آینده نگرى در حوزه
آرشیو
چکیده
متن
درآمد این جستار را سخن پرمغز امام على(ع) قرار مى دهیم که فرمود:
(حسن التدبیر مع الکفاف أکفى لک من الکثیر مع الاسراف)1
دوراندیشى خوب همراه با کفاف براى تو کافى تر است از مقدار زیاد همراه با اسراف.
آدمیان از دیرباز, با دگرگونیها و تحولات به گونه اى آشنایى داشته و آن را تجربه نیز کرده اند مانند تغییر در آب و هوا, سلامتى, مواد غذایى, رشد و نمو فرزندان, گیاهان و درختان و… ولیکن انسانهاى امروز با پیشینیان شان به واسطه و یا از زاویه همین دگرگونیها و تحولاتى که گویا تجربه مشترک مى نماید, تمایزها و تفاوتهاى چشم گیرى پیدا نموده اند. چون:
ییک. تحولات دیروز بیش تر در سطح سخت افزارى تجربه شده است. برعکس, امروز در کنار سطح یاد شده, بلکه بیش تر از آن در سطح نرم افزارى انجام مى گیرد.
دو. در گذشته نقش عامل انسانى در تحولات کم فروغ و یا بى فروغ بوده. ولیکن در دنیاى امروز نقش و سهم عامل انسانى بسى آفریننده و تعیین کننده است.
سه. نکته مهم این است که آفرینندگى عامل انسانى در فرآیند تحولات با نگرش به آینده انجام مى پذیرد. به عبارت دیگر, رویکرد به تحولات آینده نگرانه است, تا رویدادبینانه. و این یک رویکرد نوین است; چه آن که در گذشته به تحولات به مثابه یک رویداد و وضعیت پدید آمده نگریسته مى شد و آینده نگرى در آن بى فروغ بود.
چهار. آینده نگرى به زایش و رویش مهم ترین عنصر متمایز کننده جهان امروز از دیروز, از ناحیه تحولات انجامید. و آن همانا مدیریت آگاهانه و معطوف به آینده تحول و تغییر از سوى آدمیان است و این واقعیتى است که در جهان پیشامدرن وجود نداشته است.
پنج. تحولات امروزین بسیار سریع, پیوسته, دوامدار و درهم تنیده و در ضمن گونه گون و پردامنه است, در حالى که تحولات و دگرگونیهاى دیروزین, بسى آهسته و گسسته, مقطعى و گاه مند, ساده و بى دامنه بوده است.
رهیافت چنین تمایزها و تفاوتها, بویژه مورد (سه و چهار) آن است که فعالیت و کارکرد نهادها, ایدئولوژیها و نظامها (دینى, سیاسى, اقتصادى, حقوقى و… ) در دو ایستار و موقعیت زمانى پیش گفته, به طور کامل دگرگون شده و در جهان امروز, به ابزار, روش, مفاهیم و ساز و کارهاى جدید و متمایز از آن چه در دیروز بوده, نیازمند است. یکى از این نهادها و نظامها, نظام و نهاد دیرپاى حوزه است که موج تحول نامبرده او را نیز نشانه گرفته است. از این روى بایسته است که نسبت و نقش خویش را در فرآیند تحول معرفى و بازسازى کند. بدین منظور جستار (آینده نگرى در حوزه) که در این نوشتار پى گیرى مى شود, شاید بتواند تا حدودى راهگشاى آن مهم گردد.
آینده نگرى
آینده نگرى چیست؟ آینده نگرى را مى توان به داشتن افق و چشم اندازِ گسترده و فراتر از زمان حال در فرآیند برنامه ریزى و مدیریت فعال تعریف کرد. که نتیجه آن بازشناسى احتمالى جایگاه, کارکرد و نقش چیزى (دین, نهاد, نظام, ایدئولوژی…) در آینده است.
مولفه هاى آینده نگرى
به نظر مى رسد عناصر و عواملى که پس از این بازگو مى شوند از مهم ترین مولفه هاى آینده نگرى بوده باشند.
