعه به منابع توصیف کند,72 به گونه اى که متخصصان هر موضوع, این توصیف را معتبر بدانند.
8. بتواند ثابت کند گزاره هاى دین معنى دار است و بر اساس قواعد تفاهم عرفى, داراى ظهور و قابل برداشتِ مقصود است.
9. بتواند ثابت کند ظهور هر گزاره دینى در شبکه گزاره هاى دین73 معنى دار مى شود و به تنهایى درخور استناد نیست.
10. بتواند قواعد و روش کشف مقصود قانون گذار (تفسیر متن) را در متون قانونى به کار ببرد.74 و در یک بررسى تطبیقى با عملکرد متخصص, تحلیل خود را بازسازى کند.
11. از دیدگاه هاى مطرح در قواعد و روشهاى تفسیر متن که رقیب به شمار مى آیند75 آگاه باشد و بتواند دست کم, در یک مورد آن را نقد کند.
12. روند و چگونگى تولید یک قانون و قواعد قانون گذاری76 را بشناسد به گونه اى که در موارد عدم قابلیت استفاده از نص, بتواند مراحل پدید آمدن قانون جدید را براى مخاطب تشریح کند, تا معقولیت و انسجام دستگاه قانونى اسلام, به درستى شناخته شود.
13. بتواند فهرستى از (احساس تعارض)ها میان برخى گزاره هاى دین در موضوعات مختلف تهیه کند و قواعد و روش حل این (احساس تعارض)ها را به کار ببرد, به گونه اى که مخاطب, تفاوت موقعیتها و تفاوت رتبه ها را در قانون گذارى, ابلاغ و اجراى قانون دریابد.
14. بتواند آیات الاحکام راجع به هر موضوع را از قرآن بیرون بکشد و با مراجعه به منابع تفسیرى و فقهى, شرحى بر هریک از این آیات بنویسد و نمونه هاى آن را در زمان حاضر, با استناد به منابع توصیف نماید.
15. مجموعه اى از احادیث مبنایى را, که حامل قواعد هر باب هستند, تهیه کند و شرحى براى هر کدام ارائه بدهد.
16. مجموعه اى از حداقل های77 قطعى قانونى در هر باب را تهیه کند و برنامه دستیابى فردى و اجتماعى و جهانى به این حداقل ها را به صورت قدم به قدم عرضه نماید.
17. مجموعه اى از راه حل ها را براى مشکلاتی78 که در مسیر به حقیقت پیوستن حداقل هاى قانونى پدید مى آید تهیه و چگونگى استفاده از آنها را براى تصحیح مسیر, یا بازسازى موضوع, به صورت قدم به قدم ارائه کند.
18. بتواند حالتهاى مختلفى را که ممکن است براى افراد در ارتباط با یک موضوع مشخص پدید مى آید, فهرست نماید. (حدس زدن فروعات) و حکم هر حالت را با مراجعه به نظر متخصص به گونه اى توضیح دهد که مخاطب بتواند قدم به قدم اجرا کند.79
19. باید بتواند متن رساله ها را به زبان مخاطب (از بیسواد تا متخصص) ترجمه کند, به گونه اى که او بداند قدم به قدم چه باید بکند و نسبت به برخى ابهامها و استغرابها از جهت عقلانى توجیه شود.80
20. بتواند در توضیح مسائل شرعیِ محورى و کلان در هر باب, به آیات و روایات استناد بجوید و ایجاد حس ّ مخاطب قرار گرفتنِ مستقیم براى افراد و حس ّ مستحکم بودن فتاوا, انگیزه آنان را در انجام دستورهاى شرعى, تقویت نماید.
21. بتواند قدر مشترک و متیقن از رساله هاى مطرح در جامعه را استخراج کند و پاسخ قطعى به پرسش کنندگان مختلف با مراجع مختلف, عرضه نماید و علت اختلاف فتاوى را براى مخاطب شرح دهد.
22. بتواند متون, مقاله ها و گفت و گوهاى تخصصى فقهى را که حاوى استدلال است بفهمد و در صورت مواجه شدن با درخواست مستند یک فتوا, مستندها و استدلالِ فتواى موردنظر را با مراجعه به منابع استخراج کند و براى مخاطب توضیح دهد.
23. بتواند روش قدم به قدمِ یک استنباط و اجتهاد را براى مخاطب شبیه سازى کند, تا تصویرى صحیح از اجتهاد در ذهن مخاطبِ با پیش فرضهاى غلط, ایجاد شود,81 و منشاء تفاوت استنباط ها و اجتهادها را مشاهده کند.
24. بتواند از متون حقوقى استفاده کند و در یک جدول تطبیقى با احکام شرعى مقایسه نماید.
25. بتواند در امور حقوقى (خانوادگى و مالى) مشاوره بدهد, قرارداد تنظیم کند, حل اختلاف نماید, محاسبه خمس و زکات, ارث و دیه را انجام دهد, معاملات رایج در بازار خرد عمومى و بازارهاى خرد خاص (مانند بورس) و بازارهاى کلان82 را اعتبارسنجى کند.
26. بتواند قانونهاى ادیان و ملتهاى دیگر و قانونهاى مذهبهاى دیگرِ اسلامى را به دست آورد و در یک جدول تطبیقى با قانون اسلامِ شیعى مقایسه کند.
27. بتواند به پرسشها و نقدهایى مانند موارد زیر با ارائه مستندها و شاهدها پاسخ بدهد:
ا. چرا حقوق بشر نمى تواند ملاک نظامهاى حقوقى قرار بگیرد.