اول. تحول آفرینى: آینده نگرى براى آن که در مقام شعار و مفهوم ذهنى باقى نماند, ناگزیر از پیوستگى با تحول آفرینى است. به تعبیر روشن تر, آینده نگرى به معناى پیش گفته که بازنمود ماهیت عینى و هویت عملیاتى آن است, توأمان با تحول آفرینى بوده و گره ناگسستنى با آن خورده است. از این روى, فرد, جامعه, نهاد و نظام, بدون آینده نگرى نمى توانند تحول آفرین باشند. و همین طور در فقدان تحول آفرینى نمى توانند آینده نگر باشند و این گواه همان درهم تنیدگى آن دو است.
تحول آفرینى دو بنیاد و یا ساز و کاردارد:
1. نوآورى و نوسازى: یعنى جداشدن سخت کوشانه و نظام مند از گذشته مى باشد که در آن مفاهیم, روشها, ابزارها, ساز و کارها و اندیشه و ارزشهاى نوین تولید گردیده و یا معنى و کارکرد جدید و متفاوت از گذشته مى یابند.
2. بهره ورى فعالیت: بهره ورى فعالیت در ساده ترین معناى آن, همانا بازنمود این فرایند است که در آن ارزش افزوده محصول و برونداد فعالیت (به معناى عام) از نظر کمى و کیفى بیش تر و بهتر از ارزش و مقدار هزینه تولید فعالیت و عملى باشد. بهره ورى به این معنى, طیفى از تلاشها را دربر مى گیرد و ویژه کرداران (عملیات) اقتصادى نیست که مهم ترین مصداق و مورد آن در جهان امروز, بهره ورى دانش و تلاش فرهنگى است.
دوم. تحول پذیرى: تحول پذیرى از دیگر مؤلفه هاى دیالکتیکى آینده نگرى به شمار مى رود. این مؤلفه ناظر به فرآیند داد و ستد با بیرون و محیط پیرامونى است که لازمه آن, نخست آن که: واقع گرایى و پذیرش رویدادها, روانه ها, نهادها, ساز و کارها, اندیشه ها و ارزشهاى بیرونى به عنوان واقعیتهاى موجود و اثرگذار در زندگى بشر است. و پرهیز از ایده آل گرایى. به بیان دیگر, داشتن نظام ارزشگذارى واقع بینانه.
دو دیگر: داد و ستد, برگیرى و واگذارى هوشمندانه از محیط و فضاى پیرامونى. یعنى نظام داورى منطقى و معقول.
به این ترتیب, به این نتیجه راهنمون مى گردیم که آینده نگرى مجموعه کردارها و رفتارهاى تکه تکه و از هم گسسته نبوده, بلکه تلاش نظام مند و سیستماتیک است. طبعاً نظام و سامانه هم در مقام پیدایش و هم در عرصه کارکرد به مدیریت وابسته است. از این روى مدیریت رکن اصیل در فعالیت سیستماتیک است. به طور دقیق, این جاست که مولفه سوم آینده نگرى شکل مى گیرد که همانا مدیریت مى باشد.
سوم. مدیریت: چنانکه گفته آمد, آینده نگرى فعالیت سیستماتیک و نظام مند است. و هر نظام و سیستمى بر ساخته مدیریت است. بنابراین, مدیریت عنصر و مؤلفه اى آینده نگرى بوده و در نهایت مدیریت تحول, بویژه در جهان امروزى بسیار حیاتى است.
اینک آینده نگرى را با توجه به انگاره و مولفه هاى بیان شده اش در حوزه مى نگریم.
حوزه به مثابه یک نهاد دیرپاى دینى, سه کار ویژه اساسى ذیل را دارد:
1. تولید دانش و معرفت دینى (نهاد علمى ـ آموزشى)
2. تولید و پرورش, زایش و رویش عمل و رفتار دینى در مناسبات داد و ستدهاى انسانى (پرورشى ـ مدیریتى)
3. تولید و توزیع پیام دینى (تبلیغى ـ دعوتى)
آن چه که مهم است و آینده نگرى آن را مى طلبد, این امر است که حوزه سه کار ویژه خویش را بایستى با توجه به جهان آینده دنبال و مدیریت نماید. بنابراین, شناخت شاخصه ها و مؤلفه هاى جهان آینده, نخستین و حیاتى ترین وظیفه و گام براى حوزه هاى علمیه به شمار مى رود.
جهان آینده هرچند سطحها و لایه هاى مختلف داشته و خواهد داشت و عوامل گوناگون آن را مى سازد ولیکن در میان آنها دانایى و اطلاعات تعیین کننده ترین است. بدین معنى که پیوندها, به هم پیوستگیها, و داد و ستدهاى آدمیان (فردى و اجتماعى) بازتابى از دانایى و اطلاعات فرد و یا جامعه است. حضور در نظام بین المللى, استوار سازى جایگاه در نظم ملى و در مجموع جامعه پذیرى از سوى شخص نامبرده, ترسیم و تسهیم مى گردد. این واقعیت هم اکنون در زندگى آدمیان مشهود است و در چند سال آینده به طور قطع, از حیث دامنه و عمق بسى گسترده, عمومى و تعیین کننده تر خواهد شد. بنابراین, تعریف, سهم و جایگاه حوزه در چنین جهانى از سوى خود این نهاد دینى, نه به واسطه موجهاى بیرونى ضرورى مى نماید.
الف. تحول (آفرینى ـ پذیرى) در تولید دانش و معرفت دینى: در نظام آینده جهان جایگاه و نقش کشورها, نهادها و… از سوى توانایى آنها در تولید دانش و دانایى تعیین و توزیع مى شود. چون دانایى و دانش در آن سپهر, صورت و سیرت به هم پیوستگیها و داد و ستدهاى انسانها در تمامى زوایا و کارهاى مهم زندگى را مى سازد و چونان مبنى و معیار مشروعیت و مقبولیت فعالیت عمل مى کند. کشور ژاپن با آن که از نظر فیزیکى و جمعیتى ریزساخت است و در قواره ابرقدرت به معناى عام آن نیست ولیکن توانایى و ظرفیت بالایى که در تولید دانش و دانایى در جهان دارد, هم اکنون یکى از کانونهاى اقتصادى و اطلاعاتى جهان به شمار مى رود.
تولید دانش و دانایى, هرچند از بستر آموزش مى گذرد, اما آموزش آزمایشگاهى, کاربردى و معطوف به نوآورى و بهره ورى. متأسفانه وضعیت کنونى حوزه ها سازوار با جهان آینده نیست (گرچه کارهایى در این راستا انجام گرفته است ولیکن سرعت و عمومیت و حالت عملیاتى در نظام تعاملات را ندارد) زیرا هنوز سیماى آموزش غیرآزمایشگاهى, ایستا و محافظه کارانه در آن غالب است. به همین جهت تولید دانایى و دانش در آن کم فروغ مى باشد.
بنابراین, ایجاد تحول در تولید دانش و معرفت دینى از سوى حوزه حیاتى به نظر مى رسد. کارهاى زیر در رسیدن به این هدف مهم و راهبردى است:
1. حوزه جهت حضور فعال در آینده و گریز از انزوا, بایستى به سمت تولید فکر و دانش گامهایى عملیاتى بردارد. و این مقوله را در قله برنامه هایش قرار دهد.