ب. چگونه قوانین مربوط به ده ها قرن قبل قدرت تنظیم امور پیچیده امروز را دارند؟
ج. احکام باید با شرایط زمان و مکان برابر شوند.
د. آیا تنها مدیریت علمى مى تواند جامعه را اداره کند و مدیریت فقهى مربوط به امور شخصى است.
هـ. احکامى مانند ارتداد, قصاص, قیمومیت مرد, حجاب, ارث و دیه زن, با حقوق بشر برابر نیست.
و. آیا اسلام مدلى براى توسعه دارد؟
ز. آیا با دستگاه قانونى و فرهنگى اسلامى مى توان تمدنى رقیب تمدن غرب ساخت؟
حداقلى قطعى:
بتواند دستگاه قانونى اسلام را تبیین کند و قوانین خاص در هر موضوعى را از منابع فتوایى استخراج نماید و برترى و کارآمدى این قوانین را بر قوانین رقیب, عقلاً اثبات کند.
هدفهاى تکمیلى در واحد آموزشیِ (فرهنگِ دین): (فرهنگ و اخلاقى اسلامى)
1. فلسفه اخلاق را به گونه اى بشناسد که بتواند فرهنگ و اخلاق اسلام را در یک دستگاه و نظام رفتارى بر اساس معادله هاى عقلانى تبیین کند و در یک جدول تطبیقى با نظامهاى فرهنگى و اخلاقیِ دیگر بسنجد.
2. بتواند فهرستى از قواعد پایه و مبناییِ دستگاه اخلاقى اسلام را تهیه ببیند و جایگاه هریک را در این دستگاه توضیح دهد, به گونه اى که کاربرد قاعده در تصمیمها و رفتارها براى مخاطب درخور درک شود.
3. بتواند شبکه کلان زندگى, تمدن, حکومت و زیر سیستمهاى آن را به تصویر بکشد و نیازمندیهاى هر قسمت به فرهنگ و اخلاق خاصِ خود را شرح دهد, به گونه اى که مخاطب فهرستى طبقه بندى شده از نیازهاى فرهنگى و اخلاقى بشرى را به دست آورد.
4. بتواند عنوانها و موضوعهاى فرهنگى و اخلاقى را با مسائل و مشکلات امروز زندگى پیوند دهد. ترجمه مناسب از هریک از عنوانهاى اخلاقى ارائه بدهد.83
5. بتواند گزاره هاى فرهنگى و اخلاقى را از جهت موضوع شناسى با مراجعه به منابع مربوطه توصیف کند,84 به گونه اى که متخصصان هر موضوع این توصیف را معتبر بدانند.
6. چگونگى تولید و پیدایش (بایدها و نبایدها), (خوب و بد) را بشناسد و بتواند آن را به گونه اى به مخاطب نشان دهد که پشت صحنه هاى تصمیمات و رفتارهاى او برایش آشکار شده, به دنبال تغییر در نگرش85 و رفتار برآید.
7. بتواند دیدگاه هاى مختلف در مورد (سعادت), (کمال), (عدالت) و (ایمان) را در یک جدول تطبیقى ارائه کند, به گونه اى که این مفاهیم, از مفهومى اجمالى براى مخاطب به مفاهیمى داراى شاخص درخورِ اندازه گیرى تبدیل شود.
8. مدعیات روان شناسى رشد و روان شناسى تربیتی86 را بشناسد87 و بتواند در یک جدول تطبیقى با نظرات اسلام بسنجد.88
9. مدعیات جامعه شناسی89 را بشناسد و بتواند در یک جدول تطبیقى با نظرات اسلام بسنجد.
10. بتواند مکتبهاى مختلف اخلاقى را در یک جدول تطبیقى با مکتب اخلاقى اسلام مقایسه کند و مخاطب را براى حکم به برترى آن به قضاوت بکشاند.
11. بتواند راجع به فرهنگ و مهندسى فرهنگى و ابزارهاى فعال90 مثبت و منفى در این مورد مقاله اى علمى ارائه کند.
12. بتواند رابطه نگرشها, قانونها و فرهنگ ها را به صورت معادله هاى راهبردى ارائه نماید و نقش ذهن, خواطر, گرایشها و دریافتهاى قلبى را در تغییر رفتارها تبیین کند و برنامه عملیاتى براى بهینه سازى آنها عرضه نماید.
13. بتواند نگرش خود را به اخلاق از (دستوراتى براى تغییر رفتارهاى فردى) به (معادله هاى مهندسى فرهنگى جامعه) ارتقاء بخشد, به گونه اى که در جلسه هاى مشاوره فرهنگى براى مجموعه ها و سازمانها, احکام اخلاقى اسلام را با زبان مهندسى فرهنگى و برنامه راهبردى براى تحقق آن ارائه نماید.
14. بتواند فهرستى از نقاط تعارض و تزاحم مسائل اخلاقى تهیه کند و راه حل آنها را ارائه نماید, به گونه اى که مخاطب هنگام رو به رو شدن با این موارد, بتواند تصمیم صحیح بگیرد و رفتار درست را بروز دهد.
15. بتواند رفتارها و تصمیمهاى شخصیتهاى مرجع و الگو (اعم از معصومان, علماء و بزرگان) و وقایع و داستانهاى اخلاقى را براى دستیابى به ملاک تصمیم و رفتار, تحلیل کند و با شاهدها و مستندها, طورى به مخاطب ارائه بدهد که موجب فعال سازى او براى ایجاد تغییر در رفتار شود.