تولید فکر, دانش و دانایى شانسى و تصادفى نیست و در خواب و رؤیا نیز به دست نمى آید, بلکه روانه اى سخت کوشانه, نظام مند و با برنامه است. این روانه نظام مند, سه رکن اصلى دارد:
ییک. نهادینه سازى پژوهشهاى آزمایشگاهى علوم حوزه اى, بویژه فقه به شدت به این گونه پژوهشها هم نیاز دارد و هم مستعد آن است. چنین رویکرد پژوهشى و آموزشى حوزه و علوم دینى را با جهان بیرون و محیط پیرامونى وارد تعامل و داد و ستد مى کند و نه صرفاً آشنایى با آن. که سهم و نقش سازنده حوزه را در ترسیم سیماى آینده (دست کم در قلمرو کشورهاى اسلامى) بیمه مى کند. در غیر چنین رویکردى, آینده اى در انتظار حوزه است که رهبرى انقلاب اسلامى ایران آن را بازگو کرده است:
(اگر آینده نگرى امروز در حوزه قم انجام نگیرد, به وضع موجود راضى باشیم… فردا یا حوزه اى نداریم و یا حوزه اى روبه انحطاط خواهیم داشت.)2
دو. توجه بنیادى به بهره ورى کارها و تلاشهاى علمى در حوزه. چون رشد و پیشرفت علمى در گرو عملیاتى سازى بهره ورى دانش است و در نبود آن, تنها با فربهى و چاقى علم گرفتار خواهیم بود. و این, در جهان آینده به اندازه نادانى به روانه رشد و تولید دانش آسیب مى رساند; زیرا چاقى مانع سرعت و بهره ورى فعالیتهاى علمى و در نهایت تولید فکر و اندیشه مى گردد. و نتیجه آن چگونگى است که در کلاه رهبرى نظام اسلامى ایران نیز بازتاب یافته است:
(یعنى شتاب علم در این بیست سالى که گذشت, یقیناً به مراتب کم تر خواهد بود, از شتاب علم و پیشرفت علم و فناورى در بیست سالى که پیش روى ما است… آن روز, اى بسا, صاحبان افکار گوناگون, مکاتب گوناگون, نحله هاى منحرف, صاحبان اغراض فاسده شاید بتوانند خیلى آسان کلاسهاى درس دانشگاه هاى شما را, مدرسه هاى شما را, فرزندان شما توى خانه هاى شما را در مشت بگیرند, در تصرف بگیرند و شما هم هیچ کارى نتوانید بکنید. فکر آن روز را حوزه هاى علمیه باید بکند.)3
سه. نوآورى و نوسازى: بدون نوآورى, تولید علم و اندیشه ممکن نیست. چون نوآورى تنها شاخصه و یا عنصر گوهرى در ساحت نرم افزارى تولید علم و اندیشه به شمار مى آید. شاخصه هایى چون بودجه تحقیقاتى, تعداد محققان, تعداد مقاله هاى نشر شده در (ISI) همه سنجه هاى کمى فعالیت علمى و تولید فکر هستند و مهم, امّا هیچ کدام ماهیت و سازوکار تولید علم و اندیشه را باز نمى نماید. تولید فکر به تولید نظریه, قوانین و ساحت نرم افزارى دانش بستگى دارد. و نوآورى, مهم ترین و اصلى ترین عنصر در آن است.
امروز, حوزه هاى علمیه در باب بودجه تحقیقاتى, شمار محققان, حجم مقاله هاى نشر شده, بنیانگذارى پژوهشکده ها, … گام هایى برداشته است. هرچند این کارها, با توجه به رسالت حوزه و دین, نیازها و اولویتهاى جهان پیرامونى, عوامل بیرونى موثر در بازار فعالیت آدمیان ناچیز است ولیکن در ساحَتِ نظریه پردازى و طرح اندیشه ها و برنامه هاى نو و ابتکارى نسبت به عرصه مدعیات دینى که بسى گسترده است, چنین گامهایى بسیار ناتوان و بى فروغ بوده است. حجم نظریه پردازى و طرح دیدگاه هاى نوین در عرصه روابط بین المللى, حقوق عمومى, حقوق مدنى و حقوق جزا, جامعه شناسى اجتماعى و سیاسى, جامعه شناسى معرفت, اقتصاد, اقتصاد سیاسى, فلسفه, دانشهاى نوین, تکنولوژى, دین شناسى, مدیریت و… درخور توجه و درنگ است. ولى سهم حوزه در این بازار, همچنان بى فروغ است, بویژه با افزایش سطح انتظارهایى که تجربه حکومت دینى در ایران ایجاد کرده است. امروز نیز, مى توان همان سخن شیخ جواد شرى (1415 م) را که از سوى سیدشرف الدین, جهت تبلیغ به آمریکا رفت و در مورد وضعیت بین المللى حوزه نجف ابراز داشت, دوباره بازگفت:
(قطعة منفصلة عن کرة الارض)4
حوزه نجف قطعه جدا شده از کره زمین است.
و یا به یاد گفته رهبرى افتاد که یادآور شد:
(حساب یک ذره و دو ذره نیست… در حال حاضر امواج فقه و فلسفه و کلام و حقوق, دنیا را فراگرفته است. ما وقتى به خودمان نگاه مى کنیم, مى بینیم با زمان خیلى فاصله داریم.)5
براى به حقیقت پیوستن این مهم, ضرورت نوسازى سازمانى که همپایه نوسازى نیروها, فعالیت تخصصى و تعاونى علمى ـ فنى را طلبیده و فراهم مى سازد, کرسیهاى نظریه پردازى, تأسیس آزمایشگاه هاى فکرى و زایش اندیشه هاى آزمایشگاهى, هیأتها علمى و انجمنها و پژوهشهاى راهبردى و… در حوزه هاى علمیه حیاتى است.
2. همان طورى که پیش از این بیان شد, در جهان پیشرفته امروزى دانایى و اطلاعات مبنى و بنیاد داد و ستدها و به هم پیوستگیهاى انسانى در حوزه هاى گوناگون زیستى است و در واقع رفتارها, ساختارها, سازمانها و ساماندهى, موقعیتها و فرصتها بازتاب و برساخته اى از دانش و دانایى جامعه ها و انسانهاست.
از سوى دیگر, دانایى و اطلاعاتى که در جهان امروز, به عنوان منبع و عامل تعیین کننده درآمده است, برساخته دانشهاى نوین است. بنابراین, فرآیند تولید علم و اندیشه, که این همه به جهت همان نقش تعیین کننده اش بر آن تأکید مى رود, با دانشها و فن آوریهاى جدید معرفى مى شوند. و در این روانه, دانش و معرفتهاى دینى نقشى ندارند و یا بسیار بى فروغ و بى درایش هستند. روشن است مادامى که وضع بدین صورت باشد, جایگاه حوزه در آینده بسى تاریک خواهد بود. پس بر حوزه است تا تحولى ایجاد نماید که برآیندش همانا تبدیل شدن علم دینى ـ حوزه اى به مثابه یکى از عوامل تعیین کننده در ساختار و سازمان عمل, دست کم در قلمرو کشورهاى اسلامى باشد. در غیر این, حوزه وجود سربارى بیش نخواهد داشت. نمونه آن را در مقوله مدرک گرایى در حوزه شاهدیم. مدرک معمولاً به عنوان سنجه کمى, دو چیز را مى سنجد:
ییکى, توانایى. دو, ترسیم موقعیت, مقام و امتیازهاى رسمى صاحب اش. روشن است که توانایى بیش تر و بهتر به وسیله بروندادها و تولیدات ارزیابى و سنجیده مى شود, تا کاغذ پاره. اما مقام و… رسمى چرا. متأسفانه حوزه در دو ساحت نامبرده وابسته به وزارت علوم شده و بدون تأیید و اجراى برنامه هاى آن, مدرکش ارزشى ندارد. و این بیانگر آن است که دانش نوین و دانایى برآمده از آنها عامل تعیین کننده به هم پیوستگیها و داد و ستدهاست نه علوم دینى ـ حوزه اى. سخن رهبرى در خصوص اعطاى مدرک مستقل از وزارت علوم و تحقیقات براى حوزویان:
(الان هم اصرار دارم, مدرک خود حوزه با اعتبار خودش نه به اعتبار وزارت علوم. )6
تنها در صورتى حیثیت عملیاتى مى یابد و کار ویژه هاى پیش گفته مدرک را دارا مى گردد که علوم دینى در نظام روابط و مناسبات انسانى ـ اجتماعى, به مثابه یکى از عوامل و عناصر تعیین کننده عمل نموده و پذیرفته شود. در غیر آن, مدرک مستقل, کارکردى در واقعیت اجتماعى نخواهد داشت, نه از حیث مقام, موقعیت و امتیاز حقوقى ـ اجتماعى, و نه از نظر توانایى و تبدیل سازى آن به نیروى اجتماعى و…
بنابراین, یکى از رسالتها و وظایف حوزه در جهان پیشرفته امروز, همانا تحول در جایگاه و کارکرد دانش دینى است.