16. بتواند صفات اخلاقى مثبت و منفى را به گونه اى باز کند که مخاطب در عمل بتواند بازشناسد و اندازه گیرى کند و برنامه قدم به قدم براى تقویت یا اصلاح آن در دست داشته باشد.
17. مدعیات دوره ها و کلاسهاى موفقیت, ان. ال. پى, آرامش و تمرکز ذهن, یوگا, و… را بشناسد و بتواند در یک جدول تطبیقى با دیدگاه هاى اسلام, برترى مدل اسلام را به قضاوت مخاطب بگذارد و برنامه عملیاتى براى اجراى مدل اسلام به مخاطب عرضه کند.
18. مهارتهاى زندگی91 را بشناسد و بتواند بر اساس اخلاق و فرهنگ اسلام, دستورالعملهاى قدم به قدم براى به حقیقت پیوستن این مهارتها ارائه نماید.
19. بتواند براى هر موضوع اخلاقى و فرهنگى, دست کم یک آیه یا روایت ارائه کند.
20. بتواند شیوه هاى تربیتى اخلاقى مختلف را در یک جدول تطبیقى ارائه دهد و تفاوت شیوه تربیتى عرفان با شیوه تربیتى اخلاق را با شاهدها و مستندها نشان دهد.
21. چگونگى عملیاتى کردن دستورهاى اخلاقى را در کارگاه عملى تمرینی92 و کارگاه مدیریت فرهنگى, تمرین کرده باشد.
22. دست کم شاخصهاى رفتارى سه گانه (تواضع, تمیزى و نظم) را در خود تبدیل به عادت کرده باشد.
حداقلى قطعى:
بتواند فرهنگ اسلام را در موضوعات و جوانب مختلف زندگى با فرهنگ هاى رقیب مقایسه کند.
چشم انداز فراگیرانى که در پایان مقطع اسلام شناسى عمومى این مهارتها را یافته اند این گونه است:
(ناظر بیرونى به وضعیت عمومى طلاب, آنان را این گونه توصیف خواهد کرد):
ما با افرادى رو به رو شدیم که هرکدام داراى کتابخانه اى کوچک, ولى علمى بودند, منابع دست اول, منابع مرجع, اعم از کتاب, مقاله, لوح فشرده, نوار صوتى در یک طبقه بندى منظم که به سرعت براى بیننده درخور بازشناخت بود قرار داشتند. در هر زمینه علمى پیوسته با رشته اسلام شناسى, منبعى درخور توجه وجود داشت.
هرکدام از این افراد رایانه اى داشتند که به جاى موسیقى, عکس و فیلم, دربردارنده یادداشتها و اطلاعات الکترونیکى دیگر بود که دقیق اسم گذارى شده و دقیق آدرس دهى شده بودند. هر کلید واژه مرتبط با علوم و معارف اسلام و علوم انسانى را که در قسمت جست و جو وارد مى کردید, نتیجه اى بازیابى مى شد. اطلاعات, تنها به خاطر جالب بودن گردآورى نشده بودند, بلکه براى هر یک کاربردى ملاحظه شده بود.
هریک از طلاب, هنگام رو به رو شدن با سؤال و مساله اى, بى درنگ به سراغ منابع و کتابها نمى رود, بلکه کاغذى به دست گرفته و شروع به تفکرى مرحله به مرحله براى حل مساله مى نماید و سعى مى کند تا پاسخ اولیه را براى مطلب تولید کند. سپس براى بررسى و ارزیابى پاسخ تولید شده, به سراغ منابع مى رود, ولى نه به صورت کور و بدون برنامه, بلکه با تعریف کلیدواژهاى ترکیبى براى جست و جو, در کم ترین زمان, بیش ترین دستاوردهاى به هم پیوسته را هم از لابه لاى کتابها, هم مقاله ها و هم منابع الکترونیکى, منابع دیدارى و شنیدارى, منابع خطى, از شخصیتهاى علمى, مراکز علمى و در لابه لاى کتابها و یادداشتها و فایل هاى شخصیِ خودش بازیابى مى کند, اعتبارسنجى کرده, دسته بندى مى کند و در یک ساختار منطقیِ علمى و تألیفى به صورت یک نوشته یا سخنرانى ارائه مى نماید.
ما طلابى را دیدیم که حوصله و اشتیاق مطالعه داشتند و با خواندن چند صفحه از یک کتاب, خسته و بى حوصله نمى شدند و گاه ساعتها مطالعه مى کردند, فکر مى کردند, یادداشت برمى داشتند, کتابها را با هم مقایسه مى کردند و سرانجام مى توانستند نتیجه مطالعات خود را به دقت توضیح دهند.
هنگامى که طلاب در یک درس یا سخنرانى علمى شرکت مى کردند, به طور دقیق مى دانستند که این درس یا سخنرانى, چه اثر و کاربردى دارد و چگونه باید از آن در زندگى استفاده کرد. طلاب در درسها فقط شنونده نبودند, بلکه فعالیت اصلى درس را که یافتن پاسخ مسأله و حل مشکلى بود با هدایت استاد به عهده داشتند.
تمام طلاب, داراى برنامه ریزى دراز مدت بودند و افقهاى 20, 30 و 50 ساله براى خود داشتند و مرحله به مرحله نشاط و انگیزه ادامه راه در آنان بیش تر دیده مى شد.