3. محیط بیرونى دین و حوزه, فضاى خالى و کدر نیست, بلکه فضاى پر از دانشها, روشها و مفاهیم معرفتى و اثرگذار است. از سوى دیگر, در دنیاى مدرن امروز زوایا و کارهاى مختلف زندگى از جمله ساحَتِ دانش و معرفت آدمیان, درهم تنیده و به هم مرتبط گردیده, به طورى که تغییر در یک بخش, به سرعت در بخشهاى دیگر نیز, دگرگونیها و واکنشهایى پدید مى آورد. به طور طبیعى در این ایستار, علوم و معرفت دینى, ناگزیر از داد و ستد با آنها مى گردد. مهم در این داد و ستد همانا آن است که علوم دینى در این شبکه ارتباطى ـ معرفتى بتواند به عنوان عامل عمل نماید و از حالت انفعال بیرون گردد. و از رسالتهاى حوزه است که داد و ستد, برگیرى و واگذارى منطقى و کارآمدى را بین علوم و معرفت دینى با دانشها و معارف نوین بشرى برقرار کند.
ب. تولید و پرورش عمل دینى: یکى از کار ویژه ها و رسالتهاى حوزه هاى علوم دینى, همانا تولید و پرورش عمل و رفتار دینى به معناى فراگیر آن, نه صرف یک سرى عبادتهاى رسمى و مشهور, در جامعه است که متأسفانه مغفول افتاده است, در حالى که بیرونى و اجتماعى ترین لایه و در ضمن اثرگذارترین بخش دین نیز مى باشد.
جهان آینده, جهان مدرن است و فرهنگ مدرنیته به عنوانِ فرهنگِ غالب عمل خواهد کرد. و کشورهایى که هنوز مدرن نشده اند, تلاش دارند تا مدرن گردیده و مدرنیته, بخشى از سیماى فرهنگى آنها خواهد شد. هرچند مدرنیته به تمام غربى نه, بلکه مدرنیته سازوار با خودشان ولیکن, در هر صورت پاره اى از ویژگیهاى همیشگى یا ذاتى مدرنیته در آن جاها همچنان عملگر خواهد بود. در فضاى (مدرنیته تکامل یافته) که شاخصه جهان آینده خواهد بود, دگرگونیهایى در ساختارها, نهادها, قانونها و سازماندهى مالى, سیاسى, فرهنگى, حقوقى, اقتصادى, صنعتى و علمى پیش خواهد آمد, چنانکه در مدرنیته امروزى اتفاق افتاده است. به طور طبیعى این گونه دگرگونیها, رفتار و کردار دینى را نیز شامل مى شود. به نظر مى رسد که در جهان آینده رفتار و عمل دینى, بیش تر به صورت زیر درآید.
ییک. حالت خصوصى و انفرادى و درونى پیدا کند. حضور آن در حوزه اجتماعى ـ سیاسى محدود, ناکارآمد و نادرست خوانده شود.
دو. مرز بین رفتار دینى و غیردینى, کم رنگ تر گردیده و کردار و رفتار, نه به خاطر دینى بودنش, مشروعیت و مقبولیت دارد; بلکه به جهت کارکرد دنیوى شان برگزیده مى شوند.
سه. سازماندهى رفتارها به صورت عقلانى انجام مى گیرد و به همین جهت, کانونها, نهادهاى مدرن و دنیوى, چون دانشگاه ها, دبیرستانها, دبستانها, مهدهاى کودک, آموزشگاه ها و… مسؤول پرورش رفتارها و تولید هویتها مى شوند. کردارها و رفتارهاى دینى نیز با چنان ساز و کارى مدیریت و رویش مى یابند. به این ترتیب, رفتار دینى از یک سوى حوزه عمل بسیار محدود پیدا مى کند. و از سوى دیگر, تغییر محتوا و ماهیت در آن پدیدار مى گردد. و از جانبى دیگر جایگزینى در کارکردشان نمودار مى شود.
بنابراین, تولید, پرورش و مدیریت عمل و رفتار دینى و یا به گونه اى دینى از شمار مسؤولیتها و رسالتهاى دشوار و سرنوشت ساز حوزه هاى علمیه در جهان آینده است. در غیر آن, انزواى حوزه حتمى خواهد بود. به همین جهت بایسته به نظر مى رسد که حوزه براى پرورش و تولید کردار و رفتار دینى از ابزار و شیوه هاى مدرن سازماندهى استفاده کند. پیشگامى در بنیان گذارى و ارائه نظام مند خدمات اجتماعى, درمانى, بهداشت, اشتغال, مشاوره و نیز بنیان گذارى مراکز و نهادهاى آموزشى در سطح دانشگاه ها و مقاطع پایین تر و عرضه آموزشهاى مدرن در آنها با حفظ اخلاق و معیارهاى اسلامى, حضور فعال در عرصه سینما, تلویزیون, تئاتر و دیگر رسانه ها از شمار چنین کارها و ابزار نوین بوده که در زایش و رویش رفتار, بسى اثرگذار است.
چون میلیونها نفر در روز از این راه, مورد پوشش قرار گرفته و داد و ستد و پیوند با آنها انجام مى پذیرد. این فرصت بسیار مناسبى است در بازسازى رفتار و عمل دینى.
ج. تحول در تولید, توزیع و محتواى پیام دینى: از مسائل مهم در باب رسالت آینده نگرانه حوزه, همانا توجه به نوسازى ساز و کار تولید, نشر و محتواى پیام دینى, چگونگى تبلیغ و دعوت به اسلام است.
ساز و کار تبلیغ و دعوت, چنانکه در جهان امروز دگرگونیهاى زیادى پیدا کرده است, بى گمان در جهان آینده دامنه و حجم این دگرگونیها گسترده تر نیز خواهد شد. یکى از زوایا و ویژگیهاى دگرگونیها در ساز و کار یادشده, همانا به صورت بازارى درآمدن پیام از حیث نرم افزارى دنیوى و سکولار است. یعنى قداست و راز زدایى شده. جهت گیرى آخرتى را فرو مى گذارد. بازارى شدن, فرایند تبلیغ و دعوت به دین و نیز تولید پیام و محتواى آن را دچار دگرگونیهاى زیر نموده و مى نماید:
1. تکثر, غیرانحصارى و جهانى شدن از ویژگیهاى روشن بازار است. به طور طبیعى پیام دینى نیز چنین صفاتى مى یابد. بنابراین در مقام تبلیغ و دعوت به اسلام, توجه و نگهداشت نکته هاى یادشده حیاتى است.
2. بازارى شدن برابر با آزادى فکرى و عملى است و لازمه این, آن است که همگان و کسانى که در این بازار وارد مى شوند, حق انتخاب و گزینش و نیز حق سنجش و نقادى داشته باشند. از این روى حمایت و تأمین حقوق نامبرده بر همه کارگزاران در بازار پیام دینى الزامى است. حوزه هاى علمیه به عنوان یکى از این کارگزاران باید پیشگام در این مهم باشند وگرنه انجام رسالت و اثر تلاشهاشان گذشته از آن که بى فروغ مى گردد, از اسلام راستین نیز فاصله مى یابد.
امام امت به درستى به این رسالت راهنمون مى دهد:
(اسلام دین مستند به برهان و متکى به منطق است. و از آزادى بیان و قلم نمى هراسد. از طرح مکتبهاى دیگر باکى ندارد… ما با آزادى و منطق موافقیم. )7
3. سرعت و رقابت از دیگر ویژگیهاى بازار آینده است. از این روى پیامى که سرعت و توانایى رقابت را نداشته باشد, از اثرگذارى باز مى ماند. پس بر حوزه هاى علمیه است که تحولى در این دو امر به وجود بیاورند. چون تحولات کنونى حوزه, تناسبى با سرعت تحولات جهان آینده ندارد.
4. بازار پیام و بویژه پیام دینى در جهان آینده, به شدت وابسته به اطلاعات و دانایى است. طبعاً هر فرد, مجموعه و سازمانى که در این بازار اطلاعات و دانایى بیش تر و عمیق تر و روزآمدتر داشته باشد, ماندگار بوده و نقش تعیین کننده خواهد داشت.