گفت و گوى علمى با این طلاب, در واقع مهیج بود. سخن تو را به دقت گوش مى دادند, سپس به زبان قالبهاى منطقى درمى آوردند اشکال و حفره موجود در تفکرت را با قاعده و مثالهاى درخور درک نشان مى دادند. و هنگامى که خود استدلال مى کردند, برهان و دلیل را قدم به قدم به گونه اى شفاف مى نمایاندند که جاى هیچ گفت و گوى دیگرى باقى نمى ماند.
در هر موضوعى که درخواست تحقیق مى شد, طرح نامه تحقیقیِ منسجم و کاربردى اى را تنظیم مى کردند و بر اساس برنامه همان طرح, دستاوردها را ارائه مى نمودند.
جالب بود که در هر گفت و گو, وقتى نظر اسلام را راجع به موضوعى قدیمى یا جدید مى پرسیدیم, بى درنگ آیه اى از قرآن را مى خواندند و آن را از روى قرآنى که در جیب داشتند نشان مى دادند و مقصود آیه و تطبیق آن بر موضوع را با استناد به تفاسیر توضیح مى دادند. همین کار را با احادیث نیز انجام مى دادند و چنان آیات و احادیث را ترجمه مى کردند که گویا آیات و روایات همین امروز نازل شده است و ما به طور مستقیم مخاطب خداوند و پیامبر هستیم…
جالب تر این که ابتدا جایگاه موضوع را در شبکه موضوعات و مسائل توصیف مى کردند, به گونه اى که خودِ ما تصویرمان از موضوع دچار تغییر و ارتقاء مى شد, سپس نظر اسلام راجع به موضوع را ارائه مى کردند. فضاى زندگى شهرى, کشورى و جهانى و دیدگاه هاى دیگرى را, که در فضاى علمى و اجتماعى رواج داشتند و رقیب نظر اسلام به شمار مى آمدند خوب مى شناختند و جدولهاى تطبیقى از آنها را رسم مى کردند و بدون این که خودشان ادعا کنند که نظر اسلام برتر و بهتر است, با دیدن جدولهاى تطبیقى, ناگزیر به برترى نظر اسلام اعتراف مى کردى.
هرکدام از آنان کتابى سه جلدى با عنوانِ (اسلام چه مى گوید؟) دارند که نگاشته خودشان است. در دفتر اول, نگرشها و عقائد اسلام ارائه شده, در دفتر دوم, قانونهاى اسلام و در دفتر سوم فرهنگ و اخلاق اسلام.
در تمام این دفترها, نظر اسلام با ارائه آیات و روایات, مستند شده و سپس عقلانیت موجود در آنها با برهان ارائه شده و در نهایت با دیدگاه هاى رقیب مقایسه شده است و در هر قسمت راهکارهاى اجرایى براى تغییر از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب عرضه شده است. این افراد در واقع, آینده ساز و از زمان جلوتر هستند و توانایى این افراد براى کاربردى کردن معارف دین در زندگى بسیار است.
مراجعه کنندگان مختلفى را مى دیدیم که هریک با خواسته اى مى آمدند و با دستورالعملى قدم به قدم براى حل مشکل باز مى گشتند. یک نفر مشاوره تحصیلى داشت, نفر دیگر تنظیم قرارداد اجاره اى را طلب مى کرد, دیگرى حل بحران رفتارى موجود در خانواده اش را متقاضى بود, فردى برنامه فرهنگى براى سازمان خود مطالبه مى کرد, طالب حقیقتى به دنبال حرکت در مسیر شهود الهى بود و راهنماییهاى اولیه را درخواست مى کرد و…
وقتى به وضعیت زندگى و رفتارى خودشان نیز توجه مى کردیم, مهارت خوبى در اجراى گفته هاى شان دیده مى شد و در یک جمله مى توان گفت:
این طلاب, افرادى منطقى و موجه بودند که هرگاه با هرکدام از آنان گفت و گو مى کردى, قوت و استوارى علمى, روحى و رفتارى و جست و جوگرى حقیقت و علم را در آنان درمى یافتى. با دیدن شان به یاد خدا مى افتادى.
چکیده اهداف آموزشى حوزه هاى علمیه در مقطع عمومى
(حداقل هاى قطعى)
چشم انداز کلى:
5. نگرش, قانون و فرهنگ اسلام را در امور مختلف زندگى مى داند و مى تواند دانش خود را به گونه اى ارائه دهد (هم گفتارى و هم نوشتارى) که:
أ. مخاطب بتواند مفاهیم و مطالب را تصور کند.
ب. منطقى بودن آن را احساس کند.
ج. برترى آن بر موارد مشابه را به روشنى دریابد.
د. (فراگیر) بتواند چرایى مطلب را ارائه کند.
هـ. بتواند در برابر نقدها پاسخ گو باشد.
و. بتواند به سوالِ (بر اساس چه دلیل و مدرکى این مطلب را به اسلام نسبت مى دهید؟) با استناد به منابع دست دوم, که باید مقبولیت نسبى عمومى آنها را اثبات کند, پاسخ بگوید.
6. بتواند متون دست اول اسلام را براى مخاطب عصر خود, به گونه اى ترجمه کند که مخاطب احساس کند در فضاى متن قرار گرفته است و بتواند مقصود و مراد گوینده را با استناد به منابع تخصصى توضیح دهد.
7. اخلاق حرفه اى مربوط به عالم دینى را مى شناسد و رعایت مى کند.
8. پیش نیازهاى علمى و مهارتى لازم را براى ورود به مقطع تخصص احراز کند.
حداقل لازم در روش تحصیل:
بتواند یادگیرى خود را از سطح فهم حافظه اى و فهم اولیه به فهم کاربردى ارتقاء دهد.
حداقل لازم در منطق:
بتواند گفتارها را به قالبهاى منطقى تبدیل کند و برهان یا مغالطه را استخراج نماید.
حداقل لازم در روش تحقیق:
بتواند مقاله اى علمى بر اساس ضوابط یک تحقیق معیار بنویسید.
حداقل لازم در ادبیات:
بتواند کلام خداوند را ترجمه کند, به گونه اى که مخاطب علاوه بر تصور معانى, حس ّ موجود در عبارات را دریابد.
حداقل لازم در دین شناسى:
بتواند دین را به گونه اى بشناساند که مخاطب علاقه مند به زندگى بر اساس نظرات دین شود.
حداقل لازم در تفسیر:
بتواند وقتى موضوعى مطرح مى شود, آیات راجع به آن موضوع را به سرعت بازیابى کند و پیام خداوند را در آن آیات به گونه اى شرح دهد که مخاطب بتواند در زندگى به کار ببرد.
حداقل لازم در حدیث:
بتواند احادیث معتبر براى انتقال نظر دین به مخاطب ارائه کند به گونه اى که مخاطب بتواند در زندگى به کار ببرد.
حداقل لازم در تاریخ:
بتواند حقایق تاریخى را به گونه اى کشف کند که براى ایجاد تغییر در آینده بهره بردارى شود.
حداقل لازم در فقه:
بتواند قوانین خاص در هر موضوعى را از منابع فتوایى بیرون بکشد و برترى و کارآمدى این قانونها را بر قانونهاى رقیب, عقلاً اثبات کند.
حداقل لازم در فلسفه:
بتواند شبکه هستى و نگرش دین به هستى را با استناد به برهان
ترسیم کند.
حداقل لازم در کلام:
بتواند نگرش دین نسبت به هستى را با استناد به گزاره هاى دین ترسیم کند و برترى این نگرش بر موارد رقیب را با استدلال عقلى ارائه نماید.
حداقل لازم در عرفان:
بتواند امکان رسیده به شهود خداوند, کیفیت این شهود و مراحل آن را روشن کند.
حداقل لازم در اخلاق:
بتواند فرهنگ اسلام را در موضوعات و جنبه هاى گوناگون زندگى با فرهنگ هاى رقیب بسنجد.
پى نوشتها:
1. غرر الحکم/45.
2. یعنى نگرشهاى اسلام, قانونهاى اسلام و فرهنگ اسلام را مى فهمند, روشن مى کنند, به استدلال و دفاع مى پردازند.
3. یذکرکم اللّه رویته, یزید فى علمکم منطقه, یرغبکم فى الاخره عمله.
4. در برابر زندگى مالى و زندگى اجرایى.
5. فرد عامى کسى است که در حداکثر حالت, نسبت به موضوع اطلاعات دارد, پرسش گر است, تحلیل گر بر اساس تجربیات خود است, مقایسه گر و ارائه دهنده موارد نقض است.
6. نخبه و متخصص, کسى است که قدرت تبیین, تحلیل روش مند, استدلال و نقادى را دارد.
7. یعنى وضعیت عمومى به گونه اى است که صرف انتقال دانش موجود پذیرش و تغییر رفتار نمى شود و نیاز به بازسازى دانش در مخاطب وجود دارد.
8. مقایسه این شاخصها با وضعیت موجود در حوزه و در سند قبلى, تحول آفرینى منطقى و عمل گرا را نشان خواهد داد.
9. به دلیل وظیفه انذار و ابلاغى که علاوه بر تفقه بر عهده طلاب است, در بیش تر هدفها, توانایى ایجاد اثرى در یک مخاطب مورد لحاظ قرار گرفته است. این مخاطب اعم از خودِ فرد یا فرد دیگر یا یک گروه است.
10. در کلیه این واحدها, هدفهایى مانند آشنایى با هویت آن علم, تاریخچه و تحولات, ساختار, مبانى و اصول موضوعه, مسائل, منابع و شخصیتها, اصطلاحات, آمادگى براى ارتقاء به سطح بالاتر هدفهاى مشترک و عمومى است که از ذکر آنها مگر در موارد خاص صرف نظر مى گردد. پس در تمام موارد باید هدفهاى زیر اضافه شوند:
, بتواند علم موردنظر را در یک مقاله یا گفت و گو طورى توصیف کند که مخاطب رابطه آن با زندگیِ خود را حس ّ کند و مشتاق پیگیرى اطلاعات مربوط به آن شود و منابع مطالعاتى طلب کند و بتواند تمایز آن را از علوم همانند توضیح دهد.
, بتواند اصطلاح نامه براى علم موردنظر تهیه کند.
, بتواند منابع (اعم از شفاهى, چاپى, الکترونیکى) و شخصیتهاى مطرح در این علم را به گونه اى معرفى کند که ویژگى و فرق آنان از یکدیگر بسته به نیاز مخاطب روشن گردد.
, بتواند از نرم افزارهاى پیوسته با آن علم استفاده کند.
11. با ذکر خصوصیت ممیزه از ریشه مشابه.
12. تفاسیر ادبى را اعتبارسنجى کند.