5. توجه به کارآمدى و مفید بودن در بازار سهم و نقش اساسى پیدا مى کند. به گونه اى که به مثابه معیار داورى و پذیرش در بازار درمى آید. به همین جهت نوسازى و نوآورى پیوسته و مستمر از عناصر پایه و از مؤلفه هاى کارکردى بازار در جهان آینده به شمار مى روند. به طور قهرى بازار پیام دینى نیز بر چنین مؤلفه ها و عناصرى استوار مى گردد; از این روى, کارآمدى و نوآورى مستمر در تولید, محتوا و توزیع پیام دینى امر حیاتى است, نهادى که بایستى به این مسؤولیت و رسالت عمل کند, همانا حوزه علمیه است.
بنابراین, پدیدآورى تحول (تحول آفرینى و تحول پذیرى) در سه محور یاد شده, براى آینده حوزه ها بسیار حیاتى است. و حیاتى تر از خود تحول, همانا مدیریت سازنده و سالم آن (یعنى رکن سوم آینده نگرى) از سوى خود حوزه هاى دینى است. بدین ترتیب, آینده نگرى با سه مؤلفه نامبرده اش از شمار رسالتهاى سنگین, خطیر و حیاتى حوزه هاى علمیه است. تا جایى که امام امت آن را یک تکلیف دانسته است.
(ما باید آینده را در نظر بگیریم و این گونه فکر نکنیم که وضع فعلى مان بگذرد, آینده هرچه باشد, باشد. ما مکلفیم تا علاوه بر این که وضع فعلى را حفظ کنیم, نگهبان آینده اسلام و نظام باشیم. ما باید پایه گذار خوب آینده باشیم. از موضوعاتى که باید در فکر آینده اش باشیم, وضع روحانیت است, وضع درسى روحانیت است… )8
پیامد آینده نگرى
آینده نگرى به معناى یاد شده, در این جستار, گرچه پیامدهاى زیادى مى تواند داشته باشد. ولیکن مهم ترین آنها را به گونه زیر مى توان برشمرد.
ییک. تأمین, حمایت و تقویت رشد, پویایى و پیشرفت.
دو. بقا و دوام با چشم انداز مثبت.
سه. قرار گرفتن در متن تحولات و رویدادها, مشارکت فعال و نقش تعیین کننده در نظام پیوندها و داد و ستدهاى بین المللى.
چهار. توانایى و تواناسازى جامعه, استقلال و خودگردانى.
نتیجه: برآیند آن چه تا این جا بیان گردید, این است که حوزه جهت رشد و پیشرفت, پویایى و زنده ماندن, حضور و مشارکت فعال, داشتن نقش تعیین کننده, توانایى خویش و تواناسازى جامعه اسلامى, استقلال و خویش گردانى ناگزیر از آینده نگرى با مؤلفه ها و محورهاى پیش گفته در این نوشتار است.
ما زنـده بـرآنیـم کـه آرام نگیریـم موجیم که آسودگى ما عدم ماست
پى نوشتها:
1. جلوه هاى حکمت (گزیده موضوعى کلمات امیرالمؤمنین على) سیداصغر ناظم زاده/99, قم, الهادى, 1373.
2. بیانات رهبر انقلاب اسلامى ایران در جمع اساتید, فضلا, پژوهشگران و مبلغان حوزه هاى علمیه, در تاریخ 8/9/1386.
3. همان.
4. آینه پژوهش, شماره 28/115; مجله حوزه شماره 50 ـ 51, ویژه نامه میرزاى شیرازى.
5. (منشور ولایت) بیانات مقام رهبرى در جمع فضلاى حوزه علمیه قم, 15 آذرماه 1374, روابط عمومى دفتر تبلیغات اسلامى قم.
6. بیانات رهبر انقلاب اسلامى ایران در جمع اساتید, فضلاء, پژوهشگران و مبلغان حوزه هاى علمیه, در تاریخ 8/9/1386, تهران.
7. صحیفه امام, ج 10/18.
8. صحیفه امام, ج 19/42, سال 1363.