13. براى کسب توانایى در این امر نیاز به سرفصلهاى زیر مى باشد: (این سرفصلها از سند جامع نظام آموزشى حوزه علمیه خراسان که در کمیته آموزش شوراى عالى برنامه ریزى مطرح شده است نقل گردیده است).
آشنایى با فلسفه حوزه هاى علمیه و تاریخچه آنها
آشنایى با جغرافیاى جهان اسلام و تشیع
آشنایى با شخصیتها, نحله ها و فرقه ها, مراکز و مؤسسه هاى اعتقادى و فکرى جریان ساز در جهان, جهان اسلام و جهان تشیع
آشنایى با تاریخ سیاسى, اجتماعى و فرهنگى یکصد ساله اخیر ایران
آشنایى با ریشه هاى انقلاب اسلامى و نقش علماى دین در آن
آشنایى با مجموعه رشته هاى تحصیلى در علوم اسلامى و انسانى در برهه هاى مختلف در داخل و خارج کشور
14. یعنى طلبه, افزون بر حرکت علمى باید بتواند براى ایجاد دید علمى و تحقیقى در گروه عمومى مردم فرهنگ سازى کند.
15. مقصود از (بازتولید), تولید دوباره دستاوردهاى متخصصان و نظریه پردازان علم است.
16. شفافیت و انسجام دو شاخص اصلى (تصورسازى کاربردى) هستند; مقصود از شفافیت این است که جامعیت و مانعیت تعریف به گونه اى براى مخاطب درک و دریافت شود که بتواند در مقایسه میان موارد مشترک, مفهوم موردنظر را با وجه اختلاف آن تصور کند. و مقصود از انسجام این است که جنس و فصل به کار رفته در تعریف با شبکه مفاهیم پایه, در تعارض نباشند.
17. فهرست بدیهیات را تهیه کند و کیفیت تولید گزاره ها از بدیهیات را در عملکردِ ذهنى قدم به قدم نشان دهد.
18. واحدهاى آموزشیِ دین شناسى, علوم قرآنى و تفسیر, علوم حدیث, تاریخ و سیره.
19. پس باید توانایى استفاده کاربردى از منابع دین و استناد به آیات و روایات و تاریخ را داشته باشد.
20. واحد آموزشى (دین شناسى).
21. کلام بین الادیان.
22. کلام بین المذاهب.
23. واحد آموزشى (فلسفه).
24. واحد آموزشى (کلام).
25. یعنى علاوه بر تصور, بفهمد و علاوه بر فهم اولیه, عقلانیت و انسجام آن را درک کند و به سطح فهم کاربردى برساند که باعث تحریک انگیزه ها و احساسهاى فرد براى بروز عکس العمل مى شود.
26. یعنى باید نگرش کلان و نظام واره داشته باشد.
27. با شاخصِ مجموعه بایدها و نبایدهایى که رعایت نکردن آنها موجب مجازات خواهد بود.
28. با شاخصِ مجموعه خوب و بدهایى که رعایت آنها موجب بهینه سازى و بهره ورى خواهد شد.
29. از آن جایى که این مقطع, مقطع تحصیلات عمومى است, سطح استفاده از گزاره هاى دین, سطح تبیین است و نیاز به استناد به فتوى (سطح استدلال و سطح نظریه پردازى) دارد.
30. با قراءت شیعه اثنى عشریه از اسلام.
31. مانند کنفرانسها و سمینارها و دوره هاى آموزشى و محافل علمى.
32. اعم از سایتها و اتاقهاى گفت و گو و وبلاگها.
33. با نشانى و راه دستیابى به آنها.
34. معیارهاى فهم اولیه که براى عموم قابل دسترسى است و ارائه برنامه اجرایى براى به حقیقت پیوستن آنها.
35. پس باید بتواند ویژگیهاى آیات و ظرفیتهاى معنایى آنها و هویت تفسیر را روشن سازد و معیارهاى فهم تحلیلى را ارائه کرده, ضرورت تفسیر را اثبات نماید.
36. از جمله, بتواند فیلم نامه هاى مرتبط با قصص قرآن را بر اساس آیات نقد و تحلیل و بازسازى کند.
37. با توجه به گستردگى استفاده از حدیث در تبلیغ و گفت و گوها و رسانه, تمام این هدفها از اهمیت خاصى برخوردار خواهند بود.
38. اعم از درایه الحدیث, فقه الحدیث و رجال الحدیث.
39. بنابراین باید بتواند به کتابهاى رجالى مشهور مراجعه کند و راوى موردنظر را بیابد (در میان مشترکها, مصداق موردنظر را تشخیص دهد) و مقصود مولفین از اصطلاحات وارده در اعتبار راوى را بفهمد و معیارهاى عمده براى رفع تعارض بین اقوال رجالیین مشهور را توضیح دهد.
40. فهرستى از احادیث که در سطح دانشجویى و مانند آن, زیاد مورد سوال قرار مى گیرند.
نکته: این گونه فهرستها هرچند وقت یک بار با روشهاى آمارى باید تهیه و به روز شوند و بر اساس آنها محتواى کتابهاى درسى ویرایش شود.
41. همان.
42. در همین عداد, پاسخ به نقدِ (این مطلب با عقل سازگار نیست) نیز قرار دارد; یعنى باید بتواند هنگام استناد به یک حدیث معتبر و مواجه با نقد فوق, انسجام محتواى روایت با معادله هاى قطعى عقلانى را نشان دهد یا اثبات کند معادله هاى عقلى مورد نظر ناقد قطعیات نیست.
43. و هر دسته از روایات را به زبان علمِ مرتبط با خود ترجمه کند. در مَثَل روایات مربوط به طب و بهداشت را به زبان پزشکى ترجمه کند. (روش کار را بشناسد, در چند مورد تمرین کند تا بتواند براى بقیه موارد به کار ببرد. اهمیت واحد آموزشیِ (موضوع شناسى) براى طلاب در این جا خود را به خوبى نشان مى دهد.)
44. برگذارى مسابقات در این زمینه بسیار مفید و جالب خواهد بود.
45. مقصود از تجزیه در درونمایه هاى تاریخى, کشف اجزاء و متغیرهاى دخیل در تحقق واقعه موردنظر است و مقصود از ترکیب در درونمایه هاى تاریخى, کشف پیوندهاى علّى و معلولى, شرط و مانع, مراتب و مراحل تحقق در مورد واقعه مربوط است.
46. این شاخص در سطح تخصصى به صورت (بتواند با مهندسى مجددِ واقعه, شبیه سازى کند و مدلى از حادثه ارائه نماید) عرضه مى شود.
47. مباحث تاریخى, فلسفه تاریخ و آینده پژوهى به صورت ترکیبى مطرح شوند.
48. این گونه هدفها با تدوین متون آموزشى فعال, درخور دستیابى است. در مثل در درس, منابع عرضه شوند, یک سناریو از فیلمى در فضاى مرتبط با درس عرضه شود و از فراگیران خواسته شود که با توجه به قالب سناریو, از منابع تاریخى در اختیار گذاشته شده, سناریوى همانند براى واقعه تاریخى موردنظر بنویسند.
49. اعم از فردى و اجتماعى, گفتارى و رفتارى.
50. دوازده امام و حضرت صدیقه طاهره, سلام اللّه علیهم اجمعین.
51. اطلاع از احوال و روحیات تاریخ نگاران در این علم بسیار اهمیت دارد.
52. شخصیتهایى مانند انبیاء اولوالعزم, اصحاب خاص پیامبر و ائمه مانند: سلمان, مالک, حضرت زینب, نائب خاص حضرت و…
53. در تمامى این هدفها, محتواى آموزشى و تمرینها, به گونه اى طراحى شوند که توصیف وضعیت موجود مسلمین و سیر تحولات جهانى با وقایع تاریخ صدر اول و سرمنشاءهاى تحولات مرتبط شوند و تأثیر آنها بر مابعد آشکار گردد. بدین ترتیب در ضمن این واحد درسى و براى نشان دادن کاربرد آن, وقایع مهم تاریخ معاصر و تاریخ جهان نیز بررسى مى شود.
54. فلسفه, کلام, عرفان.
نکته: با توجه به گسترش توجه به معنویت در جهان و ظهور و بروز نحله هاى عرفانى مختلف, طراحى واحد آموزشى عرفان اسلامى (عرفان شیعى فقاهتى) ضرورى است.
55. کیفیت, کمیت و جهت اثرگذارى و اثرپذیرى بر یکدیگر و موقعیت و رتبه هریک از موجودات در این شبکه.
56. بتواند مقاله یا سخنرانى اى را که با جمله (ما در جهانى زندگى مى کنیم که از جهت وجودی… ) آغاز مى شود ارائه کند. بتواند سرمنشاء هستى را با استدلال نشان دهد. بتواند کیفیت خلقت را با استدلال توصیف کند.
57. بتواند به گونه اى عالم وجود و خداوند را توصیف کند که تصور چنین خدایى مستلزم تصدیق به وجود آن باشد.
58. در یک مقاله علمى یا در یک سخنرانى یا در یک گفت و گوى علمى.
59. و در مواردى که تحلیلى تخصصى یافت نشود, بتواند فهم اولیه اى از آنها به صورت روش مند پیدا کند. در مثل بتواند بر گفت و گوى حضرت رضا(ع) با عمران صابى توضیحى ارائه کند یا بتواند نسبت به محتواى احادیث کتاب توحید صدوق, فهم اولیه اى را در مخاطب پدید آورد.
60. اعم از تفکرات بشرى (کلام بین الایمان و الکفر), و ادیان آسمانى (کلام بین الادیان), و مذاهب و فرقه هاى اسلامى (کلام بین المذاهب).
61. در تمام مواردِ (اثبات کند) در علم عرفان, منظور اثبات با برهان عقلى است. (استفاده از شهود براى روشنگرى و استفاده از برهان براى ثابت کردن صدق و اعتبارِ شهود).
62. ویژگیهاى علم حضورى, کیفیت پیدایش و تحولات آن.
63. فعل و فیض خداوند; تجلیات اسماء و صفات الهى.
64. بتواند به این پرسش پاسخ دهد که (اگر خداوند بى نهایت است و همه جا را پر کرده است پس موقعیت بقیه موجودات چیست؟)
65. مانند: عالم مثال, خیال, ملکوت, جبروت, لاهوت, قوس صعود و نزول, حضرات خمس, احدیت, واحدیت, وجود منبسط, فیض اقدس و مقدس.
66. بتواند فهرستى از شهودهاى قطعى و رویاهاى صادق تهیه کند و از آنها براى تبیین و تذکار کیفیت ربط ملک و ملکوت استفاده نماید.
67. مانند آیات و روایات توحیدیه, برخى خطبه هاى نهج البلاغه, روایات کیفیت انتشاء اسماءاللّه, روایات تجلى و ظهور, لقاء اللّه, مقام ولایت…
68. نمونه و مصداق قابل درک براى مخاطب عرضه کند.
69. اعم از داخلى و خارجى مانند اکنکار, اشو, کاستاندا, ذن, و…
70. این عبارت, اعم از عبارت رایج در عرف دانشگاهى است و تمام حوزه هاى حق و تکلیف در رابطه با خدا, خود, همنوع و محیط را دربر مى گیرد.
71. در مثل ترجمه کتاب الطهاره به سیستم بهداشتى اسلام یا فقه بهداشت, فقه فرهنگ, فقه رسانه, فقه خانواده, فقه حکومت, فقه زن, فقه بین الملل, فقه مجازات, فقه آموزش و…
72. در مثل براى بحث در طهارت یا نجاست الکل, هویت الکل و اقسام آن و تغییر و تبدلهاى آن از کتابهاى علمى مربوط استخراج شود. یا در حکم به حرام بودن ربا, هویت بهره و سود در اقتصاد استخراج شود.
73. اعم از گزاره هاى نگرشى, راهبردى و راهکارى است که هرکدام در شبکه گزاره ها نقش خاص خود را دارد و نتیجه نهایى باید به صورت برآیند گزاره ها اخذ شود.
74. اصول قانون فهمى (مباحث دلالت و حجیت).
75. مانند مسائلى از نظریه قبض و بسط, هرمنوتیک و فلسفه تحلیلى (شاخص, این است که هنگام ارائه مقصود شارع از متن قانون, مخاطب بر اساس نظریه اى دیگر, روش استباط را زیر سوال ببرد. )
76. قسمت اصول عملیه.
77. واجب و حرام, بطلان و صحت (مواردى که به جرم و مجازات مى انجامند).
78. شرایطى که به بطلان یا حرمت مى انجامند, باید بتواند در مواجه با یک سؤال به ظاهر ساده از احکام, جوانب محتمل آن را که در نظر سؤال کننده نیست با پرسشها کاشف, به دست آورد و سپس پاسخ سؤال کننده را بدهد. یکى از ارزیابیها که حتماً باید در درس فقه انجام بگیرد, ارزیابى مهارت مسأله گویى است که در مَثَل وقتى دو نفر مراجعه مى کنند و تقاضاى عقد ازدواج دارند, فراگیر فقط سؤال از مهر کند, یا پس از دست کم پانزده سوالِ مختلف از سن دختر, اذن ولى, ازدواج قبلى, علم به مهریه و… اقدام به اجراى صیغه عقد مى نماید.
79. بیان کلیات و فرضهاى شرطى و واگذار کردن تطبیق و تشخیص ها به مکلف در بیش تر موارد راهگشا نبوده است.
80. مهارت استفاده از علل الشرایع و فلسفه احکام.
81. بویژه چگونگى کیفیت تولید احتیاطها.
82. مانند داد و ستدهاى بین المللى, داد و ستدهاى حکومتى, داد و ستدهاى انحصار آور.
83. در مَثَل اخلاق مدیریت, اخلاق خانواده, اخلاق حکومت, اخلاق رسانه, اخلاق آموزش, اخلاق پزشکى, اخلاق بین الملل, اخلاق نقد, اخلاق جنسى, اخلاق زیستى و…
84. در مَثَل براى بحث در اخلاق پزشکى, فضاى حاکم بر سیستم بهداشت و درمان استخراج شود.
85. مبانى نگرشى تولید اعتباریات در بحث از مکتبهاى حقوقى و اخلاقى ارائه مى شوند.
86. در بحث شخصیت و هویّت, رفتار, لایه هاى شخصیتى, مراحل رشد, تربیت, مدلهاى تربیت, منشاء ناهنجاریهاى رفتارى, مدیریت احساس, هوش هیجانى, انگیزش و…
87. در فضاى موضوع شناسانه.
88. که گرفته شده از متخصصان رشته اخلاق و فرهنگ اسلامى است. (این هدف در سطح تخصصى تبدیل به استخراج نظر اسلام و اثبات برترى آن, مى شود).
89. در بحث نیاز, رفتارهاى اجتماعى, گروه هاى اجتماعى, ارزشهاى اجتماعى, فرهنگ, جامعه پذیرى, اقشار اجتماعى, هنجارها و ناهنجارى هاى اجتماعى, توسعه انسانى, و…
90. رسانه و فرهنگ سازى رسانه اى, تبلیغات و جنگهاى روانى, بازى ها و مدها و… را موضوع شناسى کند.
91. مانند: مهارت تصمیم گیرى, مهارت تفکر و حل مسأله, مهارت نقد, مهارت ارتباط مؤثر, مهارت مشارکت و… (بتواند مهارتهاى لازم را براى زندگى بر اساس نگرش اسلام تعریف و تدوین کند. )
92. در مَثَل براى خوش خویى و مهار غضب در کارگاه مدیریت احساس شرکت کند و با موقعیتهاى شبیه سازى شده طغیان غضب رو به رو شود و عکس العمل خود را مدیریت کند و راهکارهاى ارائه شده توسط استاد را به کار ببندد و با مشکلات و بازدارنده ها مواجه شود و راه حل آنها را به دست بیاورد و دوباره به کار ببرد. یا در کارگاه حضور قلب در نماز شرکت کند و…